رادیو زمانه > خارج از سیاست > انتخابات ایران > «با شدت گرفتن سرکوب، اصولگرایان زیان میبینند» | ||
«با شدت گرفتن سرکوب، اصولگرایان زیان میبینند»نیکآهنگ کوثرnikahang@radiozamaneh.comاز انتشار سرمقاله تهدیدآمیز روزنامه کیهان زمان زیادی نمیگذرد و گویی بعد از آن، اتفاقات سیاسی در ایران را روی دور تند گذاشتهاند؛ سرکوب دانشجویان دانشگاه امیر کبیر به بهانه اعتراض به تدفین شهدای گمنام یکی از این وقایع است. بهنظر میرسد تا فرا رسیدن انتخابات ریاست جمهوری شاهد اتفاقات و تحولات بیشتری باشیم. در همین رابطه با مسعود سفیری، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی ساکن کالیفرنیا گفت و گو کردهام.
آقای سفیری، در هفتههای اخیر شاهد رشد حملات مختلف از سوی اصولگرایان به اصلاحطلبها علیالخصوص آقای خاتمی هستیم. تحول اخیر را چگونه ارزیابی میکنید؟ معتقد هستم که آرایش نیروهای سیاسی پس از اعلام نامزدی آقای خاتمی به شدت دچار التهاب شده و شاید دور از ذهن نباشد که بگویم آقای خاتمی سلسله اعصاب جناح اصولگرا را بههم ریخته است. بههمین دلیل هجوم به شخص ایشان و جناح اصلاحطلب شدت خواهد گرفت و هدف نهایی هم تخریب شخص آقای خاتمی در یک فرایند مثلاً دموکراتیک و شبه دموکراتیک در برابر یک نامزد اصولگرا مثل احمدینژاد است. تا بدین ترتیب با شکست جناح اصلاحطلب، پروژهی پس از خاتمی را تعریف کند و در تعریف ان اصلاحات جدید و یافتن یک لیدر جدید دچار بحران شود. و جناح اصولگرا از این بحران استفاده کنند.
بعداز انتشار سرمقاله تهدیدآمیز روزنامه کیهان شاهد بودیم که در دفاع از خودشان نام مسعود کشمیری را باز مطرح کردند. مسعود کشمیری به عنوان کسی که عامل ترور رجایی و باهنر شناخته شده و با سازمان مجاهدین انقلاب هم در ارتباط بوده. به نظر شما علت مطرح کردن کشمیری چه چیزی میتواند باشد؟ پرسش بسیار مهمی است. نقش مسعود کشمیری در ترور رییس جمهور رجایی و نخست وزیر باهنر در سال ۶۰ یکی از اسرار جمهوری اسلامی است که آقای خمینی با مختوم اعلام کردن ابدی آن پرونده بر ابعاد امنیتی آن سرپوش گذاشت تا در میانهی دعواهای جناحی، یک سلاح جناحی علیه جناح دیگر تبدیل نشود و آنچه در روزهای اخیر در روزنامه کیهان مطرح شده بازخوانی نقشها و بازتعریف یک پرونده است. در واقع استفاده کیهان از این پرونده نشان میدهد که خط قرمز نه کشمیری و نه مسایل امنیتی برای سیستم سیاسی کشور بلکه سلسله اعصاب سیستم در آینده است. بنابراین میخواهند با استفاده از نام کشمیری، یکسری از حوادث را بازتعریف کنند و به جاهایی و به نهادهایی هشدار دهند. بهنظر شما در این وضعیت، آقای خاتمی و کلاً اصلاحطلبها با چه تهدیدهایی از طرف جناح اصولگرا روبهرو خواهند شد؟ آقای خاتمی با دو نوع تهدید روبهرو خواهد بود. یکی تخریب و تهدید فیزیکی و دوم تخریب و یا تهدید روانی است. تخریب فیزیکی با این منظور صورت میگیرد که بگوید جناح اصولگرا و جناح رقیب آقای خاتمی حتی به این فکر میکنند که به صورت فیزیکی رقیب خودش را از میدان به در برد. یعنی در واقع نهایت خودش را تعریف میکند. اما تخریب روانی پیچیدهتر است. چون آقای خاتمی زمانی به میدان آمده است که از او انتظار میرود با مردم صحبت کند و ارتباط داشته باشد. اما فاقد رسانههای قدرتمند است و حامیان ایشان هم نمیتوانند در تریبونهای عمومی و تریبونهای افکار عمومی مردم را مخاطب خودشان قرار دهند. بنابراین وقتی حوادثی نظیر دانشگاه امیرکبیر اتفاق میافتد که در ذهن افکار عمومی به ۱۸ تیر جدید تبدیل شده و رسانه قدرتمندی هم وجود ندارد، اصولگرایان سعی خواهند کرد در ذهن افکار عمومی این را به نوعی به عافیتطلبی اصلاحطلبها و همسویی آنها با خودشان تعبیر کنند تا به جنبش دانشجویی پیشاز انتخابات ۸۸ دسترسی پیدا کنند و آن را از خاتمی جدا کنند، درواقع بحران جدیدی را مدیریت کنند. به همین ماجرای دانشگاه امیرکبیر بپردازیم بهنظر شما هدف از این سرکوبها چیست؟ اول آنکه طبقات حامی اصلاحطلبها نظیر جنبش دانشجویی باید سرکوب شود، تا از گسترش دامنه فعالیت آنها جلوگیری شود. دوم اینکه با این اقدامات ثابت کنند که جناح اصولگرا در هزینهپردازی هیچ ابایی ندارد حتی از سرکوب هم ابا ندارد و در رابطه با جنبش دانشجویی، جنبش کارگری و جنبش زنان در روزهای منتهی به انتخابات تشدید خواهد شد. به اعتقاد خودم این نکتهای که میخواهم عرض کنم بسیار نکته مهمی است در واقع در افکار عمومی، ناتوانی مدیریت سیاسی آقای خاتمی را در حوادثی نظیر کوی دانشگاه یا قتلهای زنجیرهای شبیهسازی میکنند و اصلاحطلبها باید از افتادن این دام که یک تخریب روانی است و امنیت روانی جامعه را بههم میریزد خودداری کنند.
نفع جناح اصولگرا از این سرکوبها چه است چون به هر صورت میتواند اثر معکوس بگذارد. به نظر شما آیا ممکن است جناح اصلاحطلب از این سرکوبها بهره بیشتری ببرد؟ فکر میکنم حوادثی که در کشور اتفاق میافتد با شدت گرفتن دامنهی سرکوب، جناح اصولگرا زیان خواهند دید. چراکه طبقات شهری حامی اصلاحات که با صندوقهای رأی قهر کردهاند بهسوی صندوقهای رأی بازمیگردند. چرا که از تکرار این حوادث و از وقوع حوادث جاری که در کشور رخ داده است از وضعیت اقتصادی از وضعیت اجتماعی از وضعیت فرهنگی به شدت ناراضی هستند و ناگزیر هستند که از بد و بدتر یکی را انتخاب کنند. علیرغم همه انتقادهایی که به دولت اصلاحات و جبهه اصلاحات وارد بود به هر صورت هشت سال شکوفایی و به نوعی یک جنگ و گریز روانی بین این اقتدارگرایی و اصلاحطلبی در کشور حاکم بود. با توجه به عملکرد ماههای اخیر اصلاحطلبها، فکر میکنید در آینده نزدیک باید چه کاری انجام دهند که بتوانند از پس اصولگراها بربیایند، لااقل از بعد تبلیغاتی؟ به اعتقاد من اگر اصلاحطلبها در اندیشه پیروزی هستند باید فاصله خودشان را با افکار عمومی کمتر کنند. یعنی باید به رسانههای بیشتری دسترسی داشته باشند باید از رسانههای اینترنتی و دنیای مجازی استفاده بیشتری کنند و مهمتر از آن این است که دیدگاههای خودشان را در قبال حوادثی مثل دانشگاه امیرکبیر، بازداشت روزنامهنگاران، ،فعالان کارگری و حضور نظامیان بهویژه در عرصههای فرهنگی و اجتماعی برای مردم تشریح کند. در غیر این صورت هیچ تردیدی نداشته باشید که جناح اصولگرا به هیچ قیمتی اجازه نخواهد داد یک اصلاحطلب از صندوق رأی بیرون آید و آن جمله معروفی را که در مورد جهان سوم گفته میشود در مورد ایران هم تکرار خواهد شد: «مهم این نیست که چه کسانی رأی میدهند مهم این است که چه کسانی رأی را میشمارند.» در همین رابطه: • «بازداشت» دهها دانشجوی دانشگاه امیرکبیر |
نظرهای خوانندگان
تهدید روانی به چه صورت خواهد بود؟
-- بدون نام ، Feb 28, 2009 در ساعت 08:25 PMابتدا صحنه های سینمائی توسط بسیج دانشجویی در دانشگاه ساخته می شود. وبعد توسط اپوزیسیون (نوری زاده)در دهن افکار عمومی به 18تیر جدید و ناتوانی مدیریت سیاسی خاتمی
باسلام به اقای نیک اهنک کوتروارزوی سلامت ایشان با مصاحبه شونده شما به هیچصورت موافق نیستم انسان لازم نیست بین بد وبدتر حتما انتخاب کند .انجا که می فرمایید اکر این فشارها بیاید مردم به طرف رای دادن به خاتمی می روند از دید من این سوال مطرح میشود که بااین وصف می توانیم این نتیجه کیری را کردکه در این صورت باز هم انها موفق شدند مردم را به پای صندوق رای بیاورند یعنی در دو حالت انها موفق هستند و نمی دانم چرا بعضی از اشخاص متوجه این امر نیستند که این یا انشخص مهم نیست وفرقی نمیکنند چون نظر به سیستم ندارند.
-- کورش ازاد ، Mar 1, 2009 در ساعت 08:25 PMچون سیاست حاکمیت ایران همیشه تهاجمی بوده است پس حتی برای آنکه مردم را بیشتر جلوی صندوقهای رای بیاورد باز هم از این سیاست استفاده می کند که مردم از ترس بدتر شدن اوضاع به بد روی بیاورند و آنها نیز مانند دوران خاتمی به قتلهای زنجیره ای و بستن فله ای روزنامه ها و ... ادامه دهند و خاتمی هم با اوباما و اروپا لاس بزند تا فشار روی حکومت را از نظر خارجی کاهش دهد . ولی مردم چه خاتمی بیاید و چه احمدی نژاد تنها چیزی که برایشان تغییر نمی کند تورم است و گرانی و بیکاری . پس فرقی برای مردم نمی کند که چه کسی بیاید . فقط برای روشنفکران و اقشار میانه رو هست که می خواهند یک کم حرف بزنند برای همین از خاتمی به عنوان سوپاپ اطمینان استفاده می کنند .
-- farhad ، Mar 1, 2009 در ساعت 08:25 PMبا تشکر از مخترع سوپاپ اطمینان که ایرانی های عزیز باخطر! رو از کمبود واژه رهایی بخشید.
-- سهند ، Mar 2, 2009 در ساعت 08:25 PMفرهاد جان! واقعا فرق اوضاع اقتصادی, فرهنگی, سیاسی, امنیتی و غیره رو در این دولت با زمان خاتمی درک نمیکنی یا ترجیح میدی که درک نکنی؟
Please , let the interviewee finish his sentence before playing the ending music.
-- Amir ، Mar 2, 2009 در ساعت 08:25 PMمن یک تعریف از اصول گرا و اصلاح طلب میخوام.تا حالا یکی نشده برام درست تعریفی داشته باشه.شما لا اقل بده به ایمیلم.مرسی
-- فافا ، Apr 20, 2009 در ساعت 08:25 PM