رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۸ خرداد ۱۳۸۸

«دانشجویان مجروح را هم کشان کشان با خود می‏برند»

مریم محمدی


تا بامداد دوشنبه بیست و پنجم خردادماه، نیروهای امنیتی به همراه گروه موسوم به «لباس شخصی‏ها» به کوی دانشگاه تهران در خیابان امیرآباد شمالی حمله و اقدام به ضرب و شتم دانشجویان کردند. هم‏چنین خبرهای رسیده، حاکی از مجروح شدن بیش از پانزده تن از دانشجویان ساکن کوی دانشگاه تهران، بر اثر اصابت گلوله است. آن‏چه که مسلم است، ساعات اولیه بامداد امروز اتفاقات تکان‏دهنده‏ای در کوی دانشگاه تهران روی داده است.


در این ارتباط با یکی از دانشجویان و شاهدان عینی این حادثه، گفت‏گویی داشتم:

آماری که از کشته‏‏ شده‏ها داریم، مسئولان دانشگاه یک نفر را تایید کرده‏اند، اما تا پانزده نفر تخمین زده می‏شود.

ماجرای درگیری دیشب، اساسا از کی و چطور آغاز شد؟
از روز شنبه عصر، تجمع‏ها در دانشگاه تهران برگزار می‏شد و شب‏ها کوی ناآرام بود و هر لحظه گاز اشک‏آور می‏زدند. اما دیروز قضیه عوض شد. دیروز هم در دانشگاه گارد ویژه تا دانشکده‏ها آمد، لباس‏ شخصی‏ها وارد دانشکده فنی شدند و حتا تا طبقه‏ی سوم رفته بودند و دانشجویان را کتک زده بودند.

این باعث شده بود که هم فضا ملتهب باشد، هم این که دانشجویان نگران و خشمگین‏تر باشند.

درگیری کوی دیشب، چگونه پیش آمد؟

نصف بچه‏ها دیشب کوی را ترک کرده بودند. اما از ساعت هشت و نه، دوباره تجمع‏هایشان را در خیابان‏های امیرآباد شروع کرده بودند. کیوسک‏های نگهبانی را وسط خیابان آورده بودند و سنگر گرفته بودند.

از عصر دیروز، گارد ویژه، کلا عبور و مرور در خیابان‏های امیرآباد را ممنوع و نرده‏کشی کرده بود که ماشین‏ها به سمت خیابان امیرآباد نروند. خیابان تحت اختیار گارد ویژه بود و از ساعت هشت و نه، شروع کردند به پرتاب گاز اشک‏آور. مدام و بدون هیچ وقفه‏ای این کار را می‏کردند.

در مقابل این حرکت، دانشجویان چند کوکتل مولوتف پرت کردند و گارد ویژه را کمی به عقب رانده بودند. ولی پرتاب گاز اشک‏آور باعث شد که بچه‏ها به محوطه‏ی کوی بروند و خیابان امیرآباد را ترک کنند. جلوی سر در کوی و در درون محوطه آتش روش کرده بودند که اثرات گاز اشک‏آور را از بین ببرند.

از ساعت یازده، وضعیت خیلی بدتر شد و گارد ویژه شروع کرد به سنگ‏پرانی کردن. مدتی که می‏گذرد، گارد ویژه جای خود را به نیروهای «انصار حزب‏الله» می‏دهد. گارد ویژه عقب می‏ایستد و نیروهای انصار حزب‏الله محاصره می‏کنند و تلاش می‏کنند وارد کوی بشوند.

من تلفنی با بچه‏های کوی در تماس بودم. موبایل قطع بود و آن‏ها از تلفن عمومی با من تماس می‏گرفتند. حدود ساعت یک بود که یکی از بچه‏ها زنگ زد و گفت که تیر مشقی دارند می‏زنند. تیر پلاستیکی که نوع جدیدی است. حالت ساچمه‏ای دارد که بدن را سوراخ سوراخ می‏کند. بچه‏ها زخمی شدند. یکی از بچه‏ها تیر به چشم‏اش خورده و احتمال دارد چشم‏اش را از دست بدهد. تجهیزات پزشکی ندارند…

از کجا تیراندازی می‏‏‏کردند؟
از بیرون تیر می‏زدند به داخل. بحث این بود که کمک‏های اولیه ندارند. دانشجویان پزشکی خیلی نگران وضعیت دانشجویان مصدوم شده هستند.

صحبت از زخمی و دستگیر شدن دانشجویان هم هست.

تعداد زخمی ‏شده‏ها به ده بیست نفر رسیده بود. چون بچه‏ها ساختمان بیست و سه و بیست و یک را که نزدیک در اصلی کوی است، به علت ناامنی تخلیه کرده بودند، گارد ویژه اول خواسته بود از درب دانشکده فنی وارد کوی بشود که دانشجویان جلوی آن‏ها را گرفته بودند. ولی آمده بودند بالا.

گارد ویژه شروع می‏کند از تمام درها، به شلیک گاز اشک‏آور، نارنجک صوتی و تیر مشقی. کلا کنترل از دست بچه‏ها خارج می‏شود، گارد ویژه از در اصلی وارد می‏شود و اول وارد ساختمان بیست و سه و بیست و یک می‏شوند. نیروی انتظامی هم وارد می‏شود که کنترل کوی را در اختیار بگیرد. یک ساعت تمام تلفن‏ها کامل قطع شد. یعنی هیچ موبایلی در سطح شهر تهران آنتن نمی‏داد. در این یک ساعت، کنترل به طور کامل دست نیروهای انتظامی بود و بعد از یک ساعت کنترل را کاملا دست انصار حزب الله سپردند.

دانشجویان سنگربندی کردند ولی نیروهای انصار وارد محوطه شدند. هر کسی را که به دستشان می‏رسید، با زنجیر، چاقو، چماق و… می‏زدند. بعد از آن، بچه‏ها دو تا از نیروهای انصار را در کتاب‏خانه‏ی مرکزی گروگان می‏گیرند. این‏ها به بهانه‏ی آزاد کردن آن دو نفر، وارد تمام ساختمان‏های کوی می‏شوند. همه‏ی بچه‏ها را کتک می‏زنند و می‏برند. بچه‏هایی که می‏خواستند فرار کنند، از طبقه‏های بالای کوی خودشان را پرت می‏کنند که دست، پا، یا لگنشان می‏شکند.

بعد از حمله‏ی انصار، گارد ویژه وارد کوی می‏شود و با موتورها درون کوی مانور می‏دهند. هرکسی را هم که می‏بینند، می‏زنند. حتا دانشجویان مجروح و دست و پا شکسته را هم کشان کشان با خود می‏برند.

از سر شب بچه‏ها درخواست آمبولانس می‏کردند، اما در اختیارشان نمی‏گذاشتند، ساعت چهار و نیم، پنج صبح خود انصار حزب‏الله آمبولانس می‏آورد، همه‏ی مجروح‏ها را خود به بیمارستان می‏برد و تحت کنترل می‏گیرد. حدود صد و پنجاه نفر را هم با اتوبوس به زندان یا هر جای دیگری، منتقل می‏کنند. عده‏ی زیادی را هم به کلانتری یوسف‏آباد می‏برند.

وضعیتی که به وجود آمده، شبیه همان اتفاقاتی بود که در هیجده تیر ۷۸ رخ داده بود.

در ارتباط با یکی دو رخداد شب گذشته، گفت‏گوی کوتاهی هم با عیسی سحرخیز، روزنامه‏نگار و فعال سیاسی در تهران، داریم:

امروز یک سری نوار گذاشته‏‏اند، خانمی به شماره‏های مختلف زنگ می‏زند و اعلام می‏کند که «شما از این شماره با خارج مرتبط بوده‏اید، تحت تاثیر رسانه‏های خارجی قرار گرفته‏اید. اگر این گونه باشد، بر اساس ماده‏ی ایکس قانون فلان، تحت تعقیب خواهید بود و با شما برخورد خواهد شد». به صورت وسیع دارند این کار را می‏کنند.

دیشب داخل یک مجتمع مسکونی (سبحان در قیطریه) در خیابان کاوه ریخته‏اند. یک موتور انداخته‏اند، آتش گرفته، گفته‏اند که بچه‏هایی که تظاهرات کرده‏اند، موتور را آتش زده‏اند. لباس شخصی‏ها به این بهانه وارد مجتمع شده‏اند، تمام ماشین‏هایی را که در آن مجتمع بوده، آتش زده‏اند. بعد هم وارد لابی ساختمان که خیلی هم بزرگ است، شده‏اند و حدود ده میلیارد تومان خسارت وارد کرده‏اند.

برای این که خشونت را بالا ببرند، دارند این کارها را انجام می‏دهند.

آن مجتمع چیست؟
مجتمع سبحان، یک مجتمع مسکونی است

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

Kheili jalebe neveshtid az ghole yek shahede eini

ama in agha khodesh gofte bache ha ba telephone besh khabar midadan

in ke nashod shahed

amaresh ham ke dorost hesabi nabod

la aghal titre khabar o dorost bezanid

badesham midoni 10 milliard che ghadre
in shahed yaghinan ba adad o argham ashna nist

mage labie sakhteman az kristal bode ke shekaste o az bein rafte bashe ke 10 millard biarze

-- Mohamad ، Jun 18, 2009 در ساعت 03:32 PM

این است شعار ملی...

خدا میهن مردم

-- اهوازی ، Jun 18, 2009 در ساعت 03:32 PM