رادیو زمانه > خارج از سیاست > گزارش > پنج سال تلاش برای تخریب | ||
پنج سال تلاش برای تخریباردوان روزبهardavan.roozbeh@gmail.comاین گزارش را از اینجا بشنوید. «امروز تمام آحاد جامعه در ایران، بدون در نظر داشتن قومیت و مذهب باید بتوانند احساس امنیت کنند.» رهبر ایران، این جمله را در یکی از آخرین سخنرانیهای خود ذکر کرد. او که این صحبت را بعد از تخریب حسینیه دراویش و تخریب یکی از مساجد اهل سنت در خراسان شمالی میگفت، به نظر میرسد با هدف هشدار، اما نه چندان تند با مخاطبانی خاص، صحبت میکرد. آنهایی که شاید برای خود نظام جمهوری اسلامی نیز، روزی بتوانند خطر باشند.
بعد از تخریب حسینیه دراویش نعمتاللهی گنابادی در بروجرد، ما به سراغ قطب این دراویش رفتیم و بعد با شاهدان این حادثه به گفتگو نشستیم. به روایت دکتر هرسینی وکیل این دراویش، اساساً موضوع این تخریب، ریشه چندین ساله دارد. یعنی از سال ۸۱ که قرار بوده مکانی برای دراویش در این شهر خریداری شود. اما در ابتدا به صحبتهای مسعود گوش کردم. یکی از دراویش نعمتاللهی که ساکن بروجرد است. او از سابقه تاریخی حضور دراویش در بروجرد میگوید:
مسعود کسانی را که از سال ۸۱ تا کنون به دنبال تنش با این سلسله بودهاند، خودبین میداند: دکتر غلامرضا هرسینی، وکیل دراویش نعمتاللهی کسی است که با اسناد و مدارک به بررسی سبقه تاریخی و حقوقی این حادثه در بروجرد میپردازد. او در مورد سابقه این حسینیه در بروجرد، چنین اشاره میکند:
جلسات درویشی در بروجرد از سالهای خیلی دور ادامه و استمرار داشته است. محلی هم به نام صوفیان در بروجرد بوده و هنوز هم وجود دارد که نشان میدهد در اینجا دراویش از قبل زندگی میکردند. دراویش این سلسله به طور مداوم جلسات ذکری برگزار میکردند. مجالس در خانهی آقای مدیری (مجاز نماز شهر بروجرد) تشکیل میشد. زمانی احساس کردند که دیگر جایی برای گنجاندن این درویشها نیست و ناچار شدند که محلی را بخرند. بهترین محلی که ما میتوانیم مراسم خود را برقرار کنیم و نماز بخوانیم و عبادت کنیم، حسینیه است. حسینیه هم به این اعتبار اسمگذاری میکنیم که اگر احتمالاً شرایطی برای افرادی که میخواهند وارد مسجد بشوند، یعنی باید حتماً طاهر باشند و حیض و جنب نباشند، در حسینیه برای رعایت آن خیلی تاکید نشده است. در نتیجه ما حسینیه دائر میکنیم که تمام مردم و افراد بتوانند بیایند و مشارکت کنند و ضمناً چون در اینجا بیشتر مراسم سوگواری سالار شهیدان برقرار میشود و فقرا نسبت به حضرت حسین ارادت و علاقه دارند، این اسم را انتخاب کردیم. در سال ۱۳۸۰ تصمیم گرفتیم که این محل را به جای دیگری منتقل بکنیم. ابتدا خانهای را خریدیم که این خانه مربوط به خانوادهی مشهوری به نام نبوی در بروجرد بود . پدر آقای صدر نبوی از علما بودند. مقامات امنیتی به این خانوادهی نبوی اعلام کردند که اگر شما این ملک را به این دراویش بفروشید، ما شما را تعقیب و اذیت میکنیم. آنها هم از ترس آمدند و تقاضا کردند که ملکی را که به شما فروختیم، به ما پس بدهید.
به این اعتبار، ما در دادگاه بر علیه آنها دادخواست دادیم؛ الزامشان را به حضور در دفترخانه و تنظیم سند رسمی خواستیم. آنها هم هیچ دلیلی نداشتند. بعد آمدند از ما خواهش کردند که ما در این شهر آبرو داریم و نمیخواهیم خودمان را با مسائل امنیتی درگیر کنیم. شما به ما کمک کنید. گفتیم که چون مسلمان هستیم و میخواهیم در آنجا مراسم عبادی برقرار کنیم و حالا که شما ناراضی هستید، ممکن است عبادت ما درست نباشد و قرارداد را فسخ کردیم. ملک ایشان را پس دادیم و مبایعه نامه را باطل کردیم و جای دیگری را خریدیم. در آنجا که مشغول شدیم آمدند یقهی ما را گرفتند که شهرداری مجوز میخواهد و کمیسیون مادهی ۱۰۰ که مربوط به تخلفات شهرسازی است، گفته این جور و مادهی فلان آن جور و به هر حال جلوی کار ما را گرفتند و هر روز ما با آنها مشکلات داشتیم. بعد رفتند همسایهها را وادار کردند که بیایند بر علیه ما شکایت کنند و بگویند که این حسینیه برای ما ایجاد مزاحمت میکند. یک عدهای که خیلی دور بودند، این کار را کردند. یک عده هم از این بچههای بسیجی و رییس سابق دادگستری بروجرد میخواستند که اینجا را ببندند. تا آنجا که دستور پلمپ صادر شد. حتی روزی هم که مأمور فرستادند که در حسینیه را پلمپ بکند، فقرا درب را در آوردند و وسط میدان گذاشتند و گفتند که این در؛ شما پلمپ کن و تکلیف خودت را انجام بده و برو. ما همینجا مراسم عبادی خودمان را انجام میدهیم.
نهایتاً اینها دیدند که از آن طریق نمیتوانند کاری بکنند. از طرفی همسایهها هم آمدند به فقرای بروجرد گفتند که به خدا قسم ما تحت فشار بودیم و ما را به این کار وادار کردند. گفتیم که اگر وادارتان کردند، بروید و در دادگستری رضایت بدهید که رفتند رضایت بدهند؛ اما تا موقعی که آقای رییس دادگستری بود، به این پرونده رسیدگی نشد و مفتوح ماند. بعد قاضی عوض شد و دادگاه حکم داد که اینها ایجاد مزاحمت نکردند و من هم عملی را جرم میدانم که در قانون مجازات اسلامی به عنوان جرم شناخته شده باشد. اگر درویشی و داشتن افکار اسلامی و صوفیانه در قانون برای آن مجازاتی تعیین نشده، من هم به عنوان محکمه نمیتوانم که اینها را تعقیب کنم. در نتیجه اعلام برائت کرد. از طرفی ما از فشار شهرداری پناه بردیم به دیوان عدالت اداری. دستور موقت گرفتیم مبنی بر جلوگیری از تخریب این حسینیه توسط شهرداری. حتی زلزله که سال گذشته در بروجرد آمد و اکثر خانهها آسیب دیدند و تخریب شدند، حسینیه ما هم مستثنی نبود و آسیب دید. به ما اجازه ندادند که ما دیوارها را حفظ بکنیم که بر سر فقرا و مردم نریزد. از لحاظ حقوقی فکر میکنید کار شما به چه نتیجهای خواهد رسید؟ اگر قانون حاکم باشد، اینهایی که محل ما را بدون مجوز قانونی تخریب کردند، هم از دیدگاه قانون مجرم هستند و علاوه بر اینکه باید مجازات تخریب را (که از شش ماه تا سه سال زندانی دارد) تحمل کنند، باید خسارت هم بدهند. اگر قانون حاکم نباشد آنها میگویند که ما تخریب کردیم، دیگران هم از اینها تٱسی میکنند. میگویند چرا ما از آنها عقب بمانیم. برای اینکه ما هم یک شهرتی پیدا کنیم، ما هم خراب کنیم.
موقعی این حسینیه را تخریب کردند که مردم در آن جمع بودند و آن را بر روی سر مردم خراب کردند. بدون اینکه بیان کنند که به چه علت میخواهند این کار را بکنند. این عملشان از نظر شرعی هم قبح عقاب بلا بیان است. باید میآمدند اعلام میکردند که مثلاً شما مکلف هستید که اینجا را تخریب کنید و بعد هم دلیلشان را بگویند و بعد هم اجازه دهند که ما به ملجاء دیگری برویم. اگر اینها پایبند به قانون هستند، دیوان عدالت اداری مرجع تظلمات است. ما رفتیم از آنجا حکم گرفتیم. اینها باید از دیوان عدالت اداری تبعیت کنند. منتها وقتی که قانون حاکم نیست، هر کسی برای خودش تصمیم میگیرد. حتی نیروی انتظامی به این آقایانی که میخواستند به ما حمله کنند، گفته بود که اینجا را ترک بکنید. گفته بودند که ما از شما دستور نمیگیریم و از مراجع دستور میگیریم. وقتی که نیروها مکان را ترک نکردند، آمدند و ریختند سر ما و نیروی انتظامی و نیروهای امنیتی و سپاه پاسداران. البته همهی کسانی که میتوانستند کمک بکنند، آنها را نگرفتند و در نتیجه ریختند و زدند و بردند. آیا شما در پروندهی قم توانستید حقوقتان را اثبات کنید؟ ما برای خودمان مالکیت حفظ نمیکنیم . وقف سلسله میشود. بله این حسینیه وقف سلسله است و موقوفٌ علیه آن، افراد سلسله هستند و برای بهرهبرداری سلسله مورد استفاده قرار میگیرد. وقف ما هنوز معتبر است و هیچ کس هم آن را نقض نکرده است. ولی عملاً نه تا به حال چیزی به عنوان خسارت دادهاند و نه به ما اجازه دادهاند که مجدد به آنجا برویم وتملک کنیم. بروجرد هم به همین درد مبتلا شد. یعنی ما توقع نداریم که برای ما کاری بکنند.
موضوع اینجا است که برخوردها در طول سه چهار سال اخیر خیلی افزایش پیدا کرده... علت آن این است که یک عدهی زیادی از آقایان سرخورده شدهاند و رفتهاند سراغ عرفان بودایی؛ یک عده دنبال عرفان سرخپوستی رفتهاند؛ یک عدهای متأسفانه مسیحی شدهاند و یک عده هم آمدهاند درویش شدهاند؛ چون آنجا نتوانسته که حفظشان کند. خود بنده در ادارهی پنجم سیاسی وزارت کشور رفتم یک سمینار دادم و از آقایان رؤسا و کارشناسان خواهش کردم که در این صحبت و میزگرد ما شرکت کنند و ببینند که تکلیف چیست. آیا ما میتوانیم از حمایت قانون برخوردار باشیم یا باید خودمان به فکر باشیم. مثل پلیس محله که استخدام میکنند تا دزدی نشود، برای جلوگیری از هرج و مرج و حفظ جان فقرا و حفظ حسینیههایمان، نفر استخدام کنیم. من در مراسم شما در حسینیه تهران شب جمعه شرکت کردم، جمعیتی بالغ بر ۱۰ هزار نفر در این مراسم کاملاً رسمی شرکت کرده بودند و هیچ برخورد و تعرضی هم نمیشد. ولی در بروجرد حسینیه شما تخریب میشود. اگر شما اجازه ندارید، پس چه طور میتوانید یک مراسم ۱۰ هزار نفری برگزار کنید؟ از جهتی هم اگر اجازه دارید، پس چرا حسینیه شما در بروجرد تخریب میشود؟ مسأله اعمال سلیقهی شخصی است. نه در قانون کسی گفته که درویشی خلاف است، نه در شرع کسی این حرف را زده است. در نتیجه اگر که در همه جا حاکمیت قانون باشد، طبق قانون اساسی، جمعیتها و گروهها و هیأتهای مذهبی آزادند و کسی نباید به آنها تعرض کند. مجری، باید محافظ و مدافع باشد. چون قانون باید حمایت بکند.
قطعاً همین طور است که میفرمایید. چون قاعدتاً اگر قرار بود که مبتنی بر قانون باشد، در طول سه دههی انقلاب باید هر سال این ماجرا را میداشتیم... این حرکتها قانونشکنی است. و الا قانون از همهی افراد ایران، از هر قوم و قبیلهای که باشند، حمایت کرده و آنها را در مقابل خود مساوی قرار داده است. یعنی حتی تبعیض هم قائل نشده. حالا اگر یک جایی تبعیضی قائل میشوند و مشکلاتی ایجاد میکنند، خارج از قانون و دور زدن قانون است. حاکمیت با ما مخالف نیست. چون اگر مخالف بود، به صورت لایحه و مصوبه به قسمت قانونگذاری ارائه میداد و آنها هم تصویب میکردند. من به خاطر دارم که در زمان حضرت امام میخواستند مقبرهای را که ما در شاهعبدالعظیم داشتیم، خراب بکنند. حضرت امام اعلام کردند که آن آقایی که میخواهد خراب کند، کیست؟ او نباید بیاید از من بپرسد، بعد جایی را تخریب کند؟ میگویند او از ترس حضرت امام فرار کرد. مرتبط: |
نظرهای خوانندگان
به همت شما و دوستان درویش که با جدیت و انصاف خبر های این اتفاق را منعکس کردید به حکم دادگاه بروجرد روحانی مسجد النبی به همراه آن روحانی که از قم آمده بود این شورش را به پا کرده بود. از بروجرد تبعید شدند.
-- paydar ، Dec 4, 2007 در ساعت 12:29 PMشما کامل تر از همه ....
-- رهبری ، Dec 4, 2007 در ساعت 12:29 PMكلمه قائله نادرست است. بايد بنويسيد غائله.
-- ج صالح نژاد ، Jan 16, 2008 در ساعت 12:29 PMموفق باشيد