رادیو زمانه > خارج از سیاست > انتخابات ایران > «اطلاعات لازم در مورد کاندیداها به جامعه ارائه نشده» | ||
«اطلاعات لازم در مورد کاندیداها به جامعه ارائه نشده»نیکآهنگ کوثرnikahang@radiozamaneh.comدر روزهای اخیر بعضی از کاندیداهای ریاست جمهوری با پرسشهایی روبهرو میشوند که انتظار شنیدن آن را یا نداشتهاند یا تمایلی نداشتهاند در مجامعی ظاهراً شوند که چنین سوالهایی از آنها پرسیده شود. در گفتو گویی که با مسعود سفیری، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی داشتیم او اعتقاد داشت که توافق نانوشتهای میان گروههای سیاسی وجود دارد که دربارهی مسایل واقع شده در دهه ۶۰ صحبت نکند. دربارهی نحوهی روبهرو شدن با تاریخ انقلاب و وقایع آن و به خصوص وقایع دههی ۶۰ با شهرام خلدی، پژوهشگر تاریخ و محقق علوم سیاسی از دانشگاه منچستر انگلستان گفت و گو کردهام. خلدی در حال حاضر در حال تحقیق دربارهی وقایع ۳۰ سال گذشتهی ایران است.
یکی از مسایلی که جمهوری اسلامی بعد از ۳۰ سال با آن درگیر است این است که چگونه باید گذشته را بازسازی بکند. و در این بازسازی از گذشته طبعتاً باید قسمتهایی به پررنگی یادآوری شود و قسمتهایی با کمرنگترین یا کدرترین وجه یادآوری شود و یا اصلاً یادآوری نشود. به نظر من، اگر در مورد هر چهار نفری که برای انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا شدهاند، بررسی خیلی خلاصهای بکنیم هر چهار نفرشان دارای گذشتهای هستند که باید چه در گذشتهی دور و چه در گذشتهی نزدیک در مورد آن پاسخگو باشند. این را با توجه به نوشتههای صاحبان نظر که از آغاز دورهی آقای خاتمی تا به امروز بهوسیله انقلابیون که سردمداران جمهوری اسلامی بودند، میگوییم، نه براساس فقط نوشتههای این روزنامه یا آن روزنامه یا سوالاتی که اخیراً در بعضی از دانشگاهها از آقای موسوی شد که ایشان حاضر نبود به این آسانیها جواب دهد. یا براساس همان نامه خیلی معروف و سرگشادهای که اخیراً آقای کروبی خطاب به شریعتمداری نوشته است. از این منظر چگونه میتوانیم انتخابات ایران را با انتخابات در کشورهای مختلف دنیا مقایسه کنیم با توجه به اینکه سوابق کاندیداها در نقاط مختلف دنیا علنی است ولی در ایران خیر؟ بهنظر من مشکلی که داریم این است که برخلاف انتخاباتی که در جاهای دیگر دنیا برگزار میشود، خبرنگاران و روزنامهنگاران ما در ایران گذشتهی این افراد و تحولاتی را که ممکن است از گذشته تا به امروز دچار آن شده باشند یا حتی دچارش نشده باشند، به صورت مشخص زیر ذرهبین قرار بدهند و بهصورت خیلی نقادانهای آنها را مورد چالش قرار دهند. و براساس آن برنامهریزی خودشان یا آن چیزی که در دموکراسی انگلیسی زبان به آن پلتفرم میگویند، برنامه انتخاباتی خودشان را بهدرستی مشخص کنند.
اگر به همین کاندیدادهایی که در حال حاضر مطرح هستند، برگردیم آیا کارنامهای درباره روند کاری اینها در طول سالهای بعد از انقلاب وجود دارد که مبنای مقایسهای برای رأیدهندگان بشود؟ چهار نوع کارنامه داریم؛ که هرکدامشان را میشود به کارنامههای کوتاه مدت و بلند مدت تقسیمبندی کرد. مثلاً من دائم در رسانههای غربی یا رسانههای داخلی ایران میخوانم که آقای موسوی تقریباً بازنشستهی سیاسی بوده و کنار رفته بوده است. یا خود ایشان گفتند که بعد از تغییر قانون اساسی مشخص بود آقای هاشمی، رییس جمهور میشود، طبیعتاً آن سیستمی که من در آن فعال بودم به پایان رسید و من کنار رفتم. ولی این به این معنی نیست که آقای موسوی در تمام این مدت نقاشی میکردند. ما میدانیم که آقای موسوی مثلاً عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بودند. ولی نمیدانیم که آقای موسوی در هر دولتی از زمان آقای رفسنجانی تا خاتمی و احمدینژاد به عنوان عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در مورد موضوعات حساس چگونه اظهار نظر کردند و چگونه رأی دادند. یعنی چنین نبود که آقای موسوی درِ اتاقشان را به روی خودشان بسته باشند و فقط نقاشی کرده باشند. در مورد دیگر کاندیداهای ریاستجمهوری چطور؟ همین موضوع در مورد آقای محسن رضایی وجود دارد. چنین نبود که ایشان فقط به کار تحقیقات در مسایل نظامی پرداخته باشند یا در مورد مسایل نظامی اظهار نظر میکردند. ایشان عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و دبیر آن بودند. باید بررسی شود که در مورد مسایل حساس چگونه کار کردهاند. چنین نیست که کارنامهی درازمدتی از این افراد وجود نداشته باشد. بلکه حتی روایت شخصی این افراد را در مورد فعالیتشان در مهمترین نهاد ـ به نوعی میشود گفت قانونی، ولی از جهات دیگری فراقانونی نظام جمهوری اسلامی ـ نمیدانیم. به نوعی میشود گفت که مردم دارند با چشمان بسته عمل میکنند. متأسفانه رسانههای داخلی و حتی روزنامههایی که به نوعی روزنامههای مستقل و منتقد هستند هم با چشمانی بسته عمل میکنند. یعنی من حداقل تا به امروز ندیدم که کسانی به این شکل، کارنامهی فعالیتهای این به اصطلاح کسانی را که در یکی از مهمترین نهادهای نظام جمهوری اسلامی بودند، بررسی کنند. افزون بر آن، باید به تصویری که از آقایان محسن رضایی، موسوی و کروبی ـ به خصوص این سه نفر که از سالهای ابتدایی جمهوری اسلامی بسیار فعال بودند ـ در خاطرات سیاسی تمامی افراد برجسته جمهوری اسلامی که در ۱۰ سال گذشته منتشر شده، وجود دارد، پاسخگو باشند. نمونه خیلی سادهای را میگویم؛ آقای مهدویکنی که یکی از مهمترین روحانیان جمهوری اسلامی هستند، از آقای موسوی نقل کردهاند که «بازاریان زالوصفت هستند». آیا آقای موسوی کماکان همانطوری که حدود ۲۵ سال پیش به آقای مهدویکنی در مورد بازاریان و دولتی کردن همهچیز گفتند، فکر میکنند؟ یا معتقدند زمانی، حرف خیلی تندی زده بودند. اگر تحولی در وی ایجاد شده چگونه این تحول ایجاد شده است و ما چگونه میتوانیم تحول ایشان را ارزیابی کنیم. تا وقتی که ندانیم دقیقاً ایشان در جایی مثل مجمع تشخیص مصلحت نظام در ۲۰ سال اخیر چگونه فعالیت میکردند، نمیتوانیم چیزی بگوییم. در مورد آقای کروبی میتوانم مثالهای عمدهای را بیاورم به خصوص که ایشان حداقل چند دوره رییس مجلس شورای اسلامی بودند و در درورهی گذشته هم انتخابات ریاست جمهوری را باختند. ایشان دقیقاً باید بگویند در چهار سال گذشته غیر از روزنامهای که داشتند چه فعالیتهایی میکردند. برای اینکه بهنظر میرسد در این میان، طولانیترین مبارزه انتخاباتی را از همه بیشتر، آقای کروبی و آقای احمدینژاد دارند انجام میدهند. آقای احمدینژاد بر اساس استفادهشان از پست ریاست جمهوری با توجه به حدود ۶۰ مسافرتی که انجام دادهاند، از زمانی که رییسجمهور شدند درحال فعالیت انتخاباتی بودهاند و آقای کروبی هم بههمین ترتیب. ولی واقعاً از نظر توسعه سیاسی چهکار کردند؟ چه تحولی در اندیشههایشان حاصل شده و چگونه میخواهند نسبت به فعالیتی که در ۱۵ سال اول انقلاب کردند، پاسخگو باشند. سوال من اینجا از شما بهعنوان یک پژوهشگر تاریخ این است که در کشورهای غربی، مردم سایتها، رسانهها و مراکزی دارند که بتوانند راجع به کاندیداها تحقیق کنند. این مسأله در ایران تقریباً وجود خارجی ندارد، این کمبودها را چگونه میتوانیم در آینده عملاً جبران کنیم؟ فکر میکنم مهمترین کمبود در اینجا کمبود دو نهاد نیرومند در ایران است. یکی کمبود رسانههای مستقل و نیرومند است که بتوانند به آن اندازه کافی چه از نظر کارشناسی و چه از نظر مالی ثروتمند باشند که بتوانند چنین تحقیقاتی انجام دهند. مصاحبههای افراد را در آن زمان در روزنامهها ببینند، آمارهایی را که وجود دارد، مشاهده کنند. مثلاً خیلی خوب بهخاطر میآوریم که درست پس از اینکه آقای هاشمی، رییس جمهور شدند در دانشگاه تربیت مدرس متخصصینشان دست به مطالعاتی درباره عملکرد دولت آقای موسوی زدند و بعد از آن مسایلی مطرح شد. آیا آنها به صورت علمی انجام شده بود؟ براساس چشماندازی که در ۲۵ سال اخیر داریم، بررسی کنیم که این کار کسانی است که در رسانهها کار میکنند و باید استادان دانشگاه را به خدمت بگیرند و این دادهها را بهصورت منسجم به آنها عرضه کنند و بعد اینها را به صورت ویژهنامه منتشر کنند. ولی متأسفانه رسانههای ما آنقدر نیرومند نیستند. نهاد دومی که باید این کار را انجام دهد احزاب هستند. آقای کروبی تنها کاندیدایی است که به مدرنترین شیوه موجود دارد عمل میکند، یعنی یک روزنامه، یک حزب و یک سازمان انتخاباتی دارد. دیگران همانطور که آقای خامنهای ـ البته از آقای ناطق نوری نقل قول میکنم ـ گفتند، دارند به صورت قبیلهای در مبارزات انتخاباتی شرکت میکنند. با توجه به این مسأله میشود گفت که اگر احزابی وجود داشتند یعنی مثلاً آقای محسن رضایی از طرف یک حزب پایدار منسجم سازمانیافته آمده بودند، هر کدام از این احزاب به بررسی کارنامه طرف مقابل پرداخته و بعد کارنامهی خودشان را که ممکن است صادق نباشند، ارایه میکردند. ضمن اینکه ادعاهایی را علیه همدیگر بهصورت مشخص و منسجم و چاپ شده در اختیار مردم قرار میدهند و به مردم این توانایی را میدهند که اینها را در ترازوی مقایسه بگذارند و به نقدشان بپردازند و نهایتاً براساس آن تصمیم بگیرند. بنابراین میشود نتیجه گرفت که فقدان دو عنصر مهم در هر نوع مردمسالاری ـ حالا میخواهد مرمسالاری دینی باشد یا مردمسالاری غیردینی ـ رسانههای مستقل و ثروتمند از هر جهت و احزاب غنی باعث شده که انتخابات فعلی، انتخاباتی باشد که در آن مردم با امیدی کور، نسبت به هر یک از این نامزدها و آنچه تا حدود خیلی زیادی رسانههای غیر مستقل یا رسانههای منبعث از دولت مطرح میکنند، به قضاوت در موردشان بپردازند. |
نظرهای خوانندگان
در حکو متها ی که شیوه دمو کراسی مر سو م رایج نبا شد.همیشه با جر یان استبداد ی مواجه هستیم.و تباد ل افکا روارا واطلا ت به اسانی امکان پذ یر نیست.و همه اینها دست ساحبان قدر ت است
-- rahi ، May 12, 2009 در ساعت 03:45 PM