رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱ مهر ۱۳۸۹
گفت‌وگو با علیرضا نوری‌زاده به بهانه‌ی سی‌امین سالگرد آغاز جنگ ایران و عراق

خمینی و خلافت جهان اسلام

ایرج ادیب‌زاده
adibzadeh@radiozamaneh.com

در آستانه‏‌ی سی‏امین سالگرد آغاز جنگ ایران و عراق قرار داریم؛ جنگی هشت‌ساله، ویرانگر و خونبار که بیش از ۸۰۰ هزار نفر در آن جان باختند.

Download it Here!

بسیاری از کارشناسان و تاریخ‏نگاران جنگ‏های معاصر، جنگ ایران و عراق را با جنگ جهانی نخست مقایسه می‏کنند.

برخی کارشناسان جهانی عقیده دارند که پی‏آمدهای این جنگ، پس از سی سال، هم‏چنان در ایران و عراق قابل لمس هستند.

پی‌یر رازو، تاریخ‏نگار مشهور فرانسوی، نویسنده‏ی چند کتاب درباره‏ی جنگ‏های اسراییل و اعراب و پژوهشگر سازمان ناتو، گسترش حضور نظامی کشورهای غربی در منطقه، حضور و نفوذ قوی ایران در عراق با حکومت ائتلافی کنونی این کشور و راه‏اندازی مجدد برنامه‏های هسته‏ای جمهوری اسلامی را از مهم‏ترین پی‏آمدهای این جنگ هشت‌ساله توصیف می‏کند.

او باور دارد که دولتمردان کنونی، به‏ویژه در کشورهای غربی، باید به پی‏آمدهای این جنگ توجه کنند و از آن عبرت بگیرند.

آیا مشخصاتی که این تاریخ‌نگار مطرح می‌کند، پی‏آمدهای این طولانی‏ترین و مرگبارترین جنگ در خاورمیانه هستند؟

این پرسشی است که با دکتر علیرضا نوری‏زاده، نویسنده، روزنامه‏نگار و پژوهشگر در لندن، درمیان گذاشته‏ام.


علیرضا نوری‌زاده

طبیعی است جنگ ایران و عراق، از نظر میزان تلفات، از نظر طولانی بودن آن، خسارت‌هایی که بر دو طرف وارد کرده و بی‏دلیل بودن ادامه‏ی آن، دست‏کم بعد از آزادی خرمشهر و زمین‏های ایران از سوی حکومت ایران، جنگی بسیار تلخ و خونین بود. چون در آن زمان دولت عراق آماده شده بود که پایان جنگ را بپذیرد و حتی صدام حسین پیغام داده بود که حاضر است قرارداد الجزیره را نعل به نعل به‏اجرا درآورد.

این جنگ، جنگی بسیار تلخ و خونین بود که وقتی در عمق آن تأمل می‏کنید، عامل آن نه نگاه دو ملت، نه عداوت و کینه‏ی تاریخی و دیرین، نه طمع و خواست‏های توسعه‏طلبانه، بلکه درگیری دو رژیم با یکدیگر بود.

آقای خمینی در اندیشه‏ی آن بود که خلافتش را در جهان اسلام برقرار کند و عراق را بعد از ایران، اولین هدف خود در این زمینه می‏دانست. تمام اسناد و مدارکی که در این‏‌باره منتشر شده‏اند، حکایت از آن دارند که قبل از شروع جنگ، کسانی تلاش کردند آقای خمینی را متوجه مخاطرات این سیاست کنند.

از جمله نواده‏ی مرجع تشیع معروف، آسید ابوالحسن شیرازی، دکتر موسی اصفهانی، به ایران سفر کرد و با آقای خمینی مذاکرات مفصلی داشت و گفت: صدام حسین با توجه به کمک‏هایی که در دوران اقامت آقای خمینی در نجف، به یاران ایشان کرده است و تشکیلاتی از قبیل رادیو بغداد و ... را در اختیارشان گذاشته است، این انتظار را دارد که آقای خمینی و دولت جدید ایران، نسبت به عراق مهربان‏تر باشند. او آماده است که اگر آقای خمینی هم به عراق نمی‏رود، از مهندس بازرگان در بغداد استقبال کند.

به این ترتیب، این جنگ فرسایشی و ویرانگر، جنگی بوده بین آیت‏الله خمینی و صدام حسین؟ آنها به چه پشتوانه‏هایی فکر می‏کردند؟ به مردم ایران یا عراق؟

همه‏ی این زمینه‏ها را که نگاه کنیم، جنگی بوده بین دو رژیم که طبیعی است آقای خمینی امیدوار بوده با توجه به جایگاهی که پیدا کرده، دست‏کم شیعیان عراق به او پاسخ بدهند و ادامه‏ی جنگ باعث شود که شیعیان علیه رژیم عراق بپاخیزند.

سرمایه‏گذاری آقای خمینی روی شیعیان عراق بی‏نتیجه بود و از آن‌سو، صدام حسین هم که گمان می‏کرد ارتش ایران با توجه به ضرباتی که رژیم جدید به آن زده است و با توجه به اعدام بهترین فرماندهان ارتش، توان مقابله با او را ندارد، خطا کرد. او نمی‏دانست که ارتش ایران، حتی شکسته‏بال و خونین، با چنگ و دندان از وطنش دفاع می‏کند.

نمونه‏ی بارز دلاوری ارتشی‏های ما، خلبانانی بودند که به اتهام مشارکت در طرح کودتای نوژه، در زندان به‏سر می‏بردند. آنها به آقای بنی‏صدر نامه نوشتند و بیرون آمدند و برخی‌شان هم در جنگ به‏شهادت رسیدند.

بنابراین هم صدام حسین در ارزیابی قدرت نظامی ایران خطا کرد و هم آقای خمینی در ارزیابی میزان وفاداری شیعیان به یک رهبر مذهبی خطا کرد. او تصور نکرد، وقتی پای وطن به میان می‏آید، شیعه و سنی دیگر مطرح نیست و همگی به دفاع از وطن‏شان خواهند پرداخت.

جنگی که قرار بود به‏سرعت به‏پایان برسد، بیش از هشت سال طول کشید. تلفات و زیان‏های اقتصادی آن را شاید تا چند قرن، مردم دو کشور ایران و عراق باید تحمل کنند. در این جنگ، عراق و به عبارتی صدام حسین، به عنوان آغازگر و متجاوز شناخته شد و باید غرامت پرداخت می‏کرد، اما جمهوری اسلامی در مورد گرفتن غرامت، هیچ‏گاه اقدام جدی‌ای به‏عمل نیاورد. در حالی که می‏دانیم کویت، بلافاصله پس از عقب‏نشینی سپاه عراق، غرامت خسارت‏های وارد شده به کشورش را از عراق دریافت کرد. چرا ایران این کار را نکرد؟

اولاً بگویم که کویت هم‏چنان غرامت دریافت می‏کند. پنج‏درصد از درآمد نفتی عراق، به کویت داده می‏شود و هنوز بند هفتم سازمان ملل ناظر بر عراق است و بنابراین عراق، به‏خاطر تعهداتی که به کویت دارد، حالت استقلال مالی و کنترل وضع خود را هنوز که هنوز است ندارد.‏ چندی پیش کویتی‏ها هواپیمای عراقی را در فرودگاه لندن توقیف کردند. آنها به‏طور جدی، به دنبال بازپس‏گیری خسارات‏شان رفته‏اند.

جمهوری اسلامی ولی با تحولاتی که بعد از جنگ با ایران، در عراق پیش آمد، اصولاً در زمان صدام حسین، مسئله‏ی غرامت را مسکوت گذاشت. به جهت اینکه سپاه پاسداران با رژیم عراق وارد شراکت شد و در دوران محاصره‏ی اقتصادی عراق، در ده سال بعد از جنگ کویت، تمام هم و غم سپاه این بود که از ارتباط پنهان با عراق سود مالی ببرد و در این راه، عده‏ای میلیاردر و میلیونر شدند. بعضی هم از ایران فرار کردند و بعضی هم هنوز در ایران هستند.

سپاه با پسر صدام حسین شرکت‏هایی درست کرد و خرما، سیمان و هم‏چنین نفت عراق، از طریق ایران صادر می‏شد. همه‏ی این کارهای غیر قانونی صورت می‏گرفت، بدون این‏که مسئله‏ی غرامت را مطرح کنند. یعنی حتی در آن دوران، یک‏بار به‏طور جدی این مسئله مطرح نشد.

بعد از سرنگونی رژیم صدام حسین، جمهوری اسلامی ذوق‏زده شد. یعنی با برگشت آقای حکیم، سازمان فیلق، یا سپاه بدر و همین‏طور گروه الدعوه و دیگرانی که با جمهوری اسلامی در ارتباط بودند، این تصور که عراق در نهایت تحت‏ حمایت رژیم جمهوری اسلامی، درخواهد آمد، باعث شد ایران مسئله‏ی غرامت را مطرح نکند.

تنها زمانی که آقای دکتر ایاد علاوی، نخست‏وزیر عراق بود و همین‏طور زمانی که بعد از انتخابات اخیر عراق، آقای علاوی و فراکسیونش بالاترین کرسی‏ها را از آن خود کرد و به طور قانونی باید دولت را تشکیل می‏داد، زمزمه‏هایی در رابطه با غرامت، اینجا و آنجا شنیده شد.

بنابراین حق قانونی ما سرجایش است، ولی این رژیم جمهوری اسلامی است که همان‏طور که در خیلی از جاها، از حقوق ملت ایران گذشته است، از جمله در ارتباط با دریای مازندران، در مورد غرامت جنگ نیز با بی‏اعتنایی، این مسئله را تبدیل به برگه‏ای در جیبش کرده است که فقط اگر حکومتی در عراق روی کار آمد که مطیعش نبود و مطابق منویاتش عمل نکرد، این موضوع را مطرح کند.

اینها به‏طور جدی دنبال گرفتن غرامت نیستند و خیلی روشن است که دولت‏های جدید عراق، تن به پرداخت غرامت به ایران نخواهند داد. برای اینکه می‏گویند ما خودمان با صدام حسین در حال جنگ بوده‏ایم و ما ملتزم و متعهد به جنایاتی نیستیم که او کرده است.

پس چطور در باره‏ی غرامتی که باید به کویت می‏پرداختند، این حرف را نمی‏زنند؟

در رابطه با کویت، این را نمی‏توانند بگویند. چون این التزامات عراق، مهر سازمان ملل را دارد و سازمان ملل و شورای امنیت بودند که پرداخت این غرامت‌ها را بر عراق فرض کرد‏ه‏اند و در هر زمانی عراق باید به این تعهدات عمل کند. حتی اگر حکومتش هم عوض شده باشد.

در مورد ایران، اولاً سازمان ملل هیچ‏وقت نیامده مسئله‏ی غرامت را به عنوان یک مورد اساسی مطرح کند و در سندهای قانونی‏اش، بند ویژه‏ای به آن اختصاص بدهد که همه‏ی دولت‏های بعد از صدام حسین هم به آن ملتزم بشوند. دولت ایران هم هیچ‏وقت پی‏گیر کار، به صورت قانونی نشده است.

الان اگر ایران به سازمان ملل برود و در این زمینه خواستار کسب نظر بشود، خیلی طبیعی است که حکومت عراق، با توسل به این موضوع که صدام حسین خلاف میل و خواست‏های ملت عراق، این جنگ را آغاز کرده و در عین حال دولت جمهوری اسلامی، بعد از بازپس‏گیری خرمشهر، جنگ را ادامه داده و دولت جدید که خود مخالف رژیم قبلی عراق بوده، مسئولیتی در این زمینه ندارد، خواهد توانست به‏طور قانونی، با استفاده از بندهای قانونی‏ای که در منشور سازمان ملل و در مسائل مربوط به مناقشات منطقه‏ای وجود دارد، از این تعهد شانه خالی کند.

Share/Save/Bookmark