رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۲ مرداد ۱۳۸۸
گفت و گو با برخی دست‌اندرکاران جبهه‌ی اصلاحات در رابطه با سخنان اسفندیار رحیم‌مشایی

امیراحمدی: از مشایی حمایت کنید؛ مزروعی: دلیلی ندارد

مریم محمدی
mmohammadi@radiozamaneh.com

Download it Here!

ایران به عنوان کشوری که موازین دموکراسی و حقوق بشر و به ویژه آزادی قلم و بیان اندیشه در آن همواره مورد تهدید بوده است، در عین حال جامعه‌ی بسته‌ای نیست؛ سرزمین بحث‌ها و چالش‌های بی‌پایان سیاسی است. مناقشه‌هایی در میان مسؤولان بالای مملکتی که حتی در همین رسانه‌ها و مطبوعات کمتر آزاد نیز انعکاس می‌یابد.

دولت احمدی‌نژاد و دست‌اندرکارانش نیز به عنوان یک دولت مورد حمایت رهبری و محافظه‌کاران، از این وضعیت مستثنا نبوده‌اند.

افزون بر همه‌ی گفت و گوهای پیرامون این دولت، مدتی است که اظهار نظر غیرمترقبه‌ی اسفندیار رحیم‌مشایی، یکی از معاونان آقای رییس‌جمهور، در ‌مورد دوستی مردم ایران با مردم آمریکا و اسراییل، به ویژه در بخش اسراییلی‌اش، جنجالی به پا کرده است.

جنجالی که کانون آن نه تنها مطبوعات، بلکه ائمه‌ی جمعه و جماعت و حتی مجلس شورای اسلامی است.

همین دیروز یکی از نواب مجلس، آقای باهنر، بار دیگر بر ضرورت عذرخواهی و برکناری آقای مشایی از سمتش اصرار کرد.

برخورد اصلاح‌طلبان، اما در این میان چگونه بوده است؟ سکوتی توام با انتشار گاه به گاه اخبار و تنش‌های پیرامون آقای مشایی؛ که چندان متفاوت از فضای رسانه‌ای اصول‌گرایان به نظر نمی‌رسد.

چرا این طور است و آیا اصلاح‌طلبان نمی‌توانند از اصل سخن آقای مشایی، که مبین دوستی یا حتی عدم دشمنی مردم ایران با مردم اسراییل باشد، دفاع کنند؟ آیا تنها رقابت‌های سیاسی مانع چنین موضع‌گیری می‌شود؟

در این مورد، با برخی از دست‌اندرکاران جبهه‌ی اصلاحات شامل آقای تقی رحمانی از شورای ملی - مذهبی، آقای علی مزروعی از شورای مرکزی حزب مشارکت، آقای دکتر ابراهیم امینی از شورای مرکزی حزب اعتماد ملی، و همین طور آقای هوشنگ امیراحمدی که بسیاری از رسانه‌های داخل و خارج کشور سخن آقای مشایی را برخاسته از رهنمودهای ایشان به دولت نهم، در جهت گشودن رابطه با آمریکا و اسراییل، می‌دانند، گفت و گو کرده‌ام.

آقای تقی رحمانی در ‌این باره می‌گوید:


تقی رحمانی‌، از اعضای شورای ملی ـ مذهبی (عکس: روزنامه کارگزاران)

به نظر من وجنات و سکنات این بحث با هم هماهنگی زیادی ندارد. وقتی رییس دولت حرف از انکار هولوکاست می‌زند، عماد افروغ می‌گوید: «هولوکاست بوده؛ ولی نه در این ابعاد»، و بعد مغضوب واقع می‌شود و از یک طرف دیگر رییس دولت باز هم به گونه‌ی دیگری حرف‌های گذشته را تکرار می‌کند.

بعد آقای مشایی در جای دیگری می‌گوید: «دولتی وجود ندارد؛ ما به شکل آواره و بی‌خانمان به این‌ها نگاه می‌کنیم» من احساس می‌کنم این صحبت در حد یک تعارف تاکتیکی دیپلماتیک و یک برخورد سیاسی است.

اصل حرف ایشان باید چگونه تفسیر شود؟

این‌که «دولت‌ها می‌توانند با هم دشمن یا دوست بشوند؛ ولی مردم همواره در این مورد فرق دارند» حرف درستی است‌. ولی باید دید این بحث در داخل ایران چه قدر جایگاه دارد.

یک موقع هم بحثی در‌باره‌ی بهایی‌ها مطرح می‌شود؛ از حقوق شهروندی این‌ها دفاع می‌شود. این در داخل جامعه‌ی ایران، یک مسأله‌ی حاد نیست. چون مسایل حاد دیگری وجود دارد. خط استراتژیک ندارد.

وقتی حتی اصلاح‌طلبان داخل فعلاً از امکاناتی برخوردار نیستند، یعنی به اعتماد به چهره‌ای هم که این سخن را می‌گوید، باید دقت کرد.

من توجیه نمی‌کنم؛ ولی به طور کلی، در دوران اصلاحات از این حرف‌ها در ‌مورد خاورمیانه، تنش‌زدایی، صلح و ... صریح‌تر زده شد.

پس این رقابت سیاسی است که موجب می‌شود از این حرف که خود اصلاح‌طلبان هم در دورانی به نوعی گفته‌اند، حمایت نکنند؟

بله. بخشی از آن سیاسی است، بخشی عدم اعتماد به سخنگوی این حرف است و سوم، اگر اصلاح‌طلبان وارد این قضیه بشوند، اختلاف جناح راست روی این مسأله کاهش پیدا می‌کند.

این‌ها یک سری حربه های تاکتیکی است برای آن اصلاح‌طلبانی که امکانات دارند. ولی برای جریانات بیرون از حاکمیت که امکانات محدودی دارند، اصلاً فرصت یا توان پرداختن به همه‌ی این مسایل وجود ندارد.


دکتر ابراهیم امینی، عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی

آقای دکتر ابراهیم امینی، از شورای مرکزی حزب اعتماد ملی، توضیحات بیشتری می‌دهند:

واقعیت این است که شاید همین چشم‌بندی‌های سیاسی باعث می‌شود گاهی به جای این‌که به آن‌چه گفته می‌شود توجه شود، به آن کسی که آن را گفته است، توجه می‌شود؛ شخصیت آن فرد ملاک ارزیابی قرار می‌گیرد. گرچه اصلاح‌طلبان در این قضیه بیشتر سکوت کرده‌اند تا این‌که موضع‌گیری داشته باشند.

سکوت کرده‌اند و گزارش‌های بدون شرحی می‌دهند که فضای آن با فضای رسانه‌ای اصول‌گرایان تفاوت ماهوی ندارد.

بله. کاملاً درست است. سیاستی که از ابتدای پیروزی انقلاب، جمهوری اسلامی در دفاع از فلسطین و مردم فلسطین دنبال می‌کرده و این‌که اسراییل را به عنوان یک رژیم اشغال‌گر می‌شناسد و به عنوان خط قرمز در سیاست خارجی ما مطرح است.

حتی همیشه تأکید می‌شود که «ما برای ارتباط با هیج کشوری خط قرمز نداریم؛ مگر اسراییل» باعث شده است دیدگاه منفی که در دیپلماسی ما نسبت به اسراییل وجود دارد، به مردم ساکن در آن سرزمین هم تسری پیدا کند.

و این از دیدگاه انتقادی قابل بررسی نیست؟

فکر می‌کنم همان طور که ما حساب مردم آمریکا و دولت آمریکا را در زمان‌هایی که بیشترین تنش را در سیاست خارجی با آمریکا داشتیم، از هم‌ جدا کردیم، در ارتباط با هر کشور دیگری هم باید این قاعده رعایت بشود.

صرف سکونت مردم در یک سرزمین نباید باعث شود که به دیده‌ی منفی نسبت به آن‌ها بنگریم.

چرا این موضع شما در روزنامه‌ی اعتماد ملی هیچ بروزی ندارد؟

قبول دارم. متأسفانه دو مسأله در این‌جا دخیل هستند. کسی که این را گفته است، معاون آقای احمدی‌نژاد است و به دلیل این‌که خیلی از موضع‌گیری‌های آقای احمدی‌نژاد، موضع‌گیری‌های مورد قبولی از نظر اصلاح‌طلبان نیست، باعث شده به کسی که حرفی زده نگاه کنند‌، نه به آن‌چه گفته شد.

بعضی‌ها قبول دارند آن‌چه ایشان گفته حرف بدی نبوده است؛ ولی به همان دلیل، جسارت اظهار نظر ندارند.


هوشنگ امیراحمدی

آقای هوشنگ امیراحمدی، ضمن این‌که تأثیر خود را در چنین رویکردی انکار نمی‌کنند، می‌گویند:

اصل حرف درست است. مشکلی که ما با اصلاح‌طلبان و یا آقای خاتمی داریم، همین است. چون این آدم اصول‌گرا است، از او حمایت نمی‌کنند؛ در ‌حالی‌که به نظر من، تا به حال این آدم‌، از همه‌ی رفرمیست‌ها، رفرمیست‌تر بوده است.

شما مطمئن هستید که ایشان روی این موضع‌شان می‌ایستند؟

تمام حرف من این است که وقتی کسی حرف درستی می‌زند، از او حمایت کنند. از این آدم باید حمایت کرد.

وقتی احمدی‌نژاد می‌خواهد این رابطه را حرکتی بدهد و تابو‌شکنی می‌کند، از او حمایت کنند. آن‌جا هم که کار بدی می‌کند، بدترین حرف را به او بزنند. ما باید نه از فرد، که از آن حرکت حمایت کنیم.

این حرف که «ما ایرانی‌ها دشمنی با مردم اسراییل نداریم» حرف درست و اصولی است که باید از آن حمایت کرد.

آقای خاتمی باید از این حرف حمایت کند؛ مشارکت باید حمایت کند؛ اما نمی‌کنند. همان جریان همیشگی است.


علی مزروعی، عضو شورای مرکزی حزب مشارکت

اما آقای مزروعی از حزب مشارکت، حزب بارز جبهه‌ی اصلاح‌طلبی می‌گوید:

دلیلی ندارد دفاع کنند؛ برای این‌که به اندازه‌ی کافی دعوای آن‌ها کفایت می‌کند.

ولی موضع اصلاح‌طلبان در قبال اصل حرف، یعنی «دوستی مردم ایران با مردم اسراییل» چه می‌شود؟

فکر می‌کنم همه دوستان ما، نه طرفدار آن صحبت آقای‌ احمدی‌نژاد در ‌مورد هولوکاست هستند و نه این تفریط آقای مشایی در مورد دوستی با مردم اسراییل را باور دارند. ما هر دوی این‌ها را افراط و تفریط می‌بینیم.

یعنی با مردم عادی اسراییل هم دشمنی داریم؟

نه. اصلاً لزومی ندارد این بحث‌ها مطرح بشود. اصلاح‌طلب‌ها قبلاً این بحث را داشتند که هیچ وقت نباید در مورد بحث فلسطین، از فلسطینی‌ها فلسطینی‌تر باشیم؛ این بحث مرتبط با آن‌ها (فلسطینی‌ها) است و هر تصمیمی که آن‌ها بگیرند، ما باید به این تصمیم احترام بگذاریم.


بنابراین، به نظر ما، بحث‌هایی که به این شکل مطرح می‌شود، بحث‌های نادرست و حاشیه‌ای است. نه تنها هیچ کمکی به حل مشکل نمی‌کند؛ بلکه یک نوع تشویش اذهان و اغتشاش در مسأله به وجود می‌آورد.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

آقاي رحماني دستگيري بي دليل بهاييان يا عدم اجازه تحصيل دانشگاهي جوانان بهايي را موضوع مهمي نمي دانند بلكه ناموفق بودن اصلاح طلبان در انتخابات را مساله مهم مي دانند واقعا" جالب توجه است چنين حرفي هز شخصي كه خود را روشنفكر مي داند

-- sepehr ، Aug 25, 2008 در ساعت 05:15 PM

صیهونیستهای یهودی بعد از تلکه کردن بیش از
150 بیلیون دلار بابت هالوکوست قلابی هنوز مردم آلمان را نبخشیده اند و می گویند این مردم آلمان بودند که حامی هالوکوست هیتلری شدند. ما هنوز مقالات بنی موریس برای کشتار مردم ایران به وسیله بمب اتم که مردم اسراییل از آن حمایت می کردند را فراموش نکرده ایم. روزنامه نیویورک تایمز را هم که این بیانیه را با آب و تاب در هیجدهم جولای 2008 منتشر ساخت را نخواهیم بخشید. هر چه نوچه ها و جاسوسانی مانند ... می خواهند بگویند.

-- بدون نام ، Aug 25, 2008 در ساعت 05:15 PM

آقاي مزروعي با زيركي از اصل موضوع فرار مي كند و قصه را به تصميم فلسطينيان حوالت مي دهد . اما نكته اين جا ست كه در داخل كشور ، كسي حرفي زده است و نظري داده است ، هر حزب سياسي مي تواند اضهار نظر در اين مورد بكند . اگر جبهه مشاركت نمي خواهد در مورد حرفهاي آقاي مشايي اظهار نظر كند و محافظه كاري را بر دفاع از اصل صحبت ترجيح مي دهد حرف ديگري ست كه نيازي به خرج كردن از كيسه مردم فلسطين نيست . اصلاح طلب واقعي كسي ست كه دردها را فرياد زند .

-- رامين ، Aug 26, 2008 در ساعت 05:15 PM

khob ahmadinejad yek adam ast va mashaie adam dygar. nemishevad?

-- mohamad ، Aug 26, 2008 در ساعت 05:15 PM

جای تأسف است که نظر آقای مزروعی (به عنوان عضو تشکلی که پیشرو اصلاح‌طلبان محسوب می‌شود) از نظر آقای دکتر امینی هم در این باره ضعیف‌تر است. چرا دوستی با مردم اسرائیل به نظرشان تفریط در مقابل افراط نفی هولوکاست يا بحثی حاشیه‌ای است؟ از قضا این بحث بسیار مهم است و اهریمن‌زدایی از دشمن‌ترین دشمنان ایدئولوژیک می‌تواند اولین پایه‌های اصلاح در گفتمان انقلابی و خشونت‌طلب و دشمن‌محور باشد؛ گفتمانی که بدون اصلاح و تغییر آن سخن از هر گونه اصلاحات به بن‌بستِ تناقضاتِ ناگزیر برمی‌خورد چنان که می‌بینیم خورده‌است.
شعار «فلسطینی‌تر از فلسطینی‌ها نباشیم» هم، که او با افتخار از آن یاد می‌کند، تنها یک شعار منفعلانه و بسیار ضعیف است. خواه ناخواه ایران نقش بسیار مهمی در بلوای اسرائیلی-فلسطینی پیدا کرده‌است که منحصر به بعد از انقلاب اسلامی هم نمی‌شود. این شعار تنها این نقش را نادیده می‌گیرد و با حالتی درون‌گرا باعث به هرز رفتنِ توانایی بالقوه‌ی ایران در ایفای نقش مثبت در این ماجرا می‌شود که ناگزیر ایران را بی‌بهره از نتایج احتمالی این ایفای نقش می‌سازد، نقشی که به هر صورت هر فرد ایرانی تا به حال هزینه‌ی فراوانی بابت آن پرداخت کرده‌است. رویکرد اصلاح‌طلبانه شاید این باشد که این نقش را از حالت مخرب و دشمن‌پرورانه به حالتی سازنده و انسان‌دوستانه تبدیل کند - کاری که حرفی مشابه حرف آقای مشایی می‌تواند نقطه‌ای برای آغاز آن باشد - نه این که بالکل منکر وجود آن شود.
کلاً همین‌جور رفتارهای منفعلانه، بی‌فکر، بی‌درایت و ضعیف اصلاح‌طلبان است که باعث ناامیدی جدی از آنان می‌شود. رفتارهایی که می‌توان به آن‌ها صفت «غریزی» داد.

-- امین ، Aug 26, 2008 در ساعت 05:15 PM

خوبی این اختلاف نظرها این بود که نشان داد اصلاح طلبها هم در مورد یک سری مسایل با اصول گرایان اختلاف نظر بنیادی ندارند.

-- مصطفی ، Aug 27, 2008 در ساعت 05:15 PM

It is so sad the Melli-Mazhabis are so indifferent to human rights violations when it comes to Bahais.Mr.Taghi Rahmani denies that the persecution of Bahais is significant. It's just sad!

-- sahba alasti ، Aug 27, 2008 در ساعت 05:15 PM

درود
كسي به عنوان اسماعيل اميني وجود خارجي ندارد.
شايد منظورتان دكتر ابراهيم اميني استاد دانشگاه و عضو شوراي مركزي حزب اعتماد ملي است.
اين موضوع را اصلاح كنيد تصوير هم اشتباه است.
بدرود

------------
زمانه: دوست گرامی
از تذکر شما سپاس‌گزاریم
این اشتباه تصحیح شد.

-- مسعود لواساني ، Aug 27, 2008 در ساعت 05:15 PM

کاملا با صحبت آقای مزروعی موافقم. موضوع فلسطین و اسراییل به طور کلی باید از ادبیات سیاسی ما حذف شود و سرنوشتش را به خود فلسطینیان بسپاریم. مساله فلسطین مسله خارجی است و در قالب یک موضوع خارجی می توانیم از حقوق ملت فلسطین دفاع نماییم و توان چانه زنی شان را با اسراییل بالا ببریم.

-- علیرضا از نیوزیلند ، Aug 27, 2008 در ساعت 05:15 PM

وقتی که صدام اعدام شد برخی از فلسطینیها بدون توجه به جنایات و کشتاری که او ازمردم ایران و عراق کرده بود تابوت سمبولیکی برایش درست کردند و به عزاداری برای او پرداختند
در جنگ ایران و عراق کدام یک از فلسطینیها به کمک مردم
ایران شتافت؟حتی یاسر عرفات رهبر محبوب فلسطینیها از حامیان صدام بود با این همه شاهدیم که حکومت ایران که پایه هایش بر تداوم بحران استوار است بر تنور کینه و نفرت فلسطینیان از اسراییل می دمد انگار حکومت ایران نمی بیند که سالهاست فلسطینیها برای خودشان دولت خود گردان تشکیل داده اند و با اسراییلیها مذاکره می کنند حکومت ایران به جای خرج تراشی برای مردم بعضا محروم ایران و تامین مخارج نظامی حماس و حزب الله لبنان باید در این مورد یک نقش سازنده و واقعا مثبت ایفا کند که البته با توجه به ماهیت حکومت ایران این موضوع بعید است البته برخی از رفتار اسراییل در مورد فلسطینیان غیر قابل توجیه است اما در عین حال مناسفانه باید گفت که اسراییل نشان داده در مقابل کشورهای دشمنش که رویه انعطاف و لحن دوستانه پیش گرفته اند عکس العمل مثبت
نشان داده.

-- بدون نام ، Aug 27, 2008 در ساعت 05:15 PM

با سلام
عکس بالا اشتباه درج شده است.
اسماعیل امینی شاعر است و فردی سیاسی نیست. عکس بالا هم متعلق به او است. اما عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی ابراهیم امینی است. شما با ابراهیم امینی مصاحبه کردید اما عکس و اسم اسماعیل امینی را درج کردید.
ارادتمند
فرشاد قربانپور
روزنامه نگار در تهران

------------
زمانه: دوست گرامی
از تذکر شما سپاس‌گزاریم
این اشتباه تصحیح شد

-- فرشاد قربانپور ، Aug 27, 2008 در ساعت 05:15 PM

به عنوان یک وکیل دادگستری نظر آقای مزروعی را تائید مینمایم

-- rezA ، Aug 27, 2008 در ساعت 05:15 PM

بعد از انقلاب ضد سلطنتی 57، نظام ولایت فقیه در داخل توان پذیرش آزادی و برسمیست شناختن حق حاکمیت مردم و حل مشکلات سیاسی و اجتماعی آندوران را نداشت و لذا دنبال بهانه و هدفی بود که با ریختن خون جوانان به نظام خود مشروعیتی خریده و از دست عصیان و نافرمانی جوانان انقلابی و بیکار نیز خلاص یابد..
جنگ ایران و عراق بدلیل صدور انقلاب اسلامی خمینی به عراق با همدستی نیروهای حکیم... و عوامل ولایت فقیه با شعار و هدف فتح قدس از طریق کربلا شروع شد. هر چند که جنگ به صورت رسمی و کلاسیک با حملهً صدام به ایران آغاز شد، ولی در اساس این خمینی و عواملش در عراق بود که با ایجاد فتنه و دخالت در امورات داخلی عراق موجبات و زمینهً جنگ و بهانهً حمله به ایران را به صدام حسین داد. کاری که صدام کرد تجاوز گرانه بود ولی صدام بعد از آزادی خرمشهر پای آتش بس و صلح آمد ولی خمینی حاضر به پذیرش آتش بس از هیئتهای میانجیگری عربی و بین المللی و تعیین غرامت جنگی و صلح نشد. مجاهدین تا آزادی خرمشهر در دفاع از خاک میهن برعلیه نیروهای صدام جنگیدند ولی بعد از آزادی خرمشهر و اعلان آمادگی دولت عراق به آتش بس، مجاهدین دیگر نیروهای خود را به عقب کشیده و عامل اصلی ادامهً جنگ و ویرانی دو کشور را خمینی می دانند. بنابراین جنگ ایران و عراق دعوای مابین دو ملت همسایه نبود بلکه جنگ صدور هژمونی ولایت فقیه برای ایجاد امپراتوری اسلامی بود که هنوز هم ادامه دارد. بالاخره مجاهدین در ایران از تیغ جلادان ولایت فقیه به خارج فرار کرده و بعد برای دنبال کردن دو هدف بزرگ به عراق رفتند و ارتش آزادیبخش ملی را بنیاد نهادند تا اول جنگ ویرانگر صدور انقلاب اسلامی خمینی را با پیشنهاد صلح با دولت وقت عراق متوقف سازند و هم برای سرنگونی رژیم ولایت فقیه مبارزه کنند. حالا وقتی عامل اصلی شروع جنگ و علت ادامه و اهداف آن مشخص شد، نتیجتاً دشمن مردم ایران و عراق نیز مشخص می گردد. یعنی در ادامهً جنگ ویرانگرانهً صدور انقلاب خمینی، مردم ایران و عراق فقط یک دشمن اصلی و مشترک داشته است یعنی خمینی و عواملش در عراق. اکنون مردم ایران در داخل دنبال مطالبات آزادیخواهانهً خود می باشند ولی همین نظام حاکم با نیروهای دست پروردهً ولایت فقیه وحشیانه درعراق به کشتار و ریختن خون فرزندان رشید ایران یعنی مجاهدین خلق ایران که تنها هدف شان آزادیخواهی هست ادامه می دهد. اگر اصل آزادی و عدالت و حق حاکمیت مردم باشد؟ انصاف بدهیم ظالم کیست و مظلوم کیست؟

زنده باد آزادی. پیروز باد ملت ایران.

-- یک سرباز جنگ ، Aug 3, 2009 در ساعت 05:15 PM