رادیو زمانه > خارج از سیاست > گزارش > آزادی برای مطبوعات یا مطبوعات برای آزادی؟ | ||
آزادی برای مطبوعات یا مطبوعات برای آزادی؟اردوان روزبهa.roozbeh@radiozamaneh.comیک خبر پیش از گزارش: حزب موتلفه اسلامی با انتشار بیانیهای به مناسبت روز جهانی آزادی مطبوعات، از دستاندركاران مطبوعات ایران خواست خط قرمزهای نظام را رعایت کنند. به گزارش ایسنا، این حزب در بیانیه خود از مطبوعات خواسته است «اسلام، اصل و اصول انقلاب را زير سوال نبرند»، «جنجالآفرينی نكنند و فضای كشور را فضای تشنج مطبوعاتی قرار ندهند»، «نظام را تضعيف نكنند»، و «به گونهاي قلم نزنند كه افكار عمومی افق آينده خود را تيره و مهآلود ببينند».
مطبوعات حق دارند نظرات، انتقادهای سازنده، پیشنهادها، توضیحات مردم و مس,ولین را با رعایت موازین اسلامی و مصالح جامعه درج و به اطلاع عموم برسانند. همچنین هیچ مقام دولتی و غیردولتی حق ندارد برای چاپ مطلب و یا مقالهای درصدد اعمال فشار بر مطبوعات برآید و یا به سانسور و کنترل نشریات مبادرت کند. این دو ماده از فصل سوم قانون مطبوعات در ایران است. نکاتی که میتواند برای یک روزنامهنگار احساس امنیت حرفهای را به ارمغان آورد. اما اشکال از اینجا آغاز میشود که هر روز میخوانیم تعدادی روزنامهنگار دستگیر و یا محکوم به زندان و مجازاتهای سنگین شدهاند. سوم می، روز آزادی مطبوعات است. این روز در سال ۱۹۹۳ از سوی مجمع عمومی سازمان ملل به عنوان روز جهانی آزادی مطبوعات اعلام شده است. این روز موقعیتی است برای ارج نهادن به آزادی مطبوعات، بررسی وضعیت آزادی مطبوعات، دفاع از مطبوعات در برابر حملات بر علیه استقلالشان و بزرگداشت خبرنگارانی که در هنگام کار، جانشان را از دست دادهاند. پیش از نوشتن چند روز گذشته در مطبوعات ایران، کمتر مطلبی در این مورد دیدم، انگار موضوع آزادی مطبوعات به دلایل عدیده، دیگر دلیلی برای طرح ندارد. با یک مرور خواهیم فهمید محکومیت برای نوشتن، موضوع تازهای در ایران نیست. این ماجرا حتا برمیگردد به روزهای ابتدای انقلاب در ایران – به سال ۵۷ – که بسیاری از روزنامهنگاران، موجی از مطبوعات نو را در ایران راه انداختند. از کتاب جمعه احمد شاملو تا تهران مصور مسعود بهنود. امید ایران و سیاه و سفید تا آیندگان. اما بعد یک به یک بسته شدند و یا خود خواسته، بستند. انگار قانونی نانوشته سرنوشت آنان را رقم میزد. اما تعریف آزادی برای مطبوعات با نگرشی یکسویه که در ایران دهه ۶۰ شکل گرفت به مرور موضوعیتش تغییر کرد. به نوعی که اگرچه نظام مجبور به برخوردهای قهری بود، اما این میزان در برابر مواردی که تعریفشان از آزادی در چارچوب عقاید نظام بود، بسیار قلیل بود و در عمده مطبوعات موضوع نقد، عملکرد نظام نبود. زمان، فرصتی بود و جریان نو روزنامهنگاری مبتنی بر روشنفکری آزاد و تکثر در عقاید در راه بود. این جریان روزنامهنگاری نو بعد از آغاز جنبش ترجمه و موج نوی ارتباطات فراتر از رسانههای شنیداری و دیداری دولتی، مسیری تازه یافت. وجود صداهایی بهجز چهارچوب نظام و اعلام حضور آنها اگرچه برای بسیاری سخت بود، اما غیرقابل انکار مینمود. وبلاگنویسی یکی از مواردی بود که به یمن همین اتفاقات حادث شد. علی محدث، مدیر عامل خانه مطبوعات: «بین تقاضاهایی که در جامعه مطبوعاتی وجود دارد یا نیازها و خواستهها و تعطیلی آنها و یافتن راه حلهای جایگزین، حتماً رابطهای وجود دارد. یعنی میتوانیم بگوییم اگر کسی خواستهاش را از طریق رسانههای گروهی موجود نتواند تامین کند، بیتردید به سراغ رسانههای جایگزین میرود. امروز وقتی کسی پیامش را از طریق یک رسانه گروهی رسمی ندهد، راههای دیگری که امکان نوشتن و پیام دادن و ارتباط برقرار کردن را انتخاب میکند. همانطور که عرض کردم نو بودن فضا، در کنار ویژگیهای دیگری که وبلاگنویسی دارد نظیر راحتنویسی، قابل دسترس بودن، امکان برقراری ارتباط با دیگران به شکل سهل و آسان و کم هزینه بودن؛ همه اینها میتواند از دلایل رواج یافتن وبلاگهای روزنامهنگاری باشد. به هر حال انسانها وقتی نیازی دارند که به روشهای معمول قابل پاسخ گرفتن نیست، روشهای جدید را پیدا میکنند».
اینک به یمن تکنولوژی و رسانههای نو، روزنامهنگاران علیرغم فشارهای اجتماعی و دولتی در فرآیند روزنامهنگاری، توانستهاند چون یک رسانه فردی عمل کنند و هر روز خود را از دایره نظارت بیشتر خارج کنند. برای یک روزنامهنگار شرایطی فراهم شده که بتواند بر روی وبلاگ خود آنچه را که در یک مطبع خط قرمز رویش کشیده میشود، منتشر کند. به این شکل است که هر روز بر اهمیت وجود خبرنگار- شهروند افزوده میشود. اگرچه فشارهایی نیز بر روی وبلاگنویسان وجود دارد، اما این در مقابل میزان پرافزون اطلاعاتی که هر روز به واسطه آن منتشر میشود، به نظر بسیار اندک میآید. باید توجه داشت هر ساله فشارهای بیشتری بر روزنامهنگاران جهان به لحاظ آزادی وارد شده است و این محدود به ایران نبوده. چنانچه در گزارش سازمان غیردولتی «خانه آزادی» آورده شده، آزادی مطبوعات در جهان در سال ۲۰۰۷ میلادی همچنان روند نزولی داشته است. این سازمان درباره ایران معتقد است که اگرچه مطبوعات در ایران آزادی بالایی نداشتهاند، اما به دلیل وجود رسانههای وبلاگی و امکان دستیابی به اینترنت، ایران پایینترین سطح آزادی را نداشته است. همین سازمان کره شمالی و میانمار را دو کشور با پایینترین سطح آزادی مطبوعات بیان کرده. با توجه به همین مساله کم نیستند روزنامهنگارانی که با رویکرد آزادنویسی بهسوی رسانه وبلاگی روی آوردهاند. مرضیه کوهستانی، روزنامهنگار: «در ابتدا دلیل اینکه من وبلاگم را راه انداختم، خیلی شخصی بود. یک زمانی احساس میکردم که خوب است یکجایی باشد که برای خودم چیزهایی را ثبت کنم. ولی بعد آنقدر درگیریها و دغدغههای سیاسی و اجتماعی داشتم که خواه ناخواه وارد روزنامهنگاری وبلاگی شدم». پیش آمده که از چاپ یه نوشته در رسانههای کاغذی صرف نظر کنی و آن را در وبلاگت منتشر کنی؟ مسلم است، بیشتر پستهای سیاسی و اجتماعی که میگذارم، همین طوری است. مثلاً تجمع یا چادر زدن یکسری آدمها که میخواهند زمینهای آنها را از آنان بگیرند و یا اعتراضها و... مطالبی است که آدم رسماً تهدید میشود به اینکه نباید چاپ کند و یا دردسر و درگیری پیش میآید، قاعدتاً آنها را بر روی وبلاگم کار میکنم. مخاطبش را پیدا میکند و لااقل در فضای اینترنتی خبرم هم خیلی زود منتشر میشود. البته گاهی وقتی طرف مصاحبهشونده نگران باشد، حتا وبلاگ را هم پیشنهاد نمیکند. چون میدانید که فضای اینترنتی ایران هم خیلی امنتر از فضای چاپی نیست. به هر حال خیلی وقتها میشود که مصاحبه میکنم و حداقل اگر شده، درحدی که خبرش را بنویسم حتا بدون اسم و عنوان و منبع خبر، آن را را بر روی وبلاگم منتشر میکنم. مطبوعات آزاد یعنی چه؟ مطبعهای که بتوانی در آن هر چیزی بنویسی، بدون هیچ پیش سانسوری. یعنی بدون اینکه از دولت بترسی، از سیستم بترسی و فقط دغدغه این را داشته باشی که مخاطبت این مطلب را میخواند. به درد آن مخاطب میخورد یا نمیخورد.
حتا اگر ضد اخلاق باشد؟ تز کاملاً شخصی من است، بله حتا اگر ضد اخلاق باشد. به نظرم یکسری چیزها هم خیلی تابو است. یعنی ما خیلی چیزها را که ضداخلاق میدانیم، شاید ضد اخلاق نباشد. فقط ما آنها را تابو کردیم و به خودمان حق نمیدهیم که درمورد آنها بگوییم، بنویسیم، حرف بزنیم. مثلا سکس یکی از آن مباحث است. نه من فکر میکنم مخاطب حق دارد درمورد چیزهایی هم که تابو است و یا ضد اخلاق قلمداد میشود، بداند. چند سال است که روزنامه نگاری میکنی؟ حدود شش سال. در این شش ساله چند دفعه پیش آمده که روی مطالبت خط بکشند و به آن اجازه چاپ ندهند؟ خیلی زیاد... توجه به این موضوع حائز اهمیت است که میزان آزادی مطبوعات، یکی از شاخصهای رشد یک کشور محسوب میشود. وجود روزنامهنگاران دربند یکی از مهمترین نقاط ضعف یک حکومت برآورد میشود. سازمان گزارشگران بدون مرز از آزادی مطبوعات به این شکل یاد میکند: تلاش برای آزادی روزنامهنگاران زندانی یک مبارزه صنفی نیست. دفاع از آزادی اطلاع رسانی و در عین حال دفاع از حق دانستن است. این حرکت یادآور این امر است که بدون آزادی مطبوعات، آزادی و بدون مطبوعات مستقل و کثرت گرا، دموکراسی وجود ندارد. این مبارزه باید امر همگان باشد. زهرا چوپانکاره، روزنامهنگار و وبلاگنویس دیگری است که با او صحبت کردم: آیا شده یک چیزی را بنویسید و خودتان احساس کنید نمیتوانید در یک نشریه آن را چاپ کنید و از چاپ آن صرف نظر کنید؟ بله، خیلی از بچههایی که وبلاگی هستند یک مطلبی را مینویسند اما با حذف یکسری از مطالب و یا با حذف کلی آن در مطبوعات ترجیح میدهند که آن را در وبلاگ خودشان منتشر کنند. یا به دلیل اینکه مدیران مطبوعات آن را برای چاپ مناسب نمیدانند و یا به دلیل اینکه فکر میکنند اگر هم این مطلب را ارایه بدهند کسی نیست که آن را چاپ کند. تعریف شما از آزادی مطبوعات چیست؟ این است که هر کسی با توجه به ملیتی که دارد، بتواند در کشور خودش در یک رسانه آزاد فعال باشد. این اتفاقی است که همه جای دنیا میافتد و متاسفانه ما و چند کشور دیگری مثل ما از این اصل مستثنا هستیم. آزادی مطبوعات یعنی اینکه برای گفتن حرفها و حقایق، نیازی به مجوز یک دولت نباشد. فکر میکنید مطبوعات در ایران از چه سطح آزادی برخوردارند؟ در سطح خیلی محدود و متاسفانه روز به روز هم با توجه به تصمیمات جدیدی هم که دولت میگیرد، محدودتر میشود. مطالبی که مینویسید خودتان سانسور میکنید یا به دست سردبیر سانسور میشود؟ باید بگویم که متاسفانه خیلی از مواقع خودم مجبور به این کار میشوم... اینک به روایتی، در حال حاضر بیش از یکصد هزار وبلاگ فارسی در وبلاگستان ایرانی وجود دارد (برخی منابع این رقم را چندین برابر در کل سرویس دهندههای وبلاگی میدانند). بعضی از آنان نیز حتا به عنوان منابع خبری برای رسانههای رسمی به کار گرفته میشود. کافی است نقش این وبلاگها را در مواردی مانند سقوط هواپیمای سوخو نیروی هوایی در فرودگاه مهرآباد تهران و یا انفجار در حسینیه شیراز بررسی کنید تا دریابید که وبلاگستان میتواند در بسیاری از موارد از رسانه های کلاسیک پیشی بگیرد. شاید برای بسیاری از نظامها، این خود یک خطر باشد که با روشهایی مانند فیلترینگ بخواهند موجب جلوگیری از این جریان باشند. اما تجربه ثابت کرده است که کار به این سادگی نیست و نیک باید دانست وبلاگ به نوعی با توجه به فاکتور هایی در ایران مولود روشهای کنترلی شدید است. در نهایت اصل یازده اعلامیه جهانی حقوق بشر میگوید: «هر فردی حق آزادی عقیده و بیان دارد و این حق مستلزم آن است که کسی از داشتن عقاید خود بیم و نگرانی نداشته باشد و در کسب و دریافت و انتشار اطلاعات و افکار به تمام وسایل ممکن بیان و بدون ملاحظات مرزی، آزاد باشد.» |
نظرهای خوانندگان
عکس (ها) مال خودتونه ؟!!!!!!!!
-- masousd ، May 8, 2008 در ساعت 02:14 PMببخشیداین آزادی مطبوعات قضیه اش چیه؟ من دارم تازه از شما می شنوم. مگه مطبوعات باید آزاد باشند. به حق چیزای نشنیده
-- امید ، May 10, 2008 در ساعت 02:14 PM