رادیو زمانه > خارج از سیاست > ايران و اروپا > سخنرانی اکبر گنجی در پارلمان اروپا | ||
سخنرانی اکبر گنجی در پارلمان اروپااکبر گنجی ساعت ۱۷.۳۰ دقیقهی روز ۱۷ آذر ۸۸ در جلسهی سبزهای پارلمان اروپا به مدت یک ساعت سخنرانی و به پرسشهای حاضران پاسخ گفت. اکثریت پرسشها دربارهی مسائل هستهای، مواضع جنبش سبز در خصوص برنامهی هستهای، اثرات تحریمهای اقتصادی بر رژیم و مردم ایران، نوع تحریمهایی که سبزها از آن دفاع میکنند، وضعیت حقوق بشر، ارتباط جهان غرب با رژیم و مخالفان، و چگونگی مشروط کردن سرمایه گذاری خارجی به مسائل حقوق بشر در ایران بود. سبزها به گنجی میگفتند: دلیل مخالفت ما با اتمیشدن ایران روشن است، ما طرفدار محیط زیست هستیم. گنجی در پاسخ به آنها گفت: «بنابر گزارش های سازمان های امنیتی آمریکا و اسرائیل،ایران در حال حاضر فاقد سلاح اتمی است. اما برخی از کشورهای منطقه دارای سلاح های اتمی هستند.غرب باید از سیاست های دبل استاندارد دست بر دارد و ازاستراتزی جمع آوری سلاح های کشتارجمعی و هستهای از کل منطقه ی خاورمیانه حمایت به عمل اورد.» یکی از نمایندگان خطاب به گنجی گفت: جنبش دموکراسی خواهی ایران نام خوبی برای خود انتخاب کرده است: جنبش سبز. گنجی در سخنرانی به موضوع تأسیس تلویزیون پرداخت و در پاسخ به پرسشها توضیحات بیشتری در این زمینه عرضه کرد. خانم سابین مایر خطاب به گنجی گفت: «شما سال ۲۰۰۶ به اینجا آمدید و برای ما سخنرانی کردید. در آن جلسه از ضرورت تأسیس تلویزیون سخن گفتید. ما پیشنهاد شما را پیگیری کردیم. به شما مژده میدهم که پنج میلیون یورو برای تلویزیون فارسی زبان اتحادیهی اروپا به تصویب رسیده است.» اکبر گنجی صبح روز چهارشنبه در جلسهی گروه کاری ایران حاضر و به پرسشهای حاضران پاسخ خواهد داد. متن کامل سخنان گنجی در گروه سبزهای پارلمان اروپا به شرح زیر است: متن سخنرانی اکبر گنجی در پارلمان اروپا- ۱۷ آذر ۱۳۸۸ خانمها، آقایان نارضایتی مردم ایران از زمامداران حاکم عمیق و گسترده است. انتخابات ریاست جمهوری ۲۲ خرداد سال جاری،لحظه ی ظهور و تجلی جمعی نارضایتی ها بود. مبارزات آزادیخواهانه ی یک صد سال گذشته، انباشتی از تجربه برای عبرتآموزی برای ما فراهم آورده است. اهداف و روش های مبارزاتی جنبش سبز، نشان دهندهی درسآموزی از گذشته است. شعار همگانی «رأی من چه شد؟» معنایی جز خواست انتخابات آزاد رقابتی و منصفانه ندارد. حق تجمع،حق آزادی بیان، حق متشکل شدن، حق برخورداری از دادگاههای عادلانه (دادگاههای علنی با حضور وکلا و هیأت منصفه) و غیره؛ مطالباتی است که حتی با حقوق مندرج در قانون اساسی جمهوری اسلامی تعارض ندارند. آزادی کلیهی زندانیان عقیدتی- سیاسی و نفی شکنجه، دیگر خواستهای جنبش سبزاند. اگر به تمامی مطالبات جنبش سبز نگریسته شود، سرشت این جنبش که چیزی جز جنبش دموکراسی خواهی نیست،هویدا میشود. جنبش سبز برای رسیدن به اهداف خود، فقط و فقط از روشهای مسالمتآمیز استفاده میکند. جنبشی که مخالف خشونت است، نمیتواند از روشهای انقلابی (خشونت آمیز) سود بجوید که نه به نظام دموکراتیک ملتزم به آزادی و حقوق بشر منتهی میشود، نه اخلاقاً قابل دفاع است. مبارزات چند ماه گذشته به پیروزی اخلاقی جنبش سبز و شکست اخلاقی رژیم حاکم منجر شده است. جنبش سبز به دنبال رهبرانی گاندیگونه است،نه افرادی که جز خشم و نفرت و کینه و انتقام چیزی نمیپراکنند و از خود بروز نمیدهند. مردم محروم از حق سازمانیابی و گرفتار تبعیض و نابرابریهای اقتصادی شگرف (ضریب جینی ./۴۱ در سال ۲۰۰۸)، با رژیمی برخوردار از دستگاههای وسیع سرکوب (سپاه پاسداران، بسیج، نیروی انتظامی، وزارت اطلاعات) و درآمدهای نفتی بالا (۲۸۰ میلیارد دلار طی ۴ سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۷) دست و پنجه نرم میکنند. برای گذار به دموکراسی، راهی جز قدرتمند شدن مردم از طریق سازمان یابی علائق،مطالبات و منافع متکثر وجود ندارد. طی سالهای گذشته،دانشجویان،زنان، کارگران (یک سوم نیروی کار کشور)، معلمان و دیگر اقشار اجتماعی در حال سازمانیابی بودهاند. جنبش سبز مولف از تمامی خرده جنبشهای اجتماعی است. ایران دارای ساختار جمعیتی جوان است. ۷۰ درصد جمعیت کشور (حدود ۵۰ میلیون نفر) زیر ۳۵ سال سن دارند. زمامداران جمهوری اسلامی طی سه دههی گذشته کوشیدهاند تا نظام ارزشی خود (یک سبک زندگی خاص) را به جوانان تحمیل کنند. اما آنها شکست خوردهاند و این نسل سبکهای متکثرو مدرن را تعقیب میکند. آنان خواهان آزادیهای اجتماعی هستند و بنیادگرایان حاکم را مانع تحقق خواست خود به شمار میآورند. خانم ها، آقایان فضای بین المللی و روابط جهان غرب با رژیم ایران، به شدت بر حیات و ممات جنبش سبز و آیندهی آن تأثیرگذار است. برساختن فضای جنگی موجب به حاشیه راندن جنبش سبز و سود و نفع رژیم میشود، و برساختن فضایی دیگر موجب بقا و رشد جنبش دموکراسی خواهی ایرانیان میشود. تحریمهای اقتصادی و افزایش آنها، مجازات مردم ایران، نه زمامداران رژیم است. تجربهی تحریمهای گستردهی عراق نشان داد که تحریم اقتصادی لزوماً به فروپاشی و سرنگونی رژیمهای خودکامه منتهی نمیشود. اما تحریمهای اقتصادی مردم را فقیر و فقیرتر خواهند کرد و موجبات مرگ هزاران انسان (سالخوردگان و کودکان) و سوء تغذیه میلیونها تن را فراهم میآورند. از سوی دیگر، طبقهی متوسط بازیگران و عاملان اصلی جنبش دموکراسی خواهی در تمامی جوامع هستند. مطابق آمارهای رسمی دولت در حال حاضر بیش از ۱۴ میلیون نفر از مردم ایران زیر خط فقر به سر میبرند. تحریم اقتصادی طبقهی متوسط را هم ضعیف میکند و آنان را به فقرا تبدیل میسازد. منابع اقتصادی محدود طبقهی متوسط ایران امکان بسیج اجتماعی، اتصال شبکههای اجتماعی و گردش اخبار و اطلاعات را در شهرها فراهم آورده است. تحریمهای اقتصادی «فلج کننده» رمق این طبقه را خواهد گرفت و در عوض دستگاههای نظامی و امنیتی مسلط بر منابع نفتی و قاچاق مرزی را تقویت خواهد کرد (ارزش روزانهی قاچاق بنزین ۲ تا ۳ میلیون دلار است). به عنوان مثال، اگر فروش بنزین به ایران تحریم گردد،قیمت سوخت در ایران افزایش خواهد یافت و ارزش قاچاق این کالا برای نیروهای مسلط بر آن بالاتر خواهد برد. این تحریم مستقیماً بر زندگی حداقل ۵۰۰ هزار خانوار در ایران که از راه مسافر کشی یا کار در آژانسهای مسافرتی، کل یا بخشی از هزینهی زندگی خود را تأمین میکنند اثر منفی می گذارد. براساس محاسبات بانک مرکزی، مجلس و مراکز دیگر در ایران ، تورم ناشی از آزادسازی قیمت بنزین در ایران بین ۲۰ تا ۷۰ درصد خواهد بود. تحریم فروش بنزین این اثر تورمی را باز هم بیشتر خواهد کرد. چنین تورمی آن بخش از جمعیت ایران را که در زیر خط فقر زندگی میکنند (۱۴ میلیون نفر)، دو برابر (۲۸ میلیون نفر) خواهد کرد. بدین ترتیب تحریم اقتصادی نه تنها مجازات مردم ایران است، بلکه مجازات جنبش دموکراسی خواهی ایرانیان است. حتی اگر فرض کنیم جرج بوش، دیک چینی و رامسفلد به دنبال دموکراتیک کردن خاورمیانه بودند (که تردید جدی در این خصوص وجود دارد)، تهاجم نظامی به عراق و افغانستان نشان داد که نمیتوان با سیاستهای میلیتاریستی نظام دموکراتیک را در کشوری دیگر مستقر ساخت. کشته شدن چند هزار سرباز آمریکا،هزینه کردن صدها هزار میلیارد دلار در این جنگ، کشته شدن هزاران تن از مردم عراق، از بین رفتن امنیت اجتماعی توتالیترگونهی صدام حسین و ناروشن بودن آینده عراق و افغانستان طی سالهای آینده؛ برخی از پیامدهای تهاجم نظامی به خاورمیانه است (اگر بیش از یک هزار میلیارد دلاری که خرج جنگ افغانستان و عراق شد،صرف توسعهی آموزشی و فرهنگی مردم خاورمیانه میشد،اکنون در چه شرایطی قرار داشتیم؟) حملهی نظامی به ایران،مردم ایران و زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی آنان را نابود خواهد ساخت. نه تنها حملهی نظامی، بلکه دیسکورس نظامی- امنیتی و زبان تهدید نظامی هم به سود رژیم ایران و به زیان جنبش سبز است. زمامداران ایران در فضای نظامی به بهانهی تهدیدهای خارجی، مردم و مخالفان را به اتهام عوامل دشمن گستردهتر از پیش سرکوب خواهند کرد. شکست محافظه کاران و پیروزی اوباما،تغییر دیسکورس تهدید نظامی به دیسکورس گفتوگوهای دیپلماتیک به وسیلهی اوباما، بهانهی «جنگ سخت» را از رژیم ایران گرفت و رژیم را در برابر آزمون ادارهی اقتصاد و حل مشکلات واقعی جامعه یعنی فقر و بیکاری گستردهی نیروی کار، فساد گسترده ی اداری و اجتماعی، رواج گستردهی اعتیاد به مواد مخدر و فرار گستردهی مغز ها از کشور قرار داد. دولت «خامنهای- احمدی نژاد»؛ در همهی این آزمونها شکست خورده است و راه حلی هم برای این معضلات ندارد. تنها راه فرار آن دو بازی با کلمات بر سر «جنگ نرم»،انقلاب مخملی، نابودی اسرائیل، نفی هولوکاست و مسالۀ غنی سازی اورانیوم است. در چنین شرایطی است که نارضایتی گسترده ی مردم ایران در شکل جنبش سبز نمایان شده است. اگر فضا دوباره نظامی- امنیتی شود،(تغییر سرمشق از گفت و گو به تهدید نظامی) جنبش سبز به محاق خواهد رفت. خانم ها، آقایان پرسش سبزهای ایران از شما نمایندگان مردم اروپا این است: آیا به جای رژیم حاکم بر ایران، باید ایران، ایرانیان و جنبش دموکراسی خواهی آنان مجازات- یعنی حمله نظامی و تحریم اقتصادی- شوند؟! تا حدی که من اطلاع دارم، سبزهای ایران مخالف تنبیه و مجازات ایران و ایرانیان هستند،اما موافق تنبیه و مجازات سرکوبگران حاکم بر کشورند. سرکوبگران را چگونه میتوان مجازات کرد؟ مهمترین مسأله و خواست سبزها گذار مسالمت آمیز ایران به نظام دموکراتیک ملتزم به آزادی و حقوق بشر است. بعضی کمپانی های جهان غرب(به عنوان مثال نوکیا و زیمنس) تکنولوژی سرکوب را به رژیم ایران فروخته و میفروشند. شورای امنیت سازمان ملل- یا حداقل دولت های غربی- باید فروش تکنولوژی سرکوب به جمهوری اسلامی را ممنوع سازند. ما با هرگونه تحریمی که موجب افزایش درد و رنج مردم ایران شود مخالف هستیم، اما از هر گونه تحریمی که موجب فشار بر سرکوبگران و تضعیف دستگاه اختناق باشد حمایت به عمل می آوریم. کسانی در جهان غرب که به رژیم ایران در قطع استفاده از اینترنت،شنود تلفن ها و استفاده از ماهواره ها کمک کرده اند،اخلاقاً موظف اند تا این موانع را از پیش پای مردم ایران بردارند. رژیم نه تنها جنبش سبز را از امکانات رسانه ای محروم ساخته است، بلکه تمامی راه های اطلاع رسانی مستقل و درست را مسدود کرده است. همان طور که انگلیس تلویزیون فارسی زبان بی. بی .سی را به راه انداخته است، اتحادیه ی اروپا میتواند یک تلویزیون مستقل فارسی زبان به راه اندازد تا در خدمت اطلاع رسانی،گفت و گو، و دموکراسی و حقوق بشر باشد. دسترسی نهادهای دولتی ایران به شبکه های ماهواره ای و ارتباطات جهانی را میتوان مشروط به آزادی گردش اطلاعات و بر داشتن سانسور از رسانه ها و مطبوعات مستقل کرد. معامله های اقتصادی با نهادهای دولتی ایران را میتوان مشروط به رعایت ضوابط سازمان جهانی کار در مورد حق تشکیل سندیکا ها و اتحادیه های مستقل کارگری کرد. حضور نمایندگان دولت ایران در مجامع بین المللی، نهادهای وابسته به سازمان ملل و سازمان های اقتصادی بین المللی را میتوان مشروط به رعایت میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، کنوانسیون رفع همۀ اشکال تبعیض علیه زنان و میثاق های مربوط به حقوق کودکان کرد. تجارت با نهادهای دولتی ایران را میتوان مشروط به شفافیت نقل و انتقالات مالی ، بر چیدن اسکله ها و مجاری غیر قانونی ورود و صدور کالا و حذف قاچاق در مرزها کرد که دستگاه های امنیتی و نظامی ایران در آن دخالت دارند. خانم ها، آقایان زمامداران ایران طی سه دهه ی گذشته مردم ایران را به شدت و به طور سیستماتیک سرکوب کرده اند، هزاران تن از مخالفان سیاسی را اعدام و ده ها تن از دگراندیشان و دگرباشان را در داخل و خارج ترور کرده اند،بهائیان را به صرف بهایی بودن از همه ی حقوق اساسی شان محروم کرده اند، اماکن دراویش را تخریب و خودشان را زندانی کرده اند،اصلاح طلبان را پس از انتخابات ریاست جمهوری به جرم شرکت در انتخابات و رقابت در چارچوب تنظیم شده از سوی نظام بازداشت و به زندان های طویل المدت محکوم کرده اند، بازداشت شدگان را مجبور کرده اند تا در تلویزیون علیه خود و دوستان شان حرف بزنند و به جرائم ناکرده اعتراف کنند،چند تن از بازداشت شدگان را زیر شکنجه به قتل رسانده اند، به گفتهی رهبران جنبش سبز، تعدادی از جوان های زندانی را مورد تجاوز قرار دادهاند، دانشگاهها را، زیر عنوان اسلامیسازی،به طور سیستماتیک از اساتید و دانشجویان دگراندیش پاکسازی کرده و میکنند، روزنامه های مستقل را توقیف و روزنامه نگاران را زندانی کرده و میکنند و... برای پیگیری حقوقی این جرائم، ما(فعالین سیاسی و مدافعان حقوق بشر) کمپین مبارزه با جنایت علیه بشریت را به راه انداخته ایم. رهبران حاکم بر ایران شش مورد از مصادیق جرم جنایت علیه بشریت را-به طور سیستماتیک-انجام داده و میدهند. ما به دنبال گشودن پرونده حقوقی برای زمامداران ایران در دیوان بین المللی کیفری به جرم جنایت علیه بشریت هستیم. اگر جهان غرب مدافع دموکراسی و حقوق بشر، و مخالف رژیم های ستمگر است، به جای آن که مردم ایران و جنبش سبز آنان را مجازات کند، باید به مدافعان حقوق بشر ایران یاری رساند تا با کمک وکلای بینالمللی پرونده حقوقی تشکیل دهند و آن را به شورای امنیت سازمان ملل بسپارند. خودکامگان حاکم بر ایران ممکن است با استناد به سیاستهای دوگانهی دول غربی و تحریک احساسات ملی گرایانه ی مردم بتوانند بخشی از مردم ایران را در موضوع غنی سازی اورانیوم پشت خود گرد آورند، اما آنان به هیچ وجه قادر نخواهند بود از چنان رویکردی در مسأله ی نقض حقوق بشر سود بجویند. شعار نابودی اسرائیل و نفی هولوکاست از سوی رهبران ایران حرکتی رندانه برای تغییر صورت مسألهی اصلی ایران است. آنان هولوکاست را انکار میکنند تا به جای تمرکز بر جنایات رژیم و انسان هایی که اینک در مقابل چشم جهانیان نابود میشوند، همهی توجه ها را به اثبات نابودی یهودیان در جنگ جهانی دوم معطوف سازند. اگر مسألهی حقوق بشر به مسأله ی اصلی روابط جهان با رژیم ایران تبدیل شود، و سیاستهای تشویق (فروش تکنولوژی مدرن- خصوصاً برای صنعت نفت- و سرمایه گذاری خارجی) و تنبیهی(گشودن پرونده ی جنایت علیه بشریت در شورای امنیت سازمان ملل و ارسال پرونده به دیوان کیفری بین المللی) مشروط به رعایت موازین اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی گردد،مردم ایران و جنبش سبز آنان،به فضای تنفس، بقا و تقویت برای گذار به دموکراسی دست خواهند یافت. در پایان یادآور می شوم که ۶۰ الی ۷۰ روزنامه نگار ایرانی پس از انتخابات به کشورهای همسایه ایران پناه جستهاند. آنان به دنبال کسب ویزا از کشورهای اروپایی هستند، اما سدهای بسیاری در برابر آنها قرار دارد. درخواست ما این است که دولتهای اروپایی برای آنها ویزای ورود به اروپا صادر نمایند. |
نظرهای خوانندگان
زنده باد مد تعقل و تفكر ، هركي هر چي ميخواهد بگويد ولي اين حرفها حرفهايي است كه از دل برآيد و لاحرم بر دل نشيند.
-- شهاب ، Dec 9, 2009 در ساعت 11:04 PMكاش اكثريت اينگونه متمدنانه و نواندشانه به مشكلات ومصائب نگاه مي كردند.
بسياري از نظرات من تا كنون نمايش داده نشده ولي حداقل اين را راديو زمانه ايها مي خوانند.
-- salaam-irani.blogfa.com ، Dec 9, 2009 در ساعت 11:04 PMهنوز افراطي گريهاي آقاي گنجي فراموش نشده كه ايشان مي خواهند خود را طرفدار دموكراسي نشان دهند.
چه زيباست كه ايشان به هر طرف كه باد بيايند حركت مي كنند.
پنج ميليون يورو هم كم نيست
هیچکسی با شعارو گفتن عدم خشونت مخالف خشونت نمیشودودروغ خود زمینه ساز خشونت میشود بطور مشخص همه کسانی که در این رژیم دست اندر کار حکومت بودند در دوره های مختلف از بیشترین خشونت ها علیه مخالفان سیاسی ومردم استفاده کرده اند مثل کشتار مردم پابرهنه اسلام شهر وفرستادن کودکان فقیر بر روی مین به جای چهار پایان واتش ردن کتاب فروشی ها وکشتار مخالفین سیاسی به خاطر یک اعلامیه زدن وکشتن به خاطر حفظ قدرت وحالا دم از عدم خشونت زدن یک بام ودوهوا میباشد ایا اینهم از همان تاکتیکهائی است که طی سی سال از ان استفاده شده که قربانیان این رژیم را خشونت طلب معرفی نمایند ونه باعث وبانی انرا به این کار ها می گویند زمینه سازی دوباره خشونت لطفا سانسور نکنید
-- محمد حسین ، Dec 9, 2009 در ساعت 11:04 PMدرود بر گنجی- پاینده باد ایران
-- محمود ، Dec 9, 2009 در ساعت 11:04 PMمن تعجب می کنم که چرا هنوز هم وطن های ما از گذشته جهت کوبیدن بر سر همدیگر استفاده می کنند! فرموده اند: "هنوز افراطي گريهاي آقاي گنجي فراموش نشده" یا محمد حسین گفته است: "یک بام ودوهوا میباشد"خب که چی؟ یعنی فقط کسانی که تمام عمرشان یک جور فکر می کرده اند باید حرف بزنند؟ بقیه باید خفه بشوند؟ در این صورت انبوهی از مشاهیر جهان را باید ریخت دور! لشک کولاکفسکی، میلان کندرا و ... البته حس کارآگاهی همراه با ابهام نظری و چاشنی دایی جان ناپلئونی باعث این جور اظهار نظرها می شود. ما دنبال کسی نیستیم که گذشته کاملا پاکی داشته باشد، چون گذشته به درد خود طرف می خورد نه ما، چون ما دنبال بت نیستیم. ما دنبال کسی هستیم که حقوق بشر و دموکراسی واقعی را به پیش ببرد. تاریخ دانها می توانند این آدمها را کامل نقد کنند و ما هم می توانیم شیفته هر کدامشان باشیم یا نباشیم ولی این شیفتگی/تنفر برای توسعه زهر است، زهر!
-- ممدآقا ، Dec 9, 2009 در ساعت 11:04 PMآن بادی که فرموده اند هر طرف بیاید امثال گنجی به همان طرف می آیند که در ایران از طرف چاه های نفت می وزد و علیه دموکراسی است، انصاف هم خوب چیزی است، یعنی گنجی مرض داشته که چندین سال برود زندان و بازجویی که بعد از آن همه دربه در اینجا شود که فلان پول به دستش برسد؟ اصلا همچین ضمانتی وجود داشته؟ اگر جای ما خیلی گرم و نرم است دلیل نمی شود که زحمت کمی استدلال به مغزمان ندهیم و بقیه را منکوب کنیم، آن هم افرادی که اهل عمل هستند.
با افکار گنجی موافقتی ندارم ولی در گیر شدن با افرادی که از بدنه رژیم جدا و به صف مردم نزدیک می شوند را یک عمل غیر مسئولانه و یک بحث انحرافی می دانم. روشن است افرادی همچون گنجی، موسوی ، کروبی ، خاتمی ، و کسان دیگری که از باند حاکم فاصله گرفته اند نه تنها سد راه نیستند، بلکه می توانند برای جنبش اعتراضی مفید هم باشند. به قول آقای فرهاد مهدوی در مقاله « تجمع خیابانی، کابوس هولناک رژیم » ، « آنهایی که ناشیانه به میر حسین موسوی ( کروبی ، خاتمی ، گنجی و ... ) گیر می دهند و می نشینند و از حرف هایش نکته در می آورند و به اصطلاح گاف می گیرند، اصل قضیه را فراموش می کنند و توجه ندارند که هم بد حالی رژیم را تخفیف می دهند و هم خوش حالی مردم را منقّص می کنند. در حال حاضر و در این مقطع باید یقه آن کسی را گرفت که حتی "اعتراض" خشک و خالی به تقلب در انتخابات را "جرم بزرگ" می داند. »
-- امرالله ابراهیمی ، Dec 9, 2009 در ساعت 11:04 PMاکبر گنجی نشان داده که انسان عقل و وطن پرستی است و بابت آن هزینههای زیادی داده. کسانی که بر علیه گنجی حرف میزنند یا در خط احمدی نژاد یا نفهم یا خائن هستند.
-- dara ، Dec 9, 2009 در ساعت 11:04 PMharfhaye idealisti ra hame mizanand.amal kojast?aghaye ganji va sardabirane jirehkhare estemar,aya midanid ke gandi ke bood va bekhatere ahdafe ensanie khod chera be keshvarash hendostan bazgast??chera hargez manam,manam nakard?? chera be mobarezate mosalematamiz payband bood??kasani ke be khatere rahati khod va arzandame siyasi be kharej amadehand,na az mobarezate gandi va na az gheyrate siyasiyash chizi amookhteand.mahatma gandi dar an sharayete bad be hend raft va be sazmandehie mardom pardakht va dar zire chakmehaye estemargare pire makar lagadmal shod.nane khoshk khord o lebasi sadeh be tan kard.motasefane siyasiyoone be estelah tarafdare mashye ghandi tajamolate gharb va dar khedmate estemar boodan ra be nane khoshk o poosheshe sadeh tarjih dade va az iran farar kardehand.baraye mobarezeh ba j.e va ya har dolate gheyre mardomi bayad faghat az niroohaye khodi va tarafdare hoghooghe ensani vagheei dar iran bahre gereft,niroohaye iaranie kharej az keshvar hamiyane mobarezane dakheli boode va niz ba dovale estemargare hamie hokomathaye diktator dar iran mobarezeh minamayand .zemnan anan kharejiyane ensandoost ra baraye rasidan be demokraci dar iran tashvigh be hemayat az mardome iran minamayand.motasefane be khatere kajfahmi az masaele siyasi va enghelabi edehei diktator,motmaenan batar az ahmadinedjad mikhahand ba faribe mardom va azadikhahane vagheei ahdafe shakhsie khod ra be natije beresanand.leza dast be damane doshmanane mardome iran va mardome jahane sevom shodehand
-- mansour piry khanghah ، Dec 9, 2009 در ساعت 11:04 PMmansourpirykhanghah@t-online.de
دوستانی که باعینک بدبینی به افراد مینگرند توجه داشته باشند این جنیش نیاز به وحدت وهمیاری همه دارد.در ضمن آقای محمد حسین بدانند مگر انسانها در مسیر تغییر وتحول نیستند؟آقای گنجی وبسیاری افراد اندیشمند سالهاست که متحول شده اند ودر راه کمک استقرار دمکراسی در ایران هستند.بسیاری در ابتدای استقرار جمهوری اسلامی باور نداشتند که منجر به استبداد دینی گردد.پس بیایید اندیشه های مخالف را تحمل کنیم.آقای گنجی بارها بابت این تغییر متحمل زندان وشکنجه ومحرومیت از سوی حکومت شده است . صهبا - 18آذر
-- صهبا ، Dec 9, 2009 در ساعت 11:04 PMدوستانی که باعینک بدبینی به افراد مینگرند توجه داشته باشند این جنیش نیاز به وحدت وهمیاری همه دارد.در ضمن آقای محمد حسین بدانند مگر انسانها در مسیر تغییر وتحول نیستند؟آقای گنجی وبسیاری افراد اندیشمند سالهاست که متحول شده اند ودر راه کمک استقرار دمکراسی در ایران هستند.بسیاری در ابتدای استقرار جمهوری اسلامی باور نداشتند که منجر به استبداد دینی گردد.پس بیایید اندیشه های مخالف را تحمل کنیم.آقای گنجی بارها بابت این تغییر متحمل زندان وشکنجه ومحرومیت از سوی حکومت شده است . صهبا - 18آذر
-- صهبا ، Dec 9, 2009 در ساعت 11:04 PMman nazar dadam vali in saite zamane nazarati ke dost dare ro mizare
-- hamid ، Dec 9, 2009 در ساعت 11:04 PMنظر دادیم ولی باب میل زمانه نبود
-- arash ، Dec 9, 2009 در ساعت 11:04 PMدر دنیا و مملکتی که رهنورد بشه متفکر بزرگش، گنجی حتما از مندللا و لوتر کینگ و حتا خود پیغمبر هم بالاتره! این که نظر من. حالا بیایید همگی ذوب در وحدت کلمه باشیم (فرقی نمیکنه، ما ملت که همه یک جورایی ولایت _ مداریم). از نظرات موافق و مخالف در این صفحه اینطور بر میاد که خلایق هر چه لایق!!
-- Ali ، Dec 9, 2009 در ساعت 11:04 PMدرود و آفرین بر گنجی که در حال مبارزه با اهریمنان است.
-- پیوند سیاسی ، Dec 10, 2009 در ساعت 11:04 PMسلام، بر مبنای گزارش بانک مرکزی ۸۷ درصد دستمزد کارمندان و کارگران خرج هزینههای خوراکی میشود. سال گذشته این ۴۷ درصد بود. خدارا شکر انتخاب آقای احمدینژاد واقعا وضع ما را تغییر داده.آقا محمود دکتر ،بسیجیها و پاسدارها انتخابات را با گلوله برای شما خریدند آیا این برو بچهای شما میتونند تورّم و اقتصاد هرج مرج و گرسنگی را هم با یک گلوله از بین ببرند؟ آیا گلولههای اینها میتونه اجاره من رو هم بده،برای خانواده من لباس بخره، خرج تحصیل بچههای من بشه؟ لعنت بر من و تمام کارگرهایی دیگری که به تو رای دادیم.خدا خودش رحم کند.
-- mojtabah ، Jun 11, 2010 در ساعت 11:04 PM