رادیو زمانه > خارج از سیاست > ایران > تقابل دو اسلام | ||
تقابل دو اسلامنادر فکوهیدر آغاز دهه ۷۰ در ایران جریانی با عنوان جریان «نواندیشی دینی» شکل گرفت. این نحله که چهرههای اصلی آن در بعد تئوریک را کسانی چون عبدالکریم سروش، محسن کدیور، مجتهد شبستری و ... تشکیل میدادند، در ادغامی غیررسمی با گروهی از فعالان فکری/سیاسی که بعدها خود را «نوگرایان دینی» نامیدند، دست به ایجاد حلقهای زدند که تبلور آن در مجله «کیان» بازتاب داشت.
نوگرایان دینی که عموماً از دوران وزارت ارشاد محمد خاتمی و قبل از آن در مؤسسه کیهان به وی ملحق شده بودند، پس از آنکه او از سمت وزارت ارشاد استعفا داد و تلاش برای ایجاد حلقه فکری «آیین» را آغاز کرد، کوشیدند که خود را با چهرههای شاخص جریان نواندیشی دینی نزدیک کنند. این عده که اغلب آنها در آن دوران، در مرکز مطالعات استراتژیک نهاد ریاست جمهوری حضور داشتند، پس از دوم خرداد در سمتهای مختلف اجرایی جای گرفتند. جریان نوگرای دینی که سرکردگی سیاسی آن را موسوی خویینیها و چهره تئوریک آن را محمد خاتمی نمایندگی میکردند، عموماً از چهرههایی تشکیل میشد که در زمان اشغال سفارت آمریکا در تهران و در غالب نیروهای موسوم به «دانشجویان خط امام» به یکدیگر نزدیک شده بودند. آنها با ادغام حلقه آیین در حلقه کیان، تنها مجله تئوریک جریان نوگرایی و نواندیشی دینی را در دهه ۷۰ سامان دادند. مجلهای که در هر شمارهاش عبدالکریم سروش، مجتهد شبستری، محسن کدیور، سعید حجاریان، آرش نراقی و ... مقالاتی را در باب بازخوانی نوینی از اسلام که در روایت آنها با دموکراسی، حقوق بشر، آزادی بیان و ... در تضاد قرار ندارد، منتشر میشد. این جریان به دلیل ارتباطات سیاسیاش با گروههایی چون ائتلاف نیروهای موسوم به خط امام، مجمع روحانیون مبارز، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و البته حزب کارگزاران سازندگی (که در مجلس پنجم از سوی جمعی از تکنوکراتهای مسلمان هوادار سازندگی تأسیس شد) تصمیم گرفت که در انتخابات دوم خرداد، رویکرد نوگرایانه و نواندیشانهاش از اسلام را در قالب شعارهایی سیاسی و با معرفی محمد خاتمی به عنوان کاندید ریاست جمهوری، برجسته کند. شعارهایی نظیر تحقق جامعه مدنی و تطابق اسلام و دموکراسی که در دوم خرداد با استقبال بیش از ۲۰ میلیون شهروند ایرانی مواجه شد و این جریان را که تا پیش از این بیشتر در حد نحلهای فکری که نشریهای تئوریک منتشر میکرد، پس از دوم خرداد ۷۶ به قطبی سیاسی در عرصه قدرت ایران تبدیل ساخت.
آنچه در هشت سال حیات سیاسی این جریان با نام خاص جریان «اصلاحات» در کنش قدرت رخ داد، از جمله مقاطع استنثایی در تاریخ معاصر ایران محسوب میشود. جریانی که به واسطه وجود نیروهایی مستحکم در برابر خود، سرانجام قدرت را به نومحافظهکاران واگذار کرد. حال اما، این جریان اگر چه پس از پایان دولت دوم خاتمی به لحاظ سیاسی دچار شکست و سرخوردگی شد، اما درونمایههای فکری/تئوریکاش، کماکان با استقبال بخشهایی از جامعه ایران و البته مخالفتهایی، چه در درون قدرت و چه در سطح جریانهای سیاسی/مذهبی منطقهای مواجه است. فراموش نباید کرد که جریان نوگرایی دینی به سرکردگی سیاسی محمد خاتمی، زمانی به قدرت رسید که بدیل متعارضی چون القاعده نیز در حال نمو و رشدی سرطانی در خاورمیانه بود. بنابراین، ورای نزاع داخلی اصلاحطلبان/محافظهکاران، میدان تنازعی فراملی نیز میان این جریان و گروههای ارتدکس اسلامی از جمله القاعده، وهابیون و سلفیون تشکیل شده بود. و از همین رو بود که گری سیک، دیپلمات سابق آمریکا در نشستی در نیکوزیا در سال ۲۰۰۲ از دوگانهای متعارض با عنوان خاتمی/بنلادن سخن گفت. به باور او (که سخنانش بعدها در ایران به معنای حمایت آمریکا از اصلاحطلبان علیه محافظهکاران تعبیر شد) روایت خاتمی از اسلام در صورت سیطره یافتن در بلاد اسلامی، میتواند به ریشهکنی تروریسم منجر شود.
حال آنکه بعدها با تبلور جریاناتی از قبیل مقتدی صدر و حمایت محافظهکاران ایرانی از حماس و حزبالله لبنان، دوگانه بنلادن/خاتمی دچار انشعاب شد و روایت رحمانی و همخوان با دموکراسی او از اسلام را در مقابل طیفی از ستیزهجویان سنی و شیعه قرار داد که از ابزار خشونت و ترور به عنوان تعالیمی بنیادین در اسلام برای مقاصد سیاسی بهره میگرفتند. و شاید از همین رو است که سخنان اخیر محمد خاتمی درباره تروریسم و تحریف اندیشههای آیتالله خمینی، در مقطعی بیان میشود که گروههای تندرو شیعه در منطقه خاورمیانه دست به اقداماتی خشونتبار میزنند و بحرانهایی از جمله صلح فلسطین، ثبات سیاسی لبنان، امنیت عراق و تمامیت ارضی افغانستان را تهدید میکنند. جریاناتی که نحوه عملکردشان به همافزایی با سنیهای تندرو و از جمله القاعده در سطح تحولات جهانی و منطقهای منجر شده است. به این ترتیب به نظر میرسد که سخنان اخیر محمد خاتمی را که تلویحاً با حمایت هاشمی رفسنجانی نیز مواجه شده و البته در مقابل، محافظهکاران را به تکاپو برای برخورد با او انداخته، باید تحرکی فراتر از تلاش او برای کسب مجدد کرسی ریاست جمهوری دانست. این سخنان، اگر چه با واکنش منفی مقامات دولتی ایران و حتی سران برخی کشورهای عربی مواجه شده، اما به نظر میرسد که دوگانه اسلام خشن/اسلام رحمانی را بار دیگر در سطح تحولات جهانی عمده کرده است و ای بسا در مسیر رخدادهای آینده تغییراتی ایجاد کند. |