رادیو زمانه > خارج از سیاست > ایران > اشباح به دنبال اسفندیار مشایی | ||
اشباح به دنبال اسفندیار مشاییسراجالدین میردامادیseraj.mirdamadi@radiozamaneh.comرضا گلپور، نویسندهی کتاب «شنود اشباح» با انتشار متنی به افشاگری علیه اسفندیار رحیم مشایی و محمدرضا رحیمی، رئیس دفتر و معاون اول رئیس جمهور پرداخت.
در این افشاگریها که اغلب ناظر به دورهی مسئولیت رحیم مشایی در اطلاعات سپاه مازنداران است، نویسنده با اشاره به نقش او و برادرش، وی را متهم به خیانت و همکاری با گروههای مسلح مخالف جمهوری اسلامی در سالهای ابتدای دههی شصت کرده است. این متن افشاگرانه همچنین دربرگیرندهی نوع رابطهی رحیم مشایی با افرادی است که مدعی ارتباط با امام دوازدهم شیعیان هستند. ابتدا از دکتر علیرضا نوریزاده، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی مقیم لندن پرسیدهام: تحلیل و ارزیابی شما از این افشاگریها چیست و چقدر از افشاگریهای مطرحشده توسط رضا گلپور نزدیک به واقعیت است؟
اول باید آقای گلپور را بشناسیم که چه جور آدمی است. من یادم هست درست در اوج افشاگریهایی که در رابطه با قتلهای زنجیرهای توسط آقای گنجی در داخل و من در بیرون و همین طور آقای باقی و دیگران شد، ایشان کتاب «شنود اشباح» را منتشر کرد. یعنی در واقع یک پیشفرضی را آقای روحالله حسینیان درست کرد مبنی بر این که قاتلان در جریان قتلهای زنجیرهای وابسته به جناح اصلاحطلب بودند. از جناح چپ بودند، طرفدار آقای خوئینیها بودند، با محتشمی رفیق بودند و بنابراین اصلاً قاتلها چپ هستند و سعید امامی مظلوم واقع شده است. این آقای گلپور و تیمی که خبرچینهای سعید امامی بودند، در حاشیهی مطبوعات و در حاشیهی محافل آمدند و یک مشت اطلاعات بیربط و اصلاً چیزی که سرتاپایش بیربط بود، به دست این آقا دادند و بعد هم خودشان یک بازی درآوردند که الان این کتاب توقیف است و بعد آزاد میشود. بعد هم یک دستگیری خیلی با تشریفات از ایشان به عمل آوردند. حکایت این آقا آدم را به یاد این میانداخت که میگفتند قدیمها انگلیسیها به یک نفر پول میدادند که بیا به من فحش بده و وقتی او میآمد و این کار را میکرد، مخالفان اصلیشان را پیدا میکردند. آقای گلپور هم همین کار را کرد. یعنی وقتی این مطلب را بیرون داد، کسان دیگری هم اینور و آنور شروع کردند به بیرون دادن اطلاعات که بعضاً حتی از درون زندان از طریق مصطفی کاظمی یا ملقب به موسوینژاد بیرون میآمد. بعد اینها برایشان اسباب دردسر شد. روزنامهشان را توقیف کردند و راه را بر رویشان بستند و کارهایی از این قبیل. در هرحال این آدم به اعتقاد من یک خبرچین در حد بسیار متوسط و رو به پایین است که هر وقت لازم شود از او استفاده میکنند و این کار اخیرش نیز به اعتقاد من باز فراتر از همین تیری در تاریکی انداختن نیست. آقای اسفندیار رحیم مشایی به قول معروف همان اسفندیار رویین تن است. وقتی رهبر جمهوری اسلامی نتوانسته او را بیاندازد، بنابراین آقای گلپور از اینکه فاش کنند برادر او مجاهد بوده یا خواهرش با فلان خانم ارتباط داشته، به نظر من تأثیری روی وضعیت او نخواهد گذاشت. تنها نقطهای که او انگشت بر آن گذاشته که یک نقطهی غیراخلاقیست، این است که راجع به همسر دوم یا سری ایشان افشاگری کرده است. به اعتقاد من چیز دیگری در این جریان نیست. در مورد آقای رحیمی این ماجرا به اعتقاد من یکمقدار فرق میکند. برای این که آقای رحیمی الان در پروندهی فساد متهم ردیف اول است. همین چند روز پیش بود که آقای طباطبایی، وکیل مهدی هاشمی در جریان رویارویی با قاضی، وقتی اسرار آقای رحیمی را بیرون ریخت، برای چند ساعتی توقیفش کردند و بعد از او تعهد گرفتند که نگوید توقیف بوده است. منظورم این است که رحیمی یک موضوع بزرگتری است که باید منتظر شد و واکنش او را هم دید و بعد ارزیابی کرد که چرا او الان رحیمی را مطرح کرده، در حالی که آقای خامنهای برگ پاکدامنی را با جلوگیری از تحقیقات مجلس به او داده است.
وقتی نامهی رضا گلپور را میخوانیم، متوجه میشویم که نوشتهای از سوی یک فرد شخصی فاقد منابع و شبکهی اطلاعاتیـ امنیتی نیست. آیا به نظر نمی رسد که مجموعهای از نیروهای اطلاعاتیـ امنیتی شاید برای زدن رحیم مشایی و رحیمی بسیج شده باشند و گلپور در واقع یک بلندگو و حلقومی برای این جریان باشد؟ در جریان قتلهای زنجیرهای هم آن مجموعهی آقای روحالله حسینیان، یعنی مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ایشان را جلو انداختند. مطالبی از گذشته و حال را قاطی کردند و به او دادند و او هم این کتاب را درآورد. الان هم همینطور است. به طور قطع ایشان مورد استفادهی بخشی از سپاه و روحانیت است که از حضور آقای مشایی ناراحت هستند. بهخصوص که الان دارند مشاهده میکنند آقای مشایی دارد کم کم حرفها را به نقطههایی میرساند که درست در تعارض با آن فرهنگیست که آنها درصدد بست و پخش آن هستند. بهویژه که به انتخابات هم نزدیک میشویم و بعد از آن انتخابات ریاست جمهوری در راه است. آنها از حالا دارند پیشبینی میکنند که اگر فردا آقای خامنهای عقبنشینی یا قبول کرد که مثلا آقای مشایی نامزد انتخابات ریاست جمهوری شود، اینها با او چه کنند. این است که به نظر من کاملاً حرف شما درست است و دارد کسی به ایشان اطلاعات میدهد. ببینید ما دو نوع افشاگر داریم. یکی مثل پیام فضلینژاد دچار نوعی ناراحتی باید بگویم روانی است. یعنی میرود توی خانه مینشیند و احتمالا بعد از حالا نمیدانم مصرف چی، از خودش حرفهایی درمیآورد که دود از سر آدم بلند میشود و اصلا از اساس و پایه دروغ است؛ ولی در حرفهای آقای گلپور رگههای حقیقت زیاد است. مثلا آنجایی که راجع به مشاغل آقای مشایی صحبت میکند همهاش درست است. آقای مشایی یک فرد امنیتی بوده؛ از ابتدا یک فرد امنیتی موفق هم بوده است. مدیرکل اطلاعات بوده است. بنابراین میخواهم بگویم رگههایی از حرفهایی که آقای گلپور میزند، درست است. بعد راجع به خواهر و برادر ایشان هم درست میگوید. من یادم هست همان وقتی که برادر ایشان به مرگ مشکوکی درگذشت، بحث بر سر این بود که بخشی از اطلاعات او را سر به نیست کرده است چون هویتاش برای مجاهدین فاش شده است. قبلاً میگفتند ایشان را چون گرفتند، خبرچین شد و بعد هویتاش فاش شد و او را از سر راه برداشتند. درواقع میخواستند مجاهدین را متهم به این کار کنند. این جور چیزها بههرحال در پروندهی آقای مشایی هست و نویسنده از اینها بهره گرفته است. همینطور در مورد آقای رحیمی. یک مجموعه میخواهد تا آنجایی که ممکن است به اینها لطمه بزند. حال که راه را برای تحقیق دربارهی رحیمی بستهاند و روی یک مورد سوءاستفادهی کلان ماجرای بیمهی مردگان اصلاً سرپوش گذاشتند، میخواهند استفاده کنند و حالا مسئلهی مواد مخدر را هم مطرح کنند و به نوعی این دو نفر را حداقل در افکار عمومی سیاه کنند. اگر دولت محمود احمدینژاد و حامیان ایشان را نیروهای اطلاعاتی و امنیتی بدانیم، آیا میشود این نتیجه را گرفت که یک شکاف عمیق در میان جریان حامی احمدینژاد در بین نیروهای اطلاعاتیـ امنیتی بهوجود آمده است؟ آیا این شکاف، نزدیکیها و دوریهایی با رأس قدرت نظام جمهوری اسلامی و مقام رهبری هم میتواند داشته باشد یا نه؟ من وقتی این اظهارات و این مطالب آقای گلپور را نگاه کردم، باز در آن به نوعی ادبیاتی دیدم که خیلی نزدیک به ادبیات دفتر رهبری است، به ادبیات اصغر حجازی و به ادبیات مجتبی. به نوعی شاید دستهای هدایتکنندهای از آنجا هم بودند. آقای خامنهای از نظر خودش با توجه به شناختی که از ایشان داریم، نمیتواند بیاید به مردم بگوید که من اشتباه کردم. آقای خامنهای اصلاً مردی نیست که به اشتباه خودش اعتراف کند. حاضر است تمام هزینهها را بدهد و در اشتباهش تا پایان خط پیش برود. این برداشت ایشان است. کاراکتر و شخصیت آقای خامنهای چنین است. بنابراین ایشان نمیتواند الان بیاید و بگوید من اشتباه کردم. این را که من هزینهای دادم و امروز ناچارم کرده سه یا چهار بار به قم بروم به این امید که شاید آقای وحید خراسانی مرا ببیند، نمیتواند اعتراف کند. آقای خامنهای در عین حال بازیگر ماهری در استفاده از ابزارهاست. بنابراین یک اشارهی ایشان به آقای حجازی یا به آقای محمد گلپایگانی و دیگران، میتواند عامل به صحنه آوردن آقای گلپور باشد. |
نظرهای خوانندگان
بلاخره اين افشاگری ها روشنگر برخی از زوايای تاريک شخصی است که نقش مهمی در جمهوری اسلامی دارد و به نفع اپوزيسيون است
-- بدون نام ، Nov 25, 2010 در ساعت 02:00 PMرژیم ج- ا نویسندگان امنیتی خاصی را در دامن خود پرورش داد که بخشی منتقد آن، تعدادی طالب اصلاح آن و جمعی گوش بفرمان آن،برای نوشتن هر چه که دستگاه عدل اسلامی بخواهد هستند. حجاریان،قوچانی،باقی،گنجی،شهبازی و...نمونه هایی از این بخشهای متنوع هستند. گول پور هم یکی از این میان مایه گان از محفل امنیتی در کویر فرهنگ تحقیق تاریخی ایران است. با نگاهی دقیق به نوشتهها و دلایل او،به بی ارزشی و ارتجاعی بودن آن پی میبریم بعبارتی جریانی که او نوحه خان است، زیرکانه و غیر مستقیم، طرفداران مشایی را زیاد میکند و از او چهرهای ملایم و انسانی توصیف میکند،اکثریت ایرانیان، عزیزی یا فردی از نزدیکان خود را در تصفیه سازی سیاسی رژیم از دست دادند، آنها با این اوصاف در زمان انتخابات ریاست جمهوری به او رای خواهند داد یا دو زن داشتن نشانه خوش سلیقه گی است که در میان طبقهٔ متوسط شهری ایران جا افتاده است. اگر تاکتیک انتخاباتی احمدی نژاد،مبارزه با فساد اقتصادی و رایحه خوش خدمت بود، در زمان مشایی میتواند این تاکتیک, اعتدال و اقتدار عدل اسلامی باشد، باید مواظب این بازیهای اتاق فکری جناح احمدینژاد- مشایی در باند امنیتی سپاه بود !
-- ایراندوست ، Nov 26, 2010 در ساعت 02:00 PMنکته جالب این افشاگریها این است که ماشاء الله دست روی هر کدام از مقامات میگذارند با واسطه و یا بی واسطه یک چند نفری آدم را کشته اند!
-- حسن ، Nov 27, 2010 در ساعت 02:00 PMملتی با سابقه ٢٥٠٠ ساله سزاوار این همه خفت و خواری نیست.
نکته جالب این افشاگریها این است که ماشاء الله دست روی هر کدام از مقامات میگذارند با واسطه و یا بی واسطه یک چند نفری آدم را کشته اند!
-- حسن ، Nov 27, 2010 در ساعت 02:00 PMملتی با سابقه ٢٥٠٠ ساله سزاوار این همه خفت و خواری نیست.
دو زن داشتن خوش سلیقگی است و در بین طبقه متوسط جا افتاده است؟ جل الخالق! شازده ای که چنین افاضاتی می کند توجه کند که نصف رای دهنده ها زن هستند و از مرد دو زنه بیش از هر چیزی نفریت دارند.
-- سی سی ، Nov 27, 2010 در ساعت 02:00 PM