رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۵ اسفند ۱۳۸۷
گفت‌ و گو با عیسی سحرخیز و حسین باستانی

«میرحسین موسوی، قطب سوم انتخابات»

مریم محمدی
mmohammadi@radiozamaneh.com

مطبوعات در ایران، یکی از مهم‏ترین عرصه‏های تجلی سیاست‏های گوناگون دولت‏ها هستند و اهالی مطبوعات از موثرترین‏ها، در بازتاب آن‏چه که در سیاست می‏گذرد.

به همین مناسبت، با دو تن از اهالی سرشناس مطبوعات، در ایران و خارج از کشور گفتگوها‏یی داشته‏ام:
آقای عیسی سحرخیز، عضو «انجمن دفاع از آزادی مطبوعات» و مدیر مسئول چند نشریه‏ی توقیف شده، و هم‏چنین آقای حسین باستانی، دبیر سابق «انجمن صنفی روزنامه‏نگاران» در ایران و عضو شورای سردبیری سایت «روز آن‏لاین».

Download it Here!

از آقای سحرخیز سوال می‏کنم که موقعیت دو جناح اصلی سیاسی کشور را در عرصه‏ی انتخابات چگونه می‏بینند؟

اگر افرادی مثل آقای اعلمی را که در سطح ملی نمی‏توانند مطرح باشند (شاید به صورت منطقه‏ای مطرح شوند و بخشی از آرای اصلاح‏طلب‏ها و تحول‏خواهان را در اختیار بگیرند) کنار بگذاریم، کماکان چهار نامزد اصلاح‏طلب و تحول‏خواه مطرح هستند. هر چند که بحث حضور آقای نوری روزبه روز دارد کم‏رنگ‏تر می‏شود، اما هنوز منتفی نشده است.

اما تصور می‏کنم، با صحبت‏ها و بیانیه‏هایی که از سوی آقای موسوی مطرح شد، باید در آرایش صحنه‏ی سیاسی ایران مقداری نظرمان را عوض کنیم. یعنی از فضای دو قطبی، کم کم به نگاه فضای سه قطبی میل کنیم.


عیسی سحرخیز، روزنامه نگار

به چه ترتیب؟

به این معنا که وقتی آقای موسوی می‏گوید: «من نه اصلاح‏‏طلب هستم و نه اصول‏گرا، هم اصلاح‏طلب هستم و هم اصول‏گرا»، خط سومی را مطرح می‏کند.

اصرار خود ایشان و دیگران هم این است که بگوید: «من در جبهه‏ی اصلاح‏طلب‏ها جای نمی‏گیرم.»
با رفت‏ و آمدهایی هم که از طرف جریان معتدل محافظه‏کار و اصول‏گرا صورت می‏گیرد، فکر می‏کنم آقای موسوی را به عنوان یک نامزد مستقل از این دو جبهه باید بشناسیم.

در این سه قطبی که مشخص کردید، ممکن است در قطب مستقل، به جز آقای موسوی، کاندیدای دیگری هم وارد شود؟

خیر، فرد دیگری در جای‏گاه سومی که آقای موسوی ایستاده است، اضافه نمی‏شود. یعنی اگر آقای قالیباف بیاید که بحث آن مطرح است، حضور او به جبهه‏ی اصول‏گراها برمی‏گردد. دیگران هم که بیایند، چنین وضعیتی خواهند داشت.

البته، اگر بخواهیم آقای موسوی را فارغ از تعریفی که خود ایشان دارد، مستقل بدانیم، امکان دارد نامزدهای مستقل دیگری هم حضور پیدا کنند. آقای اعلمی هم سعی می‏کند، به گونه‏ای خود را مستقل مطرح کند. امکان دارد آقای شعله سعدی هم خود را نامزد کند.

ولی، این خصوصیت آقای موسوی را که خود را هم اصلاح‏طلب می‏داند و هم اصول‏گرا، آن‏ها ندارند. آقای موسوی با چنین حضوری، چه الزاماتی را در جبهه‏ی اصلاح‏طلبان، از یک سو و اصول‏گرایان، از سوی دیگر، ممکن است ایجاد کند؟

ورود آقای موسوی و قرار گرفتن در این پوزیسیون جدید، باعث می‏شود، اصول‏گراها و جریان اقتدارگرا در وضعیت سخت‏تری قرار بگیرند و حتا بخواهند افرادی مثل آقای قالیباف را مطرح کنند. یا حتا روی حضور آقای احمدی‏نژاد پافشاری بیشتری انجام دهند.

در حال حاضر، یک ذره بیشتر دچار تردید هستند و احیاناً تا سال جدید و یک ماه آینده، نتوانند به جمع‏بندی دقیقی برسند.

با برآوردهایی که تاکنون شده است، نتیجه‏ی انتخابات را به کدام سمت محتمل می‏دانید؟ با همه‏ی آن معلوماتی که تا به امروز داریم، رأی مجموعاً پیش اصلاح‏طلب‏ها است یا اصول‏گراها؟

نگاه و بحث من عمدتاً این است، که جریان‏های تحول‏خواه ایران در کارزار انتخاباتی می‏توانند منافع خود را تامین کنند. فارغ از این که در نتیجه‏ی انتخابات چه اتفاقی می‏افتد.

وقتی از این زاویه، به مباحث نگاه می‏کنیم، آن چیزی که به دلخواه یا ناخواسته در جامعه‏ی ایران مطرح شده، اتفاق مبارکی است.

این اتفاق چیست؟ و چرا شما آن را به فال نیک می‏گیرید؟

اولا، الان دارد بین تفکرهای مختلف چالشی ایجاد می‏شود، نیروها صف‏بندی‏های جدیدی را انجام می‏دهند، افراد شفاف‏تر مورد نقد قرار می‏گیرند، نه حتا خود نامزدها، بلکه برنامه‏ها و کادرهای این افراد، گذشته و پیشینه‏ی آن‏ها هم مورد سوال و نقد قرار می‏گیرند.

به‏خصوص این که با این نگاه جدید و در فضایی که آزادی، دمکراسی و حقوق بشر حرف نو تلقی می‏شود، در فضایی که رابطه با امریکا مطرح است، بحث تنش در مقابل نگاه جنگ‏طلبانه و انحصارگر طرح است، این دید‏گاه‏ها خودبخود باید بیایند متبلور بشوند و خودشان را نمایش بدهند. همه‏ی این‏ها یک اتفاق مبارک است.

بر اساس همه‏ی این‏ها، نگاه شما به ترتیب آرایی که ممکن است وارد صندوق‏ها شوند، چیست؟

آن‏چه را که از درون انتخابات و رأی مردم بیرون می‏آید، می‏توان این‏گونه دید: ورود سه جانبه‏ای که از این سو انجام شده، طرف مقابل را در یک لاک دفاعی قرار داده است.

آخرین نظرسنجی‏ها گویا حاکی از این است که مخالفین آقای احمدی‏نژاد روز به روز دارند بیشتر می‏شود. هفتاد درصد کسانی که از آن‏ها نظرسنجی شده، با احمدی‏نژاد اعلام مخالفت کرده‏اند.

این مساله برای جریان اصول‏گرا و بخش اقتدارگرای آن، بسیار سنگین است که دارد وارد بازی‏ای می‏شود که احیاناً، ممکن است حمایت از موسوی‏ای که می‏خواهد چهر‏ه‏ی مستقلی از خود نشان بدهد، بهتر از حمایت از احمدی‏نژاد باشد.

تازه، این فکر در شرایطی است که آن‏ها مطمئن نیستند که آیا آقای موسوی، برنامه‏ی انتخاباتی‏ای را به معنای حضور در رأی‏گیری هم دارد یا، نه، دارد از فضای انتخاباتی استفاده می‏کند تا در یک حرکت بلندمدت‏تر، حزب و گروه خود را شکل بدهد و به نقد عمل‏کرد دولت کنونی بپردازد. آن موقع بحث بسیار سخت‏تری می‏شود و آن‏ها را از تصمیم‏گیری جدی، حداقل تا الان باز داشته است.

این بحث را نزد آقای حسین باستانی، دبیر سابق انجمن صنفی روزنامه‏نگاران در ایران و عضو شورای سردبیری روز آن‏لاین، می‏برم. ایشان آرایش صحنه‏ی انتخاباتی ریاست جمهوری دوره‏ی دهم را چگونه می‏بینند؟

تا این لحظه، حضور سه کاندیدای اصلی ـ آقایان خاتمی، موسوی و کروبی ـ در جبهه‏ی اصلاح‏طلبان قطعی شده است.

کاندیداهای دیگری هم هستند که احتمال ورودشان به صحنه وجود دارد. بعضی‏ها اعلام کرده‏اند که وارد خواهند شد. مثل آقای اعلمی که گرچه معتقد است منتقد اصلاح‏طلبان است، ولی در مجموع نزدیکی بیشتری با جریان اصلا‏حات دارد. کاندیدای محتمل مهم دیگر هم آقای نوری است که تا این لحظه، اعلام ورود به صحنه‏ نکرده، ولی کماکان امکان ورود ایشان کاملاً منتفی نیست.

ممکن است در آینده، کاندیداهای دیگری هم به این جمع بپیوندند، ولی به نظر می‏آید، کاندیداهای اصلی همین کسانی هستند که تا به حال اعلام حضور کرده‏اند.


حسین باستانی، عضو شورای سردبیری روز آنلاین

فکر می‏کنید، نامزدهایی مثل آقای اعلمی که به هرحال به اردوی اصلاحات متعلق هستند، می‏توانند حجمی از آرا را جابجا کنند که در سرنوشت انتخابات، به زیان یا سود اصلاح‏‏طلبان یا اصول‏گرایان، موثر باشد؟

مشخص است که آقای اعلمی حساب ویژه‏ای روی مناطق ترک نشین کشور باز کرده و به نظر من، امکان این که ایشان از این مناطق رأی هفت رقمی (حتا چند میلیون) بیاورد، کاملا وجود دارد.

حتا در انتخابات قبلی، کاندیداهایی مثل مهرعلیزاده، از شهر و منطقه‏ی خود رأی آورد. آقای اعلمی، طبیعتا، مشهورتر است و امکان رأی آوردن ایشان از این مناطق وجود دارد. شاید آرای ایشان برای این که به مقام ریاست جمهوری برسد، کافی نباشد، اما باید توجه داشت که آقای احمدی‏نژاد در انتخابات ریاست جمهوری قبلی، با اتکا به ششصد هزار تفاوت رأی با آقای کروبی بود که در مرحله‏ی اول انتخابات، به جای سوم، دوم شد (البته در این مورد هم شبهه است که چطور این اتفاق افتاد) و بعد هم رییس جمهور شد.

طبیعتا وقتی تفاوت ششصد هزار رأی می‏تواند این اثر را داشته باشد که آقای احمدی‏نژاد رییس جمهور مملکت بشود یا نه، یک رأی محتمل چند میلیونی از طرف آقای اعلمی یا غیر ایشان، می‏تواند یکی از فاکتورهای جدی باشد که در انتخابات، به ویژه در مرحله‏ی اول تاثیر بگذارد.

در مواردی مثل آقای اعلمی و آقای نوری، پیش‏بینی شما از برخورد شورای نگهبان در رد یا تائید صلاحیت آن‏ها چیست؟

رفتار شورای نگهبان کاملا قابل پیش‏بینی نیست. ممکن است این شورا بنا بر ملاحظات سیاسی، هر کاندیدایی را تائید یا رد صلاحیت کند.

در نتیجه، به نظر من، گروه‏های سیاسی و کاندیداهای محتمل، باید فارغ از این که شورای نگهبان در نهایت چه خواهد کرد، آمادگی لازم را در خود ایجاد کنند و بعد از این که شورای نگهبان رفتار خود را در خصوص رد یا تائید صلاحیت‏ها انجام داد، متناسب با آن، خود را تنظیم کنند.

به نظر شما، سکوتی که الان در اردوی اصول‏گرایان هست، به مثابه‏ی انتظار تعدد بیشتر کاندیداها در این سو است؟ یا تصمیم دیگری است برای این که برآمدی ناگهانی یا غیرمنتظره بکنند؟

به اجماع رسیدن و تصمیم‏گیری نهایی انتخاباتی اصول‏گرایان، اصولاً کاملا به این بستگی دارد که از بالا به آن‏ها چه تکلیفی اعلام شود. آن‏ها منتظرند تکلیف‏شان مشخص شود؛ به ویژه در ارتباط با شخص آقای احمدی‏نژاد.
اگر قرار باشد به صورت هماهنگ پشت آقای احمدی‏نژاد قرار بگیرند و کسی آرای ایشان را نشکند، قطعاً همگی تبعیت خواهند کرد.

اگر هم دستورِ عمل به اختیار داده شود که البته این را خیلی یا حداقل از حدی بیشتر محتمل نمی‏دانم، آن وقت شاهد تحرکات بیشتری از سوی کاندیداهای دیگری هم خواهیم بود.

اگر فرض دوم شما واقعیت پیدا کند، اصول‏گرایان به جز آقای احمدی‏نژاد، کدام نامزد دیگر را خواهند داشت؟

انگیزه‏ی بیشتری نسبت به سایر کاندیداهای محافظه‏کار، تا این لحظه، بین کسانی مثل آقای قالیباف دیده شده است. آن‏‏ها از فردای روز انتخابات ریاست جمهوری دوره‏ی، شروع به برنامه‏ریزی برای انتخابات ریاست جمهوری بعدی کردند.

البته ممکن است عواملی آن‏ها را از ورود به صحنه باز بدارد. کما این که برخی از سایت‏های اصول‏‏گرا از قول ایشان نقل کردند که گفته است: «اگر خاتمی به عنوان کاندید اصلاح‏طلب‏ها وارد شود، باید در مقابل او اجماع کرد و آن وقت بنده ممکن است به نفع آقای احمدی‏نژاد کنار بکشم». ولی بعدا، بعضی از منابع نزدیک به ایشان این گفته را تکذیب کردند. معلوم شد که این هم نهایی نیست.

نهایتاّ، بخش مهمی از موضع‏گیری اصول‏گرایان بستگی به این خواهد داشت که اصلاح‏طلب‏ها تا چه حد به اجماع برسند و نتیجه‏گیری آن این بشود که آیا اصول‏‏‏‏گرایان احتیاج به اجماع کامل دارند یا خیر.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

اگر سحرخیز که در ارشاد مدیر کل خاتمی بوده و الان هم برای بدست آوردن مسئولیت جدید قند تو دلش آب می کنه ،معتقده امثال خاتمی که قبل از ریاست جمهوری شناخته شده نبودند در سطح ملی می توانستند مطرح بشوند اما آقای اعلمی که در دو دوره نمایندگی اش در سطح ملی تا حدود قابل توجهی مطرح شده در انتخابات ریاست جمهوری نمی تواند. عجب استدلال آبکی ای است !! شما انحصار را بردارید بعد ببینید چه کسی در سطح ملی قابل پذیرش است.

-- نازیلا ، Mar 15, 2009 در ساعت 03:47 PM

بیچاره ملتی که همه کاندیداهای ریاست جمهوریش بدنبال رسیدن به شرایط دهه 60 هستند ؟!

-- ایرانی ، Mar 15, 2009 در ساعت 03:47 PM

با گذشت ٣٠سال از این کارنامه نظام مذهبی هنوز در بر همان پاشنه میچرخد ( اصل پنجم قانون جمهوری اسلامی که می گوید مردم ایران صغیر هستند و احتیاج به قیم دارند) تا این چنین باشد به حرفهای یا مصاحبها ی این حضرات نباید گوش کرد چون این حضرات هم خود صغیر هستند و حرف اول را ولی فقیه میزند.

-- Solh ، Mar 15, 2009 در ساعت 03:47 PM