رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۸ خرداد ۱۳۸۹
گفت‌وگو با ابوالحسن بنی‌صدر پیرامون سخنرانی ناتمام حسن خمینی

بنی‌صدر: ۱۴خرداد امسال، پایان دوره‌ی خمینیسم

ایرج ادیب‌زاده
adibzadeh@radiozamaneh.com

سخنرانی حسن خمینی، نوه‌ی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، در بیست و یکمین سالگرد درگذشت او توسط حاضران در مراسم ناتمام ماند.

Download it Here!

ناظران و طرفداران حاکمیت جمهوری اسلامی در یک برنامه که به‌گفته‌ی یک روحانی بلندپایه از پیش تنظیم شده بود، با شعارهایی هم‌چون مرگ بر موسوی، اجازه ندادند تا به سخنرانی‌اش ادامه دهد.

نوه‌ی آیت‌الله خمینی، هیچ‌گاه به این صورت علنی، مورد توهین قرار نگرفته بود. چند بار بلندگوها هنگام سخنرانی وی قطع شد. تلویزیون جمهوری اسلامی نیز که به‌طور مستقیم مراسم سالگرد آیت‌الله خمینی را نشان می‌داد، چندبار هنگام سردادن شعارها صدای جمعیت را قطع و وصل کرد.

حسن خمینی از شعاردهندگان خواست که شعارهای خود را تا زمان حضور آیت‌الله خامنه‌ای و در حمایت از او نگاه دارند، بعد افزود: هنوز بیست سال از رحلت امام نگذشته است.


آیا قطع سخنرانی حسن خمینی در آرامگاه پدربزرگش و توهین به او، برنامه‌ریزی شده بود یا خودجوش؟

این پرسشی است که با آقای ابوالحسن بنی‌صدر، نخستین رییس‌جمهوری اسلامی ایران در میان گذاشته‌ام.

عرض کنم که ۱۴ خرداد امسال را سپاه سازمان داد. مدعی شد که دومیلیون نفر را از سراسر کشور به تهران خواهد آورد. شکست اول این است که نتوانست این جمعیت را به تهران بیاورد.

شکست دوم برای آقای خامنه‌ای، خمینی و سپاه سئوالی است که شما می‌کنید. وقتی سپاه سازمان داده است پس خودجوشی بی‌معنی است. کسانی را هم که آن‌جا نشانده بودند، کسانی نبودند که خودشان آمده باشند و آن‌جا نشسته باشند. همان‌طور که در تصویرها دیدید، با آن نرده‌های آهنی، فضا تقسیم‌بندی شده بود؛ به‌ترتیبی که جمعیت کاملاً قابل کنترل باشد. حالا این‌جا معلوم نیست این سازمان‌دهی با موافقت آقای خامنه‌ای انجام گرفته یا بدون اطلاع او. این سئوال بسیار مهمی است.

شما در این مورد چه فکر می‌کنید؟

دو فرض بیش‌تر وجود ندارد: بدون اطلاع او انجام گرفته است. به‌لحاظ این‌که روی حسن خمینی را بوسید. یعنی این‌که دلداری‌اش بدهد. در این صورت معنای روشنش این است که مافیاهای نظامی مالی که در واقع بخش فرماندهی سپاه را در اختیار دارند، به تمام ایرانی‌ها روشن و واضح گفته‌اند که حاکم آن‌ها هستند. با آن توهینی که به آقای حسن خمینی کردند معنایش این است که دوره‌ی خمینیسم به این معنا که طرز فکر و رفتار آقای خمینی حاکم باشد، به‌ویژه در وضعیت امروز که یک روحانی و جمع روحانیان بر قوای مسلح سلطه داشته باشند، تمام شده است و آن‌ها باید تابع قوای مسلح باشند.

اگر آقای خامنه‌ای اطلاع داشته و این کار انجام گرفته است، گویای انحطاط اخلاقی، دینی و انسانی او است. زیرا نماز جمعه‌ای است که خود ایشان امامت می‌کرده است. با موافقت او قبل از این نماز، آقای حسن خمینی، نوه‌ی کسی که این آقا هرچه دارد از اوست، قرار بوده سخنرانی کند. یعنی همه چیز از پیش معلوم بوده است.

بنابراین این بی‌کفایتی او را نشان می‌دهد که نتوانسته مراسم را کنترل کند. اگر اطلاع داشته است، پس بداخلاقی و سقوطش را نشان می‌دهد که حتی نتوانسته است کینه‌هایش را برای مدت محدودی فرو ببلعد و در کنار قبر آقای خمینی، نوه‌ی او را به شعارهایی سپرده است که سرانجام موجب شده ایشان نتواند به صحبت خود ادامه بدهد. اگر درست به این نگاه کنید، یک پایان و مرگی در آن هست که مرگ ولایت فقیه است.

شما به راه خمینی و میراث خمینی اشاره کردید. در سال‌های اخیر، به‌ویژه بعد از اعتراض‌ها به نتیجه‌ی دهمین انتخابات ریاست جمهوری، هم اصلاح‌طلبان و هم اصول‌گرایان بر سر این‌که چه کسی پیرو خط آیت‌الله خمینی است مسابقه گذاشتند. سرنوشت این مسابقه به‌نظر شما به کجا کشیده می‌شود؟

سرنوشت دیروز معین شد. زیرا این‌طرف مخالف نبود که جمعیت به آن مراسم برود. آن طرف هم که قدرت را در اختیار دارد و اسم‌نویسی کرده بود تا در سراسر کشور جمعیت را به آن‌جا ببرد. وقتی نتوانست، یعنی جامعه‌ی ایرانی می‌گوید دیگر بی‌معنی است. هیچ‌گاه گوسفند نبوده حالا قطعا مصمم است که به‌عنوان یک ملت رشید، اجازه ندهد یک سازمان نظامی، سرنوشت او را در دست بگیرد و او را به‌عنوان یک آلت فعل مورد استفاده قرار دهد. پس آن میراثخواری تمام شد. با آن توهینی هم که به آقای حسن خمینی شد دیگر از آن طرف هم چیزی به‌عنوان میراث نمانده است.

این که خود آقای خامنه‌ای، نه به‌عنوان یک رهبر بالای دو طرف، بلکه سردسته‌ی یک طرف، مقابل طرف دیگر صحبت و رفتار کرد، از این دید هم که نگاه کنید، معنایش این است که این آقا از خودش مشروعیتی ندارد. کوشش او برای این‌که از اقای خمینی مشروعیت بگیرد، به لحاظ رفتاری که با نوه‌ی او شد، و این که سپاه پاسداران ترتیب‌دهنده‌ی چهاردهم خرداد شد و کسی از جمهور مردم جنب و جوشی ندید، یک کوشش شکست خورده بود. آن محیط، یک محیط سرد بود و پر از شعارهای خشن. نه در باب این قدرت و آن قدرت خارجی، بلکه در باب قدرت درون رژیم؛ یعنی آقای موسوی، آقای هاشمی رفسنجانی و نوه‌ی آقای خمینی.

همه‌ی این‌ها را در نظر بگیرید و از هر جنبه که نگاه کنید می‌بینید: چهاردهم خرداد امسال به یک روز تاریخی تبدیل شد. امیدوارم که مردم ایران نیز توجه کنند به آن‌چه دیدند و دریابند که چیزی در تاریخ ایران تغییر کرده است.
از این به بعد این آقایان باید آن میراث را رها کنند. متاسفانه دوران سیاهی بود. باید به حال و آینده بنگرند و به آن‌چه یک نسل برای رشد به آن نیاز دارد: یعنی آزادی و استقلال.


ابوالحسن بنی‏صدر، نخستین رییس جمهوری اسلامی ایران

نسل جوان که اکثریت جمعیت امروز ایران را تشکیل می‌دهند، چقدر به این دعوا بر سر میراث بنیان‌گذار جمهوری اسلامی، اهمیت می‌دهد و اصلاً چه نقشی دارد؟

دیروز معلوم شد که اهمیتی نمی‌دهد. قبلاً نیز این معنا معلوم بود. با شعارهایی که به‌صراحت بر ضد ولایت فقیه می‌دادند. با شعارهایی که بر ضد آقای خامنه‌ای می‌دادند. با این اصرار مداومی که بر دموکراسی و مردم‌سالاری دارند. اصلاً شما فرض کنید همان‌طور که آقای موسوی ادعا می‌کند، آن یک دوره‌ی طلایی بوده است. نفس این‌که به جامعه‌ای بگویی به گذشته برگرد، انکار جوانی است. زیرا محل زندگی و جایی که جوان در آن نقش بازی می‌کند، آینده است. این نیروی محرکه‌ای است که جامعه‌ای را تغییر می‌دهد تا آن را برای زیستی مساعد‌تر برای خویش مناسب کند. در هر حال برگرداندن جامعه، حتی اگر آن دوره، واقعاً هم دوره‌ی طلایی بوده باشد، رویگردانی از جوان و نقش او است.

بنابراین جوان نمی‌تواند به میراثی اعتنا کند وقتی وضعیت امروز و این رژیم را می‌بیند. این رژیم درست همان چیزی است که خصوصاً نسل جوان می‌خواهد از آن خلاص شود. این‌که می‌بینید جنبش فروکش می‌کند و دوباره اوج می‌گیرد، به‌طور مستقیم ربط مستقیم پیدا می‌کند به این که آینده چقدر شفاف می‌شود، مسیر چقدر مشخص و هدف چقدر برای جامعه روشن می‌شود. در این صورت جامعه می‌تواند تصور کند که اگر از این وضعیت خارج شد، به چه وضعیت دیگری وارد می‌شود. آن وقت جنبش اوج می‌گیرد، گسترش پیدا می‌کند و تا پیروزی ادامه می‌یابد.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

به احتمال خیلی زیاد طراح سر و صداها بر علیه نوه خمینی خود خامنه ایی بوده چون اگر او مخالف این سرو صداها بود با سرعت یکنفر را می فرستاد پشت تریبون و سرو صدا کننده ها را خفه می کرد. این جریان یک لحظه ایی که نبود چند دقیقه ادامه داشت خامنه ایی هم همانجا بود.

-- بدون نام ، Jun 6, 2010 در ساعت 03:55 PM

با آقای بنی صدر موافقم که چون آینده شفاف شده جنبش دوباره اوج گرفته و ادامه هم خواهد یافت. بخاطر اینکه حالا صحبت از این می شود که قانون اساسی یک اساسنامه سیاسی نیست بلکه یک موضوع حقوقی ست. یعنی اینکه همه ایرانی ها از هر قوم و دینی در آن سهم برابر دارند باید سهم همه در آن ملحوظ بشود. این خیلی موضوع مهمی ست.

-- بنام ، Jun 6, 2010 در ساعت 03:55 PM

جناب بنی صدر ! در فرض دوم کدام انحطاط اخلاقی منظورتان است در مورد خامنه ای روی داده؟ این انحطاط سال ها پیش دستور داد پدر این مادر مرده را مسموم و به قتل برسانند ! امروز که به این جوان ترحم کرده آقا که فقط گفته دلش را بشکنید و هو کنیدش . همین .

-- فرشید فاریابی ، Jun 6, 2010 در ساعت 03:55 PM

جنبش اوج می‌گیرد، گسترش پیدا می‌کند و تا پیروزی ادامه می‌یابد.

-- بدون نام ، Jun 6, 2010 در ساعت 03:55 PM

خمینی سوم هم قربانی مظالم خمینی اول
همه متوجه شدند که چگونه احمدی نژاد و خامنه ای نوه دلبند خمینی را مورد بدترین اهانتها قرار دادند و در مراسمی که به بهانه بزرگداشت پدر بزرگش ترتیب داده بودند به شدت او را تحقیر کردند و مورد مسخره قرار دادند . احمدی نژاد با طولانی کردن سخن پراکنی خود به وقت کشی پرداخت و در پایان هم با گفتن اینکه "هم اکنون به فرمایشات رهبر معظم گوش فرا میدهیم" به مزدوران خود دستور داد که اجازه ندهند کسی دیگر صحبت کند و آن کردند که مکارانه برنامه ریزی کرده بودند . بعد هم آقای رهبر بیشرمانه بوسه زهرآگینی نثار حسن آقا کردند و با سکوت اهانت آمیز خود بر عمل عمالش مهر صحت گذاشت . این ماجرا باید درس بزرگی برای صاحبان عقل شود مخصوصا خانواده خمینی را لازم است به موارد زیر توجه کنند :


حال حسن آقای خمینی هم باید بداند که همان سرنوشت در انتظار اوست و شاید یک فرصت داشته باشد تا کمی از آبروی از دست رفته خاندان خود را باز یابد و در صف کسانی قرا گیرد که استقلال و آزادی را سرلوحه تلاشهای خود قرار میدهند . کاری که ایشان میتوانند انجام دهند اینست که اجساد پدر و پدر بزرگش را از داخل این بتخانه بردارد و به شهر خمین منتقل و در گوری کنار همشهریانش دفن و بر بالای آن چنین بنویسد :
پیمان شکست و شکست او و آل او عبرت شود به اهل جهان ظلمهای او

-- بدون نام ، Jun 7, 2010 در ساعت 03:55 PM

لطفا بيشتر از آقاي بني صدر مصاحبه بگيريد يا مطلب بنويسيد نظرات ايشان بسيار پخته و حاصل عمري كار در سياست است با تشكر

-- فرزين ، Jun 7, 2010 در ساعت 03:55 PM

بسیار ممنونم از آقای ادیب زاده بابت این مصاحبه‌های حرفه‌ای شان. سبک سوال پرسیدن ایشان نشان می‌دهد که روزنامه‌نگاری را بسیار حرفه‌ای کار کرده‌ و مخاطب و مصاحبه شونده را می‌شناسد.

-- سعید ، Jun 7, 2010 در ساعت 03:55 PM

از آنجا که آقای کروبی به طور سربسته به ماجرای قتل سید احمد توسط باند سید امامی اشاره کرده است ای کاش آقای بنی صدر نیز در باره خبر حلالیت طلبی سید احمد خمینی از ایشان که درست مدت کمی قبل از مرگشان بوده است نیز اطلاعاتی می داد. برای ملت ایران این اطلاعات با ارزش است

-- کاظمی ، Jun 7, 2010 در ساعت 03:55 PM

روزی پدر بزرگ نادانش نیروی بزرگ جوانان کشور را برای از میان بردن و کشتن دگر اندیشان بکار میکرفت و امروز جانشین نادان ترش همین رفتار را با نزدیکان او مینماید .چون زر وزور در دست اوست .به هر رو ملت باید خود را از بردگی آخوند آزاد کند .

-- بهنام ، Jun 8, 2010 در ساعت 03:55 PM