«جنبش دانشجویی مسالهی فلسطین را باور دارد»مریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comیکی از مسائلی که مبارزین سیاسی ایران، پیش از انقلاب ۵۷ در محور توجه خود داشتند، حمایت از مردم فلسطین بود. در آن زمان، حکومت شاهنشاهی ایران رابطهی نزدیک و دوستانهای با اسراییل داشت و ارتباط مخالفان خود با مبارزان فلسطینی را با نگرانی دنبال میکرد.
اما امروز ۳۰ سال پس از روی کار آمدن حکومت اسلامی در ایران و با وجود حمایتهای بیدریغ دولت ایران از جنبش فلسطین، شاهد برخاستن موجی از بیتفاوتی و یا حتی مخالفت با فلسطینیان هستیم که در شکل شعارهایی که در تظاهرات اعتراضی مردم پس از انتخابات طرح شد نیز خود را نشان میداد. این رویکرد تازه، گذشته از آن که خشم محافل حکومتی را برمیانگیزد، میتواند محل پرسشهای جدی سیاسی و تاریخی باشد. این امر به ویژه در میان دانشجویان، قابل بررسی و پیگیری است و همان مطلبی است که روز سهشنبه ۲۴ آذر در مجلس شورای اسلامی موجب درگیری شدید میان حمید رسایی، نمایندهی حامی دولت در مجلس و مصطفی کواکبیان، نمایندهی اصلاحطلب شد. حمید رسایی به این بخش از مطلب نشریهی «کمیتهی دانشجویی حمایت از فلسطین» که گفته بود: «قرائت رسمی حاکمیت از رابطهی مردم و دانشجویان با فلسطین تنها قرائت موجود در جامعه نیست» و همچنین طرح سؤالاتی نظیر این که «مردم میگویند چرا باید از کسانی دفاع کنند که خودشان سرزمینشان را به صهیونیستها فروختهاند» اعتراض داشت. حمید رسایی مسئول این نشریه، علی اکبر محتشمیپور را مورد خطاب قرار داد که چرا با «شعار نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران» برخورد نشده است. اما دانشجویان در اینباره چه میاندیشند؟ در این مورد با مهدی عربشاهی، دبیر تشکیلات انجمنهای اسلامی دانشجویان ایران (تحکیم وحدت) و آرش حبیبی از فعالان جنبش چپ دانشجویی در دانشگاه تهران، گفتوگوهایی انجام دادهام.
مهدی عربشاهی در مورد این بحث میگوید: موضع مردم ایران در قبال اتفاقات رخ داده در فلسطین، یک بحث است و استفادهی ابزاری حاکمیت از مسالهی فلسطین در مسائل داخلی، بحث دیگری است. به نظر من، میان این دو باید تفکیک قائل شد. از یک سو، مسائلی که در هرکجای دنیا رخ بدهد و موجب فاجعههای انسانی بشود، طبیعی است که از طرف مردم ایران و همینطور دانشجویان ایرانی نیز مذموم خواهد بود. اما هر کشوری برای خود و در ارتباط با منافع ملیاش، اولویتهایی دارد و طبیعتا اولویتها در منافع ملی، با مردم آن کشور است. دولت ایران و دولتمردان ایرانی، از یک سو در ادعای خود صادق نبودهاند و برای نمونه، وزیر علوم ایران چندی پیش با وزیر علوم دولت اسراییل ملاقات کرده است. اگر آقای رسایی صادق بود، باید به این مورد نیز اعتراض میکرد. اما چون وزیر علوم دولت نهم، آقای زاهدی را همخط و همفکر خود میدید هیچ اعتراضی نداشت. در حالی که سال پیش شاهد بودیم که بر سر نظر اندکی متفاوت که از سوی دفتر تحکیم ابراز شد همین نهادها و جریانهای مربوط به دولت نهم چه جنجالی برپا کردند. از بحث آقای رسایی گذشته، حمایتهایی که جامعهی روشنفکری، به ویژه جامعهی دانشجویی ایران، پیش از انقلاب بهمن از مبارزات فلسطینیها صورت میداد، امروز واقعا کمرنگ شده و خیلی متفاوت است. شما هم این را میپذیرید؟ بله، این اتفاق تا حدودی افتاده است و الان شاید مردم ایران با مسالهی فلسطین خیلی منطقی برخورد نمیکنند. علتاش هم این است که میبینند این مساله ابزاری در دست حاکمیت شده است. وگرنه فعالان حقوق بشر در ایران نیز باید در همان حدی که فعالان حقوق بشر در تمام دنیا با مردم فلسطین همراهی میکنند، این حمایت و همراهی را داشته باشند. ولی شاید تا حدودی مساله برایشان کمرنگتر شده باشد. از نظر حکومت ایران وقتی وارد این بحث میشوید باید حتما از حماس حمایت کنید. یعنی اگر به فرض شما از دولت خودگردان فلسطین حمایت کنید و یا از یاسر عرفات صحبت کنید راضی کننده نیست. باید حتما آنچه را آنها میگویند، تکرار کنید تا راضی شوند.
شعارهایی که اخیرا در تظاهرات اعتراضی مردم در رابطه با فلسطین داده میشد را چگونه ارزیابی میکنید؟ بخشی از این اتفاقات و شعارها واکنشی است. چون این مساله ابزاری بوده که حاکمیت همیشه از آن استفاده کرده و هرجا خواسته مخالفانش را بکوبد، آنها را منتسب به اسرائیل و ضد آرمانهای فلسطین معرفی کرده است. هر کسی را که خواستهاند حذف کنند، از این حربه بر علیه او استفاده کردهاند. به همین دلیل بخشی از این برخورد واکنش طبیعی مردم است. بعد از این که مدتها همیشه همهی امکانات، رسانهها و منابع مالی کشور در اختیار این مساله و با قرائت خاصی قرار داشته ممکن است مردم در برههای اینگونه واکنش نشان بدهند که این مساله اصلا برای ما اهمیتی ندارد. اولویت ما خود ایران و مسائل خود ایران است. آقای رسایی که خیلی دلسوز مردم فلسطین است کمی هم دلسوز مردم ایران باشد؛ دلسوز کسانی که در زندانها شکنجه شدهاند یا اخبار نگران کنندهای که حاکی از تجاوز به برخی از زندانیان بود یا کسانی که در کف خیابانها با گلوله کشته و زخمی شدند و یا با ضربات باتوم روبرو شدند. اگر آقای رسایی و امثال ایشان کمی هم دلسوز مردم خود ایران بودند، طبیعتا این اتفاق نمیافتاد. یعنی ما این واکنش را از سوی مردم و دانشجویان نمیدیدیم. بحث دیگر هم این است که خود مردم هر کشور در اولویت قرار دارند و اگر این اولویت رعایت شود، یعنی کسانی که از مسالهی فلسطین دفاع میکنند صادق باشند و از حقوق خود مردم ایران نیز دفاع کنند، مردم ایران نیز مانند مردم سایر کشورهای منطقه با مردم مظلوم در سرتاسر دنیا همراه خواهند بود. از آقای آرش حبیبی، فعال دانشجویی متعلق به طیف چپ جنبش دانشجویی میپرسم: با توجه به سابقهی جنبش چپ دانشجویی در حمایت از فلسطین، چرا این بیتفاوتی رخ داده است؟ با توجه به این که در همان اوایل انقلاب قضیهی فلسطین تا حدی دستمایهی مسائل قدرت قرار گرفت و جناح حاکم سعی کرد از مسالهی فلسطین به عنوان ابزاری برای توجیه کارهای خود استفاده کند، کم کم در این ۳۰ سال جنبشهای دانشجویی با توجه به تضادی که با حکومت داشتند از این قضیه مقداری فاصله گرفتند. به نظر من این اصلیترین دلیل است. البته من اینگونه فکر نمیکنم که دانشجویان از قضیهی فلسطین رو برگردانده باشند. چون خصلت دانشجو و جنبش دانشجویی رادیکال بودن و حمایت از تمام تحت ستمهای تاریخ و جهان است. این سرد شدن میتواند به همان دلیلی که اشاره کردم باشد، ولی از این قضیه رو برنگرداندهاند. فکر میکنید این تفکیک چگونه میتواند انجام بگیرد؟ چه از جانب مسئولان و چه از جانب جنبش دانشجویی، چگونه میتوان بین آنچه شما استفادهی ابزاری مینامید با آنچه یک دفاع حقوق بشری محسوب میشود تفکیک قائل شد؟ هر دو طرف باید نگاهی کلیتر به مساله داشته باشند؛ همانطور که میدانید، یک سری نیروهای ترقیخواه در اسراییل نیز هستند که مخالف ستمی که از سوی دولت اسراییل در حق فلسطینیها صورت میگیرد هستند. جنبش دانشجویی ایران نیز باید با دیدگاهی انسانگرایانه، جدا از قومیت و مذهب، جدا از یهودی بودن و مسلمان بودن و در واقع اومانیستی به قضیه نگاه کند. یکی از اعتراضاتی که آقای حمید رسایی به این نشریه داشت و دبیر آن علیاکبر محتشمیپور را مورد خطاب قرار داده بود این مساله بود که چرا این نشریه در مورد شعار «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران» سکوت کرده است. از آقای آرش حبیبی میپرسم که این شعار چه جایگاهی در میان مردم ایران دارد؟ این شعار آنگونه که روی آن مانور میشود، در جنبش خیابانی چند وقت اخیر جایی نداشت و فقط در تظاهرات روز قدس از سوی مردم سر داده شد که بیشتر حالتی تدافعی در برابر حکومت و شعارهایی که در حمایت از فلسطین میدهد داشت. در همان تجمع مردم شعار «ایران شده فلسطین، مردم چرا نشستین» را هم سر میدادند و این نشان میدهد که بیگانگی با قضیهی فلسطین وجود ندارد، بلکه صرفا تدافعی در برابر حکومت است. در تجمعات بعدی نیز این شعار تقریبا دیگر مطرح نشد. |