پایان هیجان، آغاز دردسرنیکآهنگ کوثرnikahang@radiozamaneh.comانتخاب باراک اوباما به ریاست جمهوری آمریکا، شاید تاریخیترین واقعه برای بخش عمدهای از شهروندان آمریکا و حتی کسانی باشد که سیاست در آمریکا را دنبال کردهاند.
بسیاری از شهروندان سیاهپوست آمریکایی سخن از واقعیت گرفتن رویای مارتین لوترکینگ میزنند. اما از این پیروزی تا آغاز به کار دولت جدید، دوماه و نیم باقی مانده و در طی این مدت باید کابینهاش را هم ببندد. اوباما از پیش قول داده بود که از جمهوریخواهان نیز در کابینهاش استفاده خواهد کرد و حتی ممکن است کالین پاول یکی از مشاوران اصلیاش باشد. نزدیکان اوباما معتقدند کابینه او برخلاف کابینه نئوکانها، بر اساس ایدئولوژی شکل نخواهد گرفت. تیم کین، فرماندار ویریجینیا به واشینگتن تایمز گفته است که برای اوباما نتیجه مهمتر از شعار و منطق سیاسی است. کین میافزاید که اوباما از صاحبنظرانی که ممکن است عقیدههایی متفاوت داشته باشند، استفاده خواهد کرد. بعضی از همکاران بیل کلینتون در حال بررسی نامزدهای حضور در کابینه باراک اوباما هستند.
اواخر هفته گذشته، اوباما به رحم امانوئل پیشنهاد کرده که رییس دفترش باشد. امانوئل هم مانند اوباما از ایالت ایلینویز وارد قدرت شده و نماینده بخش شمالی شهر شیکاگو است و معروف به رکگویی است. او از سال ۱۹۹۱ با کلینتون از زمان مبارزات ریاست جمهوریاش ارتباطی نزدیک داشته و در موارد بسیار تاریخی دولت دموکرات در دهه نود، تاثیرگذار بوده است. امانوئل زمانی هم که کاخ سفید را ترک کرد به یک موسسه بانکی پیوست. امانوئل نقش زیادی در طراحی پیروزی دموکراتها در انتخابات کنگره در ۲۰۰۶ داشت. پدر او متولد بیتالمقدس است و زمانی از اعضای گروههای مسلح صهیونیست بوده است. به گزارش اسوشیتد پرس، امانوئل البته با وجود ارتباط قوی با کلینتونها، در دوره مقدماتی به نفع رییس سابق خود هیچ حرفی نزد و کاملاً بیطرف ماند که باعث سوال نزدیکان کلینتون هم شده بود. امانوئل این پیشنهاد را پذیرفته است.
از جمهوری خواهانی که ممکن است در کابینه اوباما نقش بازی کنند، سناتور چاک هیگل است که از منتقدین سیاستهای نظامی جورج بوش و جان مککین محسوب میشود و به سیاست خروج از عراق اوباما اعتقاد دارد. بعضی کارشناسان او را نامزد وزارت خارجه میدانند. مجله نیویورکر هفته پیش به شایعات درباره این سمت احتمالی چاک هیگل اشاره کرده بود. روز پنجشنبه، نیز سیانان و اسوشیتد پرس صحبت از امکان آمدن جان کری، نامزد پیشین ریاست جمهوری به وزارت امور خارجه را به میان آوردهاند. سیبیسی کانادا نیز سخن از بیل ریچاردسون، نامزد سابق حزب دموکرات و فرماندار نیومکزیکو به میان آورده که یکی از عوامل مهم پیروزی اوباما در ایالت نیومکزیکو است و در دوران کلینتون هم وزیر بوده و هم نماینده آمریکا در سازمان ملل. اما کسی که بخت زیادی برای وزارت دفاع دارد، رابرت گیتس، وزیر دفاع فعلی است. گیتس که هم سابقه کار با بوش پدر را دارد و هم بوش پسر، با نگاه اوباما در مورد عراق و افغانستان ناهمراه نیست. گیتس سالهای سال در سیآیای (CIA) کار کرده و مدت دو سال نیز رییس این سازمان بوده است. اما مهمترین پست کابینه برخلاف انتظار، وزارت دفاع یا خارجه نیست.
اینبار در موقعیت بحرانی اقتصادی فعلی، این وزیر دارایی است که باید نگرانیهای فعلی را به حداقل برساند. تعدادی از مقامهای سابق بانک مرکزی و وزارت دارایی آمریکا در دورههای جمهوریخواهان و دموکراتها از جمله پال والکر که مشاور اقتصادی اوباما هم بودهاند، در میان نامزدهای وزارت دارایی هستند. اما مسالهای که میتواند برای تحلیلگران سیاست خارجی دارای اهمیت باشد، نحوه برخورد اوباما با ایران است. با آنکه او تا دو ماه و نیم دیگر نمیتواند دخالتی در سیاست داشته باشد و طبیعتاً سخنان انتقادآمیزش از بوش به حداقل میرسد، اما گمانهزنیها درباره نحوه برخورد او با ایران سر جایش خواهد بود. جورج بوش، رییس جمهوری فعلی آمریکا نیز در دو ماه آینده باید مواظب باشد که کار را با ایران به مرحلهای نرساند که دردسری برای رییس جمهوری بعدی باشد. همین وضعیت اقتصادی بازمانده دوران هشت ساله بوش و کسری بودجه چند تریلیون دلاری آمریکا برای انداختن هر کابینهای کفایت میکند. • صفحه ویژه انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۸ آمریکا |
نظرهای خوانندگان
Mr.Kowsar, you have an obligation to tell the whole story and not the parts that your bosses are telling you! (bi)Rahm Emanuel is an Israeli citizen now; he was in the Israreli army for three years, killing Palestinians; he is known to be a mossadi too. He is not a peoples's person, he is a representative of the imperialist corporations. People in Iran know more about him than you are telling us. (what kind of purpose are you serving with your cover-ups?)
--------------
دوست عزیز ساکن مریلند
کسی برای ما تعیین نمیکند چه بنویسیم و چه ننویسیم.
اگر بنا شد آقای امانوئل را کاملا معرفی کنیم، حتما بر اساس شواهد و نه شایعات به بررسی جوانب مختلف خواهیم پرداخت. موضوع بحث، باراک اوباما است، نه افشاگری فردی دیگر.
حتما در این باره هم خواهیم نوشت، اما آسیاب به نوبت.
-- بدون نام ، Nov 9, 2008 در ساعت 05:00 PMمادر اوباما به احتمال بسیار زیاد یک یهودی بوده است که بدین ترتیب، اگر خود اوباما را نتوان یک یهودی کامل به حساب آورد به هر حال نیمه یهودی محسوب می شود. با نگاهی به عکس پدر اوباما نیز می توان رگه هایی از قوم سامی را در چهره اش یافت هر چند که او از خانواده ای مسلمان بوده است.
در گذشته هم آمریکا رئیس جمهورهای یهودی یا نیمه یهودی داشته که البته یهودی بودنشان هیچگاه بطور مستقیم عنوان نشده است چون بیشتر رای دهندگان آمریکایی بطور سنتی به این موضوع معترض بوده و هنوز هم هستند.
با انتخاب یک غیر سفید برای سکونت در کاخ سفید آمریکا، راه برای رنگها و صد البته اقوام دیگر به منظور احراز مقام ریاست جمهوری آن کشور در آینده باز شده است. در آینده دیگر کسی نخواهد توانست به یهودی یا یهودی تبار بودن یک کاندیدای آن مقام در آمریکا اعتراض کند و به هر حال آنان که مدتها است پستها و مقامهای حساس بسیاری را در مهمترین سازمانها و نهادهای ایالات متحده در اختیار خود داشته اند اینک می توانند بطور رسمی اولین مقام این کشور را نیز در چنگ خود داشته باشند تا کار به قول معروف از محکم کاری عیبی نداشته باشد.
-- روسی ، Nov 10, 2008 در ساعت 05:00 PM-----------------
زمانه: دوست عزیز، هر چه کردیم نتوانستیم شواهدی برای این ایده شما پیدا کنیم. در صورتی که موفق شدید، لطفا ما را نیز مطلع کنید.
زمانه عزیز: برای کدام قسمت از حرفها یا به قول شما،"ایده" من در اینجا به دنبال شواهد می گردید؟
در همین مقاله شما یکی از موضوعات اصلی، "اسرائیلی" بودن یکی از مقامات آینده کاخ سفید است با سوابقی "درخشان" در ارتش آن کشور و احتمالاً سرکوب فلسطینیان یا دیگران! (این فرد حتی تمایلی هم برای مخفی کردن خود پشت یک نام اول غیر یهودی ندارد. چهره اش هم که به هر قومی می خورد الا اقوام بور و سفید اروپایی.)
با نگاهی اندکی دقیقتر به "فیزیونومی" و آب و رنگ ظاهری و قد و قواره بسیاری از دست اندرکاران اقتصادی، سرمایه داران، سیاستمداران، هنرمندان و حتی مردم عادی آمریکا و جاهای دیگر، متوجه جمعیت کثیر یهودیان در آن کشورها می شوید هر چند که آمار رسمی، تعداد آنان را حول و حوش 2% جمعیت اعلام می کند، که واقعی هم هست: این همان جمعیت اندکی از یهودیان است که تقریباً در هر نقطه ای از دنیا زندگی می کنند و هنوز سنتها، زبان و مذهب آبا و اجدادی را حفظ کرده اند و از اسامی اصیل قومی خود برای نامگذاری فرزندانشان استفاده می کنند. این دسته از یهودیان هیچگاه یهودی بودن خود را نه مخفی کرده اند و نه تکذیب. (تعداد زیادی از این دسته از مخالفین سرسخت صیهونیسم حاکم بر اسرائیل می باشند.)
-- روسی ، Nov 11, 2008 در ساعت 05:00 PMولی در مورد بقیه، از زمانهای خیلی قدیم، بیشترشان در پشت اسامی روسی، آلمانی، هلندی، فرانسوی، انگلیسی، اسپانیولی... و حتی ایرانی و هندی و گاهی هم عربی و غیره مخفی شده اند.
البته در میان این دسته "یهودی مخفی" یا به قول خودشان در آمریکا، Secret Jew، هستند کسانی، بخصوص از "اهالی سینما" و هالیوود و تلویزیون و میدیای آمریکا (و اروپا) که حتی با شهامت و جرأت (و بعضاً گستاخی) به این یهودی بودنشان اعتراف و حتی افتخار نیز می کنند. (در مواردی، نقل قولهایی از بعضی از آنان دیده یا شنیده می شود که از "برتری نژادی" بنی اسرائیل رسماً سخن گفته یا می گویند.)
احرفهایی من در اینجا اگر در بعضی از کشورهای اروپایی بهانه ای قانونی به دست بعضی ها می دهد تا گوینده آن را با چماق تکفیر "انکار هولوکاست" دستگیر و به زندان بیاندازند، در سایر کشورها، منجمله آمریکا، هنوز از صحبتهای روز بعضی از منابع رسانه ای، منجمله هالیوود و تلویزیون است.
از فعالان معروف و شخصیتهای مشهور سیاسی در آمریکا در دهه های گذشته، مادلن آلبرایت، آل گور، کیسینجر، چینی، مک کین، سارا پیلین، هیلاری کلینتون، و چندین نفر دیگر از یهودیان یا یهودی تبارانی هستند که چند تایشان هم هیچگاه سعی در مخفی کردن این موضوع نداشته اند.
چرا راه دور می روید: در ایران و خاورمیانه حداقل در طول سه هزار سال گذشته یهودیان حضور دائمی و فعالی در عرصه های مختلف سیاسی و اجتماعی کشور داشته اند منتهی کمتر پیش آمده که از اسامی اصلی یهودی خود استفاده کرده باشند. در جمهوری اسلامی هم که تعدادی از آنها، اگرچه مسلمان شده اند، در بسیاری از شئونات مملکتی بحمداله به فعالیت مشغول هستند و موضوعی نیست که کسی از میان دست اندرکاران و مطلعین آن را نداند منتهی بسیاری از مردم عادی هنوز هم از آن بی اطلاع هستند. مشابه این وضعیت در بیشتر کشورهای دیگر دنیا نیز وجود دارد.
این بدان مفهوم نیست که حضور یک یهودی در ارگانهای اصلی و حساس یک مملکت الزاماً به معنای "توطئه" یا چیزی در آن ردیف باشد کما اینکه در طول تاریخ بسیاری از دانشمندان، متفکران و هنرمندان برجسته در بسیاری از فرهنگها از یهودی ها و یهودی تبارها بوده و هستند. اما هنگامی که تعداد افرادی از یک قوم خاص در پستهای حساس کشورهایی که آن قوم در آن جاها یک اقلیت محسوب می شوند، از میزان معقول و منطقی تجاوز کند، آن وقت است که آدم کمی به فکر می افتد.
در آمریکا، و همچنین در بسیاری از کشورهای اروپا، یهودیان نفوذ بسیار قوی در تمامی مراکز تصمیم گیری و قدرت قضایی، اجرایی، اقتصادی و سیاسی و حتی نظامی و بخصوص در جایگاه فرهنگی و هنری دارند که امری است بدیهی و تنها کسی که از آن خبر ندارد احتمالاً خواجه حافظ از اهالی مشهور و قدیمی شهر باستانی شیراز در استان فارس ایران زمین است!
درصد بالایی از کسانی که در آمریکا در رای گیریهای انتخاباتی شرکت نمی کنند (نزدیک به هشتاد درصد از واجدین شرایط!) به این دلیل انتخابات و سیاست و سیاستمداران را رسماً تحریم کرده و می کنند که نفوذ یهودیان و لابی اسرائیل (و حتی لابی های عرب-نفتی و کلا خارجیها) در آن کشور خیلی زیاد و قوی است.
بدین ترتیب کاملا واضح است که چه کسانی بیشترین تعداد اقلیت رای دهنده را تشکیل می دهند.
زمانه عزیز، جوابیه ای در رابطه با توضیح شما که فرموده اید "هر چه کردیم نتوانستیم شواهدی برای این ایده شما پیدا کنیم. در صورتی که موفق شدید، لطفا ما را نیز مطلع کنید." فرستاده ام که هنوز پس از یک یا دو روز که از آن میگذرد در اینجا منعکس نشده است. به هر حال همینقدر که شما آن را دیده و خوانده باشید نیز برای من کافی است.
-- روسی ، Nov 12, 2008 در ساعت 05:00 PM