رادیو زمانه > خارج از سیاست > انتخابات ایران > امید به تغییر | ||
امید به تغییرمهرداد درویشپورجامعه ایران با شرایط متناقضی روبرو است. کارنامه هشت ساله اصلاحطلبان دینی موجب سرخوردگی مردم از آنان و تحریم گسترده انتخابات پیشین گردید. امری که باعث شد در این دوره - درکنار طرح گفتمان مطالبهمحور- فضای انتخاباتی را تحت تاثیر خود قرار دهد و برخی از کاندیداتورها را وادار سازد تا برای جلب آرای روشنفکران دگراندیش و اکثریت خاموش به طرح مطالباتی که به خودی خود مثبت هستند نظیر وعده کاهش فشارهای سیاسی و اجتماعی، تجدید نظر در قانون اساسی، اشاره به حقوق بشر، اقوام تحت ستم و زنان و... بپردازند. اگرچه تجربه نشان داده است که غالباً مدافعین نظام حاکم، وعدههای انتخاباتی خود را پس از کسب قدرت، بدلیل «الزامات حکومتی» نادیده میانگارند و سرخوردگی دیگری را موجب میگردند. از سوی دیگر کارنامه فاجعهانگیز چهار ساله دولت احمدینژاد در زمینه داخلی و بینالمللی، هراس عمومی در نزد بخش گستردهای از افکار عمومی ایرانیان و مجامع بینالمللی ایجاد کرده است که جملگی شکست احمدینژاد را به سود خود میدانند. اصلاحطلبان با رویکرد به موسوی که «اصلاحطلب اصولگرا»یی است که هم مورد پشتیبانی راستترین جریانات اصلاحطلب و هم بخشی از اصولگرایان است، حتی از مواضع پیشین خود عقب نشستهاند. با این همه به نظر میرسد مردم به صورت گسترده در این انتخابات شرکت کنند. دلیل آن نه الزاماً بازیابی اعتماد به اصلاحطلبان، بلکه وحشت از کابوس تداوم دولت احمدینژاد است که علاوه بر تشدید وخامت شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مردم، ایران را در عرصه بینالمللی نیز تا آستانه جنگ پیش برده است. در این میان بخش مهمی از نیروهای دمکرات و سکولار اپوزیسیون و جنبشهای مستقل اجتماعی که به دلیل شرایط ضددمکراتیک موجود شانس و علاقهای برای شرکت در انتخابات ندارند، اینبار به جای سیاست تحریم و یا حمایت بیچون و چرا از «بد در برابر بدتر»، رویکرد سومی در پیش گرفتهاند که بنا بر آن با طرح گفتمان مطالبهمحور، آگاهی دمکراتیک و توقع انتخاباتی در ذهنیت عمومی جامعه را افزایش داده و در کارزار انتخاباتی حضوری فعال یافتهاند، بیآنکه این امر به خودی خود به معنی شرکت در انتخابات و یا حمایت از یکی از چهار کاندیدای موجود باشد. این گروهها برای تامین آزادی مطبوعات و احزاب، آزادی زندانیان سیاسی، لغو نظارت استصوابی، تجدید نظر در قانون اساسی، تامین شرایط انتخابات آزاد و نظارت بیطرفانه بر روند انتخابات در ایران پیکار میکنند و خواستار فشار جهانی برای رعایت حقوق بشر و ابراز نگرانی از روند غیردمکراتیک انتخابات در ایران و همچنین تقلبهای انتخاباتی هستند. من شخصاً در شرایط موجود، این رویکرد را مناسبتر میدانم و در چنین انتخابات غیردمکراتیکی شرکت نمیکنم و رویکرد به جنبشهای مدنی همچون زنان، کارگری، دانشجویی، ضد تبعیض قومی و... را که در آن نیروهای سکولار نفوذی تعیین کننده دارند، برای گسترش گفتمان دمکراسی مثبتتر میدانم. اما تاکید میکنم این تنها شیوه اعتراض نیست، بلکه بسیاری با شرکت در انتخابات به قصد حذف احمدینژاد در پی آنند، نه دیگری به ولی فقیه بگویند. به گمان من شکست احمدینژاد و پیروزی اصلاحطلبان به تحولات ساختاری منجر نخواهد شد. اما بیگمان اعتماد به نفس در میان مردم و امید به تغییر را در ذهنیت آنان افزایش خواهد داد و این به خودی خود امر مثبتی است. |
نظرهای خوانندگان
متاسفانه کاملاً با شما هم نظر هستم. از روی اجبار باید توی این انتخابات شرکت کنیم. انتخاب بد از بدتر!
-- سروش ، Jun 10, 2009 در ساعت 06:40 PMمشكل اصلي طيفي كه تحت عنوان اپوزيسيون در خارج از كشور با آن مواجه است همان بايد در اين يافت كه اينان به واقع از شرايط ايران كاملا دور افتاده و در نتيجه از درك واقعبينانهاي برخوردار نيستند. آقاي درويشپور را شخصا به دليل كارهاي تئوريكش مي ستايم و از خواندن آنها لذت ميبرم. اين مسئله در رابطه با بسياري ديگر از انديشمندان علوم اجتماعي نيز صدق ميكند. اما مشكل زماني آغاز ميشود كه اينان ميخواهند دانستههاي خود را بر جامعه ايران منطبق كنند و در نتيجه به تحليل و ارائه راهكار بپردازند كه متاسفانه به بيراهه مي روند. به اين جمله خوب دقت كنيد:
-- امير روحنواز ، Jun 11, 2009 در ساعت 06:40 PMدر این میان بخش مهمی از نیروهای دمکرات و سکولار اپوزیسیون و جنبشهای مستقل اجتماعی که به دلیل شرایط ضددمکراتیک موجود شانس و علاقهای برای شرکت در انتخابات ندارند، اینبار به جای سیاست تحریم و یا حمایت بیچون و چرا از «بد در برابر بدتر»، رویکرد سومی در پیش گرفتهاند که بنا بر آن با طرح گفتمان مطالبهمحور، آگاهی دمکراتیک و توقع انتخاباتی در ذهنیت عمومی جامعه را افزایش داده و در کارزار انتخاباتی حضوری فعال یافتهاند، بیآنکه این امر به خودی خود به معنی شرکت در انتخابات و یا حمایت از یکی از چهار کاندیدای موجود باشد.
مردم ايران اتفاقا در اين وانفسا تنها ابزاري كه دارند شركت در انتخابات و البته با مطالبات جديد و روزآمد است. تحول اجتماعي به آرامي به وجود ميآيد. گروههاي سياسي و اپوزيسيون و سكولار بهتر است خود را زياد به زحمت نيادازند كه به رويكرد سومي اينگونه برسند. كافيست بتوانند اوضاع سياسي ايران را به خوبي رصد كرده و آنگاه به تبيين آن بپردازند، بلكه بتوانند راهكاري عملي و منطبق با واقع ارائه دهند.