رأفت: مطبوعات، جانشین احزاب نیستندنیکآهنگ کوثرnikahang@radiozamaneh.comدر هفتههای اخیر به بررسی حضور روزنامهنگاران در فعالیتهای سیاسی و انتخاباتی پرداختهایم. در همین زمینه با تعدادی از روزنامهنگارانی که در ایران سابقهی کار داشتند هم گفت و گو شده است. در این برنامه با احمد رأفت، روزنامهنگار ایرانی که سالهای سال است در ایتالیا قلم میزند و با رسانههای مختلفی در سطح اروپا کار کرده و همچنین رییس سندیکای رسانههای خارجی ایتالیا هم بوده، گفت و گو کردهام.
آقای رأفت، شما به عنوان روزنامهنگاری که سالها در ایتالیا کار کردهاید و فضای اروپا را میشناسید، میتوانید بگویید که در دوران انتخاباتی، آیا روزنامهنگاران به طور واضح از کاندیداها حمایت میکنند و یا مانند آمریکای شمالی، موقتاً از روزنامهشان برای کار کنار میکشند؟ اگر بخواهند از یک کاندیدا یا حزب حمایت علنی بکنند مجبورند که همکاری و یا کارشان را در رسانههای که مشغول کار هستند به حالت تعلیق دربیاورند. مگر اینکه در رسانههای حزبی کار کنند. یعنی ارگانهای رسمی حزبی که وضعیتشان مشخص است و خواننده میداند که این رسانه از این شخصیت یا حزب حمایت میکند. اما به طور مستقیم این کار را نمیکنند. به طور غیر مستقیم در نوع نگارش گاهی به صحرای کربلا میزنند اما بههیچوجه برای اشخاص و احزاب میدانداری نمیکنند.
حمایت روزنامهنگاران از سیاستمداران چه تأثیری میتواند داشته باشد که مدرسان اخلاق با چنین حساسیتهایی، همیشه روزنامهنگاران را از این کار برحذر داشتهاند؟ اولاً در اینجا صاحب رسانه اجازه نمیدهد که یک خبرنگار و روزنامهنگارش از یک کاندیدا دفاع مشخصی داشته باشد. یعنی اگر این کار را انجام بدهد با ناشر مشکل پیدا خواهد کرد. خطری که عمدتاً وجود دارد این است که مردم، خواننده، مشتری روزنامه و افکار عمومی نسبت به روزنامهای که حزبی نیست دیدگاه دیگری دارند. توقع از این روزنامه این است که اطلاعرسانی همهجانبه و فراگیر داشته باشد. اگر ببیند یک نفر که وابسته به حزبی نیست آنچنان از یک کاندیدا دفاع میکند، اطمینان مردم به آن رسانه ازبین میرود. برای اینکه میگویند جانبدارانه رفتار میکند. بنابراین روزنامه بیطرف نیست، روزنامهای که اطلاعات را بیطرفانه در اختیار مردم میگذارد، نیست. بنابراین خطرش برای روزنامه بسیار است. چون میتواند خواننده و در نهایت مشتری خود را از دست بدهد و مشکل مالی پیدا کند. شرکت خبرنگاران و مطبوعات یک ضرر دیگر هم دارد و آن هم اینکه به نوعی میتوانند موجب منیپولاسیون (manipulation) یا افکار عمومی را هدایت بکنند. در صورتی که کار خبرنگار هدایت افکار عمومی نیست. بلکه قرار دادن اطلاعات در اختیار افکار عمومی است. تا افکار عمومی بعداً بتواند بر پایهی این افکار عمومی جهتگیری بکند. در خیلی از کشورها اگر مشخص شود که خبرنگاری از دولت و نهادهای حزبی پولی را برای امور تبلیغاتی یا هر امری، اعتبارش زیر سوال میرود و حتا ممکن است کار خودش را از دست بدهد. با توجه به تجربهای که شما در ایتالیا نسبت به مسألهی رسانهها داشتهاید و مسئول سندیکای روزنامهنگاران بودهاید، وضعیت ایتالیا چگونه است؟ در این کشور اگر خبرنگاری از سوی دولت حمایت مالی شود اتحادیه خبرنگاران در دادگاه داخلی خودشان به جرایمی که خلاف اخلاق خبرنگاری است، رسیدگی میشود و در مورد آن حکم صادر میکند. البته حکم زندان نیست. اما از چند ماه تا حتا به طور مادامالعمر کارت خبرنگاری این افراد تعلیق میشود. در بخش خصوصی هم اگر خبرنگاری پول بگیرد و این مسأله افشا شود حیثیت خبرنگار کاملاً از بین میرود. مگر اینکه این پول را گرفته و پوششی برای او درست کرده باشد. یعنی کار و فعالیتی خارج از کار خبرنگاری برای نهادی انجام داده باشد و از آن طریق در آمد کسب کرده باشد. ولی اصولاً اطمینان مردم به خبرنگاری که پول از نهادهای اقتصادی یا دولتی یا به ویژه حزبی میگیرند بسیار کم میشود. یک سوال از تجربهی شخصی خودتان؛ شما سالها پیش برای انتخابات پارلمان اروپا کاندیدای مستقل شدید. در آن محدودهی زمان فعالیت رسانهایتان را چه کردید؟ و چه کاری باید انجام میدادید؟ سال ۷۹ کاندیدای اولین انتخابات مستقیم پارلمان اروپا بودم و مجبور شدم از شغلم به طور موقت استعفا بدهم. یعنی برای مدت کار انتخاباتی در روزنامه نمینوشتم. هر چند که من در ارگان حزبی کار میکردم. با این وجود صلاح دانستم که در روزنامه ننویسم. در اینجا رسم بر این است که حتا اگر خبرنگار خودش کاندیدا نشده باشد اما برای کاندیدایی کار بکند، برای مدتی از نوشتن در روزنامهها صرفنظر میکند و مرخصی دراز مدت بدون حقوق میگیرد. به عنوان کسی که علاوه بر فعالیت برای روزنامهها و رسانههای اروپایی با رسانههای فراسی زبان هم کار کردهاید و ناظر رفتار و عملکرد رسانههای ایرانی داخل کشور هم بودهاید به نظر شما در ایران روند کار تلفیق سیاست و رسانه به چه صورت بوده است؟ مسألهای که در سطح مطبوعات ایران و بعد از جریان دوم خرداد ۷۶ در نشریات ایران به وجود آمد و درک آن برای من مشکل بود، این بود که نه تنها روزنامهنگاران که روزنامهها به جای احزاب کار میکنند. وقتی دیدم تعدادی از روزنامههای اصلاحطلب برای انتخابات مجلس ششم لیستی ارایه داده که مردم به چه کسانی رأی بدهند واقعاً برای مطبوعات ایران نگران شدم. برای اینکه مطبوعات رکن پنجم دموکراسی هستند و میتوانند باشند. مطبوعات جانشین احزاب نیستند و بههیچ وجه نمیتوانند کار احزاب را بکنند. آنها باید کار خودشان را بکنند. اگر جانشین احزاب شوند، روند دموکراسی مشکل پیدا میکند. |