روزنامهنگاری ایرانی و وابستگی به قدرت و احزابنیکآهنگ کوثرnikahang@radiozamaneh.comبا نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری ایران، با رشد تبلیغات رسانهای برای کاندیداها روبرو میشویم. در ایران، بر خلاف بسیاری از جوامع غربی، روزنامهی مستقل از حزب و حکومت، تبدیل به عنصری کمیاب میشود و نقش گروهی از روزنامهنگاران، به عنوان ناظران مستقل قدرت و کسانی که باید استقلال خود را از تامین کنندههای مالی روزنامه حفظ کنند، عملا مخدوش میشود. بر اساس اصول روزنامهنگاری، خبرنگار نمیتواند و نباید در آن واحد، هم در رسانه کار کند، و هم در خدمت کاندیدا باشد. در جوامعی که اصول روزنامهنگاری حرمتی دارند، اگر ناشر روزنامهای متوجه شود که خبرنگارش برای حزب یا کاندیدایی کار میکند، بدون درنگ یا اخراجش میکند یا به جایی از روزنامه که نامربوط به حوزه قبلی باشد، تبعید. یکی از دلایل وضع این اصول، نیافتادن خبرنگاران و روزنامهنگاران به دامن تبلیغات و پروپاگاندا است. وقتی روزنامهنگاری از یک کاندیدا یا حزب پولی دریافت کند، نمیتواند منعکس کننده واقعیتها در باره آنها باشد. همین مساله میتواند تدریجا اعتماد عمومی به رسانههای وابسته به قدرت و احزاب را کاهش هد. در ماههای منتهی به انتخابات ریاست جمهوری ایران، با روزنامهنگاران ایرانی و غیرایرانی در بارهی نقش مستقل روزنامهنگار در قبال سیاست و سیاستمداران، گفتگو خواهیم کرد. گفتوگوی نخست ما با مسعود سفیری، سردبیر و عضو شورای تعداد زیادی از روزنامههای قبل و بعد از دوم خرداد است.
نقش روزنامهنگاران در نظارت بر قدرت، طی سالهای گذشته، چگونه بوده و به چه صورت تحمل شدهاند؟ عملاً چه مشکلاتی سر راه آنها بوده است؟ روزنامهنگاران از پیشروترین صنفهایی هستند که همواره در جمهوری اسلامی، حکومت را برای پاسخگویی شفاف نسبت به مطالبات شهروندان، به چالش کشیدهاند. به همین دلیل، در هیچ مقطعی هم تحمل نشدهاند. هرچند شکل سرکوب متفاوت بوده، ولی به هر صورت، حکومت در سرکوب ما تردید نکرده است. اگر کوچکترین روزنهای در فضای خفقانآور مقاطع مختلف زمانی از حیات جمهوری اسلامی پدیدار شده، روزنامهنگاران بودهاند که در صف اول، این روزنه را به یک پنجرهی آزادی تبدیل کردهاند. هزینهی آن را هم با تبعید، بیکاری، بازجویی و حتا مرگ، پرداختهاند.
در غیاب یک جامعهی مدنی فعال و احزاب تاثیرگذار، نه برآمده از حکومت، یا این که طبقهی متوسط به حاشیه رانده شده، روزنامهنگارها برای احیای گفتمان مبتنی بر دمکراسیخواهی و محدود کردن دامنهی سرکوب، همواره وارد میدان شدهاند و شاید اگر اغراق نکنم، یک نقش تاریخی ایفا کردهاند. میزان موفقیت پروژهی آزادیخواهی مطبوعاتی در ایران، همواره تابعی از اعتماد یا عدم اعتماد مخاطب به رسانهای بوده که به هر صورت به عنوان یک امتیاز برآمده از ارادهی حکومت بوده و نه ارادهی دمکراسی در یک جامعهی مدنی. با توجه به همان نقش موثر روزنامهنگاران، آیا روزنامهنگاران ایرانی توانستهاند بعد از انقلاب، موجب پاسخگویی سیاستمداران و مدیران بشوند؟ اگر منظور از سیاستمداران، مدیران حوزهی عمل سیاست در ایران باشند، معتقد هستم که نسل برآمده از سالهای ۵۷، با نگاهی ایدئولوژیک به مسایل و ارجاع پاسخ به مقام بالاتر از خود، هرگز در قبال اعمال خود پاسخگو نبوده است. به عنوان مثال، وزیر امور خارجه، پاسخ را به رییس جمهور و رییس جمهور پاسخ را به رهبر ارجاع میدهد. رهبر هم که طبق قانون اساسی باید در قبال ملت پاسخگو باشد، هرگز پاسخ نداده است. نه آقای خمینی نسبت به ملت پاسخگو بوده و نه آقای خامنهای. در آستانهی انتخابات ریاست جمهوری هستیم. به نظر شما، نقش روزنامهنگاران و کسانی که در رسانهها کار میکنند، در این دوره چه تفاوت اساسی با دورههای قبلی خواهد داشت؟ در این دوره، نقش روزنامهنگاران کاملا متفاوت خواهد شد. به خاطر این که از رسانههای سنتی مثل روزنامه و نشریه، محروم هستند. بنابراین، ما به فضای اینترنتی و مجازی و پیامکهای کوتاه انتخاباتی سوق داده خواهیم شد. این پدیده در انتخابات ایران رخ خواهد داد. البته از سر ناگزیری. اگر از سر ناگزیری نبود، باید یک حادثه تلقی میشد. خطری هم وجود دارد و آن این که طبقات پائیندست شهری که جناح اصولگرا خود را در آن تعریف کرده، از دسترسی به این امکانات فنی مدرن محروم خواهد بود و طبقهی متوسط شهری و طبقات مدرن هستند که به این امکانات دسترسی خواهند داشت. از آن مهمتر، در این دوره، نامزدها بیشتر از این که از خود تعریف کنند، باید در انتظار نقد برنامههایشان باشند. چون همهی آنها در گذشته، در ورطهی عمل، امتحان خود را پس دادهاند. بنابراین، باید با برنامههای جدید بیایند و در انتظار نقد این برنامهها باشند. فکر میکنم، نقدها هم بیرحمانه خواهد بود. اگر به همان مطبوعات و روزنامههایی که دارند منتشر میشوند برگردیم، بسیاری از آنها به وسیلهی احزاب تامین مالی میشوند. آیا روزنامهنگاران میتوانند به طور مستقل، مسایل انتخاباتی را پوشش بدهند؟ احزاب با انتخابات متولد میشوند و بعد از آن هم از بین میروند. بنابراین کسانی که افکار آنها را در دورهی انتخابات تبیین کردهاند، در جامعه نمیتوانند صاحب شأن باشند. چرا که افکار عمومی را به بازی گرفتهاند. قدرتی که به جامعه پاسخگو نیست و رفتار فراقانونی دارد، قابل دفاع نیست. هر کس از او دفاع کند، شریک او تلقی میشود. در پایان این بحث میخواهم به نکتهای اشاره کنم و آن هم این است که دمکراسی به حزب، سیاستمدار و رسانه نیاز دارد و در قلب این مثلث، پدیدهای به نام روزنامهنگار قدم و قلم میزند. روزنامهنگاری در دنیای امروز، با توجه به منابع متعدد دسترسی به جریان آزاد اطلاعات، سهل و اما دشوار هم هست. به همین دلیل است که مباحثی از این دست در حرفهی ما نیاز به نوعی بازتعریف دارد. |