رادیو زمانه > خارج از سیاست > انتخابات ایران > «حاکمیت موفق به کنترل بحران نشده است» | ||
«حاکمیت موفق به کنترل بحران نشده است»حسین علویalavi@radiozamaneh.comحبیبالله عسگراولادی از اعضای «حزب موتلفه اسلامی» کسانی را که خواهان برخورد با آقایان موسوی و کروبی هستند را به افراط گرایی متهم کرده و گفته که این کار به نظام اسلامی ضربه میزند. در این زمینه و در بارهی احتمال میاجیگری میان رهبر جمهوری اسلامی و رهبران جنبش سبز توسط بعضی از سیاسیون معتدل گفتوگویی کردهام با حسین باستانی، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی.
آقای باستانی، آقای عسگراولادی از اعضای «حزب مؤتلفهی اسلامی» مطرح کرده، کسانی که خواستار محاکمهی آقایان موسوی و کروبی هستند، افراطیهایی هستند که به نظام ضربه میزنند و خواهان تعادل برخوردها شده است. آقای موسوی هم چندی پیش طرح کرده بود که شعارهای افراطی را باید کنار گذاشت. آیا میتوان این ارزیابی را داشت که یک خط میانگین سیاسی برای این که بین رهبران جنبش سبز و رهبری نظام، نوعی تفاهم ایجاد کند دارد قدرت میگیرد؟ پاسخ صریح من نه هست! البته جایگاه آقای عسگراولادی در جناح محافظهکار مهم است. ایشان گذشته از این که شخصیت تعیین کنندهای در حزب مؤتلفهی اسلامی است، رییس بزرگترین ائتلاف احزاب محافظهکار یعنی «جبههی پیروان خط امام و رهبری»، متشکل از ۱۴ حزب و گروه جناح محافظهکار نیز هست. اما به نظر میرسد الان که بازی از دست این رده از محافظهکاران خارج شده، بهتر است ما برای آگاهی پیدا کردن از مواضع حکومت، به آنهایی که دست بالا را در حکومت دارند توجه کنیم و ببینیم آنها چه دارند میگویند. راه دور نرویم؛ همین صحبتهای آقای خامنهای در روز هفتم آبان، صحبتهای بسیار تندی بود و به هیچوجه بویی از سازش و کوتاه آمدن یا دستکم به حد وسط رضایت دادن، در آن دیده نمیشد. ایشان برای اولین بار زیر سؤال بردن انتخابات را جرم نامید و اگر قرار باشد حکومت بر مبنای حرف ایشان عمل کند، حتی میتواند آقایان کروبی و موسوی را دستگیر کند. چون آنها پای اصلی این ادعا هستند و انتخابات را زیر سؤال بردهاند. آقای خامنهای حتی اشاره کرد که بعد از انتخابات به طور خصوصی به کاندیداهای اصلاحطلب پیغام داده و از آنها خواسته است انتخابات را زیر سوال نبرند. این هم خبر مهمی بود که فاش میشد. ضمن این که آقای خامنهای گفت، بلافاصله بعد از انتخابات و فردای آن، این پیغام را فرستاده است. این موضوع نشان میدهد ایشان فوراً به کاندیداهای اصلاحطلب هشدار داده است که انتخابات را زیر سؤال نبرند. اما وقتی وقایع روزهای بعد از انتخابات را مرور میکنیم، میبینیم که آنها به هیچوجه به این هشدار اعتنا نکردهاند و همین باعث شده آقای خامنهای در آن خطبههای نماز جمعهی معروف، هشدار را علنی کند و بگوید: «اگر خونی ریخته شود، مسئولیت آن با شما است».
ولی خطی که آقای خامنهای دنبال میکند و مواضعی که فرماندهان سپاه و دولت آقای احمدینژاد دارند، صرفنظر از حقانیت یا عدم حقانیت هر طرف ظاهراً موفق به کنترل بحران نشده است. نمونهی آن هم بلاتکلیفی زندانیان سیاسی و عملی نشدن همهی تهدیدهای جناح تندرو علیه رهبران جنبش سبز است. این عدم موفقیت را چگونه ارزیابی میکنید؟ این از زاویهی دید من و شماست. اما برای فهم قواعد حاکم بر رفتار آنها، باید به زاویهی دید خود آنها رجوع کرد. فرماندهان سپاه، آنطور که از آغاز صراحتا میگفتند و الان هم میگویند، تاکیدشان بر این است که «نگذاشتند به اندازهی کافی سرکوب کنیم، نگذاشتند از اول موسوی و کروبی را دستگیر کنیم. اگر میگذاشتند، کار به اینجا نمیکشید». درست است که فرماندهان سپاه میگویند سرکوب مؤثر نبوده و مرتب هم دارند به این مساله اعتراف میکنند، منتهی به این معنا نیست که میخواهند کوتاه بیایند. آنها نظرشان این است که باید بیشتر سرکوب کرد و اگر تا کنون آنگونه که میخواهند اوضاع کنترل نشده، به این علت است. از سوی دیگر مواضع خود رهبران اصلاحطلب را هم دست کم نگیریم. صحبت آقای موسوی در خصوص پرهیز از بعضی شعارها، هیچ تفاوتی با مواضع قبلی ایشان نداشت. مواضع آقای موسوی از ابتدا همین بوده و خواسته که اعتراضات از چهارچوب قانون اساسی خارج نشود. ولی از طرف دیگر، آقای موسوی در دو مورد کوتاه نیامده است و از دید حکومت همین دو مورد باعث تداوم بحران به حدی که راهحلی برای آن متصور نیست، شده است؛ یک مورد این که به هیچوجه حاضر نیست از زیر سؤال بردن انتخابات کوتاه بیاید و این انتخابات را کماکان مخدوش میداند. و دوم این که هم ایشان و هم آقای کروبی حاضر نیستند در مقابل تهدیدهای حکومت عقب بنشینند و مردم را از خیابانها فرا بخوانند. این دو خط قرمزی است که از نظر حکومت، آقایان کروبی و موسوی رد کردهاند و تا کوتاه نیایند، قضیه قابل کنترل نخواهد بود. اما دستکم در کوتاهمدت نشانههایی در دست نیست که این دو کاندیدا بخواهند از این خط قرمز عقب بکشند. ظاهرا همین مواضع آقایان موسوی و کروبی در حال پیشرفت است و پایهی اجتماعی جنبش سبز هم دارد پایداری بیشتری از خود نشان میدهد. به این ترتیب، خواستهها و مواضع جناح مقابل و حامیان آقای احمدینژاد که معتقدید هیچ حاضر به کوتاه آمدن نیستند، چگونه میتواند در سیاست عملی زمینهای داشته باشد؟ این اتفاق جدید و عجیبی در جمهوری اسلامی نیست. ما پروندههای متعددی از بعد از پیروزی انقلاب داشتیم که در همهی آنها حساب عقلانی حکم میکرده، در جاهایی حد وسط گرفته شود و شعارهای حداکثری ملاک قرار نگیرد. ولی سالهای سال بر سر همین بحث ساده وقت تلف شده، این کار صورت نگرفته و آخر هم مساله با هزینههای سنگین تمام شده است. نمونههای آن بیشمارند، اما فقط برای نمونه میتوان از جنگ نام برد که بعد از پس گرفتن خرمشهر عدهای میگویند صلح کنید، بقیه که در حکومت هستند میگویند: «نه امکان ندارد، چون بقیهی خاک ما دست آنها است». بقیهی خاکمان را هم پس میگیریم. اینبار عدهای حاضر به صلح نمیشوند، چون میخواهند تکلیف متجاوز را روشن کنند. قطعنامهی ۵۹۸ میآید و در آن به متجاوز تاکید کرده که تکلیف او باید روشن شود، دوباره میگوییم «نه صدام قابل اعتماد نیست.» آن وقت آخرِ جنگ و زمانی که عراقیها از یک سو دارند تا اهواز جلو میآیند و نیروهای دیگر دارند به ایلام میرسند، آن وقت میگوییم الان زمان پذیرش آتشبس رسیده است. بر سر مسالهی گروگانها نیز همین سیاست اجرا شد و مسالهای هستهای هم به نظر میرسد همین گونه دارد پیش میرود. این اتفاق عجیبی در رفتار جمهوری اسلامی نیست. همیشه فرصتهای حل و فصل آبرومندانه و بدون هزینهی مسایل به راحتی از دست میرود و کار به جاهایی میرسد که دیگر راه پس و پیش نباشد. این که در درون حکومت و در داخل جناح محافظهکار، کسانی مانند آقای عسگراولادی دارند هشدار میدهند و معتقدند الان باید به راه حلی میانی رسید، همین نگرانیها را مد نظر دارند. منتها این که حرفشان تا کجا پیش برود، من شک دارم. |