رادیو زمانه > خارج از سیاست > انتخابات ایران > «بدون تنش و درگیری بیمنطق، روی اصولمان میایستیم» | ||
«بدون تنش و درگیری بیمنطق، روی اصولمان میایستیم»مریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comبا پایان گرفتن تعطیلات رسمی در ایران، در روز چهارشنبه، پنجم فروردین ماه 1388، به نظر میرسد، چالشهای انتخاباتی نیز از سر گرفته شده است. در حالی که در اردوی اصولگرایان، علیرغم انتقادات یا مدافعات آشکار و پنهان از آقای احمدینژاد، هنوز هیچ نامزد رسمی به عرصهی انتخابات معرفی نشده، در اردوی اصلاحطلبان کماکان دو نامزد اصلی وجود دارند که هرکدام حمایت بخشی و انتقاد بخشی دیگر از اصلاحطلبان را همراه دارند. در همین ارتباط، سایت «قلم نیوز»، وابسته به آقای موسوی، خبری را از قول دکتر ابوالفضل فاتح، مسئول تبلیغات و رسانههای ستاد آقای موسوی، مبنی بر این که: «مجموعهی تحولات فعلی، از شکلگیری نقطه عطفی بزرگ در تاریخ تحولات سیاسی کشور، حکایت میکند»منتشر کرده است. در مضمون این خبر آمده است: «طبق نظرسنجیهای دقیق، حضور مهندس موسوی، در طبقات مختلف جامعه (بهویژه طبقات متوسط و مستضعف)، با بازتاب مثبتی مواجه شده است.» بر اساس این خبر، هر روز دامنهی این تاثیرات، به سمت ایجاد یک موج بزرگ اجتماعی، در حال وسعت یافتن است.
آقای فاتح در پاسخ به سوال من در این مورد میگویند: خبری را که روی سایت «قلم» آمده است، صد درصد تائید میکنم. تاکید شما بر طبقات مستضعف و متوسط است، عرصهای که آقای احمدینژاد معتقد است در آنجا حضور دارد. بازتاب این حضور در همهی طبقات مثبت است. من گفتم: در طبقات متوسط و پایینتر هم این استقبال به شکل ویژهتری شکل گرفته است.
با تاکید بر این زاویه از بحث، به سراغ آقای دکتر فرشاد مؤمنی، اقتصاددان، عضو هیأت علمی دانشگاه علامهی طباطبایی و از اعضای ستاد آقای میرحسین موسوی، میروم. از ایشان سوال میکنم: آقای موسوی در صورت برگزیده شدن در انتخابات ریاست جمهوری، اولین چالش اقتصادی که در مقابل خود میبینند، چه خواهد بود؟ اگر انشاالله، ایشان انتخاب شود، اولین مسالهای که با آن مواجه خواهد شد، واقعیتهای مربوط به کاستیهای جدی بودجهی سال 1388 است. برخلاف آنچه که در سند لایحهی بودجه منعکس شده، در ارزیابیهایی که در مرکز پژوهشهای مجلس صورت پذیرفته، بودجهی سال 1388 حداقل چهل و چهار هزار میلیارد تومان کسری دارد. بنابراین، آقای مهندس موسوی باید به این واقعیت توجه داشته باشد که در شرایطی که برآورد شده در سال 1388، حدود سی میلیارد دلار درآمد نفتی داشته باشیم و حدود چهارده میلیارد دلار هم از محل حساب ذخیرهی ارزی، دولت محترم پیشبینی کرده که برداشت کند که جمع آن حدود چهل و چهار میلیارد دلار میشود، و چهل و چهار هزار میلیارد تومان را هم که به دلار تبدیل کنیم، حدود چهل و پنج میلیارد دلار هم کسری واقعی در بودجه وجود دارد. به گمان من، فوریترین و جدیترین مسالهای که آقای مهندس موسوی با آن روبرو خواهد شد، پیدا کردن راهکارهایی است که در عین حال که به ملاحظات توسعهی بلند مدت کشور صدمهای وارد نکند، بدون آوردن فشار جدیدی به مردم، با تدابیر و تمهیدات ویژهای، فکری برای این مساله بکند. از جانب تیم آقای احمدینژاد گفته میشود که طرح تحول اقتصادی و افزایش قیمت حاملهای انرژی، موجب افزایش درآمد دولت میشود و میتواند کسر بودجهی احتمالی را هم پوشش بدهد. دولت آقای موسوی در مورد حاملهای انرژی چه خواهد کرد؟ مضمون تعبیری که ایشان یک بار به کار برد، این بود که ما نباید چوب بیتدبیریها و ناتوانیهای دولت را به مردم بزنیم. مثلا، الان خودروسواران کشور، متهم میشوند که رویهی اصرافآمیزی در زمینهی مصرف بنزین دارند. در حالی که هرکس با الفبای موضوع آشنا باشد، میداند موضع اصلی مشکل، خودروسازانی هستند که خودروهایی با مصرف به طور غیرعادی بالایی تولید میکنند. اگر به صورتی که دولت محترم فعلی پیشنهاد کرده، یک شوک قیمتی به نرخ بنزین وارد بیاوریم، دقیقا به این معنی است که مردم تنبیه بشوند. در حالی که در این زمینه، هیچ گناهی ندارند. به اضافهی این که از طریق افزایش قیمت بنزین هم ناکارآمدی سیستم سوخت خودروها، حل و فصل شدنی نیست. برای حل و فصل کردن این مشکل، یک برنامهی میانمدت لازم است و باید قاعدههایی را وضع کنند و خودروسازها را موظف به رعایت این استانداردها بکنند. معنای برنامهای که میگویید، نظارت و کنترل بیشتر بر بازار تولید نیست؟ همان چیزی که امروز نسبت به آن ایراد گرفته میشود؟ به هیچوجه به معنای افزایش مداخلهی دولت نیست و اگر چنین اتفاقی بیفتد و کارآمدی و بهرهوری این بنگاهها افزایش پیدا کند، اتفاقا خصوصی سازی غیر راندجویانه را تسهیل میکند و به نفع اقتصاد ملی تمام خواهد شد. بدون این که مداخلهی بیشتری را هم برای دولت پدید بیاورد. در ارتباط با اشارهی شما به این خصوصیسازی غیر راندجویانه؛ همیشه مشکلی به عنوان شرکتهای دولتی زیانده، مطرح است. همیشه هم مسالهی واگذاری آنها طرح است ولی گفته میشود که از طریق راندها و به مالکین غیرمتخصص و ناکارآمد واگذار میشود. دولت آقای موسوی با چنین معضلی (شرکتهای دولتی زیانده) چه خواهد کرد؟ طیف شرکتهای زیانده دولتی، طیف همگون و واحدی نیست. این مساله دو بخش دارد؛ یک بخش از این زیانها، معلول سیاستهای نادرست پولی، مالی و ارزی دولت است. طبیعتاً این امید وجود دارد که با هوشمندی، سوابق و تجربیاتی که آقای مهندس موسوی و دوستان ایشان دارند، عوارض ناشی از این جهتگیریهای نادرست را به حداقل برسانند. آن بخشهایی از دلایل زیانده شدن بنگاههای دولتی که به سیاستهای غلطی، مثل آزاد سازی واردات، برهم زدن تعادلهای بازارهای پولی و… مربوط است، انشاالله تصحیح خواهند کرد. نکتهی بسیار مهم دیگر این است که با کمال تاسف، بخش مهمی از مدیرانی که برای این شرکتها منصوب شدند، بیش از آن که انتصابشان منبعث از صلاحیتهای تخصصی و کارشناسی باشد، تحت تاثیر همگونیهای سیاسی بوده است. آقای مهندس موسوی این تعهد را داده است که اساس را صرفنظر از دیدگاههای گروهی و جناحی، بر صلاحیتهای کارشناسی و لیاقت افراد بگذارند.
گذشته از بخشی که زیاندهی شرکتهای دولتی، حاصل ناکارآمدی مدیران باشد، به نظر شما، آیا مواردی هم هست که واگذاری این شرکتها را به بخش خصوصی الزامی میکند؟ بدون تردید، باید این کار انجام شود. همینطور که آقای موسوی هم چند بار اعلام کرده ، این یک تصمیم بنیادی است که در سطح کل نظام گرفته شده است. بحث بر سر چگونگی انجام این کار است. آنچه که ما تا الان شاهد بودیم، رویکرد سیاستزده و جناحی بوده و ملاحظات کارشناسی همیشه تحتالشعاع قرار میگرفته است. پرداخت یارانهها فقط به حاملهای انرژی مربوط نمیشود. در خیلی موارد دیگر هم دولت یارانه پرداخت میکند. آقای موسوی، در مورد یارانهها، به طور کلی، چه برنامهای دارند؟ بخش مهمی از این توجهی که ایجاد شده، از موضع نادرستی صورت گرفته است. این که مثلا، بنزین در اروپا گرانتر است، پس ما هم باید (به تعبیری که مطرح شده) بنزین را به قیمت «فوب خلیج فارس» به شهروندانمان بفروشیم، از اساس، با منطق علمی در حوزهی اقتصاد مغایرت دارد. به خاطر این که در تحلیلهای اقتصادی، به هیچوجه با قیمتهای منفرد مستقل ازهم سروکار نداریم. بلکه با قیمتهای نسبی سروکار داریم. نمیشود که ما انتظار داشته باشیم مهندسان ایرانی یا معلمان ایرانی، یک پانزدهم اروپاییها حقوق بگیرند، ولی قیمت نهادههایی که دولت عرضه میکند، با آنها به قیمت اروپا محاسبه بشود. خیلیها از این پاسخ شما نتیجه خواهند گرفت که مسالهی حذف یارانهها را نخواهیم داشت. موافق هستید که این نتیجه از صحبت شما گرفته شود؟ قطعاً همینطور است. منطقی کردن یارانهها، از طریق شوکدرمانی امکانپذیر نیست. به لحاظ تئوریک گفته میشود، اساساً شوکهای قیمتی، همزاد فساد مالی است. بدون این که دستآورد مثبتی داشته باشد، گستره و عمق فساد مالی را در کشور افزایش میدهد. آقای مهندس موسوی، تا آنجایی که میدانم، بنایی بر این که شوکهای قیمتی غیرعادی به اقتصاد تحمیل کند، نخواهد داشت. آقای موسوی و کارشناسان اقتصادی نزدیک به ایشان، مثل خود شما، حمایت از تولیدات داخلی را طرح میکنید. این مساله را چگونه پیش خواهید برد که مانع پیوند اقتصاد ایران با اقتصاد جهانی نشود؟ آنچه که به عنوان مهمترین اشکال میتوان ، بهویژه در مورد جهتگیریهای چند سالهی اخیر، ذکر کرد، این بوده که در الگویی که برای تعامل با دنیا انتخاب شده، به طرز غیرمتعارفی روی صدور مواد خام تمرکز کردهایم و تبدیل شدهایم به یک بازار بیدفاع برای محصولات عمدتا مصرفی کشورهای دیگر. آنچه که امید میرود در دولت بعدی اصلاح شود این است که ما به جای این که وارد کنندهی کالاهای ساخته شدهی قابل تولید در داخل باشیم، وارد کنندهی فنآوریهای نوین باشیم. بنیهی تولید ملی را ارتقاء بدهیم و به بازیگران مولد اقتصادی اطمینان بدهیم که دولت کاملا حامی آنها خواهد بود و فضایی را ایجاد کنیم که تولید کنندهها به سمت سرمایهگذاریهای مولد متمایل بشوند. بخشی از مشکلات اقتصادی ما، ناشی از تحریمها و مسایلی است که از سوی کشورهای دیگر و به لحاظ سیاسی اتخاذ شده است. برخورد دولت آقای موسوی در این مورد، یعنی تعامل ما با دنیای خارج چه خواهد بود؟ آقای مهندس موسوی، همین چند هفتهی پیش خیلی صریح و شفاف به این سوال پاسخ داد و گفت ما روی اصولمان میایستیم، اما تنش و درگیری بیمنطق و غیرکارشناسی و غیرسودمند، با دنیا ایجاد نخواهیم کرد. |
نظرهای خوانندگان
میشه این جمله را توضیح بدهید؟! بالاخره خودروسازان متهمند یا نه؟!
"مثلا، الان خودروسواران کشور، متهم میشوند که رویهی اصرافآمیزی در زمینهی مصرف بنزین دارند. در حالی که هرکس با الفبای موضوع آشنا باشد، میداند موضع اصلی مشکل، خودروسازانی هستند که خودروهایی با مصرف به طور غیرعادی بالایی تولید میکنند."
-- امیر ، Mar 26, 2009 در ساعت 01:12 PMخانم مریم محمدی لطفأ اب در هاون و خاک در چشم مردم نپاشید.
-- Solh ، Mar 27, 2009 در ساعت 01:12 PMgharze khareji che mishavad?dar hal haze hodood 30 milliard dollar gharze khareji darim,va tebghe mohasebat,in ghorooz be ta chand sal digar be hodood 40 milliard dollar khahad resid;mablaghi vahshatnak! yani mellat mesle khar assari bayad bedavad va sood in gharz ra be gharbiha bedahad;chetor ast ke ba in hame daramad dar chahar sal akhir ghorooz khareji bishtar ham shod??dar morede masrafe energie va benzin moshkel jeddi ast;vezarat niroo va niz khodro sazan bayad javabgoo bashand;moshkelate zist mohiti dar kenar masrafe balaye energie koll hayat keshvar ra tahdid mikonad.khoob bood dar in morede soraghe khanom vaezi moaven reis jomhoor dar écologie miraftid.
-- بدون نام ، Mar 27, 2009 در ساعت 01:12 PMنمیدونم اقا یا خانم Solh منظورشان لز اب در هاون و خاک در چشم چیست. میفرمایید باید همه خبرهای مربوط به جمهوری اسلامی و مقامات را حذف کرد؟ ایا باید به جای مصاحبه فحش ..... نثار کرد. دوست عزیز متن بالا یک مصاحبه است بدون اظهار نظر و جهت گیری در مورد ان. اگر تفسیرهای الترا اینوری و الترا اونوری میخواهید میتوانید یا تلویزیون جمهوری اسلامی را نگاه کنید یا برخی شبکه های فحاش لس انجلس را.
-- Ali ، Mar 28, 2009 در ساعت 01:12 PMاین آقا که نخست وزیر بود مردم را بفقر و فلاکت دچار کرد و زمانی که می رفت دوازده میلیارد دلار قرض بالا آورد و رفت. با کوپون غذایی و بعضی
-- Mani ، Mar 28, 2009 در ساعت 01:12 PMازمواد اولیه زندگی روزمره، زیست روزمره را به حد گیاهی پایین آورد، صدو پنج میلیارد دلار هم گم شد. زمانی که سردبیر روزنامه جمهوری
اسلامی بود رئیس جمهرال را مهم به دروغ گویی کرد در صورتی کهخود روزنامه داشت دوغ می گفت . رفتن آقای خاتمی بمعنی رأی ندادن
آقای خامنه ای به او بود و آمدن آقای موسوی بمعنی رأی دادن آقای خامنه ای به او است . خلاصه اینکه دراین مملکت فقط یک رأی وجود دارد
و آن هم رأی ولی مطلقه است. زیمبابوه و ماداگاسکار و پاکستان تحمل بهتر از آقای خامنه ای رانیاورد ما که بسیار قدیمی تر و همینطور پر
فرهنگتر از آنهاییم چرا به تنها راه حل که یک جنبش عمومی روی نمی آوریم؟ در غیاب جنبش تحریم انتخابات تنها رأی ملت می تواند باشد
آره خانم محمدی، آقا یا خانم صلح راست میگوید، به ما چه ارتباطی دارد که در ایران چه خبراست. آقای موسوی بعد از بیست سال آمده و میخواهد رییس جمهور بشود خب بشود، به ما چه که بخواهیم بدانیم برنامه اش چیست؟ با این اقتصاد فلک زده چه میخواهد بکند؟ سر مردم چه میخواهد بیاید؟ به ما چه که در مجلس ایران چه میگذرد؟ به ما چه که وضعیت پولی و بانکی ایران به کجا میکشد؟ و…
-- فرهاد ، Mar 28, 2009 در ساعت 01:12 PMاین همه زحمت میکشید ما را از این طور مسایل آگاه کنید که چی بشود؟ این بحث ها و سوالها و سعی در روشنگری به درد ما نمی خورد. ما تشنه شعار هستیم.
ما فقط منتظر فرش قرمزی هستیم که برایمان پهن کنند و نوبت بازی ما بشود. ما را به بازی دیگران چه کار؟
به ما چه که هیچ دستی از آسمان، امریکا یا هیچ جای دیگری از آستین بیرون نمی آید که اینها را از بازی بیرون کند. ما همچنان منتظر میمانیم.
مطمئنا در انتخابات پیش رو بار دیگر این ملت حماسه ای دیگر خواهد آفرید و انشاالله فارغ از اینکه چه کسی از صندوقهای رای بیرون بیاید خروجی آن هموار کننده راه این مردم صبور در تحقق آرزوهای تاریخی خویش که همانا عزت و سربلندی میهن عزیزمان ایران است باشد
آزادى ايجاد تشکلهاى مستقل معلمان, مسکن٬ رفاه اجتماعى, برابرى زن و مرد در تمام سطوح, استخدام رسمى معلمين حق التدريسى, يک نظام آموزشى آزاد و مدرن, معلم- دانش آموز- اتحاد عليه تبعيض معلمان کشور اتحاد اتحاد معلم ميرزمد٬ سازش نميپذيرد!
من اميدوارم تمام ملت ايران دست به دست هم دهيم و با استفاده از موقعيت دولت اصلاحات دهم ، كشور را به مسير خود هدايت نماييم . به اميد ربقراري دموكراسي واقعي در ايران عزيز !
مي خواهم معلم بمانم و خود را در خدمت ارتقاي انديشگي دانشجويان عزيز ميهن مان قرار دهم.
میخواهم معلم بمانم حتی اگر از گرسنگی بمیرم حاضر نیستم جوانان ما بیسواد بمانند. من خواهشی که از هموطنان عزیزم دارم اینه که حالا که انتخابات دوباره نزدیک است به یکیری بدهند که میلیونها همشهریهمون رو از فقر نجات بدهد این همه نفت تولید میکنیم و اینهمه بدبختیم میگن دورهٔ شاه هم همین رو میگفتند پس این انقلاب برای چیبود . من فکر میکنم نکنه ما ملت ایران یه گناهی کردیم که اینهمه جزاش رو اینهمه سال پس میدیم.
من کاری ندارم رئیس جمهور کیخواهد بود تنها دعا که دارم این است کهای کاش وضع ملت بهتر بشه و بجای اینکه اینقدر با دنیا در بیوفتیم به داد این ملت گرسنه که یک کیلو گوشت نمیتونن بخرند برسیم.
میخواد آخوند باشه،احمدی باشه یا هر کیدیگه خدا الهی ازش نگذر اگر به نجات این مردم بیچاره نرسه.
خودشون توی قصرها نشستند و مردم حتی نمیتونن اجارهٔ یه اتاق کوچک رو بدهند.آخه انصاف کجاست.
دوستان تو را بخدا من بد میگم، خوشحال میشم یه خط برام ایمیل بفرستین و من معلم خسته را یه صفای بدین.
فدای هموطن و به امید روزی که رهبران ما به فکر ما بیفتند.
http://www.youtube.com/watch?v=3hW049-6PRs&feature=PlayList&p=3BAFA955500BFFEF&playnext=1&playnext_from=PL&index=23
jahandar.haj@gmail.com
-- jahandar ، Apr 21, 2009 در ساعت 01:12 PM