رادیو زمانه > خارج از سیاست > گزارش > خرمشهری را که خدا آزاد کرد، چه کسی آباد کند؟ | ||
خرمشهری را که خدا آزاد کرد، چه کسی آباد کند؟اردوان روزبهardavan.roozbeh@gmail.comرأس ساعت دوازده روز 22 سپتامبر 1980 (31 شهريورماه 1359)، 192 فروند هواپيمای جنگندهی نيروی هوايی عراق به طرف اهدافشان در داخل خاک ايران به پرواز درآمدند. در همين لحظه فرماندهی کل قوا، صدام حسين در حالی که چفيهی قرمز رنگ به سر داشت و نوار فشنگ به دور کمر خود بسته بود، بیآنکه درجات نظامیاش را نصب کرده باشد، وارد اتاق عمليات شد. عدنان خيرالله، وزير دفاع، به او چنين گفت: «سرور من! جوانها بيست دقيقه قبل به پرواز درآمدند.» صدام به او پاسخ داد: «تا نيم ساعت ديگر کمر ايران خواهد شکست.»
گزارش را از «اینجا» بشنوید. کلاس اول راهنمایی بودم. خردادماه بود، سوم. و من امتحان ریاضی داشتم. ساعت حدود سه بعدازظهر بود. من هر روز از خانه تا مدرسه پیاده میرفتم. هوا گرم بود. از چهارراه لشگر ( یک چهارراه اصلی در مشهد) عبور که میکردم از بوق موتور سوارها پریدم تو پیادهرو. حدود صد موتورسوار که چراغهایشان روشن بود صفحهی اول روزنامهی کیهان را ترک سوارهایشان بالای سر گرفته بودند: خرمشهر آزاد شد... چهار سال بعد در حالوهوای «کربلای پنج» گذارم به جنوب افتاد به ایستگاه طلایه و شط، به آبادان و جزیرهی مینو، به بوارین و خرمشهر. راستی یک آرزو بود که ببینم خرمشهر چه شهری است. عکس یادگاری رزمندهها بر بام مسجد جامع این شهر، عکس بچههای جنگ را که پشت خاکریز جلوی کارون و بغل یک کشتیبهگل نشسته کمین گرفته بودند قبلاً دیده بودم وسوسهام میکرد. حالا برای من از آخرین دیدار این شهر نزدیک به بیست سال میگذرد. جنگ تمام شده و خونینشهر دوباره خرمشهر شده است. وقتی ایران قطعنامه را پذیرفت ستادهای بازسازی مناطق جنگی راه افتادند و کمکم خاکریزها جمع شد و من باز به دنبال این که حالا روزگار این مردم چگونه است. خرداد همیشه برای من یادآور همان دیدار آخر بوده و یک وسوسه برای دوباره رفتن. برای نوشتن از خرمشهری که آن روزهایی که ویترین مغازههایش خالی بود و سقف خانههایش فروریخته، شهری که خونینشهر بود. شهری که میگفتند «محمد جهانآرا»، فرماندهی سپاه خرمشهر، بچهی محلهی فقیرنشین صابونسازی تا آخرین لحظات در آن مقاومت کرده و آخر هم نتوانست آزادی آن را ببیند: ممد نبودی ببینی، شهر آزاد گشته...
وقتی در هواپیما باز شد هوای گرم به داخل هجوم آورد. میهماندار گفت که دمای هوا 47 درجه است. تصمیم دارم فرودگاه آبادان را یکراست به مقصد خرمشهر ترک کنم. به تاکسی میگویم یک هتل مناسب در خرمشهر را خودش انتخاب کند اما انتخابی در کار نیست فقط یک هتل نسبتاً خوب وجود دارد. اگر جا بدهد! خرمشهر با یک بلوار وصل به آبادان است یعنی آدم نمیفهمد کی از آبادان درآمده و کی به خرمشهر رسیده است. باد گرم که از پنجرهی ماشین به داخل میآید صورتم را آتش میزند. هتل جا ندارد و راننده پیشنهاد میکند به هتل پارسیان، یکی از دو هتل خوب آبادان، بروم. راهی ندارم. درودیوار عکسهای روزهای جنگ است. اسکلهای که سنگربندی شده. کشتیهای به گل نشسته و رزمندههایی که صورتشان جوانتر از آن است که بخواهند بیترحم کشته شوند. صمیمیت خوزستانی راننده زود خودش را نشان میدهد. منتظر سؤال نیست و سفرهی دل باز میکند. اول کمی فحش میدهد (به عربی که من نمیفهمم، اما لحناش نشان میدهد) و بعد از بچهاش میگوید که از دیشب زیر سرم بوده. میگوید آب خرمشهر و آبادان غیر قابل شرب شده و دو روز است که چون آب تصفيهشده نخریده، کودک از آب شهری خورده و بیمار شده. میرسیم. هتل پارسیان متعلق به بنیاد جانبازان است: شیک و تمیز و گران. یعنی وقتی مسافر شهر آبادان و یا خرمشهر باشی راهی جز رفتن به این هتل و هتلی به نام کاروانسرا نداری که بعد بخواهی به ارزانی و گرانیاش فکر کنی. میگویند این روزها هوای شهر خوب است. یعنی حداقل 45 درجه است. خرمشهر از سوم خرداد 61 تا سوم خرداد 86 در واقع خرمشهر همیشه بندری پررونق بوده که بارها در دوران عثمانی و حضور انگلیسیها مورد هجوم قرار گرفته است. این بندر با قرار گرفتن در مسیر سه رود بهمنشیر، کارون، و اروند از اهمیت ویژهای برخوردار بود و با یورش ارتش عراق در پی 34 روز مقاومت در 4 آبان سال 59 به دست آنها افتاد، اگرچه که سربازان عراقی هیچگاه از این محور در خاک ایران پیشروی نکردند. حتا برای گرفتن آبادان با دور زدن این شهر عملیاتهای خود را ادامه دادند و توانستند بخشی از شهر آبادان را نیز تسخیر و موجب حصر آن شوند. اما به هر حال پس از 575 روز اشغال این شهر با عملیات بیتالمقدس و از طریق نفوذ در محور غربی شهر که پاشنهی آشیل عراقیها بود ایرانیان توانستند این شهر را باز پس بگیرند.
بعد از بازپسگیری با توجه به فاصلهی بسیار کم این شهر با مناطق جنگی تا پایان جنگ این شهر خالی از سکنه باقی ماند و هیچگونه بازسازی در آن انجام نشد. تقریباً از سال 1370 به شکل جدی بازگشتها آغاز شد. عمده کسانی که به این شهر بازگشتند کسانی بودند که یا دچار یک میل احساسی برای بازگشت بودند و یا این که مشکلات اقتصادی اسکان در شهرهای دیگر و فشارهای اجتماعی «جنگزدگی» باعث بازگشتشان شده بود. با جرأت میتوان گفت هنوز کسانی که از اقشار مرفه و دارای تمکن مالی بوده و یا هستند حاضر به بازگشت نشدهاند. چرا باز نمیگردند؟ پاسخ این سؤال به نظر چندان سخت نمیآید. خرمشهر با گذشت نزدیک به دو دهه از پایان جنگ با جنگی دیگر درگیر است. جنگ برای اثبات حضور و ادامهی حیات. وقتی پای صحبت مردم بنشینی برایت از دردها و مشکلات میگویند و به آسانی شاهد را از آنچه که میبینی میآورند. برخی میگویند شاید در چند سال پس از پایان جنگ به دلیل نگرانی از تهدیدهای کشور عراق و عدم امنیت، ثبات و احتمال هر نوع درگیری دوباره، پذیرفته شده بود که دولت سرمایهگذاری پایهای را به سالهای بعد موکول کند. اما وقتی وارد دومین دهه اتمام جنگ میشویم و میبینیم هر روز بر مشکلات این مردم افزوده میشود دیگر خیلی سؤالها بیپاسخ میماند. آیا بیتوجهی که در کشور ما کم هم اتفاق نمیافتد اینجا نیز دوباره تکرار شده است؟ سرفصلهای حیات در خرمشهر آب: در خرمشهر آب آشامیدنی از طریق دو رودخانه بهمشیر و کارون پس از تصفيه تأمین میشود و یکی از بزرگترین مشکلاتی که مردم در شهر با آن هر روز دست به گریبانند آب آشامیدنی است. به نقل از خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) در تاریخ چهارم خرداد خرمشهر در اکثر مناطق ساعتها با قطع آب مواجه بوده است. آنهم در مناطق پرجمعیتی مانند فلكه "الله"، پل شهيد جهانآرا و كوی آريا که باعث اعتراض مردم نیز شده. این خبرگزاری نیز اشاره میکند که این قطع و افت فشار بهطور مداوم در این شهر اتفاق میافتد. اما مشکل مردم فقط این نیست، آب خرمشهر از حدود چهار سال پیش با افزایش شوری یا به اصطلاح EC بالا و همچنين بو و مزهی نامطبوع روبهرو بوده است. این حالت گاهی چنان آب را اشباع میکند که با مصرف آن افراد ضعیف و یا خردسال با دردهای شکمی توأم با تهوع مواجه میشوند. علی مقدسحسينزاده، معاون عمرانی استانداری خوزستان، همزمان با سالروز آزادسازی خرمشهر وعده داد مشكل آب شهر خرمشهر تا دو سال آينده به طور كامل حل میشود. اما سؤال اینجاست: مردم باید تا دو سال دیگر که امیدوار باشیم وعدهی این مسؤول عملی شود چه باید بکنند؟
مهندس هرمزی یکی از کسانی بود که در مزار شهدای شلمچه دیدم. او که یکی از نیروهای مقاومت خرمشهر بوده است اینک یک کارخانه تصفيه آب شیرین راه انداخته است. از عدم همکاری مسؤولان گلایه میکند و میگوید: «ادارات و مسؤولان پاسخ درستی برای ادامهی کارم نمیدهند. آنها بدون در نظر گرفتن مشکلات مردم برای آب آشامیدنی نه تنها همکاری نمیکنند بلکه سنگاندازی هم میکنند. به نظر من اینجا بدون پارتی کاری انجام نمیشود. شما الان بروید سراغ همان کسانی که برای آزادی خرمشهر جنگیدهاند ببینید به چه غربتی افتادهاند. یا راننده تاکسی هستند و یا کارگر روز مزد. اگر کاری هم بخواهد کسی برای مردم بکند نمیگذارند.» برق: صحبت راجع برق در خرمشهر داغ دل خرمشهریها را همیشه تازه میکند. فرض کنید شما هم ساکن شهری باشید که در آن روزانه در مناسبترین حالت تابستانی باید گرمایی نزدیک به 50 درجه را تحمل کنید و روزی 10 بار برق قطع شود. باید آنجا باشید تا بدانید که برق تا چه حد برای این مردم حکم حیات دارد. مواد غذایی و سردخانهها، دستگاههای خنککننده و صنعتی و روزی چند ساعت قطع برق. مدیران این شرکت که اینک در آستانهی اتصال برق ایران به کشور عراق هستند دلیل عمدهی قطعهای مکرر برق در خرمشهر را نقص در بستر ساختاری شبکهی شهری میدانند. همچنین این رفع عیب را منوط به تکمیل کار بازسازی و آمادهسازی امکانات شهری میکنند. مدیران مربوطه میگویند رفع خواهد شد، اما کی؟ با کمال تأسف در مدتی که من برای تهیهی گزارش آنجا بودم کاملاً احساس کردم که گرما بههیچوجه گوش شنوایی در مورد صحبت مسؤولان ندارد! و چنانچه ابراز هم میکند حاضر به صبر کردن تا بهبود شبکهی زیرساختی خدمات شهری نیست. ادامه دارد... ------------------------------------------ |
نظرهای خوانندگان
raft ta sevom e khordad deegeh !!!!
-- hesam abdol samadi ، Jun 11, 2007 در ساعت 09:46 AMخرمشهر را خدا ازاد كرد من از صميم قلب ارزوي موفقيت براي همشهريان عزيزم و انشااللة در تمام مراحل زندكي موفق و موعيد باشند (بة اميد ديدار مجدد)
-- بدون نام ، Jun 25, 2007 در ساعت 09:46 AMThis very honest article made me sad. I went to Khorramshar in March and saw the place I love after 29 years. I did not recognize it but in my heart it will always look like I remember it. I hope someday soon it becomes prosperous and bustle with people. I hope to see it next year and see less disappointment and more optimism. Thanks for the article.
-- Azam Nemati ، Jun 26, 2007 در ساعت 09:46 AMدر آخرین سال ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی جشنی در هتل آزادی تهران به مناسبت پایان باسازی خرمشهر توسط مدیران دولت بر پا شد
-- مهدی ، Jul 14, 2007 در ساعت 09:46 AMخرمشهر رو خدا آزاد کردحرف خنده داریه نمی دونم تکلیف اون کسایی که جونشون رو برای آزاد کردن خرمشهر از دست دادندچی میشه اونها هویج بودن
-- زن ایرانی ، Dec 22, 2008 در ساعت 09:46 AM