رادیو زمانه > خارج از سیاست > اقتصاد > «کنترل و مچگیری در داد وستد، نتیجه عکس دارد» | ||
«کنترل و مچگیری در داد وستد، نتیجه عکس دارد»مریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comبه موازات جدیتر شدن اجرای قانون هدفمندی یارانهها که تأثیر خود را بر افزایش قیمت کالاها گذاشته است و نیز گسترش تأثیر تحریمهای اقتصادی در افزایش قیمت و برخی اوقات، کمبود کالاهای مورد نیاز مردم، شاهد اعلام سیاستهای تنبیهی از جانب دولت در پیگیری منابع احتکار کالاها، بازدید انبارها و سیاستی بهطور کلی، مبتنی بر کنترل، تعقیب و پیگیری هستیم.
روز چهارشنبه، دوازدهم آبان ماه نیز محمود احمدینژاد در سخنرانی خود در شهر بجنورد اعلام کرد که «در اجرای هدفمندی یارانهها، مأموران مچگیر داریم» و همین امروز روابط عمومی سازمان بازرگانی استان مازندران، از کشف احتکار هفت واحد کالاهای مورد نیاز مردم در انبارها خبر داد. سابقهی سیاستهای تنبیهی دولت در این زمینه، در ایران طولانی است. دربارهی نتایج مثبت و منفی یا عدم تأثیر آنها در جلوگیری از افزایش قیمتها، با محمدرضا بهزادیان، رییس سابق اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران، گفتوگویی انجام دادهام. محمدرضا بهزادیان در سال ۱۳۸۵، با مخالفت هواداران دولت محمود احمدینژاد، از سمت خود برکنار شد. او سیاستهای تنبیهی اعلامشده را قبل از هر چیز در مغایرت با سیاستهای کلی اعلامشده توسط مسئولان حکومت میبیند.
آنچه مهم است، این است که اصلاً طرح تحول، برداشتن یارانه، اصل ۴۴، تکالیف برنامهی چهارم و حالا اخیراً آرام آرام میشود پنجم، تکالیف قوانین بودجه و برنامهی دورنمای بیست سالهی جمهوری اسلامی، هیچکدام با این سیاستهای بگیر و ببند همراهی ندارد؛ بلکه بهطور خیلی روشن، مغایرت و منافات دارد. قرار بوده اقتصاد بر اساس مشارکتپذیری و رقابتپذیری باشد و توی رقابت قیمتها را کنترل کنیم. با داغ و درفش اگر بشود من حرفی ندارم، ولی مطمئنم نمیشود. محمدرضا بهزادیان در مورد سابقهی تاریخی اعمال چنین سیاستهایی در ایران میگوید: اصولاً در بحث دربارهی برخوردهای تعزیراتی، اگر به سابقهی تاریخی آن و به زمان اتاق اصناف که در دههی پنجاه در رژیم سابق معمول شد برگردیم، میبینیم که سیاست نصب اتکیت، برخورد با گرانفروشی و ... محکوم به شکست بود. تا بعدها که در سال ۱۳۷۴، در مجمع تشخیص مصلحت، بحث تعزیرات و سازمان بازرسی بهتصویب رسید که باز اگر ارزیابی کلیای داشته باشیم، میبینیم نتیجهی چندانی نداشت. تا اینکه بر اساس تکالیف برنامهها و در نهایت برنامهی چهارم، دیدیم که در انتهای دولت هشتم، دولت آقای خاتمی، در عمل سازمان تعزیرات، سازمان بازرسی و نظارت، در سازمان حمایت از مصرفکننده ادغام شد. من به عنوان یکی از اجزای بخش خصوصی ایران و کسی که هم به بخش خصوصی در ایران علاقه دارم، هم اهمیت میدهم و هم بر اساس آرای داده شده به من که البته پایمال شده، لطف آنها هم به من مشخص است، میگویم که بخش خصوصی در ایران، آنقدر مسئولیت اجتماعی دارد که در تصمیمگیریهای بزرگ، همکار و کمک دولت و حکومت باشد. ولی بههرحال طرح هدفمندی یارانهها، تأثیرات خود را بر قیمتها و جامعه خواهد گذاشت. بهنظر شما، دولت چه نقشی را میتواند در جلوگیری از افزایش این تاثیرات ایفا کند؟ به عنوان نمونه همین الان کمبود برخی کالاها بهچشم میخورد. ما قبول داریم که تحول اقتصادی یک جراحی بزرگ است و باید کمک کرد که کشور به یک اقتصاد آزاد ارتقا پیدا کند. اما این وظیفهی تشکلهای غیر دولتی مدافع بخش خصوصی مانند اتاق بازرگانی است که بهعقیدهی من امروز فلج کامل هستند. بنگاه در داخل بازار است و بازار در داخل فضای کسب و کار کشور فعالیت میکند. امنیت بنگاه را باید حفظ کرد، امینت بازار را باید حفظ کرد تا بعد برسیم به اینکه فضای کسب و کار مناسب در کشور باشد. از یک طرف، دولت دنبال تصویب قانون فضای کسب و کار است که البته حرفش را میزند و شعارش را میدهد و از سوی دیگر، اینچنین برخورد میکند. اگر کمبود کالایی در کشور وجود دارد، بیشتر حاصل مدیریتهای کمتجربه یا بیتجربهی دولتی است که منجر به کمبود کالا میشود. این حاصل عدم مسئولیتپذیری وزرای دولت است. یک روز به بهانهی تولید داخلی، جلوی ورود کالای اساسی خارجی را میگیرند، یک روز میگویند کالای اساسی در کشور کم شده، تلاش میکنند بیضابطه و بیحساب و کتاب، آن را وارد کنند. طبیعی است که این نوسانات در بازار اثر میگذارد. به این ترتیب، شما خواهان هیچ نوع نظارت دولت در شرایط ویژه، در عرصهی تولید و عرضهی کالا نیستید؟ باز به عنوان یک عضو بخش خصوصی میگویم که همهی بخشهای صنعتی و تجاری بخش خصوصی در ایران آمادهاند که قیمت تمام شدهشان را دولت کنترل کند و با یک سود حداقلی عادلانه بفروشند. واقعاً سازمان حمایت از مصرفکننده بیاید قیمتگذاری کند و این کار انجام بشود. حتماً دولت نمیگوید که واحد صنعتی کالا تولید بکند و بهضرر بفروشد. آیا بحث این است؟ ولی اینکه در انبار بریزند، انباری که انبار روزمرهی عبور کالا هست و میبینیم در خیلی از نقاط کشور هم این اتفاق افتاده است، این اثر را خواهد داشت که تولیدکننده دیگر تولید خود را تعطیل میکند. این کار تاثیر منفی بیشتری در بازار دارد و باعث نایاب شدن کالا میشود و واردکننده دیگر کالا وارد نمیکند. یکی دو سال پیش، در مجلس قانونی تصویب شد که بر اساس آن، باید تشکلهای حمایت از مصرفکنندگان در کشور پا میگرفت. ما اگر انجیاوهای حمایت از مصرفکننده در کشور داشته باشیم، طبیعی است که صدای رسا و بلند آنها میتواند جلوی کوچکترین تخلف یا سودجویی را در اقصا نقاط کشور بگیرد. به تولیدات و واردات اشاره کردید، ولی واقعیت آن است که ایران در تحریم اقتصادی حادی قرار دارد. همین امروز یکی از مقامات مسئول صحبت از جدی بودن بازرسی و کنترل کشتیهایی کرده بود که به سمت ایران حرکت میکنند. در شرایط فعلی، آیا امکان منعفتجوییهای شخصی در رابطه با واردکنندگان یا انبارکنندگان کالاها وجود ندارد؟ حتماً اگر بازرگان، تاجر و تولیدکننده در شرایط عادی اصرار داشته باشد که با سود خوب کالایش را بفروشد، در شرایطی که فکر میکند که در یک فشار عمومی به کشور سعی میکنند آن کالا وارد کشور نشود و به قول شما، آن را ردگیری و بازرسی میکنند، تلاش میکند تا آن کالا بهتر در سطح جامعه عرضه شود. بعد هم فراموش نکنیم، آنچه امروز مد نظر دولت است و دنبال انبار میگردد، احتکار بههم میزند و کنترل انبار میکند، کالای اساسی است. ما در بدترین حالت تحریمها در دورهی صدام حسین، نفت در برابر غذا را داشتیم. یعنی طبیعی آن است که هیچ مرجع بینالمللی هم دنبال آنکه مردم را از گرسنگی بکشد نمیرود و نباید برود و نمیتواند برود. بنابراین در ورود کالای اساسی، حتی اگر کشتیها هم ردگیری بشوند، کالای اساسی بهوفور وارد کشور خواهد شد و مصرفکننده در مضیقه نیست. اگر قیمت در کشور بالا میرود، حاصل دو چیز است: یکی عدم کارآیی ارگانهای ذیربط دولت و دیگری شاید تصمیمگیریهای متناقض یا نابههنگامی که در تأمین منابعی که باید این کالاها وارد شود، انجام میگیرد. محمدرضا بهزادیان به تجربهی دوران جنگ اشاره میکند و اینکه دوران پیش رو، سختتر از آن دوران نخواهد بود. فکر میکنم مردم ایران و بخش اقتصادی و تجاری این کشور در دوران جنگ و دههی ۶۰، امتحان خود را دادهاند. به این معنا که با سالی شش میلیارد دلار درآمد ارزی، نه قحطی پیش آمده، نه گرسنگی افزایش پیدا کرد و نه احتکارهای عجیب و غریبی در آن دوره کشف کردند. بهطور کلی میخواهم بگویم دوران کنترل انبار، مچگیری و امثالهم و به یک معنا، مردم را بهجان هم انداختن و دولت را بیگناه معرفی کردن- که شاید سیاست اصلی باشد- دوران کوتاهی است که بیشتر به وخامت عرصهی دادوستد در کشور و بالا رفتن قیمتها منجر خواهد شد. این دوران اما دوران کوتاهمدتی خواهد بود. |