رادیو زمانه > خارج از سیاست > ايران ديپلماتيک > یارکشی دیپلماتیک در برابر تحریمهای احتمالی | ||
یارکشی دیپلماتیک در برابر تحریمهای احتمالیایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.comمحمود احمدینژاد، روز یکشنبه سفر پنج روزهای را به آمریکای لاتین و آفریقا آغاز کرد. توقف کوتاه در کشور آفریقایی گامبیا، سفر به برزیل، ونزوئلا و بولیوی و در بازگشت باز توقفی کوتاه در سنگال. این سفر در شرایطی صورت گرفته که خطر تحریمهای شدید از سوی ۶ قدرت بزرگ جهانی بار دیگر بالا گرفته است. از سوی دیگر به گفتهی مقامهای سپاه پاسداران، بزرگترین رزمایش سالهای اخیر، جهت آمادگی برای مقابله با تهدیدهای نظامی احتمالی علیه تأسیسات هستهای باز هم از یکشنبه، همزمان با سفر محمود احمدینژاد آغاز شده که در رسانههای جهان هم بازتاب داشته است.
در چنین شرایطی سفر پنج روزهی محمود احمدینژاد به آمریکای لاتین و آفریقا با چه انگیزه و هدفی آغاز شده است؟ پرسشی که با آقای جمشید اسدی استاد استراتژی اقتصاد در دانشگاههای پاریس در میان گذاشتم. برای درک انگیزهی اصلی سفر آقای محمود احمدینژاد به آمریکای لاتین، باید متن سفر ایشان را به خاطر داشت. میدانید که بعد از نشستی که ایران با کشورهای غربی در ماه سپتامبر در شهر ژنو سوییس داشت، متعهد به انجام تعهداتی شد در مورد پروندهی هستهای. همچنان که حدس و گمان بسیاری میرفت از سوی ناظران، جمهوری اسلامی این تعهدات را به انجام نرساند و حتی امروز صحبتهایی برخلاف این تعهدها میکند. از اینجاست که کشورهای غربی که اکثر آنها عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد هم هستند به ایران جدی بودن این تعهدات را متذکر شدند و دیدیم که رییس جمهور آمریکا، باراک اوباما هم با شدت و حدت گفته است که مجازاتهای سختی در ارتباط با این بیتوجهی جمهوری اسلامی نسبت به تعهداتش درنظر خواهند گرفت. در یک چنین متنی سفر آقای احمدینژاد بهتر فهمیده میشود. او به دنبال آن است که در زمینهی دیپلماتیک همراهانی برای خودش پیدا کند. در عین حال، همزمان با سفر آقای احمدینژاد به آمریکای لاتین، برای دفاع از تأسیسات اتمی ایران در صورت حملههای احتمالی علیه این تأسیسات، رزمایشهایی با شرکت سپاه و ارتش انجام شده است. در نتیجه این دو اتفاق را که هردو در روز یک روز رخ داده است، باید کنار هم گذاشت؛ کوشش آقای احمدینژاد برای شکستن انزوای بینالمللی در سطح دیپلماتیک و دفاع نظامی در صورت حملهی احتمالی. این نشان میدهد که جمهوری اسلامی بسیار هراسان است از چنین اتفاقی و همچنین عکسالعمل و واکنشی که جامعه جهانی ممکن است نسبت به ایران نشان دهد. به نظر شما آقای احمدینژاد چقدر امکان دارد به اهدافش در این سفر برسد؟ تقریباً صفر است. از مدتها پیش جمهوری اسلامی یک گفتوگوی انتقادی را با اروپا آغاز کرده بود و امیدوار بود که اروپا را بکشاند به جبههی خودش علیه آمریکا که در این کار موفق نشد. بعد میکوشید که با چین و روسیه در حقیقت یک جبههی آسیایی درست کند و علیه کشورهای غربی، اروپا و آمریکا، بایستد. به این کار هم موفق نشد؛ حتی چین و روسیه به سه قطعنامهی تنبیهی علیه ایران تن دردادند و حتی در روزهای اخیر به ایران یادآور شدند که نسبت به تعهدات ماه سپتامبر خودش جدیتر عمل کند. هرچند که گفتهاند، موافق تشدید تحریمها و تهدیدها نیستند، اما همیشه اینطور بوده است که چنین گفتهاند و بازهم مجازاتها را تأیید کردهاند. به این دلیل من فکر میکنم که موفقیتی در پیش رو نداشته باشد آقای احمدینژاد؛ بهویژه این که ایران برای این که از انفراد بینالمللی درآید، باید بتواند عمدتاً کشورهای غربی، اروپا و آمریکا را که عمدهی اقتصاد جهان و سیاست جهان بر دوش آنها هست، با خودش همراه کند تا دستکم تحریمها را از سر خود دور کند که به این کار موفق نشده است. جمهوری اسلامی در منطقه در حالت انزوا به سر میبرد. خط لولهی گازی که از غرب کشور رفته، از ترکیه گذشته و قرار است بازار اروپا را تغذیه کند، و نیز خط لولهای که قرار بود از شرق و از پاکستان و هندوستان، هم برود؛ منتفی شد و این دو کشور فسخ این قرارداد یا دستکم تعویق این قرارداد را اعلام کردند. در مورد خط لوله ترکیه هم که از ایران برای گفتوگو دعوت نکردند؛ در نتیجه میبینیم که جمهوری اسلامی هماکنون در سطح منطقهای هم بسیار منزوی است. کشوری که احتیاج دارد عمدتاً نفت خودش را بفروشد و فناوریهای جدید بخرد، حالا کشورهایی که عمده نفت ایران را ممکن است بخرند و فناوریهای جدید به ایران بفروشند و کمکش کنند برای پیوستن به سازمانهای بینالمللی، مثل سازمان جهانی تجارت، اینها با ایران مخالفاند. در این شرایط اگر هم آقای احمدینژاد موفق شود نظر ونزوئلا و بولیوی را جلب کند، باید پرسید برای چه کاری و این چه کمکی خواهد کرد به اقتصاد بر زمین نشستهی ما.
آقای احمدینژاد پیش از این سفرش به کشورهای آمریکای لاتین گفته بوده است، کشورهایی همچون برزیل، ونزوئلا، گامبیا و سنگال، یعنی همان کشورهایی که قرار است دیدن کنند، قادرند یک نظم جدید جهانی برقرار کنند. این مسأله چقدر به نظر شما با واقعیت همراه است؟ قطعاً واقعی نیست. ببینید، این صحبتها را آقای احمدینژاد و همراهان ایشان در مورد سوریه و حزبالله هم گفتهاند و از آن زمانی که اتحاد مقدس با سوریه آغاز شد، برای تغییر دادن منطقه و برای تغییر دادن جهان، سی سال گذشته و چه دستاوردی داشته است؟ از سوی دیگر تمام همت و کوشش و جهد برزیل این است که وارد نظام جهانی کنونی شود و از این بابت فایدههای فراوان برده است. با نظمی که امروز در جریان است، برزیل را یک کشور نوظهور و یک کشور تازه صنعتی شده قلمداد میکنند. چه منفعتی دارد برزیل این نظم را بههم زند، در حالی که از آن تمام فایدههای اقتصادی و سیاسی را میبرد!؟ فایدهی اقتصادیش این که درآمد سرانهی این کشور به مراتب بالاتر میرود. فایدهی سیاسیاش نیز، همانطور که میبینیم، امروز نشستهایی که در جهان برگزار میشود، همانند نشستی که هفت کشور صنعتی دنیا بودند واکنون به بیست کشور تبدیل شده، برزیل را یکی از آنها قرار دادهاند. چه دلیلی دارد برزیل بخواهد یک چنین نظمی را بهم زند؟ ممکن است با ونزوئلا و بولیوی در این مورد به توافقهایی برسند. اما این سه کشور به چه دستاورد عظیمی میتوانند نائل شوند؟ از امروز مشخص است: تقریباً هیچ چیز. |