رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۰ خرداد ۱۳۸۹
گفت‌وگو با دکتر سعید مدنی، جامعه‌شناس و پژوهش‌گر آسیب‌های اجتماعی

۲۲ خرداد و اصل فایده و هزینه

مریم محمدی
mmohammadi@radiozamaneh.com

چند روز بیشتر تا بیست‌ودوم خرداد، سالگرد برگزاری بی‏سابقه‏ترین انتخابات ریاست جمهوری در ایران باقی مانده است.

Download it Here!

جنبش سبز که همه‏ی روزهای تاریخی را امکانی برای بیان مطالبات و اعتراضات خود دیده است، قاعدتاً باید به این روز بیش از همه‏ی مناسبت‏های تاریخی بیاندیشد.

در همین زمینه، آقایان مهدی کروبی و میرحسین موسوی، دو نامزد معترض انتخابات که پس از آن، به رهبران طبیعی جنبش اعتراضی تبدیل شدند، هفته‏ی گذشته از وزارت کشور برای راهپیمایی مسالمت‏آمیز تقاضای مجوز کردند.

جبهه‏ی مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، حزب اراده‏ی ملت، انجمن روزنامه‏نگاران زن، انجمن اسلامی جامعه‏ی پزشکی ایران، مجمع نمایندگان ادوار مجلس و مجمع نیروهای خط امام نیز احزاب و جریاناتی هستند که از وزارت کشور تقاضا کرده‏اند تا برای آن‌ها بنا بر اصل ۲۷ قانون اساسی، مجوز راهپیمایی در سالگرد ۲۲ خرداد صادر شود.

تقاضای جبهه‏ی مشارکت و مجاهدین انقلاب اسلامی، بر اساس اعلام قبلی کمیسیون ماده‏ی ۱۰ احزاب، مبنی بر ابطال پروانه‏ی فعالیت آن‌ها، رد شد. به شش نهاد دیگر نیز ابلاغ شده است که قطعنامه‌ی پایانی و هم‌چنین نماینده‏ی خود را برای بررسی بیش‌تر به وزارت کشور بفرستند.

این پاسخ شاید کمی نرم‏تر از حد انتظار مخالفین و منتقدین است، اما آیا امیدی نیز به امکان برگزاری راهپیمایی و اعلام وجود جنبش سبز در روز ۲۲ خرداد ایجاد می‏کند؟

ابتدا نظر چند تن از شهروندان تهرانی را در این زمینه جویا شده‏ام و سپس در گفت‏وگویی با دکتر سعید مدنی، تحلیل‏گر سیاسی در تهران، به بررسی موضوع پرداخته‏ام.


خانم کارمندی در تهران می‏گوید: «نه فکر نمی‏کنم چنین اتفاقی بیفتد و تظاهراتی برگزار شود.»

فکر می‏کنید بهتر است مراسمی برگزار شود یا خیر؟

الان برگزاری راهپیمایی جز کشمکش، درگیری و زدوخورد خیابانی نتیجه‏ی دیگری ندارد. ممکن است موجب به‏هم خوردن وضعیت کسانی بشود که زندانی بودن‏شان هم دلایل منطقی ندارد. مشکلات دیگری هم ممکن است به‏وجود بیاید و درهم‏برهمی ایجاد شود که به صلاح هیچ‏کس نیست.

به‌نظر من، الان شرایط خوبی نیست که بخواهند برای اعتراض به جریانات سال گذشته، راهپیمایی‏ای صورت بدهند.

یعنی فکر می‏کنید اعتراض را باید فراموش کنند یا آن را به اشکال دیگری بیان کنند؟

اعتراض در شرایط مناسب‏تری می‏تواند بیان شود. الان شرایط خوبی برای اعتراض نیست. وقتی خود رهبران سیاسی تقریباً عقب‏نشینی کرده‏اند، ریختن مردم توی خیابان جز درگیری‏های خیابانی و افتضاح دوباره و از دست دادن امثال سهراب‏ها و نداها، نتیجه‏ی دیگری به‏دست نمی‏دهد

خشونت، خشونت می‌آورد

یکی از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت معتقد است:

«فکر می‏کنم قضیه بدتر شده است. فشارهایی که روی قشر جوان آمده باعث نمی‏شود که آن‏ها بیش‌تر بترسند. فشار همیشه باعث می‏شود که قشر جوان به جای این‏که با قضیه کنار بیاید، با خشونت و عکس‏العمل آنی با آن برخورد کند.

به‌همین دلیل فکر می‏کنم که ۲۲ خرداد امسال بازهم تظاهرات داریم، بازهم برخورد داریم و بازهم احتمالاً دستگیری خواهیم داشت.»

در محیط دانشگاه‏ها یا بیرون توی خیابان‏ها؟

هم بیرون در خیابان‏ها و هم در دانشگاه‏ها. الان در دانشگاه‏ها، در دستشویی‏ها و هرجایی که بشود نوشت و اعلامیه‏ای گذاشت، برای ۲۲ خرداد دعوت شده که بیایید و عقب ننشینید و...

بالاخره کسانی که دستگیر یا کشته شده‏اند، دوستان، هم‏کلاسی‏ها و فامیل‏های ما بوده‏اند. اتفاقی که افتاده، در حد توقیف یک روزنامه‏ی ساده و یا باتوم خوردن نیست که به‏راحتی فراموش شود. این مسائل هم‏چنان در خاطر مردم می‏ماند.

سال بد

مادر ۷۵ ساله‏ای نیز که شاهد حوادث سال گذشته بوده است، می‏گوید:

«پارسال وضع خیلی خراب بود. من رفتم توی کوچه و همان نزدیکی‌های خانه نگاه کردم و دیدم که قیامت است. چوب دست گرفته بودند و می‏زدند و می‏کشتند. چقدر سرباز آورده بودند! سرباز خیلی زیاد بود. پسر آقای روح‏الامینی را هم که بردند و شکنجه کردند.»

به‏‏زودی سالگرد همان‏ روزها است. فکر می‏کنید امسال چه اتفاقی بیفتد؟ فکر می‏کنید امسال مردم بازهم به قصد تظاهرات از خانه‌های‌شان بیرون بیایند؟

مردم می‏‏آیند. ولی نیروی زیادی توی خیابان می‏ریزند. مردم می‏آیند بیرون، اما بازهم تعدادی بدبخت‏ را می‏گیرند و از بین می‏برند. این‏جا وضع خیلی خراب است.

گفتید که پارسال تظاهرات را دیده بودید. امسال هم از خانه بیرون می‏روید؟

نمی‏روم توی جمعیت. می‏روم از آن دور نگاه می‏کنم، ببینم چه خبر است. تهران افتضاح است... خدا شاهد است!

روش‌های اخلاقی


دکتر سعید مدنی، جامعه‌شناس و پژوهش‌گر آسیب‌های اجتماعی

در گفت‏وگو با دکتر سعید مدنی، نخست از ایشان پرسیدم: به‌نظر شما تأملی که وزارت کشور روی تقاضای برخی نهادها کرده است، چه معنایی دارد؟

این برخورد را می‏شود دوگونه تحلیل کرد: می‏توان ارزیابی خوش‏بینانه از آن داشت. به این معنا که آقایان به این نتیجه رسیده‏اند که باید قانون اساسی را اجرا کنند و مطابق اصل ۲۷ قانون اساسی هم تشکیل اجتماعات و راهپیمایی‏ها آزاد است. قطعنامه‏ی پایانی و شعارها را نیز خواسته‏اند تا دو موضوع را که در قانون اساسی هم قید شده، چک کنند: یکی این که این اجتماع مسالمت‏آمیز و بدون حمل سلاح باشد. دیگر این که مُخل مبانی اسلام نباشد.

پیشاپیش می‏توان گفت که در هر دو مورد تکلیف روشن است. به‏خاطر این که هم احزابی که درخواست راهپیمایی کرده‏اند و هم جنبش سبز، اساساً مسئله‏‏شان اسلام نیست و موضوع گرد‏همایی هم اسلام نیست. بنابراین مُخل مبانی اسلام بودن، اصلاً موضوعیتی ندارد. شق دیگر هم مسلحانه بودن ماجرا است که به‏هیچ‏وجه در دستور کار این احزاب و هم‏چنین جنبش سبز نیست که اساساً جنبشی مسالمت‏‏آمیز است.

ارزیابی بدبینانه‏ای هم که می‌توان از موضوع داشت این است که با توجه به این‏که هرچه‏ زودتر تکلیف این درخواست معلوم شود، سبزها تدارکات و برنامه‏ی خود را متناسب با نوع واکنش به این درخواست مشخص می‏کنند. درواقع به‌نوعی وقت گذراندن است برای این که امکان تدارک برنامه‏ی دیگری به‏صورت موازی وجود نداشته باشد.

آقای مدنی، با توجه به این که تاکنون هرگز ابایی نداشته‏اند از این که به تقاضاها پاسخ نه بدهند، آیا این حرکت نمی‏تواند تحت تاثیر فشارها و مبارزه‏ای باشد که در این مدت جاری بوده و همین‏طور افشاگری‏هایی که شده است؟

وهله‏ی اول این که آقایان میرحسین موسوی و کروبی با درخواست مجوز، توپ را در زمین حاکمیت و دولت انداختند و آن‏ها را وادار به موضع‏گیری علنی و رسمی در قبال اصل ۲۷ قانون اساسی کردند. تصور من این است که آن‏ها هم برای این‏که نخواهند پاسخ صریحی بدهند، این فرآیند را آغاز کرده‏اند.

اما سیری که طی شده و مواضعی که نسبت به هم رهبران جنبش سبز و هم کل این جنبش صورت گرفته، نشان‏دهنده‏ی چرخش یا تجدید‏نظری نیست که ما تصور کنیم، این اقدام وزارت کشور می‏تواند حاکی از آن چرخش باشد.

از سوی دیگر، من هم با نظر شما موافقم که اگر با رویکردی حتی حداقلی با وضعیتی که پیش آمده برخورد شود، یعنی صرف صدور مجوز برای برگزاری یک راهپیمایی یا تجمع با حداقل انتظارات ممکن، بازهم می‏تواند نقطه‏ی مثبتی در فرایند حرکت جنبش سبز محسوب شود.

بنابراین معتقدم احزابی که چنین درخواستی کرده‏اند، می‏توانند با اعلام حداقل خواست‏ها و شعارهای بسیار محدود، حتی بدون قطعنامه، اطلاعاتی را که وزارت کشور از آن‏ها خواسته، در اختیارش قرار بدهند تا بلکه فرصت مناسبی برای سبزها فراهم شود که بتوانند بروز و ظهور خود را در شرایط امن‏تری نشان بدهند.

به‌نظر شما، چرا جنبش سبز و جامعه‏ی مدنی ایران این‏طور برخورد نکرد که نهادهای بیش‌تری تقاضای مجوز بکنند تا وزارت کشور به‌جای هشت درخواست، مثلاً با هشتاد درخواست مواجه باشد؟

از دید وزارت کشور تنها احزاب و گروه‏هایی می‏توانند درخواست راهپیمایی داشته باشند که به‏رسمیت شناخته و ثبت شده باشند.

در واقع، برخلاف اصل ۲۶ قانون اساسی که احزاب و جمعیت‏ها را به‏طور کلی آزاد دانسته و فعالیت آن‏ها را به‏رسمیت شناخته، مدت‏ها است دولت‏ها فعالیت گروه‏ها و احزاب سیاسی را به گرفتن مجوز از وزارت کشور موکول کرده‏اند.
به‌همین دلیل، تعداد احزابی که در حال حاضر مجوز فعالیت‏شان هنوز باقی مانده است و حاضرند این ریسک را هم انجام بدهند که درخواست راهپیمایی بکنند، طبیعتاً بسیار محدود و محدودتر می‏شود.

آقای مدنی، پیش‏بینی شما چیست؟ آیا علی‏رغم همه‏ی این مسائل، حتی اگر مجوز هم به هیچ حزب و گروهی داده نشود، باز ۲۲ خرداد به ترتیبی در ایران برگزار خواهد شد؟

واقعیت این است که در صورتی که مجوز داده نشود، فضای موجود در شهرهای بزرگ، فضایی به‏شدت امنیتی است و ریسک آمدن به خیابان بسیار بالاست.

به این ترتیب، خیلی سخت است که بتوان اجتماع منظم و متمرکزی را شکل داد. ضمن این که فضای عمومی و افکار عمومی هم به‏شدت مستعد و آماده‏ی نوعی واکنش نشان دادن نسبت به شرایطی است که به او تحمیل شده است.

بنابراین به‌طور قطع تحرکاتی وجود خواهد داشت، اما دایره و دامنه‏ی آن مطابق با مجموعه‏ی واقعیت‏هایی که خود را بر جنبش سبز تحمیل کرده‏‏اند، مانند تصوری که از روزهای بعد از ۲۲ خرداد و تجمعات بزرگی مانند ۲۵ خرداد داریم، نخواهد بود.

اگر هیچ‏گونه برآمد بیرونی در سطح خیابان‏ها وجود نداشته باشد، ارزیابی شما از جنبش سبز چه خواهد بود؟

ارزیابی من این است که اساساً بقا و حیات جنبش سبز موکول به بروز بیرونی گسترده و غیرمنتظره نیست. این جنبش به دلایل متعددی، دارد به حیات خود ادامه می‏دهد و دامنه‏ی گسترده‏ای را پوشش می‏دهد.

طبیعتاً این جنبش چون جنبشی مدرن و جدید است، عقلانی حرکت می‏کند. بنابراین تمایل به روش‏های انتحاری ندارد و حاضر نیست در هر شرایطی ریسک کند و مجموعه‏ی نیروهایی را که در درون آن هستند، در معرض خطر قرار بدهد. در عین حال که بر بقا و هویت خود نیز تاکید می‏کند.

به‌نظر من، اساساً این که در ۲۲ خرداد واکنش و تظاهرات بیرونی چه خواهد بود، هیچ تأثیری بر سرنوشت و آینده‏ی جنبش سبز ندارد. ضمن این که اصل عقلانیت و اصل هزینه، فایده کردن و پایین آوردن ریسک برای بدنه‏ی جنبش را باید مورد توجه قرار داد. مخصوصاً که رهبران جنبش هم در مشی و فعالیت سیاسی‏شان، به‏شدت روش اخلاقی و ضد خشونت را دنبال می‏کنند.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

اینا اگه قصد دادن مجوز داشتند که صبح چهارشنبه به خیابونها قشونکشی نمیکردند...
خودشون میگن تمرینی بوده برای «مواقع خاص» تا سرعت و نظم نیروهامون رو بسنجیم و تمرین کنیم.

-- بدون نام ، Jun 10, 2010 در ساعت 05:59 PM