رادیو زمانه > خارج از سیاست > انتخابات ایران > انقلابهای رنگی: چرا و چگونه | ||
انقلابهای رنگی: چرا و چگونهاحسان راسخ
در غرب انقلاب مخملی (Velvet Revolution, Gentle Revolution) به ناآرامیهای گستردهای اشاره دارد که در سال ۱۹۸۹ در پی به خشونت گراییدن یک تجمع صلح آمیز دانشجویی در چکسلاواکی آغاز گردید و منجر به سرنگونی نظام کمونیستی و روی کار آمدن واسلاو هاول به عنوان اولین رئیس جمهور غیرکمونیست چکسلاواکی شد. هاول نقشی کلیدی در پیروزی انقلاب مخملی داشت. انقلابهای رنگی و یا گلی (Colour revolution) جنبشهایی میباشند که در تعدادی از کشورهای بهجامانده از رژیم شوروی و کشورهای شبهجزیره بالکان پس از سرنگونی کمونیسم شکل گرفتند. انقلابیون در انقلابهای رنگی اکثرا از مقاومت بدون خشونت در جهت ابراز مخالفت در برابر حکومتی که فاسد و یا اقتدارگرا شمارده میشود و در جهت نیل به دموکراسی استفاده میکنند. اکثریت این حرکتها از گل و یا رنگ ویژهای به عنوان سمبل حرکت خود استفاده کردهاند. انقلابهای رنگی از جهت نقش نهادهای غیر دولتی و به ویژه فعالان دانشجویی در سازماندهی به روشهای مبارزه غیرخشونتآمیز و ارائه روشهای خلاقانه مورد توجه هستند. در چرایی رخداد این انقلابها معمولا دو رهیافت متفاوت در مراجع علمی ارائه گردیدهاست: اولین رهیافت،این پدیدهها را در قالب بزرگتر روابط اروپای شرقی و غربی پس از پایان جنگ سرد مطرح میکند. دومین رهیافت انقلابهای رنگی را ناشی از ذات جنبشها در این کشورها میدانند. از انقلابهای رنگی تاثیرگذار میتوان انقلاب پنجم اکتبر صربستان(۲۰۰۰)، انقلاب گل رز گرجستان(۲۰۰۳)، انقلاب نارنجی اوکراین(۲۰۰۴)، انقلاب گل لاله قرقیزستان(۲۰۰۵) و انقلاب سرو لبنان(۲۰۰۵) را نام برد. تمامی این انقلابها بهغیر از انقلاب سرو لبنان حول درخواست برگذاری مجدد انتخابات شکل گرفتهاند. در انقلاب سرو اگرچه هدف پایان دادن به اشغال لبنان توسط سوریه بود، با این وجود به دلیل تشابه روشهای مبارزاتی از سوی مطبوعات و صاحبنظران به عنوان یک انقلاب رنگی مطرح شد. عوامل متعددی در پیروزی انقلابهای رنگی سهیم بودهاند که در زیر به برخی اشاره میگردد: عقبه انقلابهای پیاپی ضد کمونیستی را میتوان به عنوان یکی از پیش زمینههای رخداد انقلابهای رنگین دانست. انقلابهایی که در اروپا شرقی و مرکزی در اواخر دهه هشتاد و دهه نود میلادی رخ داد و بصورت خاص انقلاب مخملی در پراگ در سال ۱۹۸۹ میلادی و حتی قبلتر تا انقلاب غیرخشونتآمیز میخک در پرتغال در میانه دهه هفتاد میلادی را در پیروزی انقلابها رنگین حائز اهمیت میدانند. به عنوان دومین عامل تاثیرگذار میتوان آثار جنبشهای دانشجویی را ذکر کرد. اولین جنبش دانشجویی تاثیرگذار جنبش Otpor ویا مقاومت در صربستان بود که در دانشگاه بلگراد در اکتبر ۱۹۹۸ در طی جنگ کزوو و بر ضد میلوشوویچ آغاز گشت. بسیاری از فعالین این جنبش بعدها توسط پلیس دستگیر شده با این وجود در طی کمپین انتخاباتی در سال ۲۰۰۰ میلادیOtpor کمپین «او تمام کرده است» را به راه انداخت که منجر به اتحاد صربها و شکست میلوشوویچ گردید. اعضا Otpor مشوق و آموزش دهنده بسیاری از حرکتهای دانشجویی منجمله Kmara درگرجستان Pora در بلاروس وMJAFT! در آلبانی بودند. تمامی این گروها به مبارزه غیر خشونت گرایانه پایبند بودند و تجمعات گستردهشان تاثیر بسزایی در موفقیت جنبشها در صربستان، گرجستان و اکراین داشت. از حمایتهای کشورهای غربی به عنوان سومین عامل پیروزی انقلابهای رنگی نام برده میشود. بسیاری از مخالفان انقلابهای رنگی انقلابیون را به تحتالحمایه بودن آمریکا و حتی به اینکه هدف از برنامه ریزی این چنین انقلابهایی خدمترسانی به غرب میباشد محکوم میکنند. روزنامه گاردین ادعا کردهاست که بسیاری از نهادهای آمریکایی در این انقلابها نقش داشتهاند. همچنین مطبوعات واشنگتن پست و نیویورک تایمز نیز گزارشاتی از دخالتهای غربی ارائه دادهاند. اسنادی نیز مبنی بر نقش برخی موسسات نزدیک به غرب همچون بنیاد سوروس در این حرکتها موجود میباشد. فعالان Otpor در صربستان و Pora در اکراین تایید کردهاند که آموزشهایی که از موسسه آمریکایی آلبرت انیشتین دریافت کردهاند در شکلگیری استراژیهای آنها اساسی بودهاست. صرف نظر از هرگونه تحلیلی، نکته مشترک تمام انقلابهای رنگی اصولا در نحوه تصمیمگیری و جهتگیریهای نخبگان نیست بلکه در محرکهایی است که از جمعیت درخیابانها نشات گرفتهاست به گونهای که برخی حتی اینگونه حرکات را جریانی بدون رهبر و بدون سازمان و برنامه میدانند. جریانی که در نقطهای از جامعه شروع میشود و سپس به کل کشور سرایت میکند. وقوع این انقلابها شگفتی فراوان جوامع روشنفکری را در پی داشت. در پاسخ به این شگفتی عوامل بسیاری، از سیاستهای استراتژی ارضی و نقشههای سازمان سیا گرفته تا یادگیریهای مرحلهای نخبهمحور و ناتوانایی نخبگان حکومتی در انسجام بخشیدن به اقتدار حکومت، به عنوان دلایل رخداد چنین جنبشهایی بیان گردیدهاست. اگرچه در ظاهر تمامی این موارد تحت تاثیر تصمیمات و عملکرد نخبگان جامعه میباشد ولی هیچکدام از این انقلابها بدون نمایش اعتراضات عظیم تودهها به نتیجه نمیرسیدند. از این رو نقش تودههای مردم در انقلابها رنگی بسیار مهم به نظر میرسد. |
نظرهای خوانندگان
از تجاوز گریبایدوف تا تجاوز پوتین
به پدرخوانده کودتاچیان اعتراض کنیم
عبدالحسین دهقانی
• ششم مرداد برابر با شش شعبان (۲۸ جولای) سالروز مرگ گریبایدوف است. روزی که مردم خشمگین از انعقاد قرارداد ترکمانچای منفجر شده و سفارت روسیه را در تهران با خاک یکسان کردند. سه روز قبل ترش یعنی شنبه ۲۵ جولای روز همبستگی و حمایت جهانی از مردم ایران است. چطور است روز شنبه ۲۵ جولای عکس گریبایدوف را برداریم و جلوی سفارتخانه ها و کنسولگری های روسیه در داخل و خارج کشور برویم تا به حامیان روسی خامنه ای برگی از تاریخ ایران را یادآوری نماییم ...
-- nasim ، Jul 18, 2009 در ساعت 12:56 PMاحسان راسخ [...]
-- بدون نام ، Jul 19, 2009 در ساعت 12:56 PMچرا حقیقت را نمی نویسی. مخرج مشترک بین همه این انقلابات رنگین فعال بودن سازمانهای جاسوسی با کمک عوامل آن یعنیNGO ها
بوده است. سازمانهای جاسوسی همان سازمان های قلابی "حقوق بشر" و سازمانهای دیگر نظیر گزارشگران بدون مرز، حقوق دانان بدون ، خواهران بدون مرز، براداران بدون مرز ، گزارش دهندگان بدون مغز و مراکز تربیت دانشجو برای حرکت معترضانه مانند مرکز انشتین به مدیریت جین شارب و بلیونرهایی که در انقلابات برای جایگزین کردن کامل سیستم نئولیبرالیسم مانند سوروس و اکرمن هستند که ستون فقرات این نوع انقلابات هستند. اگر خجالت میکشی که نقش دولتها را بنویسی گزارش تهیه نکن. اخ یادم رفت خودت هم از همین سایت که بوسیله دولت هلند حمایت مالی می شود تغذیه می کنی.