رادیو زمانه > خارج از سیاست > ایران > خشونتی که سرپوش وحشت شد | ||
خشونتی که سرپوش وحشت شدمریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comسرفصل همهی گزارشهای خبری یکشنبه ۲۶ مهرماه از داخل ایران مربوط به کشته شدن بیش از ۴۰ نفر در شهر «سرباز» در منطقهی سیستان و بلوچستان بود. سردار شوشتری، جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران و جمعی از فرماندهان رده بالای استان سیستان و بلوچستان، همچنین علما و روحانیون شیعه و سنی در میان کشتهشدگان هستند. تعداد هنوز نامشخصی نیز مجروحان این حادثه بودند. حضور این فرماندهان و افراد رده بالا در این منطقه، به منظور برگزاری جلسهی حل اختلافی بوده است که باید میان شیوخ منطقه و افراد مورد اعتماد شیعه و سنی و همینطور فرماندهان نظامی برقرار میشده است. در اخبار تکمیلی آمد که مسئولیت این حادثه را گروه موسوم به «جندالله» به فرماندهی عبدالمالک ریگی بر عهده گرفته است. در همین مورد با آقای عبدالبرحیم بندویی، سخنگوی «حزب مردم بلوچستان» در لندن گفت و گو کردهام:
اطلاعات ما بر اساس خبرهایی است که از خبرگزاری فارس و ایرنا منتشر شده و همچنین گزارشهای پخش شده از تلویزیونهای مختلف، از جمله تلویزیون «الجزیره» و بر این اساس گویا به طور مشخص جندالله مسئولیت این بمبگذاری را پذیرفته است. با توجه به این که در این عملیات هم از اعضای نیروی انتظامی و هم از علما و شیوخ منطقه، اعم از شیعه و سنی، کشته شدهاند، تفسیر شما از این مسأله چیست؟ با روی کار آمدن جمهوری اسلامی، متأسفانه اختلافات مذهبی هم به مسائل دیگر اضافه شده است. در چنین شرایطی، زمانی که هیچ مفر و ابزاری برای بیان دردها و مشکلات نباشد و جمهوری اسلامی به عنوان یک دولت، سیاستهای خشونتزا به کار ببرد، طبیعی است خشونت متأسفانه همیشه خشونت میآفریند. نگاه نظامی، امنیتی که جمهوری اسلامی روی قومیتها و مخصوصاً بلوچستان دارد، متأسفانه هیچ راهی برای مردم برای بیان خواستههایشان، نیازها و دردهایشان باقی نگذاشته است. جمهوری اسلامی کوچکترین اعتراض و خواستی را با اعدامهای آنچنانی و کشتار مردم بلوچ پاسخ داده است.
این جلسه با نمودی متفاوت از آنچه میگویید - خشونتهای حکومت و اعدامها - قرار بود برای حل اختلاف تشکیل شود و جلسهای بود که میتوانست به حل مسائلی که اشاره کردید، کمک کند. چرا اینجا این اتفاق افتاده است؟ فکر میکنم حل اختلاف به شکل سطحی در گوشه و کنار کشور نمیتواند چارهساز باشد. آنها اگر واقعآ به دنبال حل اختلاف هستند، مسأله را در قانون اساسی و قوانین تبعیضآمیزی که نسبت به برابری مذهب و ادیان دارند، باید حل کنند. به این دلیل مردم هیچ اعتمادی ندارند. مثل این که زخمی باشد و بخواهند روی زخم فقط مسکن یا پماد بگذارند. شما میگویید مردم باور ندارند و از آن طرف، گروه عبدالمالک ریگی مسئولیت این عمل را پذیرفته است. یعنی شما معتقدید مردم سیستان و بلوچستان هم همان تصور و برداشت گروه «جندالله» را در مورد مسائل دارند؟ فکر میکنم اگر افراد بیطرفی به سیستان و بلوچستان بروند و مسائل را از نزدیک دنبال کنند، متأسفانه با توجه به سیاستهایی که اعمال شده و هر روز هم دارد تشدید میشود، این نگاه مردم و این نگاه دولت را لمس خواهند کرد. اینکه مردم به دولت اعتماد ندارند و دولت هیچگاه اعتمادی به مردم نداشته است، به وضوح قابل لمس است. تبلیغاتی که این طرف و آن طرف میشود که مردم چیز دیگری میخواهند و آنهایی که دارند بر علیه رژیم کار میکنند یا مبارزهی سیاسی میکنند، چیز دیگری میگویند، به نظر من واقعی نیست و ریشهی درستی ندارد. همانطور که گفتم، اگر کسی در سیستان و بلوچستان مسائل را از نزدیک ببیند، بیشتر متوجه شرایط خواهد شد تا این که از پشت مرزهای هزاران کیلومتر آنطرفتر نظری داده شود. نگاه امنیتی نظامی رژیمهای مختلف که همچنان هم ادامه دارد، هیچوقت بین مردم بلوچ و حکومتمداران تهران ایجاد اعتماد نکرده است. با وجود این، حرکتی برای حل اختلاف، نمیتواند به درجاتی مؤثر باشد؟ چگونه میخواهند حل اختلاف بکنند؟ میخواهند بین شیعه و سنی برادری به وجود بیاورند؟ در حالی که اهل تسنن کل ایران حتی اجازه ندارند در شهرهای بزرگ کشور مسجد داشته باشند، چگونه میخواهند حل اختلاف بکنند؟ با جمع کردن ریش سفیدها و آن هم در جاهایی که فقط خود میدانند چرا در چنین مکانهایی برنامه میگذراند؟ طبیعی است در چنین شرایطی و در بلوچستانی که کل امنیت فقط در دست سپاه است و بیرحمی این نیرو در سرکوبهای سیاسی و دیگر سرکوبها بر همه معلوم و آشکار است، اعتماد به وجود نخواهد آمد. این اعتماد اصلآ نبوده و با این گونه برخوردها و سیاستهایی که از سوی سران رژیم در مناطقی مانند بلوچستان اعمال شده و میشود، به وجود هم نخواهد آمد. این نوع ترفندها فقط و فقط برای مرهم و سرپوش گذاشتن روی دردهای بسیار عمیقی است که در کل جامعه، در همهی ایران وجود دارد. در همین باره: • جندالله مسئولیت حمله انتحاری را بر عهده گرفت • افزایش شمار کشتهشدگان حمله انتحاری در بلوچستان |
نظرهای خوانندگان
نمونه ای از همبستگی ملی ملت بلوچ!
Sara Heydari
کسانی که دستگیری و تحویل عبدالملک ریگی را ک پیروزی بزرگ برای رژیم درمانده ولایت فقیه و یک شکست برای جنبش استقلال طلب مت بلوچ می دانند سخت در اشتباه می باشند! زیرا این حادثه یعنی دستگیری عبدالملک برای ملت بلوچ نه یک شکست بلکه یک پیروزی بود زیرا باعث اتحاد تمامی بلوچهای نه تنها اران بلکه تمامی جهان گردید! در اینجا به نمونه ای از این همبستگی و احساس مشترک بلوچ بودن می پردازیم!
برای یک سفر کاری در یکی از کشورهای اسیای میانه بودم که خبر دستگیری و بازداشت عبدالملک ریگی را شنیدم برایم باور کردنش سخت بود اما واقعیتی بود که باید می پذیرفتم ! در حالی که متاثر بودم بنابر اتفاق چند بلوچ ترکمنستانی را در یکی از مکانهای کاری ملاقات کردم و برای اگاهی از تاثیر این حادثه بر روی بلوچهای دیگر کشورهای جهان به گپی دوستانه با انها پرداختم و پس از یک مقدمه کوتاه نظرشان را در باره این مسئله جویا شدم!؟ انها که ۴ نفر و ساکن عشق اباد و در اصل اهل سرخس ترکمنستان بودند در حالی که به سختی احساساتشان را کنترل می کردند لب به سخن گشوده و با انتقاد شدید از انچه در ایران به سر بلوچها امده هست و می اید امادگی خود را برای کمک به بلوچهای ایرانی اعلام نمودند و در ادامه نیز در پاسخ به این سوال که شما عبدالملک را می شناسید یا نه؟ بیان داشتند " تا به حال بطور سطحی اسم او را قبلا از رسانه ها شنیده بودیم اما اشنائی کاملی از شخصیت وی نداشتیم و حتی نمی دانستیم که او یک بلوچ می باشد و فکر می کردیم یک ایرانی و تنها سنی مذهب بوده و برای حقوق سنی ها مبارزه می نماید اما اکنون نه تنها ما بلکه کلیه بلوچهای ترکمنستانی فهمیده ایم که او یک بلوچ بوده و برای احقاق حقوق مشروع ملت بلوچ در حال نبرد با رژیم ایران بوده است! در ادامه نیز به این مسئله اشاره نمودند که دستگیری ریگی تاثیر شدید بر روی بلوچهای ترکمنستانی داشته و حس وطن پرستی را در بین انها افزایش داده و ابهت بلوچ بودن را نیز در بین اکثریت ترکمن بالا برده هست بطوری که هم اکنون در بین دیگر اهالی ترکمنستان ما را ملتی بزرگ می دانند که در نوع خود می شود ان را به نظیر دانست که موجب فخر و غرور ما به عنوان اقلیتی کوچک در این سرزمین می باشد! و در اخر نز امادگی کامل بلوچهای ترکمنستانی را برای کمک و حتی نبرد با رژیم در صورت لزوم بیان داشتند و ارزوی بزرگ خود را داشتن کشوری به نام بلوچستان اعلام نمودند!
اری! انها بلوچهائی بودند که دور از مام میهن" بلوچستان زندگی و بزرگ شده بودند و احساسات خود را اینچنین با هیجان بیان می نمودند بگذریم از میلیونها بلوچی که در سرزمین بلوچستان اشغالی( پاکستان- افغانستان- ایران) زندگی و بزرگ شده اند! و حالا اماده جانفشانی برای سرزمین و وطنشان و پایان سلطه بیگانگان بر ان هستند! و نیز صدها هزار بلوچی که در کشورهای عربی و اروپائی پراکنده می باشند! حال خود قضاوت کنید ایا دستگیری عبدالملک ریگی در بعد حس میهن پرستی به سود ملت بلوچ بود یا رژیمهای درمانده ایران و پاکستان!؟