رادیو زمانه > خارج از سیاست > ايران ديپلماتيک > سفر در اوتِ هفتاد رنگ به ایران | ||
سفر در اوتِ هفتاد رنگ به ایراندکتر عرفان قانعیفردامروز جناب دکتر برهم صالح، معاون نخستوزیر خونسرد و باهوش عراق به ایران سفر کرد و در این سفر قرار است توافقنامههای اقتصادی و تجاری برای تحکیم افق همکاریها و تبادلات بین دو طرف بررسی شود. درست در روز ۱۳اوت ۲۰۰۸ روزی که بین ایران و عراق، در ۷۰ سال اخیر به ۷۰ رنگ سیاستشان تغییر کرده است . ۱- در آن زمان که بکر صدقی از ژنرال های ارتش، حکمت سلیمان را به کرسی صدارت تعیین کرد و ژنرال صدقی به ریاست نیروهای مسلح عراق رسید. اما وی در ۱۱ اوت ۱۹۷۳ هنگام عزیمت بهسوی ترکیه درفرودگاه موصل توسط یک سرباز کردی ترور و نوری سعید مجدداً صدراعظم عراق شد و شاه ایران خرسند به نظر میرسید و در همان سال در مصر سلطان فواد اول درگذشت و پسرش فاروق، جانشین وی شد و تحولات جدیدی در مصر آغاز گشت. اما هنوز سوریه همچنان تحت قیومیت دولت فرانسه بود و تنها حزب مردم و حزب کمونیست در آن کشور فعالیت داشتند. اما در همان روز در سال ۱۹۳۷ حرکت کردی در ترکیه، علیه حکومت در منطقه ده رسیم رخ داد و حکومت ترکیه به ایران و بغداد محرمانه هشدار داده بود. ۲- نوری سعید وزیر خارجه عراق به اتفاق وزیر دادگستری عراق و رییس بندر بصره که انگلیسی بود در ۵ اوت ۱۹۳۵به ایران مسافرت کرد. وقتی که آنها به ایران وارد شدند، آلمان به دنبال «فضای حیاتی» و فعالیت دیپلماسی گستردهای برای نفوذ در کشورهای خاورمیانه بهویژه ایران و عراق که زیر نفوذ انگلستان قرار داشت، آغاز کرده بود و در چکسلواکی و اتریش نیز دشواریهایی برای سیاست اروپایی انگلستان بهوجود آورده بود. نوری سعید از هواداران جدی منافع وابسته مفرط به انگلستان بود. در دیدار با وزیر خارجه ایران، سرهنگ «وارد» با حق ایران در اعمال حاکمیت مشترک بر شطالعرب مخالفت کرد و نوری سعید هم او را تایید کرد. وزارت خارجه انگلستان هم اعلام کرد که ایران راههای دیگری برای دسترسی به دریا دارد و عراق راهی دیگر ندارد و بعدها عهدنامه مرزی ۱۹۳۷ - پیمان دوستی سعداباد میان ۴ کشور - عراق و ایران و ترکیه و افغانستان - در مزان ملک غازی، امضا شد. هرچند که یکی از مقاصد این پیمان که مورد توجه ترکیه و عراق و ایران بود آنجام اقدامهای مشترک علیه «کردهای مسلح» بود.
۳- در سال ۱۹۳۶ در زمان جانشین او یعنی ملک فاروق به تاریخ ۲۶ اوت ۱۹۳۶ انگلستان طبق پیمانی، استقلال کامل مصر را به رسمیت شناخت. شاه ایران هم بینظر به قضایا مینگریست. اقدامات ستون پنجم آلمان در ایران در اوت سال ۱۹۴۱ به اوج خود رسید. آلمانها بهخصوص در فراهم آوردن مقدمات کودتا در عراق که در آوریل اتفاق افتاد، نقش مهمی داشتند و رشید عالی گیلانی از عوامل کودتای مزبور پس از تصرف بغداد توسط قوای انگلیس به ایران پناهنده بودند. سرانجام او شکست یافت و به اتفاق چهار افسر و همراهانش در ۳۰ مه ۱۹۴۱ به ایران گریخت و عراق به اشغال نظامی انگلستان درآمد و آن کشور کمتر از سه ماه بعد در ۲۵ اوت ۱۹۴۱ از آن کشور به خوزستان و ارتش روسیه شوروی به اذربایجان و گیلان حمله کرد و کشور ایران را اشغال نمود و پس از اشغال عراق عبداله بر دیگر نائبالسلطنه شد و انگلستان استیلای بیشتری یافت. در سپیده دم ۲۵ اوت روسها و انگلیسیها از طریق عراق به ایران هجوم آوردند و رضاخان به نفع پسرش از قدرت کنارهگیری کرد تا اینبار او به کمک متفقین تاج سلطنت را بر سر نهد و با احتیاط روی صحنه بازی قدرت بیاید. و این بار عراق بینظر به صحنه مینگریست. ۱- در ٢ اوت ١۹۴٢، ائتلاف جدید سه جانبه ترومن، استالین و آتلی، با دیداری در پتسدام به تعیین سرنوشت و فرجام پس از جنگ پرداخت. دراین زمان، بیانیه کنفرانس، خاطرنشان میکرد که همه سربازان متفقین، باید از تهران و بقیه جاهای کشور فوراً خارج شوند. اما اعمال شوروی، قصد ونیت دیگری را نشان میداد. از دیگر سو بنا به عقیده ناصر؛ خطر واقعی که عربها را تهدید میکرد از ناحیه اسراییل بود نه از جانب شوروی. ولی علیرغم مخالفت شدید ناصر در اوت، هنگامی که بار دیگر نوری سعید، نخستوزیر عراق شد و مقدمات پیوستن این کشور با جدیت و سرعت آماده گردید. و این بار شاه ایران خوشحال بود. در ماه اوت ۱۹۵۴ دوباره خون در بارزان کردستان عراق بهراه افتاد. ملا مصطفی بارزانی که با افتادن به تنگنا در خطر تسلیم قرار گرفته بود، به ایران گریخت و به مهاباد و جنبش قاضی محمد آمد. درماه نوامبر یک کنگره کرد در باکو تشکیل جلسه داد. در ترکیه کردها به جنب و جوش درآمدند. اما مرد سیاسی ایران، قوام السلطنه مهار کشور از کف نداد و عراق هم نفس راحتی کشید که گویی در این بخش از خاورمیانه هوس ازادی را کسی نباید داشته باشد و دو سال بعد بود که در ۱۵ اوت ۱۹۴۷ جواهر نعل نهرو، یکی از بزرگترین رهبران جنبش استقلال هند و کنگره ملی هند بود. او بهعنوان اولین نخستوزیر هند پس از اعلام استقلال انتخاب شد. و شاید به خاطر این روحیه ضدآزادی در ایران و عراق آن ایام؛ در ۱۴ اوت سال ۱۹۵۲ نویسندهای اقتصاددان در نشریهای فرانسوی برای نخستین بار اصطلاح «جهان سوم» را به کار برد و کشورهای توسعه نیافته را شامل میشد که با سرمایهداری پیشرو مغرب زمین از یکسو و با کمونیسم بینالمللی از سوی دیگر رودرو بودند. و مصداق آن این بود که در همان ماه در سالی بعد؛ محمدرضا پهلوی -شاه ایران - پس از برکنار کردن مصدق با هواپیمای دو موتوره شخصی خود به بغداد رفت. و این بار بغداد دوست شاه ایران بود. هر چند نظریه وزارت خارجه بریتانیا پیرامون روابط آینده انگلیس با محمدرضا پهلوی - شاه ایران - و نگرانی از بیاعتباری او پس از بازگشت به ایران در تلگرامی که روز ۱۹ اوت از لندن به سفیر انگلیس در واشنگتن مخابره شده منعکس است اما کسی ذهن تاریخی نداشت. و از دیگرسو سپهبد تیمور بختیار نمونه شاخصِ افسران وابسته به خاندانهای مشهور ایران بود که با استفاده از فضای پرآشوب سالهای پس از اوت ۱۹۴۱، توانستند به قدرت برسند. بختیار با استفاده بهجا از دگرگونیهای سیاسی پس از کودتای ۱۳۳۲، خود را به بالاترین ردههای نظامی و امنیتی کشور رساند. ۱- در ۲ ماه قبل از اوت ۱۹۵۸ که انقلاب عراق رخ داد و دیگر شاه ایران با عراق شاه باخته، رابطهای ارام نداشتند و ساواک به استفاده از دوگانگی بارزانی و طالبانی در بین کردها در مهار عراق بهره گرفته بود و از جاهطلبی ناصر هم هراس داشت. از دیگرسو در ماه اوت سران انقلابیون الجزایری ضمن مذاکره با دولت مصر، موافقت عبدالناصر را برای اعزام گروهی از افراد نهضت آزادی ایران به مصر کسب کردند و اولین دوره چریکی آموزش گروه در ۱۹ اوت ۱۹۶۴ به مدت ۸۴ روز در اردوگاههای آموزشی قاهره طی کردند و این سازماندهی مخفی به وسیله ساواک شناخته نشدند. از اوت ۵۸ تا اوت ۱۹۷۵ شاه از مهار عراق توسط کردها بهره گرفت تا اینکه ساواک زمینه قرار داد ۱۹۷۵ را فراهم کرد و تا اوت ۱۹۷۹ بیمهری شاه ایران به عراق ادامه داشت. هرچند عراق آیتالله خمینی را تحمل نکرد. اما در سال بعد امام رهبر انقلاب ایران بود و شاه در همان ماه اوت در روی تخت بیمارستانی تحت مداوا بود و دو سال بعد زمزمه کمک امریکا به جنگ عراق علیه ایران مطرح شد و دیگر تا اوت سال ۱۹۸۸ هم به کلی رابطه درمیان نمانده بود. و صدام حسین، دیکتاتوری که تصورش بر این بود که تا اوتهای سالهای بعد، همچنان بر تخت زعامت عراق تکیه خواهد زد. اما اوت ۲۰۰۸ او زیر خروارها خاک استخوانش نیر فرتوت شدن گرفته است. و ایران و عراق ماه اوت دیگری را در تاریخ خاورمیانه تجربه میکنند. در ماه اوتی که عراق ارام تر شده است و عراق نقش میانجیگری بین ایران و عراق را بر عهده دارد که تا قبل از انتخابات ریاستجمهوری این آرامش را همچنان حفظ کنند. این طالع نحس بر پیشانی ماه اوت در روابط ایران و عراق مانده است تا امروز؛ که پس از ۷۰ سال در ماه اوت، جانشین آرام و تحصیلکرده اقیانوسشناسی و کردزبان از عراق به ایران میآید و در اواخر همین ماه اوت ریاستجمهور همان قوم از عراق به ایران میآید. این طرفه تاریخ است که در ۷۰ سال روابط دو کشور چنین به ۷۰ رنگ درآید. اما این پرسش امروز مطرح است که نشیب و فرازهای صحنههای تاریخی این ماه، آیا در ذهن دیپلماتهای هر دو کشور باقی است؟ و در اوت سالهای دیگر این رابطه به کدام سو خواهد رفت؟ برهم صالح، معاون نخست وزیر عراق دیروز در راس هیاتی از وزرای بازرگانی و نیروی عراق در حالی وارد تهران شد که دو ماه پیش از آن نوری المالکی، نخستوزیر وقت عراق به منظور اطمینان خاطر دادن به مقامهای ایرانی در خصوص معاهده نظامی پیشنهادی امریکا به عراق به تهران سفر کرد. در حالی که خبرهای بسیاری از سفر جلال طالبانی، رییسجمهور عراق در رسانههای ایرانی و اقلیم کردستان عراق به تهران وجود داشت، سفر هفته گذشته نخستوزیر اقلیم کردستان عراق به تهران، از یکسو و ورود زودهنگام معاون نخستوزیر این کشور به تهران از سوی دیگر را شاید بتوان در راستای تدارک سفر از پیش تعیین شده رییسجمهور عراق به تهران و دیدار با مقامهای عالیرتبه ایرانی ارزیابی کرد و تخمین زد. در همین راستا میتوان سفر معاون نخستوزیر عراق به تهران را در جهت استقرار ثبات سیاسی عراق، ایجاد تحولات در مرکز ثقل قدرت خاورمیانه، ایجاد نوعی تعامل با کشورهای عربی و رفع نزاعهای خاورمیانه که مهمترین آن مساله عراق با وجود حضور نیروهای نظامی ایالات متحده امریکا، انگلستان و آفریقای جنوبی است، مورد بحث و بررسی قرار داد. چنانچه افزایش روابط دیپلماتیک بین ایران و عراق موجب سرعت بخشیدن به استقرار حکومت دموکراتیک در عراق شده و به ایجاد تسهیلات لازم برای عمران و روند بهینهسازی روابط آن کشور در حوزه خاورمیانه کمک خواهد کرد. درواقع سفر معاون نخستوزیر عراق قبل از سفر و حضور مجدد جلال طالبانی، رییسجمهور عراق به تهران را باید پیشزمینهای برای توسعه و تقویت روابط دیپلماتیک دو کشور و رفع شبهات تاریخی و معضلات سیاسی فیمابین دانست. ضمن اینکه هماهنگی برای مشارکت اعراب، کردها و شیعیان در سیاست فعلی عراق با کمک ایران و به عنوان کشور صاحب نفوذ همسایه و همچنین رشد معاملات اقتصادی و تاثیر آن بر آرامش سیاسی تهران- بغداد را نباید از نظر دور داشت، چرا که پیشینه تاریخ سیاسی این دو کشور در منطقه نشان از فراز و نشیبهای بسیاری دارد که ۷۰ سال از تعاملات، جنگها، نزاعها و تبادلات اقتصادی - تجاری را در پی داشته است. |