رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۸

«در جمهوری اسلامی، دوم خرداد تکرار نخواهد شد»

نیک‌آهنگ کوثر
nikahang@radiozamaneh.com

انتخابات در ایران را می‏توان "سیاست با دور تند" نامید. تحولاتی که در طول مبارزات انتخاباتی اتفاق می‏افتد، به هیچ‏وجه قابل مقایسه با سکوت و سکون چهار سال پیش از آن نیست. میزان انتقادهایی که منتهی به دستگیری افراد نمی‏شود، در دوران مبارزات انتخاباتی نامزدها، شدیدا افزایش می‏یابد.

از سوی دیگر، برخی حمایت‏های رهبر نظام، آیت‏الله خامنه‏ای، از برنامه‏های دولت نهم، نشان‏دهنده‏ی تفاوت‏هایی است که نگاه رهبری با بعضی از کاندیداهای مطرح، از جمله مهدی کروبی و میرحسین موسوی دارد.

در همین رابطه، با مسعود سفیری، روزنامه‏نگار و تحلیل‏گر سیاسی ساکن کالیفرنیای آمریکا، گفت‏وگو کرده‏ام.

Download it Here!

آقای سفیری، با توجه به اتفاقاتی که در طول چند روز اخیر افتاده، احساس می‏شود که آیت‏الله خامنه‏ای به نحوی از محمود احمدی‏نژاد، رییس جمهور فعلی حمایت می‏کند. به نظر شما، این مساله چه تاثیری می‏تواند در نتیجه‏ی انتخابات بیست و دوم خرداد بگذارد؟

دفاع آقای خامنه‏ای از دولت نهم، دفاعی حساب شده و برنامه‏ریزی شده است. به این مضمون که دولت را در برابر کاندیداهای اصلاح‏طلب، مثل آقای کروبی و آقای موسوی تنها نگذارد و در برابر افکار عمومی از او حمایت کند.

به لحاظ تحلیل جامعه‏شناسی، دو اتفاق می‏تواند بیفتد؛ یکی این که جامعه نسبت به تمامی این تحلیل‏ها بی‏تفاوت باشد و طبقه‏ی متوسط هم‏چنان خاموش بماند.

دومین تحلیل این است که این قبیل موضع‏گیری‏ها، افکار عمومی را نسبت به آن‏چه که در بیست و دوم خرداد ممکن است اتفاق بیفتد، تحریک کند و بنابراین برود مسیر آن را عوض کند. اگر این اتفاق بیفتد، تردیدی نیست که دولت بعدی در اختیار آقای احمدی‏نژاد نخواهد بود و این موضع‏گیری‏ها، قطعاّ، طبقه‏ی متوسط را به‏حرکت درمی‏آورد.


مسعود سفیری، روزنامه نگار

یک مساله که بعد از دوم خرداد ۷۶ مطرح بوده، این است که طبقه‏ی متوسط و اکثریت خاموش در آن مقطع در انتخابات شرکت کردند و باعث پیروزی سید محمد خاتمی در برابر آقای ناطق نوری شدند. اما رهبر انقلاب، روز بعد از انتخابات آمد و انتخابات را عملاّ به نام خود ثبت کرد و خود را پیروز میدان جلوه داد. فکر می‏کنید، با توجه به آن سابقه، چند درصد از همان طبقه‏ی متوسط ممکن است دوباره در انتخاباتی شرکت کنند که مجدداً، رهبر انقلاب خود را برنده‏ی آن اعلام کند؟

به نظر من، دوم خرداد ۷۶ در تاریخ جمهوری اسلامی ایران، تکرار نخواهد شد. به دلیل این که امیدها پایان گرفت.

فرآیندی که جمهوری اسلامی در هشت سال دولت آقای خاتمی، در پیش گرفت، نه صرفا برای مقابله با آقای خاتمی، بلکه با این احساس که آقای خاتمی مطالباتی را نمایندگی می‏کند که آن مطالبات ممکن است در درازمدت به زیان جمهوری اسلامی باشد، به تمامی امیدها در این قالب که می‏شود جمهوری اسلامی را در چهارچوب قانون اساسی، در داخل، به اصلاحات وادار کرد، ناامید کرد.

در روزهای اخیر، به نظر می‏آید که رقابت میان دو کاندیدای اصلی جناح اصلاح‏طلبان، یعنی مهدی کروبی و میرحسین موسوی، دارد شدیدتر می‏شود. در این میان، آقای کروبی، نسبت به آقای موسوی خیلی واضح‏تر و روتر دارد بازی می‏کند. به نظر شما، این مساله چه تاثیری می‏تواند در بالا آمدن هرکدام از کاندیداها، در مقابل جناح مخالف داشته باشد؟

فکر می‏کنم، جامعه هنوز در باره حرف‏هایی که آقای کروبی در قالب بیانیه و سخنرانی مطرح می‏کند تصمیم نگرفته، بحث‏هایی مانند ایجاد معاونت حقوق شهروندی، حمایت از حقوق زنان و… که آیا بپذیرد یا یک پوزیسیون انتخاباتی است.

اما آقای موسوی، یک رأی سنتی دارد که مربوط به نسل دهه‏ی شصت، نسل انقلابیون دهه‏ی شصت و نسل چپ‏های این دهه است، دانشجویانی که شاید پدران‌شان آن سال‏ها را به‏خاطر دارند و بخشی از طبقه‏ی متوسط.

اما این‌که این رأی چقدر است، هنوز هیچ‏کس نمی‏داند. خود آقای موسوی اصولا آدم محافظه‏‏کاری است و اعلام کرده که: «من یک اصلاح‏طلب اصول‏گرا هستم». اصلاح‏طلب اصول‏گرا یعنی کسی که در یک چهارچوب کاملا مشخص حرکت می‏کند. هنوز کسی واقعا نمی‏داند که آقای موسوی نسبت به پدیده‏ی فرهنگ، هنر، آزادی مطبوعات، جنبش زنان و جنبش‏های مدنی چه فکرهایی می‏خواهد بکند.

آن‏چه که در مورد آقای موسوی گفته می‏شود، تعبیر و استنباطی است که اطرافیان ایشان دارند.

در طول چند هفته‏ی اخیر، با این پدیده روبرو بودیم که بعضی از گروه‏هایی که عملا، انتظار می‏رفت انتخابات را تحریم کنند، به خصوص گروه‏هایی که به آقای عبدالله نوری هم نزدیک‏تر بودند، به سمت کاندیداها و به خصوص، به سمت آقای کروبی، آمده‏اند. تحلیل شما از این مساله چیست؟

جمله‏ای که می‏خواهم بگویم، شاید تلخ باشد اما واقعیت دارد؛ آقای میرحسین موسوی با سکوت سهمگین‏اش در بیست سال گذشته و با ظهور ناگهانی‏اش و کنار رفتن آقای خاتمی به نفع ایشان، نوعی سوءظن در بعضی احزاب، افراد و روشنفکرها ایجاد کرده است.

به دلیل این که آقای میرحسین موسوی در بیست سال گذشته، حتی یک مصاحبه نکرده، یک مطلب ننوشته، یک خاطره چاپ نکرده، هیچ کاری نکرده است و عملا به حاشیه رفته است. وقتی ناگهان وارد صحنه می‏شود و مشخص هم هست، (در جمهوری اسلامی بعد از فوت آقای خمینی، این تبدیل به یک رویه شده است که هر کس می‏خواهد نامزد انتخابات ریاست جمهوری بشود، باید برود با آقای خامنه‏ای مشورت کند یا به نوعی از او اجازه بگیرد) که آقای خامنه‏ای این اجازه را به او داده است.

نوعی تردید نسبت به صداقت آقای موسوی در نزد گروه‌های مختلف، به ویژه احزاب و فعالان سیاسی که از نزدیک ایشان را می‏شناسند و مسایل سیاسی کشور را دنبال می‏کنند، وجود دارد. در حالی که نوعی صداقت در کلام آقای کروبی می‏بینند و به همین دلیل بیشتر به سمت آقای کروبی می‏روند.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

درود بر مسعود سفیری عزیز

یادش بخیر آن روزهایی که در دانشگاه اصفهان و از طرف خانه نشریات دانشجویی به ما گزارش نویسی یاد می دادید.
پایدار باشید

-- حمید پیمانی ، May 21, 2009 در ساعت 03:36 PM

موسوی دراولین مصاحبه ی انتخاباتیش گفت که از رهبر اجازه نگرفتم و دلیلی هم برای این کار نمی بینم. لطفا با کسانی مصاحبه کنید که دست کم اخبار را دنبال کنند.

-- nasser ، May 21, 2009 در ساعت 03:36 PM