رادیو زمانه > خارج از سیاست > ایران > عبدالله نوری، کاندیدای ادوار تحکیم وحدت | ||
عبدالله نوری، کاندیدای ادوار تحکیم وحدتمریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comاین برنامه به انتخابات ریاست جمهوری آتی اختصاص دارد. در ایران، علاوه بر احزاب سیاسی که مواضع معین و اعلام شدهای دارند، همواره نهادها و سازمانهایی هستند که در لحظات معین بر افکار عمومی و تصمیمگیری جامعه، تاثیرات معینی دارند. برای آگاهی از این پتانسیل نهفته در افکار عمومی، به سراغ سازمان دانشآموختگان ادوار تحکیم میروم و با آقای عبدالله مومنی، رییس شورای مرکزی و سخنگوی این سازمان، گفتگو میکنم.
آیا بر اساس اظهاراتی که تا کنون داشته اید و مطالبی که آقای زیدآبادی گفتهاند، میتوانیم به این نتیجه برسیم که برای انتخابات ریاست جمهوری آینده، ادوار تحکیم تصمیم خودش را گرفته و آقای نوری کاندیدای مورد نظرش است؟ بله. سازمان دانشآموختگان با بررسیها و بحثهای مختلفی که از سه ماه پیش تا کنون داشته، روی گزینهی عبدالله نوری تاکید داشته و معتقد است که آقای نوری گزینهی مناسبی است. تحولخواهان میتوانند حول محور آقای نوری با هم به توافق برسند و در نتیجه، امکان به صحنه آوردن نیروهایی که در طی سالهای گذشته جزو محذوفین سیاسی و اجتماعی محسوب میشدند، ایجاد شود. با توجه به بیاعتمادی که در بدنهی اجتماع نسبت به اصلاحطلبان در نتیجهی عملکردهشتسالهای که درون قدرت داشته است، عملا شخصی که بتواند این اعتماد را بازیابی کند و بتواند محور سیاسی قرار بگیرد که طیفهای مختلف اصلاحطلب را حول استراتژی احیای جنبش اجتماعی در ساختار قدرت جمع کند، با توجه به پیشنیه و مشی گذشتهی ایشان در دفاع از اصلاحات، آقای نوری است. طیفهایی که گفتید به عملکرداصلاحطلبان بیاعتماد هستند، چرا فکر میکنید که آنها شناخت عمیقتری نسبت به عملکرد آقای نوری دارند؟ چه شناختی از عملکرد آقای نوری هست، جز این که ایشان در شروع کارشان مخالفت کرد، مواجه با زندان شد و بعد هم از زندان درآمد و تا به امروز سکوت کرده است؟ چرا این عملکرد قویتر از عملکرد مثلا، آقای خاتمی است که به هرحال یک چیزهایی را تغییر داده است؟ به نظرمن، اگر بخواهیم دو مشکل از مشکلات جدی که جریان اصلاحات با آن مواجه بود را نام ببریم، علاوه بر آن مشکلات ساختاری و موانع سد راه دمکراسی در داخل ساختار قدرت، میشود گفت که کارگزاران اصلاحات در دوران اصلاحات با دو مشکل مواجه بودند؛ یکی در سطح و حیطهی فردی، و یکی هم در حوزهی جمعی بود. درحیطهی فردی، مومن نبودن به باورها و دغدغههای اصلاحطلبانهای که مطرح میکردند، که برای این افراد صرفا در حد شعار و لفاظی و کلیشهای میماند. صراحتا بگویم؛ آقای نوری طی دورانی که همکار آقای خاتمی بود، نشان داد که به اصول و باورهای اصلاحطلبانه پایبندی دارند و به هیچ قیمتی ماندن را ترجیح نمیدهد و اگر قرار باشد که اصلاحات فقط به یک دستمایهای تبدیل شود، طبیعتا هزینه و پاسخگویی آن را افرادی مثل آقای نوری حاضر نبودد بپذیرد. با تمام احترامی که برای آقای خاتمی قایل هستیم و ایشان هم دستآوردهایی در دوران اصلاحات داشت که جامعهی ایران باید قدردان ایشان باشد، اما ایشان بهرغم بصیرت نظری، درعمل، به دلیل همین تزلزل و بیثباتی که شاید بخشیاش ناشی از مشکلات و موانع ساختاری بود و بخشی هم ناشی از آن بود که خط قرمز یا اصول مشخص و روشنی برای یک حد وسط حضور در قدرت برای خودشان تعریف نکرده بودند.
چه تضمینی وجود دارد وقتی آقای نوری میآید، با موانع ساختاری که شما گفتید یک واقعیت عینی است و خطوط قرمزی که وجود دارد، ایشان موفق به کاری بشود؟ بهنظر میآید، تنها حسنی که شما برای آقای نوری میشمارید، این است که ایشان حاضر نمیشود به هر قیمتی بماند و در نتیجه میرود. آنچه که جنبش اصلاح طلبی و جامعهی ما به دست میآورد، چیست؟ من معتقد هستم؛ این مزیتی نیست که افراد کنش داشته باشند ولو این که این کنشها مطلوب یا نامطلوب یا بد باشد. خیلی از اوقات کنش نداشتن و سکوت کردن بهتر از عملکرد غلط و منفی است. حداقلاش این است که سکوت آقای نوری برای جامعهی اصلاحطلب نه تنها طبعات منفی نداشت، بلکه... چه فایدهای داشته؟ شما میگویید عملکردضعیف آقای خاتمی دستآوردهایی داشته، عملکردآن مخالفت و زندان و سکوت بعدش چه بوده است؟ من معتقد هستم، دستآورد عدم حضور، روزه و سکوت سیاسی آقای نوری این بوده است که اعتراض خودش را به حاملان حرکت اصلاحی اعلام بکند. در عین حال معتقدم، شرایطی که منجر به پیروزی آقای نوری بشود، قطعا شرایطی است که باید یک جنبش اجتماعی قوی و فعال، همچنین جامعهی مدنی نیرومند و سازمانیافتهای وجود داشته باشد، که آقای نوری بتواند رییس جمهور بشود. زمانی که این جنبش شکل بگیرد و جنبش از حالت تودهای به حالت سازمانیافتهای دربیاید ـ که به هرحال این نیاز به زمان، هزینه و خیلی پیشفرضهای دیگر دارد قاعدتا فردی که منتخب چنین جنبشی است، در مقابل حاکمیت،از امکان بالادستی برخوردار خواهد بود. در مقابل این سوال که میگویند آقای خاتمی رد نمیشود، ولی آقای نوری رد میشود، استدلال شما چیست؟ شما چرا چنین کاندیدایی را که میگویند صددرصد رد میشود، معرفی میکنید؟ من معتقد هستم اگر شرایط به همین شکل بماند و اگر قرار باشد به آنچه که گفته شده، عمل بشود، وضعیت آقای خاتمی هم بهگونهای است که تهدید به رد صلاحیت شده است. گرچه که من قیاس معالفارق میدانم که رد صلاحیت آقای نوری و آقای خاتمی را همسنگ بدانم. من معتقدم آقای نوری در شرایط عادی و با توجه به وضعیت موجود جامعه، قطعا نه کاندیدای ریاست جمهوری خواهد بود و نه اگر کاندیدا باشد، در این انتخابات میتواند برنده شود و نه تایید صلاحیت خواهد شد. ما معتقدیم، شرایطی میتواند منجر به حضور آقای نوری در صحنه بشود که یک ائتلاف وسیع از نیروهای سیاسی منتقد وضع موجود شکل بگیرد و از آقای نوری دعوت کنیم که کاندیدای ریاست جمهوری بشود و برنامهی عمل مشخصی که مورد توافق همهی گروهها باشد، به عنوان یک پلان، بهعنوان یک نوع مانیفست، اعلام بشود. در عین حال مسالهی اساسیتر این است که، میشود گفت جنبش اجتماعی از طبقهی متوسط جامعه تشکیل میشود که عمدتا نخبگان فرهنگی، دانشجویان و مدیران تکنوکرات هستند... آقای مومنی، شرایط فعلی را بگویید. در شرایط فعلی شما نمایندهای میخواهید بفرستید، که این سوال در مقابل شما وجود دارد که این نماینده صددرصد رد میشود. آیا این به این معنا نیست که شما میگویید اصلا بازی نشود؟ نه. میتوانم اینطور بگویم؛ در حال حاضر، با توجه به تهدیدها و در مقابل حمایتهایی که از طرف ارکان متنفذ ساختار قدرت، از دولت آقای احمدینژاد و وضع موجود میشود، به نظر میرسد که ساختار، عملا تصمیم خودش را برای استمرار ریاست جمهوری آقای احمدینژاد گرفته است. در چنین شرایطی طبیعی است که با توجه به ابزارهایی که دارند، یا از طریق رد صلاحیت، یا تقلب، یا از طریق مخالفت قبل از کاندیدا شدن، مانع از حضور نیروهایی مثل خاتمی خواهند شد. طبیعتا در شرایط موجود، همانگونه که شرایط برای حضور آقای خاتمی را دشوار و سخت کردهاند، شرایط برای آقای نوری به مراتب دشوارتر و سنگینتر خواهد بود. به این ترتیب، شما با ناامیدی در این انتخابات و با کاندیدای موردنظرتان شرکت میکنید؟ اما معتقد هستیم که از قضا، طرح چنین کاندیدایی مثل آقای نوری، و چنین ایدهای که ما نیازمند به جنبش اجتماعی قوی هستیم که بر مبنای شیوههای نوینی، بتواند جامعه را نسبت به سرنوشت خودش و مطالباتاش حساس بکند و جنبش اجتماعی به عنوان یک جریان قوی بتواند از حاکمیت مطالباتاش را بخواهد، میتواند آغاز یک راهی باشد، آغاز یک حرکت و شیوهی نوی باشد برای دورههای بعدی هم. |