رادیو زمانه > خارج از سیاست > تحولات مربوط به انتخابات > «همهپرسی، اصلی فراموش شده» | ||
«همهپرسی، اصلی فراموش شده»ایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.comتاکنون سه همهپرسی در ایران پس از انقلاب انجام شده است که یکی از آنها در فروردین ماه سال ۱۳۵۸ بود با پاسخ آری یا نه برای تعیین نوع نظام. دو همهپرسی دیگر بیشتر تشریفاتی و برای تأیید قانون اساسی و اصلاح آن بودند.
در کشورهای دموکراتیک جهان اما، مراجعهی مستقیم به آرای عمومی مردم و همهپرسی از آنها یک اصل مهم به حساب میآید. همهپرسی در مورد مسائل مختلف که با زندگی و آیندهی مردم ایران در ارتباط است، همواره جزو تابوهای جمهوری اسلامی بوده و حتی یکبار برگزارکنندهی یک همهپرسی دربارهی ایجاد رابطه با آمریکا با مجازات زندان روبهرو شد. در نبود نظرخواهی و همهپرسی در جمهوری اسلامی، یافتههای یک همهپرسی توسط انجمن پژوهشگران ایران در پاریس میتواند قابل توجه باشد. موضوع این همهپرسی، جنبش سبز و دیدگاههای مردم ایران نسبت به این جنبش اعتراضی بود که یکسال پیش در پی اعتراض به نتیجهی انتخابات ریاست جمهوری در ایران بهوجود آمد و با وجود راه دشوار، زندان و مرگ و تبعید گروهی از رهبران جنبش، دانشجویان، روزنامهنگاران، زنان و فعالان اجتماعی و سیاسی، همچنان زنده است و فعالیت میکند. همهپرسی انجمن پژوهشگران ایران با موضوع جنبش سبز و دیدگاههای مردم چگونه انجام گرفت و چه مدت طول کشید؟ این پرسشی است که با آقای دکتر حسین لاجوردی، رییس انجمن پژوهشگران ایران در میان گذاشتهام:
ششماه پس از دهمین دورهی انتخابات ریاست جمهوری، ما تصمیم گرفتیم که یک بار دیگر اقدام به نظرخواهی در میان جامعهی ایرانیان کنیم و در داخل و خارج تغییر رفتارها را بررسی کنیم. درواقع میخواستیم به جنبش سبز اسلامی یا ایرانی نگاه کنیم و به این ترتیب بتوانیم یک تصویربرداری از یک مقطع زمانی مشخص داشته باشیم. همهپرسی ما همزمان شد با محدودیتها و تحریم بیشتر اینترنت در داخل ایران، ولی با این حال هزار و دویست و پنجاه و پنج نفر به آن پاسخ دادند که از سوی چند نفری مخدوش و یا تکرار شده بود. با توجه به این که همهی مردم در ایران به رسانهی اینترنت دسترسی ندارند، این همهپرسی میتواند نظر واقعی چند درصد از جمعیت ایران باشد؟ در حال حاضر براساس آمارهای جمهوری اسلامی، حدود ۳۳ میلیون نفر در ایران به اینترنت دسترسی دارند و طبیعتاً میتوانند وابستگانی هم داشته باشند که به آنها کمک کنند. بررسی ما، چون امکان دیگری را نداشتیم، از طریق اینترنت بوده است. میدانید که نزدیک به ۴۰ درصد جامعهی ایران زیر ۴۰ سال، ۲۵ درصد یا کمی بیشتر، کمتر از ۱۵ سال و پنجوخردهای درصد بالاتر از ۶۵ سال هستند. همهپرسی که ما انجام دادیم، دقیقاً بر همین مقیاس است. یعنی ۴۲ درصد پاسخگویان ما در همین گروه سنی ۲۰ تا ۳۹ سال، یعنی زیر ۴۰ سال، قرار دارند و طبیعی است که اینها دسترسی بیشتری به اینترنت دارند. البته ما کوچکترین تعصبی نداریم که بگوییم یافتههای پژوهشی ما میتواند گویای همهی جامعه ایران باشد. حتماً نمیتواند باشد، ولی همانطور که گفتم میتواند تصویری از یک مقطع زمانی مشخص در رابطه با دیدگاهها، خواستهها و نیازهای مردم ایران باشد. یکی از پرسشهایی که در این همهپرسی مطرح کردهاید، این بوده: کدامیک از نامزدهای دهمین انتخابات ریاست جمهوری، برنامهی روشنتری داشتند؟ در مورد این پرسش مشخص چه نتیجهای گرفتید؟ تقریباً اکثریت قریب به اتفاق گروه سنی زیر ۴۰ سال در تحقیق ما، معتقدند به این که هیچکدام از نامزدها برنامهی روشنی در دهمین دورهی انتخابات ریاست جمهوری نداشتند. «هیچکدام»، بالاترین رأی را آورده است، ولی در بین کاندیداها گفته میشود موسوی که آن هم فقط تا چند درصد. درست نقطهی مقابلش احمدینژاد اصلاً نه. باز کروبی نزدیک به موسوی و رضایی نزدیک به احمدینژاد است. چون هیچکدام در عمل برنامهی مشخصی را ارائه نکردند که برای چهارسال آینده میخواهند چه کنند. یک نکته را باید در اینجا بگویم. وقتی به گروههای سنی ۲۰ تا ۲۴، ۲۵ تا ۲۹، ۳۰ تا ۳۴ و ۳۵ تا ۳۹ سال، نگاه میکنیم، میبینیم آنهایی که بیشتر از همه پاسخ دادهاند که: «اینها هیچکدام برنامهای نداشتند»، بین ۳۵ تا ۳۹ سال هستند. تحلیل این قضیه این است که این گروه سنی، گروهی است که یا در تولد جمهوری اسلامی شرکت نداشتند، یا اصلاً به دنیا نیامده بوده و یا حداکثر در آن دوره ۱۰ سالشان بوده است. در این همهپرسی، آیا طیف مورد نظر شما قائل به رهبری برای جنبش سبز بودهاند؟ اکثریت قریب به اتفاق پاسخشان خیر بوده. یعنی هیچ رهبری نداشته است و بلافاصله اشاره کردهاند که بیشترین رهبری، رهبری مردمی بوده است. ولی در بین سه گزینهی دیگر که ما دربارهی شخص موسوی، کروبی و یا همراهی موسوی و کروبی سئوال کرده بودیم، باز موسوی و کروبی امتیاز بیشتری آوردهاند. از دیگر جوانب این تحقیق، بررسی نقش، جایگاه و تأثیر یا عدم تأثیر رسانهها در اطلاعرسانی و اعتماد شرکتکنندگان در جنبش اعتراضی مردم ایران بوده است. چه نتیجهای در این زمینه به دست آوردید؟ شاید اولین بار باشد، نه تنها در ایران بلکه در دنیا، که چنین اتفاقی میافتد که مردم خودشان نقش رسانههای گروهی و جمعی را بازی میکنند. ما میبینیم که بیشترین پاسخها این است که خود مردم از طریق اینترنت فعال بودند. بهخصوص همین جامعهی پاسخگوی ما که اکثریتشان از طریق اساماس و رد و بدل کردن پیام، و گروهی با تلفن موبایل، و در نهایت ۳۲ تلویزیون بینالمللی، برای نمونه بیبیسی و صدای آمریکا، یا تعدادی از رادیوهای دولتی، ازجمله رادیو بیبیسی، رادیو آمریکا، رادیو اسراییل، رادیو آلمان، رادیو فرانسه و رادیو زمانه اطلاعات گرفتهاند. بخصوص مجموعه رادیوهایی که از آنها یاد کردم، توانستهاند نقشآفرین باشند و در داخل جامعهی ایران دیدگاهها را به سوی خودشان معطوف کنند. یکی از پرسشهای شما در مورد مطالبات مردم و آیندهی رژیم بوده است. در این مورد مردم چه نظری دادهاند؟ یکی از مهمترین سئوالاتی که مطرح شده و پاسخهایی که آمده، به این ترتیب بوده است: آیا فقط و فقط مردم سرنگونی دولت آقای احمدینژاد را میخواهند؟ آیا رفرم در نظام را با حفظ نظام اسلامی میخواهند که بهنوعی بحث مورد نظر اصلاحطلبان و جناح مقابل حکومت فعلی است؟ آیا سرنگونی کامل رژیم را میخواهند یا نمیخواهند؟ بالاترین درصد پاسخگویان که در گروه سنی ۳۰ تا ۳۹ سال هستند، مطرح کردهاند که برایشان اصلاً مسئلهی احمدینژاد و سرنگونی دولتش مهم نیست. مهمترین مسئله برایشان سرنگونی کل رژیم جمهوری اسلامی در تمامیتش و برقراری رژیم جمهوری برای آیندهی ایران است. رفرم در نظام هم فقط اعتقاد برخی از افراد گروه ۳۵ تا ۳۹ سال است. سه گروه سنی دیگر، اعتقادی به رفرم در حکومت آیندهی ایران ندارند. به این ترتیب در حکومت آیندهی ایران، نقش دین و مذهب یکی از مسائل اساسی است. یکی از پرسشهای همهپرسی انجمن پژوهشگران هم به این مسئله مربوط میشود. اینطور نیست؟ مسئلهی دین و مذهب جزو سئوالات اولیه و دموکراتیک ما است و در پرسشهای مربوط به خصوصیات افراد مطرح میکنیم. باید گفت توجه به این نکته میتواند برای آن گروهی که فکر میکنند مسئلهی ایران فقط مسئلهی اسلام است قابل تامل باشد. سئوال ما این بوده که اول دین و مذهب شما چیست؟ اسلام است؟ زرتشتی، یهودی، مسیحی یا بهایی هستید؟ یا پایبند به دین دیگری هستید؟ یا بیدین هستید؟ اکثریت قریب به اتفاق و باز بخصوص در گروه ۳۵ سال به بالا، بحث بیدینی را مطرح میکنند. من لازم به یادآوری میدانم که هم در این همهپرسی و هم در همهپرسیهای قبلی، بین شش تا هشت درصد پاسخگویان ما را طرفداران جمهوری اسلامی تشکیل میدهند. در تمامی جدولهای آماری و بررسیهایی که میکنیم، این گروه مشخص وجود دارد، چه از نظر شغلی، چه از نظر تحصیلی. مثلاً از حوزهی علمیه قم یا وابستگان نظامی سیاسی داخل حکومت هستند که مشاغلشان را نیز نوشتهاند. همه همین موضوع را مطرح میکنند. با این تفاصیل ما میبینیم گروهی که به اسلام پایبندی و اعتقاد دارد بسیار بسیار نادر است و در نهایت به دور و بر۲۰ درصد میرسد. بهعنوان یک پژوهشگر و جامعهشناس میتوانید در چند جمله، نتیجهی این همهپرسی را بگویید؟ این همهپرسی فقط و فقط از این زاویه برای ما مطرح است که توانسته باشیم در طول این سالها دیدگاههای مردم را اندازهگیری کنیم. ببینیم که مردم به کدام طرف میروند. چون میدانید که هیجانها عمری کوتاه دارند و بر اساس واقعیتهای جامعه است که میتوان برنامهریزی کرد. این برنامهریزی تنها مختص اپوزیسیون نیست، خود حکومتها هم میتوانند به این بررسیها و تحلیلها نگاه کنند تا ببینند کجا مشکل پیدا کردهاند یا کجا میتوانند حرکت کنند. اپوزیسیون راه آیندهاش چیست و چه نقشی را میتواند بهتر بازی کند؟ سی، سیویکسال از حکومت جمهوری اسلامی گذشته است. مشکلات عمدهای، هم گریبان حکومت را گرفته و هم گریبان اپوزیسیونش را. برای این که بتوانیم فارغ از هرگونه تعصب و ایدئولوژی روی مسائل دقیقتر نگاه کنیم، نتایج این همه پرسی را ارائه میکنیم و در اختیار کسانی که مایل باشند قرار میدهیم. طبیعتاً با مشکلاتی که داریم نمیتوانیم متجاوز از هزار جدول آماری را منتشر کنیم، ولی با پژوهشگران، تلاشگران سیاسی و با همهی کسانی که میخواهند در این زمینه کار کنند، آمادگی همکاری داریم. |