رادیو زمانه > خارج از سیاست > ايران ديپلماتيک > دیدار لاریجانی با حسنی مبارک و انتقاد اصولگرایان | ||
دیدار لاریجانی با حسنی مبارک و انتقاد اصولگرایانفرنگیس محبیmohebbi@radiozamaneh.comسفر علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی به مصر و دیدار او با حسنی مبارک رئیس جمهور آن کشور، انتقاد محافل اصولگرا در تهران را برانگیخت که اورا به سازشکاری متهم میکنند. روابط ایران ومصر درسال ۱۹۸۰ در پی به رسمیت شناختن اسرائیل از سوی مصرقطع شد. اما در سالهای اخیر تلاشهای بی نتیجهای برای بهبود این روابط صورت گرفته است. گفتوگویی با مهرداد خوانساری، تحلیلگر مرکز مطالعات ایران در لندن، در این باره انجام دادهام.
این اولین بار نیست که مقامات جمهوری اسلامی ازجمله خود آقای لاریجانی به مصر سفر میکنند چرا این بار اصولگرایان اینگونه واکنش نشان دادهاند؟ به این لحاظ که تکیهی حرف آقای لاریجانی در سفرهای پیشین خود، روی قدم برداشتن با مقامات مصری به منظور عادیسازی روابط میان دو کشور، معادلهای بود که میتوان گفت در جهت تحکیم اوضاع موجود در درون ایران و موقعیت جمهوری اسلامی بود. اما اینبار با توجه به ناآرامیهایی که در درون ایران وجود دارد و رقابتهایی که در میان اصولگرایان مشاهده میشود، این نگرانی وجود دارد که برخی از گروههای رقیب بتوانند از موقعیت موجود به نفع خودشان استفاده کنند. از آنجایی که شک و تردید نسبت به آقای لاریجانی در ارتباط با خواستههای نهاییاش در مورد مسائل درونی در ایران فوقالعاده زیاد است، در میان افرادی مانند احمدینژاد و نیروهای همسو با او، این نگرانی وجود دارد که احتمالا آقای لاریجانی بخواهد از میانجیگری مصر در جهت ایجاد ارتباطات نزدیکتر میان گروه خود و کشورهای غربی و به ویژه امریکا استفاده کند. واکنشهایی را که ما در درون ایران مشاهده کردیم، به عقیدهی من، بیشتر حاصل این نوع شک و تردیدهایی است که نسبت به عملکرد و خواستههای نهایی لاریجانی وجود دارد. پس از سفر آقای لاریجانی به مصر و دیدار او با حسنی مبارک، منوچهر متکی وزیر امور خارجهی ایران اعلام کرد که ایشان حامل هیچ پیامی از سوی رئیس جمهور ایران برای رئیس جمهور مصر نبوده است. در حالی که مطبوعات ایران اهمیت بیشتری برای این سفر قائل شدند. آیا این امکان وجود دارد که آقای لاریجانی از سوی مقاماتی عالیتر از دولت، مأمور گفتوگو با حسنی مبارک بوده باشد؟ خیر؛ به طور مسلم حرف آقای متکی درست است. چون علت سفر آقای لاریجانی به مصر، به این لحاظ بود که رؤسای مجالس کشورهای اسلامی در قاهره جلسه داشتند. علت ملاقات آقای لاریجانی هم با حسنی مبارک این بود که ایشان نیز مانند هر رییس مجلس کشور اسلامی دیگری که در مصر حضور داشت، با رئیس جمهور مملکت نیز دیداری میکرد. لذا دلیلی نداشت که آقای لاریجانی بخواهد پیامی را از سوی رییس جمهور ایران برای رییس جمهور مصر برده باشد. مسألهی اساسی و نقطهی نگرانی این است که در شرایط موجود ایران، در شرایطی که اصلاحطلبان به طور کلی از عرصهی سیاسی حذف شدهاند و قدرت فقط و فقط در دست اصولگرایان است و در میان اصولگرایان نیز تنشهای بسیار زیادی بین احمدینژاد و خود لاریجانی و شاید برخی دیگر از افرادی که منتسب به دفتر رهبری هستند، مشاهده میشود، لاریجانی بخواهد از این شرایط به نفع خود استفادههایی ببرد. نگرانیهایی که در ایران مطرح شده، فقط به این اصل برمیگردد و هیچ مسألهی دیگری وجود ندارد. به هر حال در این رابطه گفته شده که شرکت در جلسات و یا کمکرسانی به غزه، دلیل ظاهری سفر آقای لاریجانی به مصر بوده و یکی از علل اصلی آن گفتوگو در بارهی روابط دو کشور بوده است. شما به این مسأله معتقد نیستید؟ زمانی که شما با یک مقام برجستهی خارجی ملاقات میکنید، هرچیز دیگری هم که مد نظرتان باشد و بخواهید بیشتر روی آن تکیه بگذارید، به هر حال در انزوا که صحبت نمیکنید؛ تمام مسائل موجود و مشکلاتی که برای هر دو کشور وجود دارد، مورد بحث قرار خواهد گرفت. مسألهی کمکرسانی به غزه و یا رفتار دولت مصر در بستن مرز خود با غزه و این نوع مسائل که اثر مستقیمی روی وضعیت حماس در منطقه و به فرم دیگری، روی سیاستهایی که ایران در منطقه دنبال میکند میگذارد، بدیهی است که مد نظر باشد مورد بحث قراربگیرند. اما آنچه برای سردمداران جمهوری اسلامی در شرایط فعلی از اولویت ویژهای برخوردار است، وضعیت ناجور داخلی است که به هیچ عنوان علائمی برای پایان آن مشاهده نمیشود و از سوی دیگر، رقابتهایی است که اینها هرکدام با هم برای حفظ و تثبیت مواضع و منافع خود دارند. انگیزهای که لاریجانی میتواند داشته باشد که این را هم به طور قاطعانه نمیتوان گفت، اما ممکن است داشته باشد، این است که بخواهد از طریق حسنی مبارک پیامهایی را که مغایر با حرفهای احمدینژاد نیست به امریکاییها برساند. چرا که همه علاقهمند هستند، در ارتباط با ایجاد روابط با امریکا و یا وارد مذاکرات جدی شدن با این کشور و پایان دادن به بحران روابط میان ایران و امریکا، از فرصتی که اوباما ایجاد کرده استفاده کنند. ولی لاریجانی مایل نیست که بهرهبرداری این فرصت را احمدینژاد ببرد. به همین لحاظ هم هست که در هفتههای گذشته حرفها و حملات شدیدی را در ملاء عام به امریکا کرده است؛ ولی پشت پرده پیغام میدهد که مثلاً اگر شما با من و یا جناح من وارد مذاکره شوید، ما چنین و چنان میکنیم. چنین برخوردی رواج دارد و مسألهی غیرقابل تصوری نیست. به همین دلیل هم هست که واکنشهایی در درون ایران علیه او مشاهده شده است.
با درنظر گرفتن همین صحبت شما و همچنین روابط پرتنش جمهوری اسلامی ایران با کشورهای غربی، این کشور نیاز دارد دوستانی را در منطقه، از جمله مصر، داشته باشد. آیا فکر میکنید با روابط نزدیکی که مصر با غرب و همینطور همکاریهایی که با اسراییل دارد، این دوستی امکانپذیر است؟ بستگی دارد به این که مثلاً آقای لاریجانی چه نوع قول و عدههایی را به مقامات مصری داده باشد. تردیدی نیست که سیاستهایی که توسط ایران دنبال میشود با سیاستهای مصر در منطقه، در تضاد کامل است. مصر خواستار ایجاد نوعی ثبات و آرامش در منطقه است. اما منافع جمهوری اسلامی در این خلاصه میشود که هرج و مرج و ناآرامی هرچه بیشتر باشد. چون استفادهای که جمهوری اسلامی از هرج و مرج میبرد، آتویی است که از آن در قبال مشکلاتی که در درون ایران دارد، علیه غرب استفاده میکند. ولی مثلا آقای لاریجانی میتواند این وعده را بدهد که در صورتی که احمدینژاد کنار گذاشته شود، این زمینه در چهارچوب جمهوری اسلامی وجود دارد که سیاستهای کلی دولت ایران در ارتباط با دیدگاههایی که به طور سنتی در منطقه داشته، تغییر کند و بیشتر در چهارچوب همان سیاستهایی که مصر دنبال میکند، قرار بگیرد. این میتواند برای مصر و متحدین مصر در منطقه نویدی باشد. البته همهی اینها یک حدس و گمانی بیشتر نیست. چون مصریها نیز بچه نیستند و میدانند حرفهایی که زده میشود یا احیاناً به گوششان میرسد، بیشتر به لحاظ شرایط کنونی و وضعیت حاد فعلی است و الزاماً مقامات جمهوری اسلامی، همانطور که در سال گذشته به هیچ اصلی پایبند نبودند، ممکن است نسبت به این هم پایبند نباشند. ولی فرصتی است برای مصر که بخواهد به نفع خود و در جهت تحکیم مواضعاش در منطقه، از این نوع تنشها که در درون ایران وجود دارد استفاده کند و سعی کند اگر نمیتواند راه حلی با غرب پیدا کند، دستکم به این ناآرامیها در درون ایران، به فرم دیگری دامن بزند. Interviewee: Mehrdad Khonsari |