رادیو زمانه > خارج از سیاست > اقتصاد > «خط فقر چهار برابر حداقل دستمزد است» | ||
«خط فقر چهار برابر حداقل دستمزد است»ایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.comنان سنگک، ۱۰۰۰ تومان؛ روغن نباتی کیلویی ۲۰۰۰ تومان. هر لیتر شیر، تا ۱۰۰۰ تومان افزایش خواهد داشت. این ارزیابی کارشناسان در ایران به اجرای حذف یارانههای دولت در لایحهی موسوم به «هدفمند کردن یارانهها» است که موضوع بحث مردم و همچنین نمایندگان مجلس است. نمایندگان مجلس این روزها در حال بررسی جزییات لایحهای هستند که به تصویب رسیده و به عقیدهی کارشناسان میتواند عواقب زیانباری داشته باشد. حذف یارانههای اساسی مردم، (گندم، برنج، روغن، شکر، شیر، بنزین، گازوییل، گاز برق و چند کالای دیگر)، تورم را افزایش میدهد و قیمتها را به سرعت در ایران بالا میبرد. دولت پس از حذف رایانهها میخواهد کمکهای نقدی بدهد. مجلس هم اگر با نظر دولت مخالفت نکند، ۳۶ میلیون نفر را مستحق پرداخت یارانهی نقدی میداند. اما آمار نشان میدهد خط فقر که هیچگاه در ایران کنونی به طور رسمی اعلام نشده است، از مرزهای کنونی هم بالاتر خواهد رفت. در این زمینه با دکتر حسین لاجوردی، رییس انجمن پژوهشگران ایران در پاریس گفت و گویی کردهام.
آقای لاجورید، پرسش نخست که به ذهن میرسد این است که این آمار ۳۶ میلیون نفر که مستحق گرفتن یارانهی نقدی توصیف شدهاند، چه ارزش علمی دارد؟ سازمان آمار کشور هیچگاه در ایران نتوانسته است یک آمار صحیحی از درآمد و هزینه را در اختیار مردم بگذارد. علت این است که آمارهایی که در کشورهایی مثل ما ارائه میشود، بیشتر آمارهایی حکومتی و فاقد استدلال است. اعتقادم براین است که اگر در کشوری بانک مرکزی و مرکز آمارش استقلال نداشته باشد، آن کشور نمیتواند به استقلال برسد. میزان درآمد را همیشه با سیستمهای مالیاتی بررسی میکنند. وگرنه اگر مرکز آمار ایران برود آمارگیری کند، هیچکس آمار درآمد و هزینهی خودش را درست اعلام نمیکند، کما اینکه همین مساله امروز در مجلس شورای اسلامی هم مطرح است و خود مرکز آمار ایران هم به این اعتراف میکند که بین ۱۰ تا ۲۵ درصد مردم ایران، آمار درآمد خودشان را درست اعلام نکردهاند. انجمن شما در سال ۷۳ در کتاب «اقتصاد و نفت» بحث حذف یارانهها را پیش کشید. در چه شرایطی یارانهها میتواند مفید باشد و چرا این پیشبینی را کردید؟ در آن سال که بسیاری از اقتصاددانان در انجمن پژوهشگران ایرانی آن بحث را مطرح کردند، مساله به این شکل مطرح شد که اگر ما بخواهیم در سطح جامعهی بینالمللی حضور پیدا کنیم، باید بتوانیم میزان یارانههایمان را از بین ببریم و در حد ویژگیهای بینالمللی اقدام به عمل کنیم. در آن سال این موضوع مطرح بود و پیشبینی ما هم، که امروز بعد از ۱۵ سال به وقوع پیوسته، این بود که اگر حکومتی نتواند درآمد خودش را براساس نیازهای جامعه هزینه کند، هیچگاه نمیتواند در ردهی بینالمللی قدم بگذارد و نیز قادر نخواهد بود که میزان نیازهای داخلی و اولیه خودش را برطرف کند.
با تصویب این لایحه و اجرای آن، کارشناسان پیشبینی کردند که نان سنگک ۱۰۰۰ تومان میشود. به هرحال تکلیف طبقهی فقیر که نان، غذای اصلی آنها است چه خواهد شد؟ به خصوص که آیتاله خمینی در زمان رویدادهای انقلاب اعلام کرده بود که آب و برق هم مجانی خواهد شد! اما با تصویب یک ماده از همین طرح هدفمند کردن یارانهها از مردم طبقهی پایین، دو بار پول برای برق گرفته میشود! نظر شما چیست؟ اول بهتر است که ببینیم خط فقر چیست و به چه شکل میتواند اعلام شود. امروز اعلام میکنند که خط فقر بین ۸۵۰ تا ۹۰۰ هزار تومان است. در حالی که اگر به آمارهای دولت ایران و کارشناسان و همچنین مجلس نگاه کنیم، میبینیم که بهعنوان مثال بانک مرکزی اعلام میکند که به دلیل تورم ۴.۲۵ درصد تا آخر سال ۸۸ میزان خط فقر به یک میلیون و ۱۲۵ هزار تومان میرسد. در حالی که دوسال قبل، خط فقر حدود ۶۵۰ هزار تومان بود. اگر این مساله را مقایسه کنیم با حداقل درآمد یک کارگر در ایران، میبینیم که خط فقر چهار برابر و نیم حداقل دستمزد است. به عبارت روشنتر حداقل دستمزد در ایران ۲۶۳ هزار تومان است، در حالی که تا دو ماه دیگر خط فقر به یک میلیون و ۱۲۵هزار تومان میرسد. اینها با همدیگر هیچ همخوانی ندارد، همچنین خط فقر را هیچگاه وزارت رفاه، که متولی اعلام خط فقر است، اعلام نکرده است، چون اعتقادشان براین است که بحث معنویت مطرح است و نه بحث گرسنگی. با بحث معنویت، مردم میتوانند با مشکلات برخورد کنند. البته در رابطه با حماس و فلسطین هم میتوان نکتهای افزود که چرا باید امکانات اقتصادی برای آنها باشد و گرسنگی مربوط به مردم ایران باشد. در نتیجه هیچگاه خط فقر و میزان دستمزدها به هم نمیرسد. این دو خط غیرموازی است که هیچوقت با هم تلاقی نمیکنند. ۲۶۳ هزار تومان حداقل حقوق برای یک کارگر، یک میلیون ۱۲۵ هزار تومان تا دو ماه آینده بنا به گفتهی بانک مرکزی جمهوری اسلامی هم خط فقر! به این ترتیب فکر میکنید که مردم به این تصمیم حذف یارانهها از سوی دولت آقای احمدینژاد اعتماد میکنند، یا این که این تصمیم حکومت، عواقبی خواهد داشت؟ این که مردم اعتماد میکنند یا نه، باید گفت که مردم به کل دولت و حکومت بیاعتماد شدهاند. بحث اصلیشان فاصلهی طبقاتی است که وجود دارد. امروز به دلیل مسالهی فقر در رابطه با آسیبهای اجتماعی و غیره در جامعهی ما مسائل بسیاری ایجاد شده است. در این فاصلهی طبقاتی، حدود ۵ تا ۱۰ درصد جامعه میتوانند در مرفهترین سطح زندگی به سر ببرند، و به قول یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی ۸۰ درصد مردم پایتخت نیز، در زیر خط فقر باشند. این فاصلهی طبقاتی است که نمیتواند اعتماد مردم را جلب کند و اگر اعتماد مردم را هم جلب نکند، امکان ادامهی حرکت برای دولت مثل امروز غیرممکن میشود. به عنوان مثال در دو روز گذشته، شاهد این هستیم که زنی به دلیل این که برای زایمانش پول ندارد، در همان بیمارستان میمیرد و فقط میتوانند فرزندش را نجات بدهند. ولی برای معالجهی بزرگانی که به دلیل دادگاه میکونوس حق خروج از کشور را ندارند، یک بیمارستان مجهز از خارج از کشور به داخل ایران میآورند. با توصیفی که شما از بالا رفتن خط فقر به خصوص در پایتخت کردید، پیامدهای آن را چگونه تفسیر میکنید؟ ازدیاد آسیبهای اجتماعی، رشد گستردهی بیماریها و افسردگی در جامعه، امروز دومین ردهی بیماریها در جامعه افسردگی است، مسائل کودکان، فرار کودکان، تجاوز به کودکان یا دختران فراری، همهی اینها پیامدهایی است که به طور ملموس آدم میبیند. ولی در نهان این قضیه میبینیم که فقر تنها گرسنگی نیست، فقر میتواند به طور خیلی شدیدی اعتماد به نفس را از بین ببرد، تمکین و قبول ظلم را بوجود بیاورد. و برای دیکتاتوریها هم بیپروایی بیشتر بیاورد. |