رادیو زمانه > خارج از سیاست > ایران > «آیندهی مشارکت و مجاهدین انقلاب در ابهام» | ||
«آیندهی مشارکت و مجاهدین انقلاب در ابهام»سراجالدین میردامادیseraj.mirdamadi@radiozamaneh.comعباس جعفریدولتآبادی، دادستان عمومی و انقلاب تهران، با انتشار یادداشتی، ضمن تشریح روند رسیدگی به پروندهی احزاب مشارکت و مجاهدین انقلاب اسلامی و تبیین علل صدور احکام قضایی، مبنی بر غیر قانونی خواندن این دو حزب اصلاحطلب، ادامهی فعالیت این دو حزب را مستوجب پیگرد قانونی دانست.
در گفتوگویی با روحالله شهسوار، عضو سابق جبههی مشارکت شاخهی مشهد و روزنامهنگار و دانشجو در پاریس، نخست از او پرسیدهام: با توجه به اینکه حزب مشارکت خود را ملزم به فعالیت حزبی در چهارچوب قانونی جمهوری اسلامی میداند، و با عنایت به ممانعت دستگاههای قضایی و امنیتی و تنگناهای فراوانی که وجود داشته و دارد، ادامهی فعالیت این حزب اصلاحطلب در چه بستری تعریف میشود؟ روحالله شهسوار: التزام به قانون که مشارکت به آن پایبند است، به این معنا است که عمل غیر قانونیای از طرف مجموعهی حزب انجام نگیرد. چنین التزامی نباید اینگونه تعبیر شود که یکسری مراجع بهاصطلاح قانونی، برای مجموعهای مانند مشارکت و یا احزاب دیگر تعیین تکلیف کنند و بگویند شما باید این کار را انجام بدهید یا ندهید.
در حال حاضر، مشارکت طبق قانون دارد فعالیتهای خود را انجام میدهد و کار غیر قانونیای هم انجام نمیدهد. از نظر مشارکت، این نوع رفتار، یک رفتار کاملاً قانونی است. اضافه بر آن، منویاتی که آقایان دارند، یک سری مسائل فرای قانون است و مشارکت خود را ملزم به بررسی و یا حتی اعمال آن دیدگاهها نمیداند. ضمن اینکه احکام قضاییای که در مراجع قانونی به نفع مشارکت صادر شده بودند، همانطوری که در چند هفتهی گذشته دیدیم، منتشر شدند و واکنش بخشی از دستگاه قضایی، نشان میدهد این نوع تصمیمها، از یک مأخذ و جایگاهی جدای از سیستم قضایی ارائه میشود. بنابراین ظاهراً مسئلهی فعالیت قانونی و اینطور مسائل مطرح نیست. اگر دستگاههای قضایی- امنیتی آنچنان که در طول یکسال و نیم اخیر عمل کردهاند و دستگیریها، فشار، سرکوب و بازداشت را در خصوص فعالان شناخته شده و حتی اعضای عادی و معمولی مشارکت در شهرستانها ادامه بدهند و تشدید کنند، در عمل فعالیت قانونی و آشکار در قالب صدور بیانیه و تشکیل جلسات میسر نخواهد بود. فکر میکنید در عمل چه اتفاقی بیفتد؟ طی یک سال و نیم گذشته، با تمام فشارهایی که بوده و فکر نمیکنم دیگر از این بیشتر بشود، مشارکت کماکان فعالیت خود را ادامه میداده است و دارد ادامه میدهد. آخرین حرکت هم مربوط به همین چند روز پیش است که به مناسبت سالروز تأسیس حزب در پنجم آذرماه، یکسری مطالب هم از سوی اعضای جبههی مشارکت و هم از طرف خود مرکزیت حزب منتشر شد. حتی در دورهای که ۱۰ نفر (بیشتر یا کمتر) از اعضای شورای مرکزی به همراه دبیرکل آن در زندان بهسر میبردند، بازهم بیانیههای مشارکت منتشر میشد، نظرات و دیدگاههای اعضای آن بیان میشدند و اعضای حزب فعالیتهایشان را انجام میدادند. فکر نمیکنم از این بیشتر فشاری صورت بگیرد. یعنی اینکه اصلاً بیشتر از این وجود داشته باشد. مگر اینکه در کل همهی حزب را بگیرند که این هم عملی نیست. در واقع، ما هزاران هزار عضو در سرتاسر کشور داریم که دارند فعالیت خود را انجام میدهند. گذشته از آن، دیدگاه یک ساختار خیلی آهنین و متصلب را از حزب داشتن، دیدگاه درستی به حزب نیست. حداقل در ایران و در ارتباط با حزب مشارکت. مجموعهی حزب مشارکت تنیده شده در یکسری افکار و عقاید و حتی روابط بین افراد است که دیگر بسیار درونی شده است و محدودیتهای ساختاری و قانونی نمیتواند چندان جلوی آن را بگیرد. همانطور که گفتم، در یکسال و نیم گذشته فشارهای بسیار زیادی وجود داشته که با وجود آن، اعضای حزب فعالیتشان را انجام میدادهاند. بنابراین فکر نمیکنم چنین مسائلی باعث مشکلاتی بشود. کما اینکه بهویژه در مورد واکنشی که آقای دادستان تهران نشان دادهاند، به نظر میآید، بیش از آنکه مسئلهای از طرف دستگاه قضایی باشد، کنشی است در راستای ابراز وجود سیستم قضایی یا شخص دادستان تهران در سالروز تأسیس مشارکت. و الا ما میبینیم که تمام این حرفها و تهدیدها و مسائل مختلفی که بیان شده است، در عمل در حرکت حزب هیچ تغییری بهوجود نیاورده است و بهنظر هم نمیآید که تغییری بهوجود بیاورد. واکنشهایی که به عنوان مثال، دادستان تهران مطرح کردهاند، بهنظر نمیآید خیلی در روند فعالیت حزب تأثیر بگذارد. ضمن اینکه تاکنون هم این برخوردها که بسیار زیاد هم بوده، چنین تأثیری نداشته است. فکر میکنم دیگر بر همه مبرهن شده که اینطور موارد بیش از آن که از یک منشا قانونی سرچشمه بگیرد، از یک منشا فراقانونی سرچشمه میگیرد. در این شرایط، دیگر فعالیت قانونی یا غیر قانونی معنایی ندارد. ما فکر میکنیم الان مشارکت در سراسر کشور جاری و ساری است. اعضای آن در همهی کشور حضور دارند و جلسات هم برگزار میشوند. حال اگر دفتر مشارکت در تهران بسته شده، اما جلسات کماکان در منزل اعضا و یا جاهای دیگر برگزار میشود. در استانهای مختلف، هنوز دفاتر مشارکت دایر است و اعضا دارند بهصورت رسمی فعالیت میکنند. غیر از این هم، بالاخره اعضای مشارکت هستند و با توجه به پیوستگیای که از لحاظ هویتی دارند، به نظر نمیآید این اعمال و کنشها تأثیر آنچنانی روی عملکرد مشارکت بگذارد. فشار بیشتر، مقاومت رادیکالتر در همین زمینه از دکتر محمدعلی توفیقی، عضو سابق شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، مقیم پاریس نیز پرسیدهام: با توجه به اظهارات دادستان تهران و نیز تنگناهای فراوان پیش روی فعالیت حزبی در چهارچوب نظام و دستگاههای متصدی اجرای قانون، ادامهی حیات این دو حزب فراگیر اصلاحطلب چگونه ممکن خواهد بود؟ محمدعلی توفیقی: من باید یک نکته را اصلاح کنم و آن هم اینکه فرایند تعطیلی و انحلال صوری سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و حزب مشارکت، یک فرایند و پروسهی قضایی معمول، حتی با قوانین موجود جمهوری اسلامی نبوده است. برخورد با این دو حزب و سایر جریانهای اصلاحطلب، تصمیمی است که در سطح کلان حاکمیت و میشود گفت در سطح رهبری جمهوری اسلامی اتخاذ و برای اجرا به سطوح پایینتر، از جمله به قوهی قضاییه که امروز به شکل یک دفتر اداره میشود، ارجاع داده شده است. با توجه به این قضیه، هم مشارکت و هم سازمان مجاهدین معتقد هستند که اساساً دادگاهی تشکیل نشده و آنچه سخنگویان قوهی قضاییه، دادستان تهران و یا دادستان کل کشور اظهار میکنند، مبتنی بر یک فرایند و روند طبیعی قضایی نیست. زیرا اصلاً دادگاهی تشکیل نشده، نمایندگان و یا وکلای این احزاب در آن دادگاه شرکت نداشتهاند و اصلاً حق اعتراضی وجود نداشته است. بنابراین این دو حزب، فعالیت خود را همچنان بر اساس قانون اساسی، یک فعالیت قانونی و در ساختار و چهارچوب جمهوری اسلامی تعریف میکنند. اینکه با تشدید تهدیدها چه خواهد شد، باید منتظر باشیم و ببینیم چه اقدامی خواهند کرد. گرچه در حال حاضر، دفاتر مرکزی این دو حزب، با محدودیت و تعطیلی مواجه شده، اما تجربه نشان داده است که بستن دفاتر احزاب، منجر به تعطیلی و عدم فعالیت کامل آنها نخواهد شد. زیرا اساساً مقولهی فعالیت سیاسی و احزاب، یک مقولهی فکری است که اگر حتی دفاتر این احزاب هم بسته شود، اما گردهماییها، نشستها، همفکریها و همگراییها ادامه پیدا خواهد کرد. کما اینکه شما در طول سی سال گذشته هم شاهد بودهاید که احزاب مختلفی مانند نهضت آزادی و سایر احزابی که در حال حاضر بهصورت اپوزیسیون و در خارج از کشور مشغول فعالیت هستند، در مقطعی با تعطیلی، برخورد و محدودیت شدید مواجه بودهاند. اما آنها همچنان به فعالیتهای خود ادامه دادهاند. اگر سرکوب، دستگیری، فشار، تهدید و ارعاب حاکمیت و دستگاههای قضایی- امنیتی آنچنان که بوده ادامه پیدا کند، آیا به نظر نمیرسد که ممکن است احزاب مشارکت و مجاهدین، به نوعی کار حزبی زیرزمینی یا مخفی و غیر آشکار روی بیاورند؟ یعنی سرنوشتی شبیه سرنوشت احزابی پیدا کنند که در دههی اول انقلاب توسط حاکمیت جمهوری اسلامی سرکوب شدند. این تصمیمی است که احزاب و جریانهای سیاسی با ساختار و مرامنامه و اعتقادات خودشان، ممکن است به آن برسند که فعالیتهایشان را متوقف کنند و یا به شکل دیگری آن را ادامه بدهند. من در این زمینه نمیتوانم اظهار نظر خاصی بکنم، اما میتوانم بگویم این نوع رویکردها، یعنی رویکردی که حاکمیت فقها در ایران در پیش گرفته است و در عمل نشاندهندهی کاهش ظرفیت تحمل صداهای مختلف و همینطور عدم قبول انتقاد است، در راستای ایجاد یک جامعهی تکصدایی و تکحزبی است. این رویکرد، ممکن است در مقطعی جریانهای سیاسی را با محدودیتهایی مواجه کند، اما در کلان قضیه به ضرر جمهوری اسلامی است و میتوان گفت که هیچ کمکی هم به بقا و حفظ وضع موجود نخواهد کرد. چون هرچقدر فشارها بیشتر شود، ممکن است فعالیتها رادیکالتر شوند و اگر احزاب و جریانها در دایرهی قانون و در دایرهی فعالیتهای علنی کار کنند، به نفع همه است. |