رادیو زمانه > خارج از سیاست > گزارش > آخرین غزل دلتنگی قیصر | ||
آخرین غزل دلتنگی قیصراردوان روزبهardavan.roozbeh@gmail.comگزارش را از «اینجا» بشنوید هر چند که دلتنگتر از تنگ بلورم ساعت سه صبح روز هشتم آبان ماه تهران بیمارستان دی. قلبی در سینه نمی تپد. قیصر امین پور شاعر، مدرس و محقق در حوزه ادبیات مرگ را سلام گفت. ساعت 9 نشده بود سری به ویکیپدیا زدم. با جستجویی در مورد قیصر امین پور پیشینه او به نقل از ویکی این بود:
دکتر امینپور در دوم اردیبهشتماه ۱۳۳۸ در گتوند دزفول به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در دزفول ادامه داد و در سال ۵۷ در رشته دامپزشکی دانشگاه تهران پذیرفته شد؛ ولی پس از مدتی از این رشته انصراف داد. قیصر امینپور، در سال ۶۳ بار دیگر و این بار در رشته زبان و ادبیات فارسی به دانشگاه رفت و این رشته را تا مقطع دکترا گذراند و در سال ۷۶ از پایاننامه دکترای خود با راهنمایی دکتر محمدرضا شفیعى کدکنی با عنوان «سنت و نوآورى در شعر معاصر» دفاع کرد. این پایاننامه در سال ۸۳ و از سوی انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شد. قیصر امینپور، تدریس در دانشگاه را در سال ۶۷ و در دانشگاه الزهرا آغاز کرد و سپس در سال ۶۹ در دانشگاه تهران مشغول تدریس شد. وی همچنین در سال ۶۸ موفق به کسب جایزه نیما یوشیج، موسوم به «مرغ آمین بلورین» شد. دکتر امینپور در سال ۸۲ بهعنوان عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی برگزیده شد. وی پس از تصادفی در سال ۱۳۷۸ همواره از بیماریهای مختلف رنج میبرد و در نهایت حدود ساعت سه بامداد سهشنبه هشت آبان ۱۳۸۶ در بیمارستان دی درگذشت. روحش شاد!
برایم این سرعت عمل جالب بود. هنوز از مرگ او چند ساعتی نگذشته بود. قیصر از جمله شاعرانی بود که در شکلگیری و استمرار فعالیتهای واحد شعر حوزه هنری از بعد از انقلاب در ایران تا سال ۶۶ تأثیرگذار بود. وی طی این دوران مسئولیت صفحه شعر هفتهنامه سروش را نیز بر عهده داشت و اولین مجموعه شعر خود را در سال ۶۳ منتشر کرد. اولین مجموعه او «در کوچه آفتاب» دفتری از رباعی و دوبیتی بود و به دنبال آن «تنفس صبح» تعدادی از غزلها و شعرهای سپید او را در بر می گرفت. از وی در زمینههایی چون شعر کودک و نثر ادبی، نیز آثاری منتشر شده است: طوفان در پرانتز (نثر ادبی، ۱۳۶۵) منظومه ظهر روز دهم (شعر نوجوان، ۱۳۶۵) مثل چشمه، مثل رود (شعر نوجوان، ۱۳۶۸) بیبال پریدن (نثر ادبی، ۱۳۷۰) و به قول پرستو (شعر نوجوان، ۱۳۷۵) از دیگر آثار قیصر امینپور، میتوان به مجموعه شعر «آینههای ناگهان» (۱۳۷۲) «گزینه اشعار» (۱۳۷۸، مروارید) و مجموعه شعر «گلها همــه آفتابگرداناند» (۱۳۸۰، مروارید) اشاره کرد. دیوار چیست؟
مصطفی محدثی شاعر و سردبیر مجله شعر از قیصر و تاثیر آن بر ادبیات موزون عصر امروز چنین یاد میکند: «در این آشفته بازار شعر معاصر که صداهای مختلفی از اینطرف و آنطرف بلند است و همه هم مدعی این هستند که شعر معاصر، جریان آنهاست؛ وجود افرادی مثل آقای امینپور که در واقع اصیلترین جریان شعر فارسی را میشد از کلام آنها احساس کرد، ارزشمند بود. یعنی در واقع شعر امینپور از طرق غیرمستقیم میتوانست این نسل را هدایت کند به سمت و سویی که راه رستگاری شعر را میشد در آن فضا پیدا کرد. به نظر من امینپور یکی از حجتهای شعر اصیل فارسی بود در روزگار ما. شعر اصیل منظورم شعری است که در ادامهی سیر منطقی شعر فارسی امروز حضور دارد و فقدان این چهرهها، خلائی را به وجود میآورد که هیچ چیزی نمیتواند جای آنها را پر کند. محدث درباره احساس شخصیاش به این شاعر چنین اشاره میکند: در اولین زمزمههای جدی که با دوستان اهل شعر در همان سالهای ۶۴-۶۳ شروع کردیم، نام امینپور و کلام امینپور و هر نسیمی که از جانب او میوزید، برای ما حکم نسیم صبایی را داشت که غنچههای استعداد ما را میشکوفاند و ما را پرورش میداد. علاوه بر این من به شدت متاثر و شیفتهی شخصیت این بزرگمرد و منش و فضایل اخلاقیاش بودم. یادم میآید وقتی در سال ۸۱، کار مجلهی شعر را به من سپردند، در شروع مجدد مجله تنها چیزی که فکر کردم میتواند مجلهی شعر را دوباره رونقی بدهد و تبرکی باشد، سوژهی قیصر امینپور و پرداختن به او بود.
وقتی با سید علی صالحی تماس میگیرم. احساس میکنم بیشتر از اینکه بتواند گفتگو کند، متاثر است. میگوید: بگذارید اول خودم باور کنم که او از این جهان رفته است تا بعد بتوانم راجع به رفتنش صحبت کنم... قیصر امین پور در «مجموعه دستور زبان عشق» به روایتی از پارادوکس زندگی انسان معاصر میگوید: اول آبی بود این دل آخر اما زرد شد
اما علی باباچاهی در پاسخ به این سؤال که «چه قدر امینپور را مؤثر در شعر معاصر میدانید؟» اشاره میکند که: «با تعبیر من نمیتوان گفت موثر است، اما این چیزی از ارزش هنر این شاعر کم نمیکند» او ادامه میدهد: ای کاش در خصوص قیصر امینپور با سؤال دیگری با من صحبت کرده بودید. با تعریفی که من از تأثیرگذاری دارم، خیلی مشکل است که بگویم قیصر امینپور بر شعر معاصر تأثیر داشت. البته این که جواب من منفی است، انکار ارزشها و جایگاه هنری قیصر امینپور محسوب نمیشود. برای اینکه مثلاً تاثیرگذاری یعنی این که یک شاعر در واقع بتواند جریانساز باشد و در حوزهی خلاقیت به نحو منحصر به فردی جای پای او بماند. او شاعری است که میخواهد مدرن باشد؛ میخواهد نو باشد و از همگنان خودش هم البته یک مقدار متمایزتر است. به لحاظ این که کارش را روزآمد میکرد. شائبهی محافظهکاری را از دور و بر خودش میپراکند. به نظر من قیصر امینپور شاعری است که مخاطب را شدیداً در نظر دارد و احترامی که برای مخاطب قائل است، این گونه قابل تبیین است که میخواهد نیات خودش را به خواننده برساند؛ بدون این که تغییر و پیچیدگی در کار باشد. از این منظر به گمان من قیصر امینپور موفق بوده و توانسته بر مبنای نوعی صمیمیت، در قلب خوانندگان خودش جای خوبی را تصاحب کند.
محمد کاظم کاظمی شاعر، او قیصر را این گونه میشناسد: من ضمن عرض تأسف و تسلیت به خاطر این واقعه، باید بگویم که یک ویژگی در کار قیصر امینپور بود که این بسیار برجسته و شاخص بود (با وجود این که هیچ برجستگی و شاخص بودنی در نظر اول در او احساس نمیشود) آن تعادل و همهجانبگی کارش هست. یعنی قیصر از معدود شاعرانی است که نوع خاصی از تعادل، میانهرویی و در عین حال پرداختن به همه جوانب کار در او دیده میشود. شاعری نیست که به شدت افراطی نوگرا باشد و یا شاعری نیست که به شدت افراطی کهنگرا باشد؛ شاعری نیست که به شدت سیاسی باشد؛ شاعری نیست که به شدت اجتماعی باشد و یا شاعری نیست که به شدت شعر عاشقانه بسازد؛ ولی در همهی این عوالم کار کرده است و همه این ویژگیها را در حد تعادل خودش دارد.
به همین دلیل هر کسی که با یکی از این عوالم سر و کار دارد، شعر قیصر، دلپسند و دلخواهش است و با شعر قیصر امینپور ارتباط برقرار میکند و این به نظر من یکی از دلایل محبوبیت خاص قیصر امینپور در چشم گروه وسیعی از مخاطبان شعر بود. یعنی ما کمتر کسی را دیدهایم از شاعران روز، کسانی که شعر امروز را میپسندند که در مورد قیصر امینپور یک داوری منفی داشته باشند. یعنی بگویند این شعر این شاعر را نمیپسندم، به این دلیل که فرض فلان ویژگی در کارش به حد افراط است یا فلان ویژگی در کارش نیست. ما شاعران دیگری داشتیم که بعضی از ویژگیها در شعر آنها بسیار برجسته بود و بعضی از ویژگیها نبود. به همین دلیل از لحاظ سبک شعری یک عده طرفدار شدید داشتند و یک عده هم معارض و مخالف. ولی قیصر امینپور کسی بود که محبوب قلوب بود. به خاطر این که به نوعی شعرش همه کسان و همه مخاطبان را تا حد قابل قبولی راضی میکرد. این از خصوصیتهای کار قیصر است که بسیار برجسته بود و همین شاید شعر او را چنین جذاب و دلنشین میکند.
میگویند صبح روز سهشنبه، بیقراری دکتر شفیعی کدکنی در بیمارستان دی در کنار گروهی از شعرا تأثرانگیز بوده است. گفتی: غزل بگو! چه بگویم؟ مجال کو؟
|
نظرهای خوانندگان
سلام. صبح بخیر. الان که دارم براتون این نامه رو مینویسم ساعت 6:15 صبح به وقت دبیه. حسابی دلم گرفته و چون کسی نبود که باهاش حرف بزنم اومدم سروقت اینترنت که از خوبی اقبال رسیدم به این گزارش قشنگ.واقعا لذت بردم دستتون درد نکنه. مرگ قیصر واقعا فاجعه بود نه اتفاق و حادثه. به هر خال فقط خواستم بگم خسته نباشید. درسته که من غمگین تر از قبل شدم اما لذت بردم. ممنون
-- میشا ، May 12, 2009 در ساعت 03:46 PM