رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۸ خرداد ۱۳۸۸
انتخابات در ایران

«اوباما هیچ اقدامی نمی کند»

مریم محمدی


شش روز پس از برگزاری دهمین دوره‏ی انتخابات ریاست جمهوری در ایران، حوادث و ناآرامی‏های مرتبط با نتیجه‏ی این انتخابات، ابعاد نگران‏ کننده‏تری یافته است. تظاهرات و اعتراضات خیابانی به نتیجه‏ی انتخابات، ده‏ها کشته و زخمی در سراسر ایران برجای گذاشته و در حمله‏ی مامورین انتظامی به خوابگاه دانشجویان در تهران و شهرستان‏ها نیز، کشته‏ها و زخمی‏هایی برجای مانده است. شاید به همین علت، روند ابراز تبریک و تهنیت به برنده‏ی اعلام‏ شده‏ی این انتخابات، محمود احمدی‏نژاد که با ارسال تبریک هوگو چاوز، رییس جمهور ونزوئلا و بشار اسد، رییس جمهور سوریه و برخی سران کشورهای عربی آغاز شده بود، متوقف شده است.

در عرصه‏ی موضع‏گیری جامعه‏ی بین‏المللی نسبت به این انتخابات، مهم‏ترین سوالی که وجود دارد، اعلام موضع غرب و به ویژه دولت امریکا، به رهبری بارک اوباما است.
در همین مورد با آقای هوشنگ امیراحمدی، استاد دانشگاه و رییس «جمعیت همکاری‏های ایرانیان و امریکاییان» گفت‏گویی داشته‏ام.


آقای امیراحمدی، با توجه به تلاش‏هایی که آقای احمدی‏نژاد برای نزدیکی با امریکا داشته و با توجه به جایگاه و نقش ویژه‏ی آقای اوباما، در اذهان سیاسیون ایران، این نگرانی، حداقل در میان منتقدین و مخالفین آقای احمدی‏نژاد وجود دارد که دولت امریکا چه موضعی نسبت به نتیجه این انتخابات داشته باشد؟

اولا، ما ایرانی‏ها وقتی به امریکا می‏رسیم، هم خدا را می‏خواهیم و هم خرما را . از یک طرف، می‏خواهیم امریکا در امور داخلی ایران دخالت نکند. از طرف دیگر وقتی دخالت نمی‏کند، عصبانی هستیم که چرا موضع نمی‏گیرد. مخصوصا جناح اصلاح‏طلب همیشه دنبال این خدا و خرما بوده است.

ولی خُب، برای امریکا مشکل است. امریکا در تحلیل نهایی، به دنبال منافع خویش است. دنبال منافع ملت ایران که نیست. این را باید خیلی دقیق گفت و باید آن را درک کرد و پذیرفت.

اما در چهارچوب منافع امریکا هم، امریکایی‏ها فکر می‏کنند یک ایران باثبات، دمکراتیک، ایرانی که منافع امریکا را در منطقه به دردسر نیاندازد، بهتر از ایرانی است که در مقابل امریکا قرار می‏گیرد. به همین دلیل هم، امریکایی‏ها و مخصوصا شخص اوباما، بسیار در این رابطه با دقت عمل کرده است.

آقای اوباما از همان روز اول، وقتی که پیام نوروزی‏اش را برای ایران فرستاد، اسمی از دمکراسی و حقوق بشر در پیام وجود نداشت. برای این که ایشان می‏خواست، در رابطه با ایران خیلی عمل‏گرا ظاهر شود و بگوید: مسایل داخلی ایران مربوط به خود شما است، من با شما که ایرانی هستید، مهم هم نیست راست، چپ، دمکرات یا دیکتاتور هستید، یک سری مسایل دارم و می‏خواهم این مسایل را با شما حل کنم.

الان موضع مشخص دولت امریکا در این رابطه چیست؟ دیروز آقای اوباما، صحبتی کردند که گویا مقداری از موضع‏گیری اولیه‏ی ایشان، متفاوت است.
دولت امریکا، شخص آقای اوباما و وزارت خارجه در شروع، بسیار بااحتیاط جلو رفتند و سعی کردند نشان دهند که به هیچ‏وجه نمی‏خواهند در این موضوع دخالت کنند. در تحلیل نهایی، صحبت از ناهنجاری‏هایی در جریان انتخابات بود.

دیروز اما آقای اوباما، به نظر من، تحت فشار اروپایی‏ها، مقداری جلوتر رفت و شروع کرد به صحبت کردن از دفاع از دمکراسی و حقوق مردم ایران و گفت که دولت ایران باید به حقوق دمکراتیک مردم احترام بگذارد.

فکر می‏کنید، چرا این چرخش در صحبت‏های آقای اوباما پیش آمده است؟ تحت تاثیر چه عواملی؟

موضع‏گیری دیروز، به دو دلیل به وجود آمد؛ یکی این که روی اوباما هم از داخل کشور و هم از بیرون، از جانب اروپایی‏ها، خیلی فشار هست. اوباما این موضع‏گیری را بعد از این که اتحادیه‏ی اروپا موضع‏ سخت‏تری را در رابطه با ایران گرفت، اتخاذ کرد. یعنی خواست موضع امریکا را با موضع اتحادیه‏ی اروپا هماهنگ کند. چرا که امریکایی‏ها نمی‏خواهند در دفاع از دمکراسی، از اروپایی‏ها عقب بمانند. برای‏شان خوب نیست. این یکی از نرم‏افزارهای قدرتشان است.

اما، این سیاست جدیدی است و می‏توان گفت، سیاست تیم اوباما است. چون در گذشته، امریکا در مقابل همین حرکت اروپایی‏ها هم موضع داشت. سیاست آقای بوش این نبود.

سیاست بوش که سیاست تحریم و سرنگونی بود. آن اصلاً داستان دیگری است. سیاست اوباما، هماهنگی با اروپا و در واقع‏، با دنیا است. اوباما به یک دنیای چند جانبه اعتقاد دارد و صادقانه به حرکت‏های چند جانبه معتقد است. در حالی که تمام حرف‏های بوش یک جانبه بود.

بنابراین، این تغییر در سیاست اوباما هست که واقع‏بینی کند و خود را با اروپا هماهنگ کند. مخصوصا با اروپا. من فکر می‏کنم، حتا سعی کرده خود را با چین و روسیه نیز هماهنگ کند.

نکته‏ی دوم این است که آقای اوباما در سیاست بسیار بسیار واقع‏گرا است. الان درکاخ سفید یک جریان واقع‏گرای عمل‏گرا حاکم است که در تحلیل نهایی، معتقد است باید در بازی‏های قدرت دنیا، باید کاری کرد که منافع ملی کشور تامین شود. بحث ایدئولوژی این‏جا مهم نیست. این که یکی دمکرات است، دیگری دیکتاتور و ما می‏خواهیم دنیا را دمکرات کنیم‏‏‏، این حرف‏ها کنار گذاشته شده است. این‏ها حرف‏هایی بود که نومحافظه‏کاران و نیروهای طرف‏دار بوش می‏گفتند. اوباما این‏ها را کنار گذاشته و گفته که سیاست خارجی خیلی عمل‏گرا دارد، آدم واقع‏گرایی است و می‏گوید هم با دمکرات‏ها دوست‏ است و هم با دیکتاتورها.
در رابطه با موقعیت جدید ایران و بحرانی که الان وجود دارد، چه سیاست معینی را می‏توانیم از جانب آقای اوباما، منتظر باشیم؟

پیام نوروزی اوباما، خیلی مشخص هم خطاب به مردم ایران و هم به رهبران ایران بود و رهبران ایران از دید اوباما هم در میان نیروهای راست و میانه و هم چپ هستند. تفکیک نکرد که یک عده خوب هستند، یک عده بد.

دولت‏های قبلی همیشه وقتی به ایران نگاه می‏کردند، بد و خوب می‏کردند؛ این گروه خوب است با او کار می‏کنیم، یا این گروه بد است، با آن‏ها کار نمی‏کنیم.

اوباما این سیاست را کنار گذاشته. می‏گوید: برای من مهم نیست کی خوب است یا کی بد. مردم ایران تصمیم‏ می‏گیرند خوب و بد کدامند. من در دو جهت باید با آن‏ها کار کنم، یکی در جهت منافع خودم، دوم در چهارچوب اصول.

اصول چیست؟ امریکا یک کشور دمکراتیک است و در چهارچوب اصول، نمی‏تواند از دمکراسی و حقوق بشر چشم‏پوشی کند. بنابراین می‏گوید، بر مبنای اعلامیه جهانی حقوق بشر، دنیا باید دمکراتیک باشد و حقوق بشر را رعایت کند. اما این را به عنوان یک سیاست برای آقای احمدی‏نژاد، آقای موسوی یا هر کس دیگری روی میز نمی‏گذارد.

پس می‏توان گفت که امریکا تا پایان تعیین مساله‏ی انتخابات در ایران، موضع خاصی نمی‏گیرد؟ یعنی حداقل تا این ده روز طی نشود و نظر رسمی شورای نگهبان اعلام نشود، امریکایی‏ها پیام تبریک برای آقای احمدی‏نژاد نمی‏فرستند؟

حتما این‏طور است. امریکا الان نمی‏تواند این کار را بکند. برای این که حتا خود رهبری جمهوری اسلامی هم به شورای نگهبان گفته که باید بررسی کند، ببیند داستان چیست و مسایل را نگاه کند. بنابراین، اوباما، حتما تا وقتی که مراحل قانونی این مساله طی نشده، هیچ اقدامی نمی‏کند. نه تبریک می‏گوید و نه سیاستی را اعلام می‏کند.

اما، اوباما گفته و به نظر من پای آن هم ایستاده است که به هرکس که بعدا به عنوان رییس جمهور اعلام شود، چه آقای احمدی‏نژاد باشد چه آقای موسوی، با او کار می‏کند. این‏طور نیست که اوباما بگوید: مردم ایران احمدی‏نژاد را نمی‏خواهند (مثال می‏زنم) پس من با او کار نمی‏کنم.

گویا، اشاره‏ای هم به تجدید انتخابات در ایران در صحبت‏های آقای اوباما بود؟ یا این که صحبت از شمارش آرا بود؟

اشاره به تجدید شمارش آرا بود، نه تجدید انتخابات. امریکایی‏ها در چهارچوب قانونی و سیستم انتخاباتی خودشان دارند فکر می‏کنند. برای مثال، وقتی در فلوریدا یا اوهایو در چند سال گذشته، بر سر نتیجه‏ی انتخابات اختلاف‏نظر بوده، انتخابات را تجدید نکرده‏اند، بلکه شمارش را تجدید کردند و نحوه‏ی شمارش را بررسی کردند. آن‏ها در این چهارچوب فکر می‏کنند.

این که انتخابات به طور کلی نفی شود و انتخاباتی دوباره آغاز بشود، در چهارچوب فکری امریکایی‏ها نیست. چون امریکا هیچ وقت چنین تجربه‏ای نداشته است. اگر چنین اتفاقی بیفتد، برای امریکایی‏ها یک جریان بسیار جدی‏ خواهد بود. یعنی، آن‏وقت امریکا‏یی‏ها به این نتیجه می‏رسند که پس وضعیتی که در ایران به عنوان انتخابات وجود داشت، به خصوص در چند وقت گذشته‏، به‏‏طور کلی و از بیخ خراب بوده است. فعلا امریکایی‏ها در این چهارچوب فکر نمی‏کنند.

آقای امیراحمدی، امروز آقای احمدی‏نژاد در اجلاس شانگهای شرکت کردند. تاثیر حضور ایشان در آن‏جا، با توجه به مسایل ایران را چگونه می‏بینید؟
آقای احمدی‏نژاد تا ماه اوت رییس جمهور است. بنابراین، ایشان باید شرکت کند که شرکت کرده و من هم فکر می‏کنم به درستی این کار را کرده است. ایشان نباید امور کشور را کنار بگذارد.

بیشتر، منظورم این بود که اجلاس شانگهای یک سمت و سوی معین سیاسی و اقتصادی دارد و به نوعی با زعامت دولت روسیه اداره می‏شود و سوال‏ام در ارتباط با موقعیت فعلی آقای احمدی‏نژاد و شرایط فعلی کشور، با توجه به این مساله است.

مساله این است که ایران در حال حاضر با امریکا و غرب مشکل دارد و توجه‏اش بیشتر به طرف شرق رفته است و این اجلاس، ایران را بیشتر به چین و روسیه نزدیک می‏کند. در این مقطع که ایران با امریکا دشمنی دارد، آن مسیر تنها مسیری است که برای ایران باز است.

من فکر نمی‏کنم که ایران باید تمام تخم‏مرغ‏هایش را در یک سبد بگذارد. متاسفانه، ایران این کار را در گذشته کرده و این حرکت‏اش به سمت شرق، هرچه بیشتر امریکایی‏ها را نسبت به ایران جَری و ناامید می‏کند.

خوب است که ایران در اجلاس شانگهای و اجلاس‏های نظیر آن در شرق، شرکت می‏کند. اما سیاست ایران همان‏طور که در گذشته هم بوده‏ است، باید سیاست مبارزه‏ی منفی باشد. یعنی هم باید با شرق و هم باید با غرب کار کرد. نه این که نه شرقی و نه غربی، بلکه به نظر من، سیاست جمهوری اسلامی باید هم شرقی و هم غربی باشد و اگر می‏توانست رابطه‏اش را با امریکا و به خصوص با اروپا کمی بهتر کند، بهتر بود.

الان رابطه با انگلستان، بسیار خطرناک است. رابطه‏ی ایران و انگلستان وضعیتی دارد که کسی هم متوجه نیست، اما بسیار وضعیت بدی است، حتا بدتر از وضعیت ایران و امریکا.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

اوباما هم خاتمی ایران است! من آن زمان با هزار امید و آرزو به خاتمی رای دادم و البته الان که به گذشته نگاه می کنم خوب شاید چون خاتمی اولین فرد اصلاحات بود سیستم بهش حتی اون اجازه رو نمی داد که یک تنه جلو بره یه چیزی شبیه اقدامات بیل کلینتون در آمریکا که همه مونده بودند چقدر تغییر چقدر سریع آیا ما ظرفیتش رو داریم؟ بعدش هم همه چیز ایستاد. اوباما الان اونقدر به قول معروف صنم داره که یه جورایی یاسمن توش گم شده هرچند که قضیه ی ایران رو نمی شه دست کم گرفت! در هر صورت امریکا پریزدنتی قوی می خواد و از همین الان هم حتی طرفدارانش شروع کردن به اعتراض که چرا بالاخره هیچ کاری نمی کنه؟ عین سلبریتی ها مدام توی تلویزیون هست یا داره همبرگر می خوره یا زنش رو می بره پاریس یا سگ برای بچه ها می گیره اما هیچ کاری رو محکم پاش نمی ایسته . جرج بوش هر تصمیمی که داشت چه درست چه غلط چه برای مردم چه نه می رفت انجامش می داد حرف هیچ کسی رو هم به هیچ جاش حساب نمی کرد.

-- هاله ، Jun 17, 2009 در ساعت 11:54 AM

"اما سیاست ایران همان‏طور که در گذشته هم بوده‏ است، باید سیاست مبارزه‏ی منفی باشد. یعنی هم باید با شرق و هم باید با غرب کار کرد. نه این که نه شرقی و نه غربی، بلکه به نظر من، سیاست جمهوری اسلامی باید هم شرقی و هم غربی باشد و اگر می‏توانست رابطه‏اش را با امریکا و به خصوص با اروپا کمی بهتر کند، بهتر بود."

این کار را شاه به خوبی انجام می‌داد اما چطور شد که همان غربی‌ها زیرآبش را کشیدند؟

-- ایران پژوه ، Jun 17, 2009 در ساعت 11:54 AM

Hey, nice post, really well written. You should write more about this.

-- How I Make $300 a Day Online ، Jun 17, 2009 در ساعت 11:54 AM

خوب بود در این مصاحبه نظر شخصی دکتر امیراحمدی را هم در مورد وقایع بعد از انتخابات می پرسیدید. بالاخره ایشان شخصیتی سیاسی است و یک دوره هم نامزد ریاست جمهور شد که البته تایید صلاحیت نشد.
در دوره اصلاحات کمی تا قسمتی اصلاح طلب بود اما به نظر می رسد پس از روی کار آمدن دولت احمدی نژاد ایشان تمایلاتی نسبت به این دولت پیدا کرده است و حامی سیاست خارجی این دولتند و صحبت هایی هم از همکاری مستقیم ایشان با دولت مطرح شده بود. اگر موضعش را روشن کند برای دفعات بعدی که بخواهد نامزد شود بسیار روشنگر خواهد بود.

-- ابراهیم ، Jun 18, 2009 در ساعت 11:54 AM