رادیو زمانه > خارج از سیاست > انتخابات ایران > «حضور در خیابانها، حاکمیت را پاسخگو میکند» | ||
«حضور در خیابانها، حاکمیت را پاسخگو میکند»حسین علویalavi@radiozamaneh.comمیر حسین موسوی در تازهترین بیانیهی خود بر اهمیت روز ۱۳ آبان تأکید کرده است. گروههای مختلفی از معترضان انتخاباتی هم اعلام کردهاند که از مناسبت ۱۳ آبان برای بیان اعتراضات خودشان استفاده خواهند کرد. از طرف دیگر آقای خامنهای سه روز پیش زیر سوال بردن انتخابات را جرمی بزرگ و نابخشودنی دانسته است. بر این اساس آیا میتوان گفت که کوششها و تدابیری که از سوی آقای رفسنجانی و گروهی از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام، برای تبدیل اختلافات به تعاملات سیاسی در جریان است، دستکم در گامهای اول خودش شکست خورده و ظاهراً هنوز سرنوشت رویدادهای پس از انتخابات در خیابانها تعیین میشود؟ در گفت و گویی با فرخ نگهدار، تحلیلگر سیاسی این پرسشها را با وی در میان گذاشتم.
من دو نکته را در پاسخ به پرسش شما مورد تأکید قرار میدهم. اول، تعبیری که از سخنان آیتالله خامنهای در دیدار با نخبگان علمی انجام شد، به نظر من کمی تعبیر افراطی یا نادقیق بود. برای این که اولاً ایشان در صحبتهای خودشان بحثهای دیگری هم در زمینهی آزادی گفت و گو و تعامل با منتقدان نسبت به خودش ابراز میکند که اینها در سایه قرار گرفت. نکتهی دیگر اینکه در مطبوعات خارج هم کلمهی «جرم» به عنوان «جنایت» ترجمه شد که میتواند به صورت خلاف باشد. البته منظورم در مطبوعات خارج است. این تعبیر به نظر من تعبیر دقیقی نبود. یعنی در نفس حرفهای آقای خامنهای هم نوعی تهدید نمیبینم، در حالی که این سخنان به عنوان تهدید تلقی شد. دوم در مورد این که مسائل باید در خیابانها حل شود؛ متأسفانه تلاشهایی که تا امروز از جانب آقای رفسنجانی و سایر مصلحتگرایان در درون نظام جمهوری اسلامی ایران صورت گرفته، به نتیجهی قطعی نرسیده است. و لذا یگانه وسیلهای که برای ترغیب حاکمیت به تصمیمگیریهای مسئولانهتر وجود دارد، حضور مردم است. آقای موسوی هم در بیانیهی خودش به تأکید میگوید، ما با زندگی خودمان، با راه رفتن خودمان، با رفتار خودمان میتوانیم حاکمیت را به دیدن حقایق ملزم کنیم یا مجبور کنیم و حضور ما در صحنه میتواند پاسخ مسائل را بدهد. به زبان دیگر، به زبان سیاسی وصریحتر اگر بخواهیم صحبت کنیم، جنبش سبز و نیروهای ناراضی از وضعیت موجود به این نتیجه میرسند که فشار از پایین تنها وسیله در دست آنها برای مجبور کردن حاکمیت به شنیدن صدای آنها و پاسخ دادن به مطالباتشان است. ولی از طرف دیگر به نظر میآید که جناح طرفدار دولت به نوعی به تنشها دامن میزند. امروز معاون قوه قضاییه گفته است که بیش از ۵۰ حکم دیگر برای بازداشتشدگان پس از انتخابات صادر شده است. اگرچه گفته است که این احکام قابل تجدیدنظر است. به هرحال مسالهی زندانیان سیاسی که همچنان لاینحل مانده، خودش عامل تنشانگیزی است. چرا جناح مخالف و دولت دست به چنین کارهایی میزند؟ در حاکمیت جمهوری اسلامی ایران، یعنی بخش اصولگرا که الان نهادهای مقننه، قضاییه و اجراییه را در درست دارد، وقتی دقت میکنیم با دو گرایش متفاوت که من اسم آنها را گرایش طرفدار «سرکوب تا به آخر» و گرایش «طرفدار مذاکره یا مصالحه» میگذارم، روبرو میشویم. در حرفهای خودشان این دو گرایش را میبینیم که بازتاب میدهند. یک گرایش از همان ابتدا معترضان را عامل دست خارجی، توطئهی غرب و یا نقشهای میدید برای براندازی یا «براندازی مخملی». همچنین حرکاتی را که در جامعه به چشم میخورد تحت عنوان «رأی من کو؟» یا چرا نتایج انتخابات دستکاری شده است و غیره را به عنوان اقدام علیه نظام میدید. اما جناح دیگر میگفت ما احتیاج داریم و جمهوری اسلامی باید با این نارضاییها که در درون نظام هست به نوع دیگری برخورد کند. امروز اگر صدایی میشنویم که میگوید ما حکم این ۵۰ نفر را صادر کردهایم، و به دلیل عدم اطلاعرسانی هم متاسفانه نمیدانیم این احکام برای چه کسانی بوده، چه میزان بود و چرا و دلایل پشت این احکام چه بوده و چه هست، معنی آن این است که آنها از موضع بسیار متفرعنانه و بسیار بیاعتنا به آن نیازی که در جامعه وجود دارد صحبت میکنند. این صدا صدای کسی است که میگوید سرکوب تا به آخر باید ادامه پیدا کند. بنابراین من تعجب نمیکنم اگر ببینم تنازع یا دوگانگی در درون جناح حاکم همچنان ادامه یابد و گرایشی همچنان این حرف را بزنند. در واقع من اعلام نتیجهی این آراء را به نام کسانی مینویسم که میگویند، سرکوب تا به آخر!
نکتهای که در مواضع اخیر آقای میرحسین موسوی جلب توجه میکند، انتقادی است که ایشان از سیاست هستهای دولت احمدینژاد مطرح میکند و بویژه آن را کرنشی در برابر غرب تلقی کردهاند. بحث هم در ارتباط با همین مذاکرات اخیر بر سر انتقال دو سوم اورانیوم غنیشده به خارج و دریافت متقابل سوخت رآکتور است. این انتقاد اساساً در فضای سیاسی جامعه ایران که به هرحال خواهان حل و فصل مسالهی هستهای و عادی شدن رابطهی ایران با غرب و بویژه با آمریکا هست، چه تأثیر مثبتی میتواند به سود جبههی اصلاحات داشته باشد؟ بخشی از سخنان آقای موسوی به درستی بر این حقیقت پافشاری میکند که چنین توافقی در دورههای اصلاحات از شانزده سال پیش به اینسو هم میتوانست صورت بگیرد و ای کاش آن زمان صورت گرفته بود و ما راه افراط نمیرفتیم که به تفریط برسیم. نکتهی مرکزی در سخن آقای موسوی همین است که دولت آقای احمدینژاد بدون توجه به واقعیتهای بینالمللی خواستهای را در مقابل جامعه بینالمللی قرار میدهد. حرف مرکزی در سخنان آقای موسوی این است که خواستههایی را در برابر جامعه بینالمللی قرار میدهد که قادر به تحقق آنها در داخل کشور نیست. تمام فشار آقای موسوی یا سخن آقای موسوی حول این نقطه دور میزند. اما ای کاش آقای میرحسین موسوی روی نکتهی دیگری هم تأکید میکرد و مثلا میگفت که فرجام کار این توافق به سود جنبش سبز و به سود مصالح ملی ایران است. چرا؟ چون خیلی از بنبستها را در خارج ممکن است بشکند، تحریمهایی که پیش آمده و انزوایی که به جامعهی ما تحمیل شده است، را از بین میبرد و مسائل جدیای که جزو مطالبات مردم و جنبش سبز است را میتواند به روی صحنه آورد. یک چنین تأکیدی در صحبت آقای موسوی نیست. در پایان هم میخواهم بگویم که آقای موسوی از واژهی «تسلیم» به جای «توافق» استفاده کرده است! ولی میشود این را هم به این ترتیب تعبیر کرد که در نهایت غرب یا ۵+۱ هم تسلیم شده است. به این صورت که آنها اکنون به جزیی از خواستههایی که قبلاً فشار میآورد، که شما نباید غنیسازی کنید و یا ادامهی غنیسازی تا سطح ۵.۳ درصد در ایران، البته با حجم محدود و بعد انتقال به خارج برای غنیسازی بیشتر، محدود شدهاند. الان جامعهی ما در زمینهی مسالهی هستهای نیاز فوری به سوخت ندارد. چون دچار تحریم است و تمام مسائل تکنولوژی هستهای را ما نمیتوانیم برای نیروگاه بوشهر، که تنها نیروگاهی است که ما داریم، تأمین کنیم. بنابراین این توافق به این ترتیب به نظر من توافقی است که هم نگرانیهای جامعه بینالمللی را کاهش بدهد، هم تحریمهایی را که بر جامعهی ما تحمیل شده است بردارد. من این توافق را یک پدیده منفی در حیات سیاسی نمیبینم و در پایان مجدداً تأکید میکنم که ای کاش همان توافقهایی که قبلها هم بدون این دردسرها و بدون این زیانها به کشور میتوانست انجام بشود، انجام میشد و همین جناح راست و همین متحدین آقای احمدینژاد جلوی آن کار را در دورهی اصلاحات و قبل از آن نمیگرفتند. |
نظرهای خوانندگان
در نفس حرفهای آقای خامنهای هم نوعی تهدید نمیبینم.
-- بدون نام ، Nov 1, 2009 در ساعت 02:45 PMنه آقای فرخ نگهدار. یادتان نرفته است هنوز که کاندید مشترک شما و حزب برادر بود. کی؟ سال 1360!
شمارو به خدا این نمایش مسخره رو تموم کنید تا کی مردم باید قربانی این مظلوم نمایی شما باشند اگر کار موسوی درسته چرا داره همرو فدای مقام پوچی میکنه که مسلما دوام هم نداره ننگ و لعن خدا به شما که از تاریخ عبرت نمیگیرید ننگ به شما ننگ به شما
-- بدون نام ، Nov 1, 2009 در ساعت 02:45 PM