رادیو زمانه > خارج از سیاست > ایران > تکثر در جنبش سبز، نشان قدرت آنست | ||
تکثر در جنبش سبز، نشان قدرت آنستحسین علویalavi@radiozamaneh.comبا آغاز سال نو خورشیدی، مقایسه بین رویدادهای سال گذشته و آنچه برای سال آینده انتظار داریم، در ذهن بسیاری از ما شکل گرفته است. دکتر عباس میلانی پژوهشگر تاریخ، در گفتوگوی نوروزی با زمانه به این پرسش پاسخ میدهد که مهمترین رویداد سیاسی اجتماعی ایران در سالی که گذشت را چگونه میبیند و از سال جدید چه انتظار واقع بینانهای میتوان داشت؟
من گمان میکنم مهمترین رویداد سال اخیر و شاید مهمترین رویداد ۳۰ سال اخیر، تحول و پیدایش جنبش سبز بود. برای اینکه چه از لحاظ گسترش آن و چه از لحاظ توانش در مقاومت در مقابل حملات واقعا وحشیانهای که از طرف رژیم به آن شد، همچنین از نظر پختگی سیاسی، عمق پایگاه اجتماعی، وسعت و دقت نظری آن، قوام و اندیشهی سیاسی این جنبش، همه این ها را که کنار هم بگذاریم، یک واقعهی تاریخی است که نه فقط در امسال بلکه در چند دههی اخیر کم نظیر بوده است. آقای موسوی سال آینده را برای جنبش سبز سال صبر و استقامت نامیده است اما بسیاری معتقد هستند که نقطهی ضعف این جنبش رهبری آن است، آیا واقعا میشود این را نقطهی ضعف دانست و اگر واقعا چنین چیزی باشد، چشمانداز رهبری جنبش در سال جدید را چگونه میتوان دید؟ من گمانم اینست که مسئلهی رهبری در این جنبش، تا به حال هم نقطهی ضعف و هم نقطهی قوتش بوده است. به این لحاظ نقطهی قوتش بوده است که چون رهبری متمرکز واحدی و سلسله مراتبی نداشته و رهبری اینترنتی و شبکه ای داشته است، رژیم نتوانسته است آن را سرکوب کند.
مثل سازمان مجاهدین نیست که اگر رهبری آن را بگیری ضربهی مهمی به بدنه آن زده باشی. رهبری این جنبش در سطوح مختلف جامعه، به شکل شبکه با یکدیگر مرتبط هستند. در عین حال ضعفش نیز هست، زیرا فقدان یک تمرکز فکری و تصمیمگیری، کار تصمیمگیری را ضعیف و دشوارتر می کند. به گمان من مسئلهی دیگری که وجود داشته و هنوز هم دارد این است که توان دموکراتیکی که در داخل و خارج وجود دارد و این توان ها مکمل یکدیگر هستند، هنوز در یک مسیر قرار نگرفته اند. و البته منظورم از توان دموکراتیک افرادی است که خواستار جامعهای واقعا دموکراتیک بدون قید و شرط در ایران هستند. در هر دو سوی جامعهی ایران، یعنی در داخل ایران و جامعه چند میلیونی در خارج، نیروی وسیعی این خواست را دارند و هنوز کسی و تشکیلات و رهبرانی که بتوانند این دو نیرو را در یک مسیر و به عنوان مکمل یکدیگر قرار دهند، پیدا نشده است. اما امید من این است که سال آینده، با بلوغی که واقعا آدم در هر دو سوی این حرکت، هم در داخل و هم در خارج میبیند، این مانع نیز برطرف خواهد شد و هماهنگی جدی عقلانی و غیر فرصتطلبانه بیشتری بین دو سو، صورت خواهد گرفت. همانطور که در زمینهی رهبری این جنبش نگرانیها و امیدواریهای زیادی وجود دارد، در مورد گفتمان فکری و سیاسی که بتواند این جنبش را هدایت کند هم این نگرانیها وجود دارد. آیا همانطور که شما اشاره کردید، این تنوع گرایشات و گفتمانها میتواند نقطهی قوتی تلقی شود و ما نباید به زودی انتظار یک گفتمان فکری و سیاسی کاملا منسجمی داشته باشیم؟ من گمان نمیکنم هیچ جنبش دموکراتیکی در هیچ جای دنیا باشد که یک گفتمان واحد مشترک در ان وجود داشته باشد و آن گفتمان واحد بتواند رهبری آن جنبش را بر عهده بگیرد. حداقل من سراغ ندارم. این حرکاتهای توتالیتر و ضددموکراتیک هستند که انسجام فکری کامل در دوران اپوزیسیون داشتند و بعد سعی کردند همان انسجام را در دوران قدرت نیز اعمال کنند که حاصلی جز استبداد نشد. تکثر در اپوزیسیون به گمان من، هم نشان قدرت و وسعت است و هم نوید بخش تکثری است که شرط اساسی جامعهی دموکراتیک آیندهی ایران خواهد بود. اگر ایران آینده قرار است دموکراتیک باشد که البته من راجع به این تردیدی در ذهن ندارم که محقق خواهد شد، آنوقت در این آیندهی دموکراتیک، چپ، راست، مذهبی، غیرمذهبی، کرد، ترک، فارس، مرد، زن، بهایی، یهودی و همهی اینها و بدون استثنا باید تنها شرطشان وفاداری به اصل دموکراسی باشد و تالی صالح این نیز پذیرفتن تکثر اندیشه است. تا وقتی که این اصل را میپذیرند به نظر من بخشی از این جریان دموکراتیک هستند و باید باشند و هرچه این تکثر بیشتر باشد، آن بهره و غنایی که جامعهی دموکراتیک خواهد برد به گمان من بیشتر و بیشترخواهد بود. |
نظرهای خوانندگان
thanks for the interview with Dr Milani, and of course other parts of your very informative site.
-- Parviz ، Mar 23, 2010 در ساعت 03:02 PM