رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱ اسفند ۱۳۸۷

روزنامه‌نگاری ایرانی و وابستگی به قدرت و احزاب

نیک‌آهنگ کوثر
nikahang@radiozamaneh.com

با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری ایران، با رشد تبلیغات رسانه‏ای برای کاندیداها روبرو می‏شویم.

در ایران، بر خلاف بسیاری از جوامع غربی، روزنامه‏ی مستقل از حزب و حکومت، تبدیل به عنصری کم‏یاب می‏شود و نقش گروهی از روزنامه‏نگاران، به عنوان ناظران مستقل قدرت و کسانی که باید استقلال خود را از تامین کننده‏های مالی روزنامه حفظ کنند، عملا مخدوش می‏شود.

بر اساس اصول روزنامه‌نگاری، خبرنگار نمی‌تواند و نباید در آن واحد، هم در رسانه کار کند، و هم در خدمت کاندیدا باشد. در جوامعی که اصول روزنامه‌نگاری حرمتی دارند، اگر ناشر روزنامه‌ای متوجه شود که خبرنگارش برای حزب یا کاندیدایی کار می‌کند، بدون درنگ یا اخراجش می‌کند یا به جایی از روزنامه که نامربوط به حوزه قبلی باشد، تبعید.

یکی از دلایل وضع این اصول، نیافتادن خبرنگاران و روزنامه‌نگاران به دامن تبلیغات و پروپاگاندا است. وقتی روزنامه‌نگاری از یک کاندیدا یا حزب پولی دریافت کند، نمی‌تواند منعکس کننده واقعیت‌ها در باره آنها باشد. همین مساله می‌تواند تدریجا اعتماد عمومی به رسانه‌های وابسته به قدرت و احزاب را کاهش هد.

در ماه‏های منتهی به انتخابات ریاست جمهوری ایران، با روزنامه‏نگاران ایرانی و غیرایرانی در باره‏ی نقش مستقل روزنامه‏نگار در قبال سیاست و سیاست‏مداران، گفت‏گو خواهیم کرد.

گفت‌و‏گوی نخست ما با مسعود سفیری، سردبیر و عضو شورای تعداد زیادی از روزنامه‏های قبل و بعد از دوم خرداد است.

Download it Here!

نقش روزنامه‏نگاران در نظارت بر قدرت، طی سال‏های گذشته، چگونه بوده و به چه صورت تحمل شده‏اند؟ عملاً چه مشکلاتی سر راه ‏آن‏ها بوده است؟

روزنامه‏نگاران از پیش‏روترین صنف‏هایی هستند که همواره در جمهوری اسلامی، حکومت را برای پاسخ‏گویی شفاف نسبت به مطالبات شهروندان، به چالش کشیده‏‏اند.

به همین دلیل، در هیچ مقطعی هم تحمل نشده‏اند. هرچند شکل سرکوب متفاوت بوده، ولی به هر صورت، حکومت در سرکوب ما تردید نکرده است.

اگر کوچک‏ترین روزنه‏ای در فضای خفقان‏آور مقاطع مختلف زمانی از حیات جمهوری اسلامی پدیدار شده، روزنامه‏نگاران بوده‏اند که در صف اول، این روزنه را به یک پنجره‏ی آزادی تبدیل کرده‏اند. هزینه‏ی آن را هم با تبعید، بیکاری، بازجویی و حتا مرگ، پرداخته‏اند.


مسعود سفیری، سردبیر و عضو شورای تعداد زیادی از روزنامه‏های قبل و بعد از دوم خرداد

در غیاب یک جامعه‏ی مدنی فعال و احزاب تاثیرگذار، نه برآمده از حکومت، یا این که طبقه‏ی متوسط به حاشیه رانده شده، روزنامه‏نگارها برای احیای گفتمان مبتنی بر دمکراسی‏خواهی و محدود کردن دامنه‏ی سرکوب، همواره وارد میدان شده‏اند و شاید اگر اغراق نکنم، یک نقش تاریخی ایفا کرده‏اند.

میزان موفقیت پروژه‏ی آزادی‏خواهی مطبوعاتی در ایران، همواره تابعی از اعتماد یا عدم اعتماد مخاطب به رسانه‏ای بوده که به هر صورت به عنوان یک امتیاز برآمده از اراده‏ی حکومت بوده و نه اراده‏ی دمکراسی در یک جامعه‏‏ی مدنی.

با توجه به همان نقش موثر روزنامه‏نگاران، آیا روزنامه‏نگاران ایرانی توانسته‏اند بعد از انقلاب، موجب پاسخ‏گویی سیاست‏مداران و مدیران بشوند؟

اگر منظور از سیاست‏مداران، مدیران حوزه‏ی عمل سیاست در ایران باشند، معتقد هستم که نسل برآمده از سال‏های ۵۷، با نگاهی ایدئولوژیک به مسایل و ارجاع پاسخ به مقام بالاتر از خود، هرگز در قبال اعمال خود پاسخ‏گو نبوده است.

به عنوان مثال، وزیر امور خارجه، پاسخ را به رییس جمهور و رییس جمهور پاسخ را به رهبر ارجاع می‏‏دهد. رهبر هم که طبق قانون اساسی باید در قبال ملت پاسخ‏گو باشد، هرگز پاسخ نداده است. نه آقای خمینی نسبت به ملت پاسخ‏گو بوده و نه آقای خامنه‏ای.

در آستانه‏ی انتخابات ریاست جمهوری هستیم. به نظر شما، نقش روزنامه‏نگاران و کسانی که در رسانه‏ها کار می‏کنند، در این دوره چه تفاوت اساسی با دوره‏های قبلی خواهد داشت؟

در این دوره، نقش روزنامه‏نگاران کاملا متفاوت خواهد شد. به خاطر این که از رسانه‏های سنتی مثل روزنامه و نشریه، محروم هستند.

بنابراین، ما به فضای اینترنتی و مجازی و پیامک‏های کوتاه انتخاباتی سوق داده خواهیم شد. این پدیده در انتخابات ایران رخ خواهد داد. البته از سر ناگزیری. اگر از سر ناگزیری نبود، باید یک حادثه تلقی می‏شد.

خطری هم وجود دارد و آن این که طبقات پائین‏دست شهری که جناح اصول‏گرا خود را در آن تعریف کرده، از دست‏رسی به این امکانات فنی مدرن محروم خواهد بود و طبقه‏ی متوسط شهری و طبقات مدرن هستند که به این امکانات دسترسی خواهند داشت.

از آن مهم‏‏تر، در این دوره، نامزدها بیشتر از این که از خود تعریف کنند، باید در انتظار نقد برنامه‏های‏شان باشند. چون همه‏ی آن‏‏ها در گذشته، در ورطه‏ی عمل، امتحان خود را پس داده‏اند.

بنابراین، باید با برنامه‏های جدید بیایند و در انتظار نقد این برنامه‏ها باشند. فکر می‏کنم، نقدها هم بی‏رحمانه خواهد بود.

اگر به همان مطبوعات و روزنامه‏هایی که دارند منتشر می‏شوند برگردیم، بسیاری از آن‏ها به وسیله‏ی احزاب تامین مالی می‏شوند. آیا روزنامه‏نگاران می‏توانند به طور مستقل، مسایل انتخاباتی را پوشش بدهند؟

احزاب با انتخابات متولد می‏شوند و بعد از آن هم از بین می‏روند. بنابراین کسانی که افکار آن‏ها را در دوره‏ی انتخابات تبیین کرده‏اند، در جامعه نمی‏توانند صاحب شأن باشند. چرا که افکار عمومی را به بازی گرفته‏اند.

قدرتی که به جامعه پاسخ‏گو نیست و رفتار فراقانونی دارد، قابل دفاع نیست. هر کس از او دفاع کند، شریک او تلقی می‏شود.

در پایان این بحث می‏خواهم به نکته‏ای اشاره کنم و آن هم این است که دمکراسی به حزب، سیاست‏مدار و رسانه نیاز دارد و در قلب این مثلث، پدیده‏ای به نام روزنامه‏نگار قدم و قلم می‏زند.

روزنامه‏نگاری در دنیای امروز، با توجه به منابع متعدد دسترسی به جریان آزاد اطلاعات، سهل و اما دشوار هم هست. به همین دلیل است که مباحثی از این دست در حرفه‏ی ما نیاز به نوعی بازتعریف دارد.


Share/Save/Bookmark