رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۱ دی ۱۳۸۸
گفت‌وگو با دکتر حسین لاجوری رئیس انجمن پژوهش‌گران ایران در پاریس

چگونه ایران تصویری از سال شد

ایرج ادیب‌زاده
adibzadeh@radiozamaneh.com

سال ۲۰۰۹ که ساعاتی پیش به پایان رسید، سالی پر فراز و نشیب برای جهان بود. رکود بی‌سابقه‌ی جهانی اقتصادی، تحلیف ریاست جمهوری آمریکا و جنبش اعتراضی مردم ایران، سه مهم‌ترین رویداد سال از سوی بسیاری از روزنامه‌نگاران عنوان شده است.

Download it Here!

آقای دکتر حسین لاجوری، شما در پاریس رئیس انجمن پژوهش‌گران ایران هستید. به نظر شما رویدادهای مهم سال ۲۰۰۹ کدام‌ها هستند؟ آیا این سه رویداد را جزو مهم‌ترین آن‌ها می‌توان دانست؟

بدون تردید در نظر من هم مهم‌ترین مسأله حضور یک سیاه‌پوست در تاریخ ریاست جمهوری آمریکا بود که شما به آن اشاره کردید. اما به نظر من باید مرگ مایکل جکسون، انتخابات ایران و در نهایت انتخاب ندا آقاسلطان که به‌عنوان چهره‌ی سال از سوی روزنامه‌ی تایمز شناخته شد را نیز اضافه کرد.

رویدادهای پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران و اعتراض به نتایج آن که از ۶ ماه پیش آغاز شده و هم‌چنان ادامه دارد، نام ایران را هر روز به خبرهای مهم جهان تبدیل کرده است. آقای دکتر لاجوردی شما ارزیابی‌تان درباره‌ی این رویدادها و این مسائل چه هست؟

تصور من براین است که انتخابات ایران نقشی را که انقلاب سال ۵۷ در سال ۵۶ داشت به خود گرفته است و من امروز ایران را از زاویه سال ۱۳۵۶ می‌نگرم که گویی سال ۵۷‌اش به سرعت نزدیک می‌شود.

اگر دقیق‌تر و جامعه‌شناسانه به انتخابات ایران نگاه کنیم، ناگزیر باید ببینیم که بعد از انتخابات، بعد از تقلب بزرگ انتخاباتی برای آقای احمدی‌نژاد و آقای موسوی و غیره، به چه سرعتی این مسأله تحول پیدا کرد. تحول به این معنا که در یکی دو هفته‌ی اول مسأله «رأی من را پس بده» و «دروغگو/ ۶۳درصدت کو؟» بود و به‌سرعت این مسأله عوض شده و شعاری مطرح شد که به نظر من بسیار کلیدی بود.

مردم می‌گفتند، «نترسید، نترسید، ما همه باهم هستیم.» انگار که می‌خواستند همدیگر را جذب کنند. به‌سرعت این شعار تغییر شکل داد و رو به حکومت گفته شد که «بترسید، بترسید، ما همه با هم هستیم».

مرحله‌ی بعد از این «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» بود و بعد «جمهوری ایرانی» مطرح شد و به‌سرعت این هم راهش را تغییر داد و رسید به مرحله‌ی خود اصل حکومت، بحث ولایت فقیه.

و وقتی که ما شعار «درود بر ضد ولایت فقیه» را می‌شنویم و بلافاصله «مرگ بر اصل ولایت فقیه» را می‌بینیم، پاره‌کردن عکس خمینی، حالا چه خود دستگاه بود و چه مردم، اثرات خود را گذاشت و ما رسیدیم به مرحله‌ای که دیگر حکومت قادر به جلوگیری از این مرحله‌ی تنش‌زای بحران‌افزا نیست.

همین چند دقیقه‌ی پیش دیدم که آقای سید محمد حسین فضل‌الله، مرجع شیعیان لبنان به مردم ایران و به حکومت توصیه‌هایی کرده است.

کار به جایی رسیده است که از آن‌ها فتوا و مرجعیت می‌خواهند. اوج بحران به نظر من از ۱۳ آبان به ۱۶ آذر رسید. ترس مردم ریخت.

این دو نکته‌ی اساسی است. هم ترس مردم ریخت و هم توهم مردم از بین رفت. از ۱۶ آذر به بعد وقتی که به کشته‌شدگان نگاه می‌کنیم و می‌رسیم به آقای منتظری، می‌بینیم که باز شیوه‌ای جدید در جامعه‌ ایجاد می‌شود.

بحث وفات آقای منتظری و شکل گرفتن مرحله تازه جنبش سبز. این جنبش امروز، جنبش مردم ایران است و از رهبری خودش به سرعت عبور کرده و خواست‌‌هایش خواست‌هایی شده که دیگر کل نظام جمهوری اسلامی را نمی‌خواهد.


ترس مردم ریخت

تمامیت، کلیت و موجودیت نظام را دیگر نمی‌خواهد. روز عاشورا نیز در آخرین حد شعارهایی که داده می‌شود، باز تحول نسبت به شعارهای قبلی مشهود است.

در این روز گفته می‌شود «تجاوز، خیانت، مرگ بر این دیانت». یعنی کل دین را زیر علامت سؤال می‌برند که گرچه بحث تنها اسلام در ایران نیست، بحث مسیحیت و بحث زرتشتیت هم مطرح است، و بحث یهودیت و بهائیت نیز.

بحث همه‌ی این‌هاست و اعتقادات همه‌ی این‌ها به نظر من باارزش است و رابطه‌ی شخصی‌شان با خدای خودشان. ولی مسأله این است که مردم به این مسأله رسیده‌اند. مردمی که بیش از ۹۹ درصد بر طبق آخرین آمار سال ۸۶ ایران مسلمان و اکثراً شیعه هستند.

وقتی به این مرحله می‌رسیم، این تحولات را نمی‌توانیم نادیده بگیریم و می‌رسیم به واکنش‌های حکومت.

اما رویدادهای مختلف همین جنبش اعتراضی که شما درباره‌‌ی آن صحبت کردید، با رویدادهای بسیار تلخ و گاه شوک‌آوری هم همراه بود. از کشته‌شدن ندا در مقابل دوربین‌های عکاسی که بلافاصله به دنیا مخابره شد و جهان را تکان داد، تا اتفاقات دیگری از نوع شکنجه، تجاوز در بازداشتگاه‌ها و به‌ویژه در بازداشتگاه کهریزک، تیراندازی مستقیم مأمورین در خیابان به سوی مردم که همه با دوربین‌های مختلف، با تلفن‌های همراه فیلم گرفته شد و به دنیا مخابره شد.

و آخرین آن گذشتن اتومبیل نیروی انتظامی از روی مردم معترض در روز یکشنبه‌ی گذشته، روز عاشورا، که ابتدا فرمانده‌ی نیروی انتظامی آن را تکذیب کرد و گفت، اگر فیلمی دارید نشان دهید. ولی دیروز همین فرمانده‌ی نیروی انتظامی گفت که اتومبیل نیروی انتظامی را دزدیده بودند، و ما به دنبال راننده‌ی آن هستیم. ارزیابی شما از این وقایع چیست؟

من تصورم بر این است که کل حاکمیت جمهوری اسلامی که احتمالاً الان در اختیار سپاه پاسداران است در یک نوع بهت و حیرت و در گوشه‌ا‌ی از دیوار قرار گرفته است.

در نتیجه هیچ چیز را نمی‌تواند با فکر و منطق مطرح کند. می‌بینیم که صحبت‌های متناقض و متفاوتی که این‌ها مطرح می‌کنند و دیدگاه‌های مختلفی را که ارائه می‌دهند، همه و همه به ضد خودشان برمی‌گردد.

بحث ندا آقاسلطان، بحث سهراب اعرابی، بحث این جوانی که ماشین از رویش رد شده، بحث تجاوز به دخترها و پسرها در بازداشتگاه کهریزک، بحث آزادکردن فرمانده‌ی بازداشتگاه کهریزک که به دستور لاریجانی رئیس قوه قضاییه بازداشت و به دستور مجتبی خامنه‌ای آزاد می‌شود، همه‌ و همه مسائلی است که دورغ‌های این‌ها را برملا می‌کند. دورغ‌هایی که کل نظام را زیر سؤال می‌برد. حتی برای کسانی که طرفدار نظام هستند.

ملاحظه کنید، انقلاب ایران یک‌بار دیگر به نظر من دارد تکرار می‌شود و شکل می‌گیرد. اولی با نوار کاست بود، دومی با تلفن موبایل پس از سی سال.

سی سالی که مردم را به ستوه آورد و مردم امروز از جان خودشان گذشته‌اند و همان‌طور که در اخبار امروز ایران هم شاهد هستیم، تهران تبدیل به یک شهرک جنگی بزرگ در خاورمیانه شده است که خیابان‌هایش مملو از تانک‌ها و نفربرها است.

ولی واقعیت امر این است که به هیچ‌وجه‌‌ با گرفتن تعداد زیادی در روز عاشورا، «که می‌گویند به چهارصد نفر رسیده»، یا اعدام، مردم از پای نخواهند نشست.

برای این‌که مردم امروز بحث هویت و حقارت را مطرح می‌کنند. آن‌ها می‌خواهند به هویت خودشان، به هویت ایرانی خودشان برسند و حقارت حکومت جمهوری اسلامی را از سرشان بردارند.

Share/Save/Bookmark