رادیو زمانه > خارج از سیاست > ایران > استاد دانشگاه تا کارگر، نیروهای جنبش سبز | ||
استاد دانشگاه تا کارگر، نیروهای جنبش سبزمریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comپس از گذشت قریب به یکسال از وقایع و رویدادهایی که پیامد انتخابات ریاستجمهوری دهم در ایران بود و پیدایش جنبش نوظهور سبز را در پی داشت، در حالی که رهبران جنبش سبز بر پایداری و ادامهی جنبش تاکید میکنند و حکومت مدعی پایان دادن به آن تحت عنوان «امواج فتنهی سبز» است، هنوز مهمترین چالش فضای سیاسی ایران جنبش سبز و نقدها و ارزیابیها از آن است.
در گفتوگویی با محمد علی عمویی، از فعالان سیاسی چپ در ایران، به یکی از این نقدها، یعنی عدم ارتباط و یا شاید ضعف جنبش سبز در پیوند با اقشار و طبقات فرودست جامعه، میپردازیم.
نگاه کلی آقای عمویی به این مسئله، کمی متفاوت است. او دربارهی ابعاد حضور یا غیبت اقشار فرودست در جنبش سبز معتقد است: من پارهای از ایرادها به این جنبش را مبنی بر این که طبقهی کارگر در آن حضور ندارد، اصلاً قبول ندارم. پس چهرهای که از این جنبش بر مبنای ارتباط کمتر با طبقات فرودست ترسیم میشود، از کجا ناشی میشود؟ جنبش سبز کدام توقع و انتظار را در این زمینه برآورده نکرده است؟ این جنبش تاکنون حرکت قانونمند و حسابشدهای داشته است. مطالباتی که مطرح کرده جنبهی عام دارد، فراگیر است و طبقات گوناگون میتوانند خواست مدنی خود را در آن جستوجو کنند. طبقات فرودست و بهویژه کارگرها که مشکلات معیشتی بسیار مبرمی دارند نیز بدون تردید جای خود را در آنجا جستوجو خواهند کرد. گفته میشود این جنبش، جنبش طبقات متوسط شهری است و بههمین دلیل هم حامل خواستههای مدنی و اجتماعی عام است. شما نیز آنها را خواستههای عام نامیدید. آیا جهتگیری خاص بهسمت مطالبات طبقهی کارگر، باعث ریزش نیروهای دیگر از این جنبش نخواهد شد؟ چرا ... اصولاً من اعتقاد دارم که این جنبش در مسیر حرکت خود، ریزشها و از سویی دیگر جذبهایی خواهد داشت. ریزشها از سوی کسانی است که فکر میکردند یک یا دو روزه قضیه حل میشود، مطالبات چنین و چنان است و هزینه ندارد. جاذبهی جنبش هم برای نیروها و بهویژه طبقات زحمتکش است که در جهت مبارزات اقتصادی- صنفی خود حرکت میکنند و میبینند در اینجا هم یارانی دارند و مطالباتشان بازتاب دارد. من تناقض نمیبینیم، اما البته همخوانی خیلی زیادی هم ندارد. آیا این به معنای آن نیست که رهبران و فعالین جنبش سبز در برابر یک انتخاب قرار میگیرند؟ مثلاً این که بخشی از لایههای بالایی طبقهی متوسط را کنار بگذارند و با اتخاذ سیاستها و شعارهای خاص، طبقات زحمتکش را که شاید طیفهای وسیعتری هستند، بهسمت خود جلب کنند؟ در واقع، بخشها و گروههای اجتماعیای را قربانی حضور گروههای دیگری بکنند که بهزعم شما، حضورشان نیروی جنبش را بهطور کیفی تغییر خواهد داد؟ تصور نمیکنم کسانی که دستاندرکار تنظیم بیانیههای این جنبش هستند یا احیاناً مطالبات را در اشکال گوناگون در وبسایتها، وبلاگها و ... منعکس میکنند، آگاهانه در جهت کنار زدن لایههایی و جذب اقشار دیگری بر آیند. چنان که وقتی پارهای از مطالب بیانیههای این آقایان، از سوی برخی از فعالان سیاسی جامعهی ما نقد میشوند و مغفول ماندن برخی از مطالبات یادآوری میشود، در بیانیههای بعدی شاهد توجه به این نقدها و ملحوظ داشتن این مطالب میشویم. با توجه بهعام بودن مطالبات این جنبش و با توجه به این که جنبش کارگری و مبارزات اقشار زحمتکش در ایران، تاریخی طولانی دارد که آنها را از آگاهی نسبی برخوردار کرده، اساساً چرا حضور چشمگیر زحمتکشان از همان ابتدا در جنبش سبز مشاهده نشده است؟ دیگر اینکه با توجه به این که بخشی از نمایندگان جنبش کارگری در زندان بهسر میبرند، آیا ممکن است با خود سرکوب، دلسردی و ناامیدی از مبارزات اجتماعی را برای بخشی از کارگران و زحمتکشان ایرانی پیش آورده باشد؟ بهنظر من اینطور نیست که اقشار فرودست و کارگران از اینجا ناامید شده باشند. اگر امکان حضور قانونی در فضای آزاد جامعهی ایران فراهم میبود، ما شاهد حضور آنها میبودیم. نشانهها و حضورهای معینی هم آغاز شده بود، اما این اصل جنبش است که شکلش تغییر کرده است. به این معنا که فشار سرکوب و دستگیریها موجب شده خود این جنبش مدنی که عمدتاً اشاره میشود بخش اعظم آن را لایههای میانی تشکیل میدهند، حضور ملموس علنی نداشته باشد. این که در انتظارند در فرصت معینی خودی نشان بدهند و مطالباتی عنوان کنند مسئلهی دیگری است، اما در حال حاضر، حضورها بیشتر در سایتها و بیانیهها خلاصه شده است. بنابراین نمیتوان نتیجه گرفت که کارگرها ناامید شدهاند و به این جنبش نمیپیوندند. خیر، جنبشها معمولاً فراز و فرودهایی دارند و در نتیجهی فشارها، مقداری پای خود را عقب میگذارند. ولی پا بهعقب گذاشتن، بهمعنای بهکلی عقب کشیدن و پس نشستن از مطالبات نیست. بلکه آگاهانه سعی میشود هزینهها بهحداقل برسد و یا دستکم مقداری کم شود و بعد همچنان زنده دوباره مطرح شود. به این ترتیب، شما با نقد مبنی بر عدم حضور طبقات فرودست در جنبش سبز کاملاً موافق نیستید. آن حضوری که از طبقهی کارگر شما میبینید، چه شکلی از بروز و یا چه وجهی را ندارد؟ هنوز آن حرکت توفندهای که معمولاً از طبقهی کارگر انتظار میرود، دیده نمیشود. من فکر میکنم اصلاً بنا نبود چنین حالتی نمایان شود. روند جنبش آرام آرام بهپیش میرود و مطالبات خود را مطرح میکند. در این ترکیب کارگران هم هستند. لایهبندی معینی نشده که کسی بخواهد بگوید: فقط کارمندها یا فقط پیشهورها و یا بازاریها در آن حضور دارند. حضورها عام است؛ از استاد دانشگاه گرفته تا کارگران در این جنبش هستند. آقای عمویی، بهحضور متفاوت کارگران در این جنبش و به این نکته که قرار هم نبوده به آن اشکال توفنده شرکت کنند، اشاره میکنید. آیا این بهمعنای آن هم میتواند باشد که شیوهی مبارزهی طبقهی کارگر در دوران جدید، با گذشته تفاوت دارد؟ خیر! من این را نمیپذیرم. چون اصلاً مبارزهی طبقهی کارگر شکل کلاسیکی دارد که از مبارزات اقتصادی- صنفی آغاز میشود. آگاهی طبقهی کارگر از همان کارخانه، از همانجایی که استثمار را با تمام وجودش احساس میکند، و افراد همطبقه و همدرد خود را زیر یک سقف میبیند، شروع میشود و از همانجا که برای ساعت کار و دستمزد خود چانه میزند، مبارزهی اقتصادیاش آغاز میشود. آگاهی طبقهی کارگر در همین روند ایجاد میشود. حال آنکه در جنبش مدنی یک سری پیشآگاهیها وجود دارد. وقتی که نیروهای شرکتکنندهی جنبش، نبود آزادی و نبود حقوق مشخصی را حس میکنند، به میدان میآیند. |
نظرهای خوانندگان
مصاحبه ی به موقع و خوبی بود.ممنون از شما
-- بدون نام ، May 6, 2010 در ساعت 10:08 PMدرود بر شما نظر آقای عمویی بسیار درست است و ما در این روند مبارزه مردم کشورمان به این نتیجه خواهیم ر سید . موفق باشید
-- ali.nazemi ، May 6, 2010 در ساعت 10:08 PM