رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱ آبان ۱۳۸۶

جنگی نابرابر بین زندگی و کودکان در افغانستان

ardavan.roozbeh@gmail.com


کودکان افغانستان (عکس: اردوان روزبه، زمانه)

گزارش را از «اینجا» بشنوید

از پنجره به بیرون نگاه می‌کنم. چند دختر کوچولوی مو‌بور در حالی که پشت لباس هم را گرفته‌اند، به سمت پارک روبروی رادیو می‌روند. نمی‌دانم چرا از دیدن این صحنه، یاد بچه‌های اردوگاهی در افغانستان می‌افتم که هنوز از خاطرم نمی‌روند. بچه‌هایی در اردوگاه مسلخ، بانک خون و منار در شهر هرات و جنازه کودکانی که هر روز می‌دیدم در پارچه‌های سفید پیچیده و در کنار آفتاب گذاشته می‌شدند تا سرما‌زدگی‌شان کم شود و بعد به دل سرد خاک سپرده شوند.

روز جهانی کودک. این روز احتمالاً سهم تمامی بچه‌های دنیا است، نه؟ دارفور، آمستردام و یا کابل. پس با موج‌ به کابل رفتم، بهانه برای این سفر چند دقیقه‌ای، روز جهانی کودک بود. خواستم بشنوم که در کنار این همه جشن و پایکوبی و بزرگداشت روز کودک، در افغانستان چه اتفاقی می‌افتد. کشوری که این ‌روزها آن‌هایی که می‌خواهند ثابت کنند برای محروم‌ترین آدم‌ها اگر می‌خواهند قدمی بردارند، افغانستان هدفشان است و این چقدر شعار است و یا واقعیت باید دید.

به نظر، برای لمس و درک مسائل افغانستان، باید از نزدیک با آن مواجه شد و آن را از نزدیک دید. من بارها به افغانستان سفر کرده‌ام و می‌دانم در مورد بچه‌ها وقتی صحبت می‌شود، فقط یک سری آمارهای کلی در دسترسی است. طبق آماری که کمیسیون مستقل حقوق بشر ارائه می‌دهد، 41 درصد کودکان افغانی بین شش تا 9 ساعت در روز کار می‌کنند. اما آیا این آمار شامل همه کودکان افغانی است؟

من می‌گویم نه. چون در مناطق تحت اشغال و بعضی مناطقی که هنوز نیروهای طالبان غلبه دارند، ما نمی‌دانیم که چند کودک و چگونه کار می‌کنند. به عنوان مثال ما می‌دانیم که حدود 1.5 میلیون کودک در افغانستان آواره شده‌اند. اما آیا این همه آمار کودکان آواره است؟ بی شک نه.

خالد خسرو یک فعال حقوق مدنی و روزنامه‌نگار در کابل است که فعالیت طولانی‌ای نیز در مورد بررسی کودک‌آزاری و مسائل معیشتی آن‌ها داشته است. خوب است که توصیف وضعیت فعلی افغانستان و کودکان را از زبان خالد بشنویم:


کودکان افغانستان (عکس: اردوان روزبه، زمانه)

می‌خواهم بگویم که در سال‌هایی که در افغانستان جنگ بوده است، وضعیت کودکان به آن معنایی که در چهارچوب آن بهبود زندگی کودکان را در نظر داریم، اتفاق خاصی نیفتاده. به این علت که مشکل اصلی که دولت افغانستان با آن روبه‌رو است، کمبود امکانات است و دیگر این‌که در بسیاری از مناطق دولت اصلاً حضور ندارد، مثل مناطق جنوبی.

به همین جهت نمی‌تواند خدمات بهداشتی و تعلیمی را ارائه دهد و حمایت از کودکان را در آنجا تضمین نماید. مثلاً در ولایت‌هایی مثل هلمند و یا غزنی، طالبان مکتب‌ها را می‌سوزاند و خانواده‌ها را تهدید می‌کنند تا که دخترانشان را به مکاتب نفرستند. کارمندان صحی را آزار می‌دهند، شفاخانه‌ها و کلینیک‌ها را به آتش می‌کشند.

به همین دلیل در بسیاری از مناطق افغانستان، امکانات بهداشتی وجود ندارد. با وجود این‌که خود صحت عامه (وزارت بهداشت) افغانستان، ادعا می‌کند که 85 درصد شهروندان افغانستان و از جمله کودکان افغانستان، تحت پوشش خدمات درمانی و طبی هستند. ولی ما می‌بینیم که در بسیاری مناطق حتی کلینیک هم وجود ندارد. وزارت بهداشت شاید تلاش می‌کند که در آن مناطق شفاخانه‌های سیار را ببرد که با وجود ترس از طالبان، این کار غیرممکن است.

بر اساس گزارش تازه‌ای که کمیسیون حقوق بشر انتشار داده. در آن با 2000 کودک افغانی مصاحبه شده، نشان می‌دهد که بسیاری از این کودکان در سنین خردسالی، به عنوان کارگران کم‌مزد در بخش‌های مختلف مانند قالی‌بافی، قاچاق مواد مخدر، دستفروشی کار می‌کنند و این کار حدود 9 تا 10 ساعت در روز ادامه می‌یابد.

از لحاظ تعلیم و تربیت هم، براساس آماری که وزارت معارف افغانستان ارائه داده، 60 درصد از مجموع مکاتبی که در افغانستان وجود دارد، ساختمان ندارد. یعنی آن‌ها در فضای باز یا در زیر خیمه‌ها به فعالیت مشغولند.

این چنین مسائل در حال حاضر وضعیت کودکان را تا حدودی ناگوار نشان می‌هد. تمام این‌ها به این دلیل است که کیفیت خدمات اولیه‌ای که دولت می‌تواند به شهروندان و از جمله کودکان برساند، دچار مشکل است.

آیا می‌توانید به ما بگویید که تاکنون برنامه زمان‌بندی، برای بهبود کیفیت زندگی کودکان در افغانستان تنظیم شده است یا خیر؟

بعضی وزارت‌خانه‌ها، مثل وزارت معارف این کار را انجام داده. مثلاً وزارت معارف، یک استراتژی چند ساله را در نظر گرفته است که تا سال 2020 تمام کودکان افغانی خواندن و نوشتن را فرابگیرند و در مکاتب باشند و از امکانات درسی مثل معلم، صنف و کتاب برخوردار باشند. طبق اطلاعاتی که وزارت معارف در اختیار روزنامه‌نگاران قرار داده است، قرار است تا سال 2020 یک میلیون معلم را تربیت کنند و در اختیار شاگردان قرار دهند و حدود 14 هزار مکتب برای شاگردان بسازند.

ولی در وزارت‌هایی مثل بهداشت، کار ‌و ‌امور اجتماعی، استراتژی‌ای که طرح کرده باشند، دیده نمی‌شود. به همین دلیل کشورهای کمک کننده هم به وزارت‌خانه‌هایی کمک می‌کنند که مثل وزارت معارف، استراتژی دارند.

قرار است که یونسف در چند سال آینده 40 میلیون دلار با همکاری بانک جهانی در اختیار وزارت معارف قرار دهد. کشورهای کمک‌کننده همیشه این گله را دارند که چرا وزارت‌خانه‌های افغانستان، طرحی برای مصرف پول ندارند. به همین خاطر آن‌ها نمی‌توانند کمک کنند. در حالی که دو وزارت‌خانه کار و صحت که ارتباط مستقیم با کودکان دارند ابتکاری مشابه آنچه وزارت معارف انجام داده است، انجام نداده‌اند.

این روز‌ها می‌شنویم، دختران در سنین بسیار پایین به خانه‌های فساد برده می‌شوند (و حتی توسط والدینشان فرستاده می‌شوند) و همچنین فساد رشد فزاینده‌ای را در جامعه افغانستان دارد، متأسفانه بخشی از آن متوجه کودکان می‌شود. شما این خطر را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

مشکل عمده افغانستان این است که هیچ تحقیقات و آمارگیری در این زمینه وجود ندارد. به همین دلیل شما نمی‌دانید که عمق فاجعه چقدر است. در بسیاری موارد که ما شاهد بودیم، دلیل اصلی فقر بود.

شما این طور در نظر بگیرید که فحشا در کشور ما به نوعی از درآمد تبدیل شده است. اینجا شاهد هستیم که روز‌به‌روز دختران جوان و دخترانی که زیر سن قانونی قرار دارند، وارد تیم‌های فحشا در افغانستان می‌شوند. یکی از دلایل آن فقر است و یک دلیل دیگر آن، وجود سیستمی است که عده زیادی را استخدام می‌کند و پول کمی که در اختیار آن‌ها می‌گذارد و آن‌ها را مورد استفاده قرار می‌دهد.


کودکان افغانستان (عکس: اردوان روزبه، زمانه)

می‌توانید از این شرایط تصویر واضح‌تری بدهید؟

از این لحاظ که افغانستان روز‌به‌روز در حال دستیابی به امکانات جدید است، باید امیدوار باشیم. گاهی وقت‌ها می‌بینیم که دولت دارد تلاش می‌کند تا هر نوع امکاناتی که می‌تواند در اختیار مردم قرار دهد؛ مثلاً وضعیت کودکان و جوانان را بهبود ببخشد.

اما مشکل اصلی که دولت افغانستان در شرایط فعلی دارد این است که باید در مدیریت خود تجدید نظر کند. اینک مقدار زیادی از پول‌ها که برای مصرف در بهبود وضعیت درسی کودکان است، حیف و میل می‌شود.

برای مثال یک مورد را بگویم. پیشتر از این نزدیک به 20 هزار جلد کتاب برای کودکان چاپ شد، اما کتاب‌ها غلط چاپی داشت و مجبور شدند دوباره جمع کنند. پول می‌آید، اما مشکل اصلی که ما با آن مواجه هستیم مدیریت است که منابع را تلف می‌کند.

مشکل دیگر افغانستان، جنگ است. افغانستان هنوز نتوانسته است جنگ را سپری کند و هنوز درگیر یک جنگ گسترده، به خصوص در جنوب است. این باعث می‌شود که حکومت در بسیاری از مناطق حاکمیت خود را از دست بدهد. وقتی در منطقه‌ای حاکمیت خود را از دست می‌دهد، به کودکان در آن مناطق کارها شاق سپرده می‌شود؛ به کودکان خردسال تجاوز می‌شود؛ ولی هیچ کس متجاوزان را محاکمه نمی‌کند.

بسیاری از کودکان در زندان‌ها، به همراه مادرشان بزرگ می‌شوند و هیچ‌کس به فکر آن‌ها نیست. این باعث می‌شود که انسان شاهد یک وضعیت نگران‌کننده باشد. ولی باید یک مقدار صبر داشته باشیم تا ببینیم که چه می‌شود.

آیا گزارش‌هایی درباره کودک آزاری یا تجاوزات جنسی داشته‌اید؟

من با روزنامه‌ای به نام «هشت صبح» کار می‌کنم که قسمتی از این روزنامه، بازتاب مسائل حقوق بشری است. شرح فعالیت نهادهایی که برای حقوق بشر کار می‌کنند و یا گزارش‌هایی که می‌دهند. از جمله کمیسیون مستقل حقوق بشر که کودکان مورد تجاوز قرار گرفته را پوشش می‌دهد.

چندی پیش ماجرایی از طریق روزنامه پخش شد که کودکی به‌زور در یک خانواده ازدواج کرده بود و هر روز از طرف آن خانواده شکنجه می‌شد؛ لگدکوب می‌شد و داغ‌های بسیار وحشتناک بر پشتش دیده می‌شد و دولت هیچ اقدامی در این مورد نمی‌کرد.

یا چندی پیش گزارش دیگری منتشر کردیم که در آن دو برادر به یک دختر خردسال هفت‌ساله تجاوز کرده بودند. اما مقامات محلی به دلیل تبانی با این دو تجاوزگر، نمی‌گذاشتند که قضیه این تجاوز در محکمه به جریان بیفتد. اینک هم هر روز خانواده آن کودک منتظرند که عدالت اجرا شود و با مجازات آن دو پسر، حق دخترشان داده شود. واقعیت این است که هیچ‌گاه یک آمار روشن از وضعیت کودکان در افغانستان نداریم.


کودکان افغانستان (عکس: اردوان روزبه، زمانه)

بد نیست اشاره کنم طبق آمارهای کمیسیون مستقل حقوق بشر، 40 درصد کودکان افغان به آموزش دسترسی ندارند و از 1.5 میلیون کودک یتیم که در افغانستان شناسایی شده‌اند، 700 هزار نفر در فقر مطلق به سر می‌برند.

راستی این نیز اشاره بدی نیست؛ وقتی صحبت از فقر می‌شود، ما فکر می‌کنیم که شاید یکی از راه‌ها کمک مالی باشد. در واقع فکر می‌کنم که خیلی‌ها باید این نکته به نظرشان بیاید که اولین کمکی که باید به کودکان افغان کرد، کمک مالی است و باید به وضعیت اقتصادی بچه رسید.

داشتم گزارش را آماده می‌کردم، با دو جوان افغان در سوئد آشنا شدم که برای جذب حمایت‌های مالی تلاش‌هایی را می‌کنند. زبیده اکبر و علی کاظمی. من توانستم با زبیده صحبت کنم.

او یک عکاس است که برای پروژه‌ای به موطن اصلی‌اش رفته و از نزدیک با هم‌وطنانش آشنا شده است. آن قدر تحت تأثیر قرار گرفته که پس از بازگشت، به کمک یکی از دوستانش یک حساب بانکی افتتاح کرده و افتاده‌اند دنبال حمایت‌های مالی. آن‌ها نیز کمک به افغانستان را از این منظر دیده‌اند. شاید سادگی و تلاش آن‌ها اهمیت‌اش از میزان جذب کمک‌هایشان بیشتر باشد.

چطور به این فکر افتادی؟

همیشه به فکر گروهی بودم که تحت ظلم بوده‌اند؛ بدون این‌که گناهی کرده باشند. من فکر می‌کنم که بیشترین توجه باید به آنان صورت بگیرد. به همین خاطر بود که من به کمک یکی از دوستان نزدیک و صمیمی‌ام، علی کاظمی، اول به این فکر افتادیم که در ادبیات کودکان فعالیت کنیم و شعر و داستان برای کودکان ترجمه کنیم.

اما بعد فکر کردیم که ممکن است این نتواند به دست همه کودکان برسد. به همین دلیل اکنون برای کودکانی که نیاز به کمک مالی دارند تلاش می‌کنیم. من تابستان در آنجا بودم و دیدم که کودکان چقدر رنج می‌برند و چقدر مسئولیت خانواده به دوش آن‌ها است؛ کودکانی که یک‌سره کار می‌کنند.

به همین خاطر یک حساب بانکی باز کردیم که بتوانیم کمک جمع کنیم تا به خصوص زمستان که کودکان افغان زیادی تلف می‌شوند، به آن‌ها برسانیم.


کودکان افغانستان (عکس: اردوان روزبه، زمانه)

آیا توانسته‌اید کمک و حمایتی را نیز جذب کنید؟

این کار را ما دو نفر به تنهایی شروع کردیم و کمک هیچ کس دیگری نبوده است. کمک‌ها تا کنون در حدی بوده است که ما را به این کار تشویق و همراهی کند. کمک‌های مالی چندانی تا‌کنون نبوده، زیرا مدت زیادی نیست که این کار را شروع کرده‌ایم. اما تلاشمان را می‌کنیم

شما در آخرین سفری که داشتید، کودکان افغانستان را چگونه دیدید؟

در سفر به افغانستان من برای سازمان ژورنالیسم بین‌المللی کار می‌کردم. کار من این بود که با اطفال کارگر توجه کنم. کار من عکاسی بود. آن‌جا یک مجموعه عکس از اطفال کارگر که حقوقشان تلف می‌شود و مسولیت به دوش دارند، تهیه می‌کردم. آن زمان بود که فهمیدم چقدر از اطراف خود ناآگاه هستیم و زندگی این کودکان چقدر بد است؛ در حالی که باید زندگی خوشایندی داشته باشند.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

افغان ها سپاس گزارند زمانه !

-- ali ، Oct 23, 2007 در ساعت 10:18 PM

تشکرازکارگزاران رادیو زمانه و خبرنگار که به تهیه این گزارش پرداخته اند . چند اشتباه شاید تایپی دراین گزارش دیده میشود که به یکی ازآنها اینجا اشاره می کنم وامیدوارم اصلاح گردد .
وآن روزنامه هشت ثور است که شکل درست صبح می باشد امیدوارم به هشت صبح تبدیل گردد .
----
با تشکر از توجه شما . اصلاح شد

-- حسرت ، Oct 23, 2007 در ساعت 10:18 PM