رادیو زمانه > خارج از سیاست > اقتصاد > «آقای احمدینژاد حساب بیپولی خودش را میکند» | ||
«آقای احمدینژاد حساب بیپولی خودش را میکند»ایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.com
با وجود هشدار گروهی از استادان اقتصاد در ایران همزمان با بررسی پایانی لایحهی حذف یارانهها توسط مجلس، این لایحهی حساسیتبرانگیز و جنجالی که محمود احمدینژاد از آن به عنوان مهمترین بخش طرح تحول اقتصادی دولت خود یاد کرده است، با ۱۱۸ رأی موافق و ۴۵ رأی مخالف تصویب شد. بدین ترتیب با تصویب این لایحه، یارانههای دولت برای بنزین، گاز، گازوئیل و برق قطع خواهد شد و مصرفکنندگان باید این کالاها را بر اساس قیمت تمامشدهی آنها و بر اساس بازارهای بینالمللی بویژه نرخ خلیج فارس بخرند. در حال حاضر بهای بنزین در ایران لیتری صد تومان و گازوئیل لیتری ۱۶ تومان است که با حذف یارانهها، با فرض ثابت ماندن قیمت جهانی نفت، بنزین لیتری ۴۰۰ تا ۶۰۰ تومان افزایش خواهد یافت. گازوئیل نیز به چند برابر قیمت کنونی میرسد. استادان اقتصاد میگویند برنامه حذف یارانهها، سرانجامی جز تضعیف پول ملی و خیزش انتظارات تورمی نخواهد داشت و میافزایند در شرایطی که کشور از نرخ تورم بالایی رنج میبرد، اجرای شوکدرمانی موجب تشدید بیثباتی اقتصادی، افزایش ناامنی در بازار سرمایه و تمایل به خروج داراییها از کشور خواهد شد. دولت گفته است در عوض حذف یارانههای مواد سوختی، هر ماه مبلغی را بین مردم به صورت نقدی توزیع خواهد کرد. دکتر جمشید اسدی، استاد استراتژی اقتصاد در پاریس در گفت و گو با رادیو زمانه، در پاسخ به این پرسش که اصولاً حذف یارانهها کار خوبی است یا کار بدی، میگوید:
اصولاً در اقتصاد بازاربنیاد که بهترین نوع سازماندهی اقتصادی است، آری؛ حذف یارانهها لازم است. به خاطر اینکه در چنین اقتصادی، احتیاج به وجود یارانه نیست. خود عرضه و تقاضا بهترین مکانیسم برای تعیین قیمتهاست و اگر قیمتی بالا بود و مشتری نخرید، تولیدکننده میفهمد که باید به طریقی قیمت را پایین بیاورد. یا ورشکسته میشود یا مشتری به طریق دیگری نیاز خودش را برطرف میکند. اما در شرایطی که اقتصاد ما در آن به سر میبرد، حذف یارانهها بسیار خطرناک است. به این دلیل ساده که اقتصاد ما اقتصاد رقابتی و اقتصاد آزاد نیست. انحصارها تمام اقتصاد ما را در اختیار خودشان گرفتهاند. در اقتصاد بازاربنیاد، رقابت آزاد باعث میشود که کیفیت به طور مرتب بالا برود و قیمت به طور مرتب پایین بیاید. ماه گذشته یعنی ماه سپتامبر، در فرانسه قیمتها سیر نزولی داشتهاند. یعنی قیمتها در ماه سپتامبرکمتر از ماه پیش از خودش بوده است. چرا؟ چون در اینجا رقابت آزاد است. بخصوص با اتحادیه اروپا حتی رقبای غیر فرانسوی هم وارد این بازار میشوند؛ رقابت میکنند و قیمتها پایین میآید. اما در کشور ما چنین نیست. همین چندی پیش به شکل غیر رقابتی و رانتخوارانه، شرکت مخابرات دودستی تقدیم سپاه پاسداران شد. پیش از آن، بزرگترین قرارداد خط لولهی گازی بدون کوچکترین رقابتی به سپاه پاسداران تقدیم شد. در کنار این اتفاقها، بهرهبرداری از فرودگاه بینالمللی امام خمینی در حالی که به دنبال یک رقابت بینالمللی به یک پیمانکار بینالمللی داده شده بود، به زور و با اشغال پیست فرودگاه توسط سپاه پاسداران گرفته شد و در اختیار خودیهایشان قرار گرفت. همین اتفاق درمورد شرکت «اوریانتال کیش» اتفاق افتاد. همین اتفاق در مورد شرکت «تُرکسل» افتاد. در چنین شرایطی وقتی که یارانه حذف شود و وقتی که اقتصاد رقابتی نیست، انحصارگران به هر قیمتی که بخواهد کالای خودش را به مردم میدهند و مردم یا باید محروم بمانند یا باید چند برابر بپردازند. معلوم نیست از کجا میتوانند این را بپردازند. به عنوان مثال همین اتومبیلهایی که ساخت ایران است و مردم ما باید به قیمتهای گزاف بخرند، همین اتومبیلها در کشورهای همسایه ارزانتر است. چون در آنجا باید رقابت کنند. در کشور خودمان رقابت ندارد و اگر کسی بخواهد ماشین بخرد، باید همین ماشینهایی را بخرد که در کشور وجود دارد. در چنین شرایطی حذف یارانهها صلاح نیست؛ چون فشارش بر طبقات تهیدست و دستمزد-بگیر میرود. اشاره میکنم که طبقات تهیدست همان کسانی هستند که در گفتهی بنیانگذار جمهوری اسلامی «مستضعف» نامیده میشد. ولی بیشتر اقتصاددانان هوادار اقتصاد بازار آزاد با حذف یارانهها مخالف نیستند. شما هم که طرفدار بازار آزاد هستید. به این لایحه چهطور نگاه میکنید؟ وقتی اقتصاد ما اقتصاد آزاد شد، در آن شرایط باید یارانه حذف شود. اما اشاره کردم که اقتصاد ما اصلاً اقتصاد آزادی نیست. اگر اقتصاد ما آزاد بود، آن وقت به طور مرتب در آن شرایط کیفیت کالاها بالا میرفت و قیمت پایین میآمد. زیرا رقبا برای اینکه پول مشتری را دریافت کنند که از آنها کالا بخرند و نه از کس دیگر، باید به طور مرتب بگویند ما کیفیتمان بهتراست و ما ارزانتر هستیم. ما این شرایط را در ایران نداریم. یارانه هم که نباشد، انحصارگران قیمت را هر چهقدر که بدهند، مردم باید بخرند؛ بدون اینکه قادر باشند دستمزد خودشان را از جای دیگر افزایش بدهند.
این باعث خواهد شد که افزایش قیمتها به یک افزایش گستردهی کلیهی قیمتها بینجامد. یعنی باز فشار بر مردم چند برابر میشود. این باعث مهاجرت بیشتر از مناطق فقیرتر کشور میشود. این باعث افزایش خط فقر میشود. این باز باعث مهاجرت بسیاری از زنان و دختران جوان ما میشود. باعث افزایش شمار کودکان خیابانی میشود؛ کسانی که باید در کارتن بخوابند. یعنی آن شرایط بسیار بدی که در زمان آقای احمدینژاد بدتر شد، در دورهی دوم ریاست جمهوری ایشان به مراتب بدتر از گذشته خواهد شد. شما مشکلاتی را که حذف یارانهها در ایران پیش میآورد، برشمردید. اما دولت گفته است برای کم کردن مشکلات پول نقد به حساب مردم خواهد ریخت. چرا شما بدبین هستید؟ به دلیل گزارشهایی که منابع رسمی و نهادهای رسمی خود کشور در نظام جمهوری اسلامی چاپ و منتشر کردهاند و به همین دلیل بارها از همین مجلس به آقای احمدینژاد انتقاد شد. اولاً چهطور میتوانند تعیین کنند که چه کسی تهیدست است که این پول را به او بدهند. یک پرسشنامهای پخش کردهاند که آن پرسشنامه را باید خود مردم تعیین کنند. خوب چهطور میتوانند تعیین کنند که کسی آن را درست پر کرده یا کسی صادقانه پر کرده است. منظورم از درست پر کردن این است که بسیاری از تهیدستان ما و بسیاری از طبقات آسیبپذیر ما متأسفانه سواد بالایی ندارند. اینها چهطور قرار است اینها را پر کنند؟ دوم اگر کسی دروغ بگوید، چگونه دولتی که باید این پول را قسمت بکند، میفهمد؟ میگویند ما منابع دیگری هم داریم. خوب اگر منابع دیگری هم دارید، چرا بر اساس همان پول را بین مردم پخش نمیکنید؟ در ثانی این پول را بین چه کسانی میخواهید پخش کنید؟ یعنی مثلاً فکر کنید یک آدم ثروتمندی که سه تا اتومبیل دارد، به اندازهی مصرف سه اتومبیل به او بنزین میدهید و آن وقت آن تهیدستی که از اول هم اتومبیل نداشته و بنزین مصرف نمیکرده، یعنی پولی بهش نمیرسد؟ یا اینکه قصد این است که این پولی را که به دست میآورید - حالا اگر این پول را هم به دست بیاورید - میخواهید این را بین طبقات آسیبپذیر و مستضعف توزیعش کنید؟ اگر چنین فکری هم دارید - کما اینکه در دورهی اول به اسم طبقات مستضعف و تهیدست، در حقیقت به عوامل خودشان برای همین بسیجهای خیابانی یک پولی پخش کردند - حالا اگر هم چنین فکری را دارید، خوب پس چرا پرسشنامه پخش کردید که آن پرسشنامه خود هزینهی دیگری بر بودجهی کشور داشته است؟ من فکر میکنم دلیل اصلی آقای احمدینژاد این است که به علت خرجهای بسیاری که در زمانی که بهای نفت بالا بود با درآمدهای نفت کرد، حتی مورد انتقاد نمایندگان مجلس قرار گرفت و بنا بر گزارش دیوان محاسبات که یکی از نهادهای رسمی خود کشور است، در این حسابهایی که باید در خزانهی کشور باشد، بیش از یک میلیارد دلار گم شده است. آقای احمدینژاد حساب بیپولی خودش را میکند و یک اسمی حالا پیدا کردهاند، که لابد اسم محکمهپسندی است، به نام اینکه یارانه در اقتصاد جایی ندارد. بله! ولی زمانی که اقتصاد اقتصادی آزاد است که تولیدکنندگان میتوانند فعالانه با هم رقابت کنند. |