رادیو زمانه > خارج از سیاست > ایران > «همه تریبونها در تصرف حکومت است» | ||
«همه تریبونها در تصرف حکومت است»رضا جمالیreza@radiozamaneh.comدر مراسم سالگرد در گذشت آیت الله خمینی و در حضور آیت الله خامنهای، سخنرانی حسن خمینی به اخلال کشیده شد. به این ترتیب تنها تریبون فراجناحی حکومت در تصرف جریان حاکم قرار گرفت. در برنامه گفتوگوی سیاسی هفته به همراه علیرضا نوریزاده و فرخ نگهدار به بررسی مسائل پیش آمده در این مراسم و نیز موضوعهای عفو گروهی از بازداشت شدگان و همچنین حمله اسرائیل به کشتیهای امدادرسان میپردازیم.
مراسم بزرگداشت بیست و یکمین سالگرد درگذشت آیتالله روحالله خمینی، روز چهاردهم خردادماه در محل آرامگاه وی در تهران برگزار شد. به گفته رسانههای داخلی، صدهاهزار نفر با اتوبوس از نقاط مختلف ایران و همچنین مناطق گوناگون تهران به این محل منتقل شده بودند. همچنین بسیاری از مقامات و شخصیتهای حکومتی بهجز رهبران موسوم به جنبش سبز در این مراسم حضور داشتند.
مراسم پیش از ظهر، نخست با سخنان محمود احمدینژاد، رییسجمهور و سپس سیدحسن خمینی، نوهی آیتالله خمینی به عنوان سخنرانان پیش از خطبه آغاز شد و سپس آیتالله خامنهای، خطبههای نماز جمعه را ایراد کرد. این مراسم با حواشی بسیاری همراه بود از جمله هنگام سخنرانی حسن خمینی، مراسم به اخلال کشیده شد. گروهی از شرکت کنندگان در این مراسم، با حمل پلاکاردهای مختلف و سردادن شعار، حمایت خود را از حکومت و رهبری آیتالله خامنهای ابراز کردند. همچنین علیه مخالفان، از جمله معترضان به نتایج انتخابات سال گذشته، مدام شعار میدادند تا جائیکه سخنرانی سید حسن خمینی ناتمام ماند. در برنامهی «گفتوگوی سیاسی» این هفته، همراه دو میهمان برنامه: آقایان علیرضا نوریزاده، روزنامهنگار و نویسنده و فرخ نگهدار، تحلیلگر سیاسی به این موضوع خواهیم پرداخت. سپس نگاهی به موضوع عفو ۸۱ نفر از بازداشتشدگان حوادث پس از انتخابات و همچنین حملهی اسراییل به کاروان کشتیهای امدادرسان به غزه خواهیم داشت. نخست از آقای نوریزاده میپرسم که ارزیابی ایشان از سخنرانیهای امروز آقای احمدینژاد و آیتالله خامنهای که مضمونهای آن حمله به امریکا و اسراییل در بُعد بینالمللی، و حمله به رهبران اصلاحات در بُعد داخلی بود، چیست؟ مصادرهی آیتالله خمینی و هرچه به او مربوط میشود، از مدتها پیش صورت گرفته است. من حتی حضور نوهی ایشان، آقای حسن خمینی را هم امری تشریفاتی میدانم. شاید بهتر بود که ایشان حاضر نمیشد. ولی بههرحال تصور نمیکنم که او راضی بود مراسم یادروز درگذشت جدش، به اینصورت برگزار شود. بههرحال آقای خامنهای، ولایت فقیه را در معنای دیگری تفسیر کرده است و خود را مظهر و تجلی آن ولایت میشمارد. ولایت فقیه ایشان حتی با آقای خمینی خیلی فرق دارد. آقای خمینی، فقط وسیلهای است برای این که تعدادی از تودهها و عوام در این زمینه جذب شوند. وگرنه آقای خمینی دیگر معنایی ندارد. بهمرور میبینیم که تصاویر ایشان کمرنگ میشود. حتی رادیو و تلویزیون جمهوری اسلامی، کمتر به ایشان میپردازند. من در سال گذشته دقت کردم و متوجه شدم به مراتب کمتر به آقای خمینی و آنچه ایشان نمایندگی میکرد، پرداخته شد. آقای احمدینژاد در رقابتی که با اصلاحطلبان دارد، باتوجه به اینکه در زمان آقای خمینی هم کسی نبوده و جزئی از حاکمیت به آن معنا بهشمار نمیرفته، دستوپا میزند و نیاز دارد به این که هنوز از آقای خمینی بهره بگیرد. این است که او از آقای خمینی با نوعی قدسیت یاد میکند. ولی چون آقای احمدینژاد در رقابت با گروهی است که از نظر ارتباط با آقای خمینی، بسیار بر ایشان ارجحیت دارند، در مسابقه برای کسب مشروعیت از آنچه خمینی عنوان میشود یا نماد خمینی است، خیلی از رقبایش عقب است. بههمین دلیل او تلاش میکند و با تمام قدرتش از خمینی یاد میکند تا خود را فرزند آن مظهر یا نماد معرفی کند. آقای نگهدار، با توجه به حملههای مستقیم و غیرمستقیم امروز محمود احمدینژاد و آیتالله خامنهای در حین سخنرانیهای خود به اصلاحطلبان، بهنظر میآید که از سوی جریان حاکم سیاسی، سخنان آشتیجویانهای بهگوش نمیرسد! کاملاً همینطور است. چنانکه همهی مردم شاهد بودند و در رسانهها هم منعکس شد، در این مراسم شعارهای تندی علیه آقای موسوی داده شد. همچنین سخنرانی آقای حسن خمینی ناتمام ماند. درواقع نگذاشتند نوهی آیتالله خمینی در آنجا سخنرانی کند. این امر از نظر من بیکفایتی بزرگی است. چرا که آقای خامنهای و آقای احمدینژاد، قطعاً موافقت داشتهاند که آقای سیدحسن خمینی در این مراسم سخنرانی کند.
آیا بر هم زدن سخنرانی آقای حسن خمینی از قبل طراحی شده بود؟ فکر میکنم عدهای که این کار را کردند، از قبل قصد داشتند مانع سخنرانی نوهی آیتالله خمینی بشوند. در حالی که رهبران جمهوری اسلامی موافقت کرده بودند که این برنامه با حضور وی برگزار شود. میتوان به این نتیجه رسید که آن عدهای که پای منبر آقای خامنهای و سخنرانی آقای احمدینژاد نشسته بودند، مطیع کسانی نبودند که بالای تریبون قرار داشتند. این بیکفایتی بزرگ رهبری جمهوری اسلامی ایران را نشان میدهد. میخواهم از این بحث نتیجه بگیرم که آن عدهای که تصمیم گرفتند و خود را یکسال پیش در چنین روزهایی بر مردم تحمیل کردند و نگذاشتند آقای موسوی بهریاست جمهوری برسد، فردا کسانی را هم که چنین بیلیاقت آن بالا ایستادهاند و نمیتوانند آنچه را میگویند اجرا کنند، بهزیر خواهند کشید. درواقع سرنوشت کشور بهجایی میرود که دیگر معنایی از آن میراث آیتالله خمینی، که جمهوری اسلامی میخواست که هم جمهوری باشد و هم اسلامی، باقی نخواهد ماند. آقای نگهدار، یکی از نکاتی که روز گذشته هم آقای خامنهای و هم آقای احمدینژاد بر آن تاکید کردند، بیان این نکته بود که میزان صداقت سیاسی و انقلابی افراد، مواضع سیاسی فعلی آنها و نه گذشتهی انقلابیشان است. این اشارهای است به وضعیت فعلی رهبران اصلاحات در ایران. آیا بیان این اظهارات، زمینهسازی برای بازداشت رهبران اصلاحات است؟ من فکر میکنم رهبران جمهوری اسلامی تاکنون جرئت اینکار را نداشتهاند و ندارند. هنوز نمیخواهند اینکار صورت بگیرد. برای این که از همان افرادی که در پایین تریبون سخنرانیشان نشستهاند و علیرغم ارادهی آنها چنین دشنام میگویند و سخنرانیشان را قطع میکنند، میترسند. چراکه اگر این اتفاق بیفتد، بعد نوبت به آقای رفسنجانی، آقای ناطق نوری، آقای محسن رضایی، آقای قالیباف، آقای مهدوی کنی و دیگران و دیگرانی که زیر همین تریبون ساکت نشسته بودند، خواهد رسید تا چنین به دشنام کشیده شوند. بعد هم نوبت خود آقای خامنهای و افرادی مانند آقای لاریجانی که هنوز دور و بر او هستند، خواهد رسید. دستگیریها بهیک دلیل دیگر هم صورت نمیگیرد؛ به این دلیل که اکثریت مردم تهران و همچنین شهرهای بزرگ، بر مبنای تمام آمارها، همچنان بر خواستهای خود و نگاه منفیای که به حکومت داشتند وفادارند. لذا اگر چنین دستگیریهایی صورت بگیرد، نوعی جنگ و تقابل آشکار بین مردم و حاکمیت جمهوری اسلامی ایران رخ خواهد داد و شکاف در حاکمیت جمهوری اسلامی ایران باز هم عمیقتر خواهد شد. آقای نوریزاده، یکی از موارد قابل تأمل در سخنرانی امروز آقای خامنهای، قیاسهای مکرر ایشان از وضعیت سیاسی حال حاضر ایران با دوران صدر اسلام و بهویژه دوران حکومت امام علی بود. او امروز بار دیگر با اشاره به اقدامات طلحه و زبیر در مقابل امام علی، رهبران اصلاحات را بهنوعی به این دو فرد تشبیه کرد. بهنظر شما، استفاده از این نوع روش قیاسی و مشابهتهای تاریخی، چقدر میتواند در افکار عمومی تاثیرگذار باشد؟ بهاعتقاد من، هیچ. آیا واقعاً بعد از ۱۴۰۰ سال، مردم ایران کینهای نسبت به طلحه و زبیر دارند. یا اصلاً برای مردم ایران، طلحه و زبیر مطرح است یا گوشتی که صبح به صبح گرانتر بهدستشان میرسد و خدماتی که روزبهروز بدتر میشود؟ مردم ایران دارند این را بهچشم میبینند. اگر آقایان از مدت کوتاه حکومت امام علی صحبت میکنند، این حکومت از نظر مردم، حکومت ناموفقی بوده است. در دوران حضرت علی، چون ایشان روی برخی از اصول پافشاری میکرده، مردم ناراضی بودند. ولی در حکومت جمهوری اسلامی، نارضایتی مردم بهخاطر کشتار، قتل، فساد و شکنجه است. بنابراین اصلاً قیاس معالفارق است و مردم بههیچوجه این مقایسه را نمیپذیرند.
در ادامهی بحث، به موضوع عفو ۸۱ نفر از محکومان پس از انتخابات سال گذشته میپردازیم. چند روز بعد هم آیتالله خامنهای با عفو این ۸۱ نفر موافقت کرد. آزادی و عفو این تعداد از محکومان، آنهم در آستانهی سالگرد انتخابات ریاست جمهوری، چه معنایی دارد و آیا نوعی عقبنشینی حاکمیت محسوب میشود؟ اگر چنانچه افرادی در بین این ۸۱ نفر باشند که ابراز ندامت نکردهاند و همچنان ایستاده بر مواضع خود آزاد شدهاند، آنوقت باید این آزادیها را نوعی نرمش تلقی کرد. ولی از آنجایی که آقای حسینیان گردانندهی این برنامه بوده و از آزادی این ۸۱ نفر دفاع کرده است، پیشبینی من بیشتر این است که افراد یادشده، کسانی هستند که یا از ابتدا برای صحنهسازی دستگیر شده بودند و اساساً جزو سران نهضت سبز و یا معترضین نبودهاند، یا کسانی هستند که بهنحوی زیر فشارهای جمهوری اسلامی تن به تسلیم دادهاند و به نفع آنها صحبت کردهاند. اینها را میخواهند آزاد کنند تا نوعی روحیهشکنی در جامعه پیش ببرند. در پایان این گفتوگو، نگاهی هم به یکی از رویدادهای مهم هفتهی گذشته، از جمله حملهی نیروهای اسراییل به کشتیهای امدادرسان به غزه در دریای مدیترانه، خواهیم داشت. آقای نوریزاده، باتوجه به تنش تازه میان ترکیه و اسراییل، ظاهراً ترکیه میخواهد بهعنوان یک بازیگر مهم در جهان اسلام، عملاً در ماجرای اسراییل و فلسطین وارد میدان بشود وشیوههای کدخدامنشی سابق خود را در مناقشهی میان فلسطین و اسراییل تغییر داده است. بهنظر میرسد که ترکیه در سیاست خارجیاش نسبت به اسراییل، تغییراتی بهوجود آورده است. ارزیابی شما چیست؟ من یک سئوال از افکار عمومی میپرسم: آیا حضور ترکیه در صحنه به نفع فلسطینیها تمام شده؟ آیا ترکیه روابط امنیتی و نظامیاش را با اسراییل قطع کرده است؟ بههیچوجه. ممکن است در ظاهر روابط مابین آنها مقداری بحرانی شود، ولی ترکیه همچنان هواپیماهای بدون سرنشین را از اسراییل خریداری کرده، دو مانور مشترک را لغو کرده، ولی چهار مانور دیگر دارد. ولی ترکیه بهدنبال دوختن کلاهی برای خود است. سابقهی عثمانیها در جهان عرب بسیار بد است. آنقدر در جهان عرب با ظلم حکومت کردهاند که لابد همهی مردم فیلم «لورنس عربستان» را دیدهاند و مشاهده کردهاند که چگونه تودهی عرب و رهبران عرب با انگلیسیها و با لورنس همکاری کردند تا از شر عثمانیها خلاص بشوند. آقای اردوغان خواست تصویر تازهای از ترکها ارائه بدهد. از این بابت، خیلی هم استفادههای مالی کرد. قراردادهای کلان با کشورهای مختلف عرب بست. از سعودیها جایزهی ملکفیصل را دریافت کرد و با زرنگی انواع و اقسام امتیازات را برای کشورش گرفت. او در عین حال برای خودش هم جایگاه خلیفهی مسلمین در شکل مدرن و کراواتیاش را جستوجو میکند. این در تعارض با تصویری است که مثلاً آقای خامنهای میخواهد از خودش ارائه بدهد. آقای اردوغان میگوید که یک خلیفهی مدرن است که با کامپیوتر و اینترنت کار میکند و با اسراییل هم دارای روابط است، اما از حق فلسطینی دفاع میکند و میان سوریه و اسراییل واسطه میشود. این در واقع، همان چیزی است که آقای اردوغان به دنبال آن است. جنایت تکاندهندهای در دریای مدیترانه رخ داد و باعث کشته شدن عدهای انسان بیگناه شد. اگر آقای اردوغان هوشمندی بیشتری بهخرج داده بود، بهنظر من، باید با توجه به رابطهی نزدیک خود با اسراییل، پیشبینی میکرد که اسراییلیها اجازه نمیدهند حصار غزه به این شکل شکسته شود. آنهم به این شکل که هزار نفر با یک کشتی بزرگ و چند قایق کوچک راهی این منطقه بشوند. اردوغان باید این احساس مسئولیت را داشت و قبلاً، یا زمینهی رسیدن این کشتیها به ساحل غزه را فراهم میکرد، یا با اسراییل صحبت میکرد و حد و حدودی را مشخص میکرد. نه اینکه مردمانی را بهمنظور بهرهبرداری تبلیغاتی در جهان عرب، به امان خدا رها کند. سروصدا هم راه بیاندازد و وقتی این افراد کشته میشوند، به چهار سخنرانی و محکوم کردن مسئله بسنده کند. اجازه بدهید واکنش ایران را هم بررسی کنیم. برخی از تحلیلگران سیاسی در منطقه و حتی در داخل اسراییل، از واکنش ایران به این حادثه متعجب شدهاند و میگویند انتظار داشتهاند که از ایران واکنشی بیش از آنچه تاکنون اظهار کرده، ببینند. واکنش ایران را چگونه دیدید؟ شما از کسی که از صبح تا شب میگوید: «مرگ بر اسراییل»، نمیتوانید انتظار داشته باشید که بیاید و بگوید: «بازهم مرگ بر اسراییل». خُب فرقی نمیکند. اینها صبح تا شب علیه اسراییل شعار میدهند. بنابراین الان هم حرف تازهای ندارند. واکنش ایران این است که ۵۰میلیون دلار بیشتر به حماس کمک میکند. ولی ایران نمیتوانست از این ماجرا بهرهبرداری کند. برای این که اولاً ایرانیای در این صحنه نبود. نمایشگردان این صحنه ترکها و تعدادی از افراد مختلف جامعهی بینالمللی بودند. بنابراین برای ایران جایی برای مانور در این میدان وجود نداشت. بههمین دلیل به محکوم کردن بسنده کردند. البته تلویزیونهایی مانند «العالم» را مشاهده کنید، عاشورای جدیدی را بهراه انداختهاند. |