رادیو زمانه > خارج از سیاست > ایران > «شاید بد نباشد بهمنی استعفا کند» | ||
«شاید بد نباشد بهمنی استعفا کند»مریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comعصر روز یکشنبه، ۲۳ آبانماه، خبری در رسانههای داخل کشور منتشر شد مبنی بر اینکه مجلس شورای اسلامی، ترکیب مجمع عمومی بانک مرکزی را تغییر داده و رئیس جمهور را از این مجمع خارج کرده است. مجمع عمومی بانک مرکزی تاکنون متشکل از پنج نفر، شامل رئیس جمهور که رئیس مجمع محسوب میشد، وزیر امور اقتصاد و دارایی، معاون برنامهریزی رئیس جمهور و وزیر بازرگانی و یک نفر از وزرا به انتخاب هیئت وزیران بود.
مصوبهی دیروز، تعداد اعضای مجمع را به ۱۱ نفر افزایش داده و رئیس جمهور را نیز از این فهرست حذف کرده است. رئیس اتاق بازرگانی که نمایندهی بخش خصوصی محسوب میشود، به این فهرست افزوده شده و هفت تن از کارشناسان اقتصادی، به انتخاب رئیس جمهور انتخاب و هردو سال یکبار، یک نفر از آنان، بازهم به انتخاب رئیس جمهور، تعویض میشوند. شامگاه روز یکشنبه و امروز این خبر موجب موضعگیریهای متفاوت در میان موافقان و مخالفان دولت و از جمله مقامات دولتی شده است. محمود بهمنی، رئیس کل بانک مرکزی که در جلسهی روز یکشنبهی مجلس حضور داشت و مخالفت او به جایی نرسید، روز دوشنبه در جمع خبرنگاران گفت که اگر استقلال بانک مرکزی خدشهدار شود، از سمت خود استعفا خواهد کرد. سایتهای حامی دولت، مانند رجانیوز، این مصوبه را مغایر قانون اساسی اعلام کردهاند. او این تغییرات را برای حفظ استقلال بانک مرکزی ضروری میداند. محمدرضا بهزادیان: یک استدلال پشت این مصوبه وجود دارد. اولاً که بانکها و بعد بانک مرکزی، در همهی دنیا از دولتها مستقل هستند و اینطور نیست که با سیاستها و کم و زیاد آوردن دولتها، منابع و سپردههای مردم در اختیار دولتها قرار بگیرد. بحث دوم این است که حداقل در پنج، شش سال اخیر، خیلی از اصل ۴۴ و خصوصیسازی گفتند و همایشها برپا کردند، ولی بالاخره باید یک جایی هم بروز کند. اگر قبول دارند که رهبری نظام روی این نکته تاکید دارد، بالاخره اجازه بدهند جایی بروز پیدا کند. من تا حداقل بعد از انقلاب به خاطرم میآید که موضوع استقلال بانک مرکزی در مجلس سوم و در جریان تصویب برنامهی اول مطرح شد. بعد از آن در همهی مجلسهای بعدی هم این مسئله مطرح بود. مثلاً مجلس هفتم حتی طرحی داد و در مجلس هشتم هم آقای مصباحیمقدم که عضو کمیسیون اقتصاد مجلس هستند، پیگیر این بودند و در نهایت اینکه خوشبختانه دیروز به تصویب رسید. مصوبهی دیروز مجلس اما تفسیرهایی همراه خود آورده است. عدهای معتقدند این یک ضرورت اقتصادی بود. برخی حامیان دولت هم معتقدند که این نوعی مقابلهی مجلس با دولت محمود احمدینژاد است. نه؛ من این نظریهی دوم یا مقابلهی سیاسی را کمی بیانصافی میدانم. اولاً اکثریت مجلس، بدون تردید دست رئیسجمهور و طرفداران اوست و به قول رئیسجمهور، ایشان رأس امور مملکت هستند. نکتهی دوم این است که در این مجلس بروز نکرده. از مجلس سوم که من یادم میآید- شاید قبل از آن از خاطرم رفته باشد- همیشه این بحث وجود داشته که بانک مرکزی باید از دولتها فاصله بگیرد. ما وقتی رشد بیحد و حصر نقدینگی را میبینیم، وقتی بحث نرخ تورم را میبینیم، وقتی عدم پایداری قدرت پول ملی را میبینیم، اگر به تکتک مصوبات شورای پول و اعتبار نیز نگاه کنید، متوجه میشوید نسبت اختصاص منابع بانکها به دولت، بیشتر از حتی ده برابر آن چیزی است که به بخش خصوصی داده میشود. میبینیم بنابراین تولید و روند رشد اقتصادی در بخش خصوصی کاملاً فلج است. در نهایت، در طول چهارسال، سهتا رئیس کل بانک مرکزی عوض شد. به ازای اینکه آقای طهماسب مظاهری یک نظریهی اقتصادی داد، در ازای اینکه خود او وزیر اقتصاد بود و عوض شد، بدیهی است نمایندگان مقداری توجه میکنند که این دستخوش طوفان شدن بانک مرکزی روی سیاستهای پولی کشور تأثیر میگذارد. ولی رئیس بانک مرکزی که در جلسهی دیروز مجلس بوده، گفته است که اگر این استقلال فعلی را نمیداشتند، نمیتوانستند در مورد ارز سیاست ثابتی داشته باشند و وقتی مسئلهی ارز مطرح میشود، بهنظر میآید ضرورت دارد بانک مرکزی با سیاستهای کلان کشور، یعنی با دولت هماهنگ باشد. یعنی این استدلال او، از یک منظری درست بهنظر میآید. نه؛ آقای بهمنی که به عنوان نمایندهی دولت پشت میکروفون رفته بوده، علیالظاهر و علیالقاعده، طبق آییننامهی مجلس، باید نظرات دولت را بگوید. لذا چون دولت هم حتماً با این مصوبه مخالف بوده و بعد از این هم عکسالعملهای خود را نشان خواهد داد، از موضع نمایندهی دولت این حرف را زده است. گفته: «اگر همین نیمچه استقلال را نداشتیم ...» درست است؟ بله درست است. ولی در جای دیگری هم گفته اگر استقلال بانک مرکزی کامل شود، ما هیچ دلیلی نداریم که جزو ۴۳ کشور اول دنیا نباشیم. من باز دقیقاً یادم هست که در جریان تصویب برنامهی اول، در دولت آقای هاشمی، رئیس کل بانک مرکزی، آقای عادلی بود و جناب آقای عادلی هم علیرغم اینکه بیرون میکروفون کاملاً دنبال استقلال بانک مرکزی بود، آن پشت مجبور بود و مخالفت میکرد. محمدجواد لاریجانی، رئیس مجلس، در پاسخ اعتراض محمود بهمنی که گفته بود: «نمیشود کشور را بخش خصوصی اداره کند»، اشاره کرد که هفت نفر اقتصاددان منتخب رئیس جمهور هستند. به این ترتیب، نقش بخش خصوصی که شما هم به آن اشاره میکنید، در این قانون کجاست؟ من هم همان فرمایش آقای لاریجانی را تاکید میکنم. همانطور که ایشان گفتند، هفت اقتصاددان را رئیس جمهور تعیین میکند. دو نفر از کابینهی رئیس جمهور میآیند، دادستان کل کشور هم حضور دارد که در جمع میشوند ده نفر. ما در اینجا فقط یک رئیس اتاق بازرگانی را داریم که او هم، منتخب دستگاه اجرایی یا دستگاه قضایی نیست، ولی اکثریتی ندارد. ضمن اینکه من قطعاً جناب آقای بهمنی را دعوت به توجه به نظرات و دستورات رهبری میکنم که به این نکته توجه کنند در سیاستهای حاشیهای اصل ۴۴، بهتاکید واگذاری مالکیتهای دولتی به بخش خصوصی، حتی با نساب سالی ۲۰درصد گفته شد که اگر اجرا میشد، ما امروز هیچ مالکیت دولتی در کشور نباید میداشتیم. ولی همانطور که آقای لاریجانی هم گفتهاند، در این مجموعه بخش خصوصی رأی کوچکی دارد که امیدواریم در آینده و بهمرور با پشتوانهی بخش خصوصی و تغذیهای که از طریق اطلاعات میدانی بخش خصوصی، رئیس کل اتاق بازرگانی یا اقتصاددانها میشوند، بتوانند در این ترکیب بسیار مؤثرتر واقع بشوند. این قانون، جز امکان حضور بخش خصوصی در تصمیمگیریهای بانک مرکزی، چه نکات مثبت دیگری دارد؟ در پیشنهادی که آقای مهندس باهنر دیروز داده بودند و تصویب شده است، نقاط مثبت بسیار دیگری هم هست. در همان قانون پولی و بانکی که قبل از انقلاب تصویب شده بود، رئیس کل بانک مرکزی برای پنج سال باید انتخاب میشد. در آن قانون، عزل رئیس کل بانک مرکزی دیده نشده بود. در کشور، به دلیل ثبات قوانین پولی و بانکی، باید رئیس کل بانک مرکزی، پنج سال خود را طی کند. الا اینکه فوت کند یا خودش استعفا بدهد. متأسفانه در هیچیک از دولتهای بعد از انقلاب، در حکومت جمهوری اسلامی، این رعایت نشد. هیچ موقع دورهی رئیس کل بانک مرکزی، چه در زمان مرحوم نوربخش، چه در زمان آقای دکتر عادلی، چه در زمان آقای قاسمی و ... به پنج سال نرسید و قبل از پنج سال او را برداشتند. البته تشدید و نهایت این ماجرا را در دولت آقای احمدینژاد دیدیم که در طول چهار سال، سهتا رئیس کل بانک مرکزی آمدند. چقدر امیدوار هستید که این قانون از تصویب نهایی بگذرد؟ چون آقای بهمنی گفتهاند با همین ترکیب پنج نفره فقط میتوانند کار کنند و در واقع، تهدید به استعفا کردهاند. امیدواریم که این قانون، مانند خیلی از قوانین دیگری که مجلس هفتم و هشتم تصویب کردهاند، نباشد و بتواند سر سالم بهدر ببرد و بالاخره از تأیید شورای نگهبان که شاید اصلیترین گردنهی ماجرا است، بگذرد و ابلاغ بشود به دولت و دولت هم آن را اجرا کند. ولی درهرشکل آن، اگر اجرا بشود، شاید بد نباشد در مقدمهی بحث هم جناب آقای دکتر بهمنی استعفا بدهند که زمینهساز انتخاب رئیس کلی از ناحیهی مصوبهی قانونی مجلس اتفاق بیافتد. اعتراضها به رئیس کل بانک مرکزی محدود نشده است. در خبرهای امروز بود که سید شمسالدین حسینی، وزیر دارایی، در جمع خبرنگاران، ضمن اعتراض به مصوبهی دیروز مجلس، گفته است: «نمایندگان مجلس تفاهم کردهاند که تغییر ترکیب مجمع بانک مرکزی، دوباره به کمیسیون تلفیق برگشته و در آنجا بازنگری شود.» از حجتالاسلام قدرتالله علیخانی، نمایندهی مردم قزوین در مجلس شورای اسلامی، در بارهی صحت و سقم این خبر پرسیدهام. قدرتالله علیخانی: نه؛ چنین صحبتی نبود. چیزی را که مجلس تصویب کرده، فقط شورای نگهبان میتواند خلاف قانون اساسی یا خلاف شرع تشخیص بدهد و به مجلس برگرداند. والا خود مجلس هم الان نمیتواند آن را برگرداند. برای اینکه مصوب شده است. |
نظرهای خوانندگان
مگر تا به حال بانک مرکزی استقلال داشته؟
-- حسین ، Nov 17, 2010 در ساعت 10:40 PMدر ضمن دست اندازی رئیس جمهور با وجود 7 کارشناس استصوابی به بانک مرکزی زیاد می شه. این یعنی تورم بیشتر و ریال ضعیف تر.