رادیو زمانه > خارج از سیاست > ایران > امیر محبیان: آمدن خاتمی به نفع احمدینژاد است | ||
امیر محبیان: آمدن خاتمی به نفع احمدینژاد استمریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comدر استقبال از انتخابات دورهی دهم ریاست جمهوری، به نظر میرسد در مقابل جنب و جوشی که در میان اصلاحطلبان موجود است، در اردوی اصولگرایان سکوت برقرار است. امیر محبیان، از هیات موسس حزب نواندیشان ایران اسلامی، یکی از احزاب اصولگرا، البته این را قبول ندارد و میگوید:
سکوتی نیست. ما شاهد این هستیم که دیدگاههای مختلفی مطرح میشود، افراد مختلفی دارند خودشان را کاندیدا میکنند. هرچند این اقدام تا حدودی، با محافظهکاری و آرام صورت میگیرد، اما در عین حال حرکتهایی وجود دارد. در مجلس شاهد تحولاتی هستیم که درون جریان اصولگراست. اما بخشهایی هم که آرام بهنظر میرسند، بیشتر در حال تصمیمگیری هستند. انسان وقتی که سکوت میکند، گاهی مواقع دارد فکر میکند. به هرحال، شما روی گزینههایی فکر میکنید. آنها، بهجز آقای احمدینژاد، چه کسانی هستند؟ در بین اصولگرایان این بحث هست که آیا باید آلترناتیوی هم برای آقای احمدینژاد داشته باشیم یا خیر؟ طرفداران آقای احمدینژاد، به ضرس قاطع، معتقد به این هستند که خیر، آقای دکتر احمدینژاد باید تنها کاندیدای جناح اصولگرا باشد. اما دیدگاههای دیگری هم غیر از این هست. نظر خود من هم غیر از این است. میگویم در سناریوهایی که وجود دارد، باید کمهزینهترین و کم ریسکترین سناریو را بپذیریم. حدسم بر این است که احتمال اینکه رییس جمهور در دور اول برگزیده شود، کم شده است. چرا کم شده؟ به خاطر اینکه اگر آقای خاتمی را در نظر بگیریم، ایشان علیرغم محبوبیتی که دارند و شخصیت جاذبی که دارند، اما به نظر میرسد، احتمال این که بتواند ۱۷ تا ۲۰ میلیون رأی را در دور اول جذب کند، کم است. به دو دلیل: یک دلیل این که، ایشان حرف جدیدی را بیان نکرده، یعنی هیچ پاسخ جدیدی به پرسش مردم نمیدهد. دوم این که، آقای خاتمی ظاهراً تنها نیست. به خصوص آقای کروبی در این زمینه، جدی هم هست. مگر اینکه یک اتفاق ویژهای بیفتد. طرف دیگر، آقای دکتر احمدینژاد است. تحلیل آرای ایشان نشان میدهد، آرای ایدئولوژیک و هواداران جدی ایشان حدود ۵/۵ میلیون رأی است و رأی دورهی دوم ایشان ۵/۱۷میلیون بوده. یعنی۵/۱۲میلیون، رأی «نه به هاشمی» تلقی میشود و معتقد هستند، که در اصل به ایشان تعلق ندارد. بلکه در یک فضای دو قطبی با آقای هاشمی، به هر دلیلی که بوده، توانسته است این آرا را جذب کند.
در دور جدید، آقای احمدینژاد دو نقطهضعف دارد. یکی اینکه چهار سال عملکرد دارد. قبلاً ناشناخته بود. خُب، چهار سال گذشته و احمدینژاد هم مثل هاشمی درآن زمان الان رأی متصلبی (بستهای) بالای سر خود دارد. انتقاداتی هم نسبت به عملکرد ایشان، هم در بین اصولگرایان، هم بین اصلاحطلبها وجود دارد و این هم طبیعی است. نکتهی دیگر، این است که معتقد هستند آن ۵/۱۷ میلیون رأی، بخش عمدهاش در فضای دو قطبی شکل گرفته بود. یعنی اگر آقای هاشمی با آن گفتمان خاص خودش میآمد با آقای احمدینژاد گفتمان کنتراستی را ایجاد میکرد، یعنی سیستم آنتاگونیستی در مقابل ایشان طراحی کرده بود و جواب میگرفت. در حالیکه الان دیگر آن وضعیت وجود ندارد. بنابراین بخشی از آرای دکتر احمدینژاد دچار ریزش میشود. البته رویش هم ایشان طبیعتاً داشته است. تلاشهایی را که در استانها انجام داده، سفرهای استانی و زحماتی که کشیده، طبیعتاً آرایی را به سمت ایشان میآورد. اینها طیف جدیدی هستند، یا همان طیفی هستند که بار اول آقای احمدینژاد برای آنها، شعار عدالت را داد؟ ممکن است بله، ممکن هم هست خیر. آمار و نظرسنجی دقیقی نداریم که بیینیم همان کسانی بودند که به ایشان رأی دادند یا خیر. پایگاههای اجتماعی اقتصادی… پایگاهها مشابهند، درست است. ایشان هم سعی کرده دقیقاً همان پایگاهها را تا حدود زیادی تثبیت بکند. بنابراین، انتخابات به دور دوم کشیده میشود. در انتخابات دور دوم، دو حالت وجود دارد: یا احمدینژاد اصولگرا در مقابل یک اصلاحطلب قرار میگیرد، یا ممکن است در مقابل اصولگرای دیگر باشد. برای ما اصولگرایان، وضعیت بهتر این است که احمدینژاد در مقابل یک اصولگرای دیگر باشد. اما در مقابل یک اصلاحطلب؟ بستگی دارد خاتمی باشد یا آقای کروبی! آقای خاتمی باشد، وضعیت به این گونه است که از یک طرف آقای خاتمی محبوبیتهایی را دارد، اما این محبوبیتها ممکن است به حدی که بتواند وضعیت پیشین را برای ایشان احیا بکند، نباشد. ولی در عین حال، بتواند رأی "نه احمدینژاد" جامعه را جذب کند. یعنی ریسکی برای احمدینژاد وجود دارد. ضمن این که البته، گفتمانی را که آقای خاتمی مطرح میکند، آقای احمدینژاد با گفتمان عدالت، راحت میتواند آن را زیر سوال ببرد. این نکته هم هست. شما، خودتان از منتقدان برنامههای اقتصادی آقای احمدینژاد هستید. چرا فکر میکنید زیر شعار عدالت، ایشان هنوز حرفی برای گفتن دارد؟ دلیل دارد. دلیلاش این است که کسی میتواند شعار عدالت آقای احمدینژاد را زیر سوال ببرد که از سنخ همان جنس اقتصادی بتواند پاسخ بدهد. آقای خاتمی شعارهایش را اصلاً در حوزهی اقتصادی تنظیم نکرده است. ایشان که هنوز، اساساً وارد صحنهی انتخابات نشده است. ولی شما چرا فکر نمیکنید که اصلاحطلبان ممکن است از دور قبل درس گرفته باشند و با شعار آزادی و عدالت، توأمان بیایند؟ عقل اینجوری حکم میکند، ولی رفتار آنها چنین حکمی نمیکند. یعنی شعارهایی که تا کنون، مجدداً آقای خاتمی یا بعضی از گروههای دیگر، از جمله جبههی مشارکت و مجاهدین انقلاب اسلامی میدهند، روی بحث اقتصادی باز هم خیلی جدی تاکید نمیکنند. پیچیدگی قضیه این است که آقای احمدینژاد و آقای کروبی باشد. وقتیکه چنین چیزی باشد، هردو میرور (آینه) همدیگر هستند. یعنی شعارها، نوع بیان و نوع بحث انتقال پولها به مردم و امثال اینها، خیلی مشابه همدیگرند. البته میدانید که آقای کروبی معتقد است، طرح یارانههای نقدی را آقای احمدینژاد از طرح ۵۰ هزارتومان ایشان گرفتهاند. این طرح نه مال ایشان بوده و نه مال آقای احمدینژاد، بلکه مال مجمع تشخیص مصلحت بوده. واقعیت این است که از گذشتههای قبل، تصمیم گرفته شده بود که سوبسیدها برداشته شود و یارانهها به صورت نقدی، در یک مقطعی داده شود. این جزو مصوبات بوده. در هرحال، این چقدر مثبت است، چقدر مثبت نیست، نمیخواهم قضاوت کنم. ولی در عین حال، رقابت بین احمدینژاد و کروبی، رقابت پیچیدهای خواهد بود. رقابت با آقای خاتمی، رقابت ریسکداری خواهد بود. لذا برای اصولگرایان بهتر است که آلترناتیوی برای آقای احمدینژاد داشته باشند و همهی تخممرغهایشان را در سبد ایشان قرار ندهند. فرد دیگری را مطرح کنند که دو نفر انتقال پیدا کننده به انتخابات بعدی، هر دو اصولگرا باشند. یعنی شما چنین امری را محتمل میبینید؟ بله، محتمل میبینم. یعنی انتخابات دو مرحلهای بشود، اصلاحطلبان به دور دوم هم نرسند. دربارهی کدام دو نفر اصولگرا چنین اجماع وسیعی در جامعه وجود دارد؟ نکتهای که وجود دارد، این است که اگر هر فردی را درون جریان اصولگرایان مورد بررسی قرار بدهیم و برداشتمان این باشد که این فرد (فردی) میتواند در مقابل آقای احمدینژاد با شرایط فعلی قرار بگیرد، به گمان من چنین امکانی وجود ندارد. اما اگر آقای احمدینژاد به عنوان یک اصولگرا یک طرف قرار بگیرد و در مقابل، فردی باشد با یک تیم، آقای «ایکس» به عنوان کاندیدا، نهایتاً در یک پروسه، انتخاب میشود و چهرههای بسیار شاخصی که آنها هم یا کاندیدا هستند، یا بالاترین و شاخصترین چهرههای جریان اصولگرا هستند که محبوب هم هستند… این چهرهها چه کسانی هستند؟ افراد را الان دقیقاً نمیتوانم برایتان مطرح کنم. ولی اگر اینقدر ناشناس هستند، شما چه امیدی برای طرح آنها در سطح کشور دارید؟ برای شما مطرح میکنم. بر فرض، آقای پورمحمدی به عنوان یکی از چهرههای شاخص دولت آقای احمدینژاد، یکی از کسانی است که احتمال حضورش در صحنهی انتخابات هست. آقای قالیباف هم مطرح است و مثلاً آقای دکتر ولایتی و حتی آقای حسن روحانی. آقای حسن روحانی را از طیف اصولگرایان… دو دید در مورد این قضیه وجود دارد. آقای حسن روحانی و آقای ولایتی در حد فاصل بین آقای هاشمی و اصولگرایان ایستادهاند. اما در واقع، آقای ولایتی حد فاصل بین آقای هاشمی و اصولگرایان، نزدیک به اصولگرایان، آقای حسن روحانی حد فاصل بین آقای هاشمی و اصولگرایان، نزدیک به اصلاحطلبان. در یک فرآیند، گفت و گوها دارد صورت میگیرد و پیشنهاد خود ما این است که ریسک این کار کمتر خواهد بود. اگر صورت دیگر اتفاق بیفتد؛ آقای احمدینژاد با یکی از اصلاحطلبان در مرحلهی دوم باشند و آقای احمدینژاد بازنده باشند، شما ترجیح میدهید آقای خاتمی نفر برنده باشد یا آقای کروبی؟ به عبارت دیگر، اصولگرایان با آقای کروبی بهتر میتوانند کا رکنند یا با آقای خاتمی؟ نه شخص آقای خاتمی، و نه شخص آقای کروبی، افرادی نیستند که اصولگرایان آنها را برای نظام خطرناک بدانند. اما چیزی که وجود دارد، برنامهها و حواشیای هست که پیرو هر کدام از اینها ممکن است شکل بگیرد. متاسفانه حواشی آقای خاتمی، بعضی از چهرههای رادیکالی بودند که آن موقع هزینههای سنگینی را برای نظام ایجاد کردند. نگرانی بیشتر از این چهرهها است. وگرنه آقای خاتمی، از نظر شخص من، هیچگاه نه تنها هزینهای برای نظام نخواهد داشت، بلکه میتواند منافع بسیار زیادی هم داشته باشد. شخصیت بسیار محترمی هم هست. اگر من جای آقای احمدینژاد بودم، شدیداً تبلیغ میکردم آقای خاتمی بیاید، وقتی که آقای خاتمی مقابل آقای احمدینژاد قرار بگیرد، اصولگراها، علیرغم هرگونه انتقاد و اختلافی که با آقای احمدینژاد داشته باشند، حول محور ایشان جمع خواهند شد و آقای احمدینژاد، به دست آقای خاتمی، رقبای داخلی اصولگرای خود را حذف خواهد کرد. |
نظرهای خوانندگان
ببخشيد، گفتوگو با آقاي محبيان به زبان انگليسي بود؟ چرا توضيح نداديد؟ تصور نميكنم به فارسي بوده باشه، چون در زبان فارسي مرسوم نيست كسي بگويد: هر دو ميرور (آينه) همديگر هستند. ... خيلي واژههاي انگليسي در فارسي عينا تكرار ميشوند، ولي ميرور از اين دست نيست. براي همين ترديد ندارم كه مصاحبه به زبان انگليسي بوده
-- آينه ، Oct 22, 2008 در ساعت 02:10 PMبه نظرمن باتوجه به سقوط بهاي نفت بيكاري گسترده گراني فراوان و....احتمال انتخاب مجدداحمدي نژادحتي توسط خوداصولگرايان نيزنزديك به صفراست چه به مردم عادي وآقاي محبيان بااين بيان درحال فرافكني اختلافات داخلي گروه خودهستند
-- سهراب ، Oct 23, 2008 در ساعت 02:10 PM