رادیو زمانه > خارج از سیاست > تحولات مربوط به انتخابات > «مناظرهها لایهلایه بودن جناح راست را نشان میدهد» | ||
«مناظرهها لایهلایه بودن جناح راست را نشان میدهد»مریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comدر فضای شدت گرفتن منازعات سیاسی در ایران، پیشرفت دستگیریها و صدور احکام سنگین بیسابقه برای فعالان سیاسی کشور و حتی کنشگران جامعهی مدنی و شرکت کنندگان در تظاهرات خیابانی، بروز پدیدهی مناظرهی تلویزیونی میان موافقان و مخالفان، طرح تازهای بود که با توجه به شرایط موجود، نگاههای متفاوتی را در فضای سیاسی داخل و خارج از کشور ایجاد کرد؛ از نگاههایی سخت امیدوار تا رویکردی بدبینانه و نفیکننده.
به ویژه اظهارات دکتر جواد اطاعت، استاد دانشگاه و حامی جنبش سبز، در آخرین مناظرهی تلویزیونی برنامهی موسوم به «رو به فردا» به این موضعگیریها دامن زده است. در این ارتباط به سراغ دو دیدگاه از این مجموعه میرویم و در گفتوگوهایی با تقی رحمانی، نویسنده و تحلیلگر سیاسی از طیف ملی− مذهبی و همچنین بابک داد، روزنامهنگار منتقد و تحلیلگر سیاسی در پاریس، به بررسی این مساله میپردازیم. آقای رحمانی معتقد است: یکی از خواستههای اولیهی جنبش سبز امکان مناظره و گفتوگوی زنده و مستقیم در تلویزیون بود. چون بخش زیادی از مردم ایران، دستکم از دسترسی به اطلاعات غیردولتی تقریبا محروماند. بسیاری از مردم، به خصوص در شهرهای درجهی دو درجهی سه و حتی بخشهایی از تهران، فاقد ماهواره هستند.
تقی رحمانی میگوید باید بپذیریم که حاکمیت هنوز جنبش سبز را به رسمیت نشناخته است. آنهایی که در داخل ایران زندگی میکنند و به شهرستانها و روستاهای ایران میروند، متوجه میشوند که جنبش سبز، یک جنبش شهری بزرگ در کلان شهرها و متعلق به طبقهی متوسط است که هنوز زبان گستردگی پیدا نکرده است
صدا و سیما با توجه به این امکانی که داشت، در تمام مدت فعالیتهای جنبش سبز سعی نکرد رفتار یکطرفهی خود را تغییر بدهد. حتی دیدگاههای جناح راست میانه را نیز چندان انعکاس نداد. الان چه اتفاقی افتاده است که صدا و سیما این سیاست را تغییر میدهد؟ به نظر من، ایستادگی و حقانیت جنبش سبز و بحرانی که در درون حاکمیت ایجاد کرد و همچنین حقانیتی که جنبش سبز در جامعه تا حدودی ایجاد کرد، باعث شد که صدا و سیما عقب نشینی محسوس و حساب شدهای را صورت بدهد. این عقبنشینی محسوس و حساب شده، به نظر شما آیا انتخاب سازمان صدا و سیما بوده؟ یا این که انتخابی در سطح حکومت است؟ صدا و سیما نمیتواند این مناظرهها را بدون توافق افراد قدرتمند در حاکمیت انجام بدهد. فکر میکنید تاثیر این مناظرهها در افکار عمومی و در جامعه چیست؟ چون اقشار وسیعتری از مردم این مناظرهها را میبینند، تاثیر آن را مثبت قلمداد میکنم و آن را اقدام مثبتی میبینم. منتها هر اقدام سیاسی، حرکتی دوجانبه است. به این خاطر باید همواره تیزهوشتر بود. یعنی در هر گفتوگو و رفتار سیاسی، ضرر و فایدهاش را باید بررسی کرد. اگر مناظرهها همینگونه پیش برود و اقشار بیشتر و دیدگاههای متفاوتتری حتی در داخل حاکمیت و نیمهحاکمیت در آن شرکت داده شوند که نظراتشان را بیان کنند، میتواند تاثیر مثبت بگذارد.
این تاثیر مثبت چیست؟ شما کدام تاثیر عملی را در جنبش میبینید؟ این مناظرهها از یک سو، لایه لایه بودن جناح راست را نشان میدهد. از سوی دیگر برای اقشار بیشتری از مردم که به اینترنت و ماهواره دسترسی ندارند (برای اقشاری هم که دسترسی دارند پارازیتهایی که بر روی ماهوارهها و همینطور رادیوها فرستاده میشود، مشکلساز است)، بخشی از دیدگاههای جنبش سبز مطرح میشود. همچنین باعث میشود بخشی از حاکمیت و جناح راست، حد میانهتری را اتخاذ کند و جناح سرکوب را مقداری عقب بزند. به نظر من، جناح سرکوب راضی به این مناظرهها نیست و سعی میکند آن را به گونهای برهم بزند. چون کشمکشهای درون جناح راست موجب میشود امکان حقانیت جنبش سبز بیشتر شود و خواستههایش در پروسهای میانمدت در جامعه جا بیفتد. آقای رحمانی، برخی که مخالف هستند و یا نظر دیگری دارند، استدلالشان این است که این مناظرهها برای آرام کردن جامعه و منصرف کردنش از ادامهی مبارزه، به خصوص در شکل تظاهرات و نمایشهای خیابانی مردم است. یک جنبش مدنی− سیاسی خواستههایی دارد و تا به خواستههایش نرسد، سعی میکند به اشکال مختلف جنبش را ادامه بدهد. بالطبع وقتی جنبشی میگوید که من مدنی و مسالمتآمیز هستم، از گفتوگو فرار نمیکند. کسی که حقاینت داشته باشد، میتواند اصولی حرکت کند و خواستههایش را بهدست بیاورد. منتها این تیزهوشی مدیران، رهبران، روشنفکران و دانشجویان جنبش سبز است که میتواند در امتیاز دادن و امتیاز گرفتن معقول برخورد کند. باید بپذیریم که حاکمیت هنوز جنبش سبز را به رسمیت نشناخته است. آنهایی که در داخل ایران زندگی میکنند، به شهرستانهای ایران میروند، به روستاهای ایران میروند، متوجه میشوند که جنبش سبز، یک جنبش شهری بزرگ در کلان شهرها و متعلق به طبقهی متوسط است که هنوز زبان گستردگی پیدا نکرده است. ولی جنبش سبز توانسته است شرایط خود را به بخشی از حاکمیت، به شکل بحران ایجاد شده در درون حاکمیت، تحمیل کند و همین جنبش اگر مسالمتآمیز و مدنی از گفتوگوها استقبال کند، میتواند حرفاش را بیشتر به گوش میلیونها نفر برساند. ممکن است بگویید که نمایندگان جنبش سبز در این مناظرههای شرکت نمیکنند، ولی همین که بخشی از حاکمیت به حقانیتهایی از این جنبش توجه دارند یک امتیاز است. اگر این مناظرهها بیشتر بشود و نمایندگان واقعی جنبش در این مناظرهها شرکت کنند، میتواند به یک جنبش مدنی سیاسی که رفتار مسالمتآمیز دارد کمک کند. در رفتار مسالمتآمیز امتیاز دادن و امتیاز گرفتن، به شرط حفظ اصول −تاکید میکنم به شرط حفظ اصول− عمل درستی است. آقای بابک داد، در پاسخ به این پرسش که چرا امروز شاهد چنین رویکردی در صدا و سیما هستیم، میگوید: مهمترین دلیلاش این است که مردم به رسانههای حکومتی که بعد از کودتا تلاش شد تنها رسانههای موجود در ایران باشند، کاملا بیاعتماد شدهاند. برای برگرداندن این اعتماد به مردم، شاید به چنین کارهایی نیاز هست. منتها این کار مقداری دیرهنگام است. برنامهی «رو به فردا» معلوم نیست رو به کدام فردا دارد. به دلیل این که دیروز ما دیروز خونینی است که جمهوری اسلامی نمیتواند با برگزاری مناظرهها از زیر بار اتهام آن جنایات خارج شود. به این ترتیب، شما با رویکردی که معتقد است این مناظرات تاثیرات مثبتی خواهد داشت، موافق نیستید؟ به نظر من، تاثیرات مثبت آن فقط در این حد است که باعث رسواتر شدن حکومتی میشود که در گفتوگو چیزی برای بیان ندارد. سلاح گفتوگو در جمهوری اسلامی، سلاح شکنجه، تجاوز، حد، حصر و جنایت است. وقتی شما با این نظام بر سر میزی مینشینید و گفتوگو میکنید، این گفتوگو به مناظرههای پیش از انتخابات تبدیل میشود که فقط موجب رشد و آگاهی مردم شد. همه میدیدند که صدا و سیما بدون رعایت عدالت صوری و ظاهری، این مناظرهها را در جهت خاصی پیش میبرد. اما در این حد که هر مناظره و هر گفتوگویی باعث شفافتر شدن خوب و بد روزگار میشود، ما با هر مناظرهای موافق هستیم. پس شما هم به اثربخشی مناظرهها باور دارید. همینطور است؟ اما در اثر بخش بودن آن برای جمهوری اسلامی تردید جدی وجود دارد. بزرگترین هدف از برگزاری این مناظرها این است که میخواهند اعتراضها را از کف خیابانها به صحنهها و استودیوهای کنترل شدهی تلویزیونها ببرند. به نظر شما، آیا در این کار موفق میشوند یا خیر؟ بعید میدانم؛ به دلیل این که ما قبلا با حکومت در همان استودیوها و با همان سیاست بدون عدالتی که داشتند، صحبت میکردیم. نتیجهی آن صحبتها هم رأی بیست و چند میلیونی به رقیب احمدینژاد شد. اما حکومت آن انتخابات را ابطال کرد، کودتا کرد و صحنه را به خیابان آورد و به کشتار مردم دست زد.
فکر نمیکنید در نتیجهی شکست آن سیاست سرکوب، امروز حکومت بخواهد سیاست تعامل با مطالبات مردم را تجربه کند؟ میتواند به نوعی پذیرش مطالبات مردم معنا شود و این یک پیروزی برای جنبش و برای مردم است. اما مساله این است که مطالبات مردم را تا کجا میخواهند بپذیرند. مهمترین خواستهی مردم که هنوز رنگ نباخته، یک سؤال ساده است به نام «رأی من کجاست؟» این سؤال را در هیچ مناظرهای نمیتوانند پاسخ بدهند؛ مگر این که صندوقهای رأی را بیاورند، نشان بدهند که رأی مردم چه بوده و بپذیرند که کودتایی غیراخلاقی صورت گرفته و مسبباناش و افرادی را هم که پس از آن دست به جنایت زدهاند، محاکمه کنند. اما میبینیم، همین الان که مجلس هم خواستار محاکمهی یکی از عوامل جنایات، به نام قاضی مرتضوی شده، حکومت دارد با جانبداری از این عنصر جنایتکار، از زیر بار مطالبات مردم شانه خالی میکند. آیا ممکن است بر اساس بیانیهی پنج مادهای مهندس موسوی، به اجرای برخی از خواستهها در شرایط فعلی رضایت داد و بقیه را به شرایط مناسبتر واگذار کرد؟ اولین خواستهی مهندس موسوی در بیانیهی هفدهماش، مسئول کردن دولت نامشروع بعد از کودتا، توسط نظام بوده است. مسئول کردن این دولت به معنای پذیرش اشتباهات، خطاها، تقلبها و محاکمهی عاملان و آمران آن بوده است. اگر این مناظرهها به آن خط منتهی میشد، میشد به آن امیدوار بود. اما به نظر میآید که این مناظرهها فقط قرار است آبی بر آتش خشم مردم از این تقلب گسترده و جنایات بعد از آن باشد. هرچند با شناختی که از آن آتش داریم، آتشی خشمی که مطالبات معوقهی مردم در آن دیده میشود، بعید است که این آبها بتوانند آن آتش را خاموش و یا سرد کنند. آیا معنای تاکید مهندس موسوی این نیست که مثلا در شرایط فعلی، تن به محاکمهی مرتضوی دادن میتواند یکی از همان جویهای کوچکی باشد که اشاره میکنند؟ روند مجازاتها و محاکمهها نشان خواهد داد که آیا قرار است یک عامل به عنوان یک نماد محاکمه شود؟ که این برای مردم راضی کننده نیست. اما اگر روندی باشد که معلوم شود نظام به اشتباهش پی برده و میخواهد رفتارش را از جایی اصلاح کند، طبیعتا اگر به همان مفاد بیانیهی هفدهم مهندس موسوی قدم به قدم عمل کند، بسیاری از خواستههای جنبش سبز مانند آزادی احزاب، تغییر قانون انتخابات، آزادی مطبوعات و آزادی تمام زندانیان سیاسی تأمین خواهد شد. به خصوص بند اول این بیانیه که چنانچه اشاره کردم، مسئول کردن دولت نامشروع است. اما چون نظام معمولا عقبنشینی را به معنای شکست میداند و حتی در مقابل مردمی که سالهای سال به بودن آنها افتخار میکرد، حاضر به عقبنشینی نیست، پیشبینی میشود که این مناظرهها فقط گامی نمایشی برای آرام کردن روحیهی مردمی که از این نظام به ستوه آمدهاند باشد. هرچند با شناختی که از این خستگی مردم داریم، بعید میدانیم به نتیجه برسد. |
نظرهای خوانندگان
agha bayad az jang o tanesh khiabani jolo gereft, jang dakheli o khoshoonat faydeh nadarad. enghelab ham ke yek fajee ast, in ra hame midanand!
-- بدون نام ، Jan 18, 2010 در ساعت 02:00 PM