گفت و گو با منیژه حکمت، کارگردانِ حامی اصلاحطلبان:
بله، از این بدتر هم میشود
مریم محمدی
این دومین دوره از انتخابات مجلس پس از انقلاب است که اهمیت رویدادها و چالشهای پیش از برگزاری آن، شاید از نتیجه انتخابات اثرگذارتر باشد. انتخابات دوره قبل، دوره هفتم مجلس نیز، برخوردهای شدیدی را میان اصلاح طلبان که آن زمان دولت و مجلس را در اختیار داشتند با سایر ارکان حکومت، موجب شد. امری که اصلاحطلبان قبل از ورود به صحنه مبارزه انتخاباتی از آن آگاهی داشتند.
اما تفاوت این دوره با دورههای قبل در این است که اصلاحطلبان از ذیل تا صدر درواقع در مقابل موج سنگین ردصلاحیتها غافلگیر شدند. همه از دشواری شرایط تصمیمگیری میگویند. نیروهای اجتماعی گوناگون از هر دو سوی شرکت یا تحریم، در تلاش هستند. در این میان حرکت پر سروصدای خانم منیژه حکمت، کارگردان ایرانی و سازنده فیلمهای زندان زنان و سه زن در اختصاص دادن دفتر سینمایی خود به ستاد انتخاباتی اصلاحطلبان، از روز پنجشنبه تاکنون فضای تازهای را در صحنه مبارزات انتخاباتی گشوده است. با خانم حکمت در این مورد گفتگو میکنم.
خانم حکمت با خبر شدیم که شما دفترتان را به یک نوع ستاد انتخاباتی تبدیل کردید، درست است؟
بله، کاملاً درست است.
در این صورت ممکن است درمورد این کارتان و علت این تصمیمگیری بدهید توضیح بیشتری؟
چون مدام این کلمه را تکرار میکنم و حافظه تاریخی را مدام یادآوری میکنم، دورانی که ما الان داریم، دوران خوبی نیست و اگر مراقبت نکنیم این حداقل هم از دست میدهیم و همیشه متاسفانه مردم ما این حرف را میزنندکه «از این بدتر هم امکان دارد؟»، باید گفت بله، از این بدتر هم میشود. و بدتر از بدتر هم میشود. و این آخرین سنگر ما است. که از تفکر اصلاحطلبی، به تفکر آقای خاتمی؛ بیاییم حمایت بکنیم و به آن رای بدهیم و حداقل یک کمی موازنه قدرت را به هم بزنیم. با یکدستی فکر میکنم که ما هشت سال سخت پیش رو خواهیم داشت.
منیژه حکمت، کارگردان
خانم حکمت برای کسانی که به شما خواهند گفت که نه، هیچ تغییری ایجاد نشده یا قیاسی بین اصلاحطلبان و دیگران وجود ندارد، شما چه دارید که بگویید؟
پیشپاافتادهترین و عامیانهترین حالت اگر بخواهم بگویم این است که، بیایید بروید یک کیلو سیب بخرید. این دیگر پیش پاافتاده ترین کلمهای است که من میتوانم بگویم. اصلاً من مسایل فرهنگی، سیاسی و اجتماعی را کار ندارم. شرایط اقتصادی چیزی را دارد برای ما رقم میزند که "کاسهی چه کنم چه کنم" دست ما است. من میخواهم زندگی کنم. من در این مملکت دارم زندگی میکنم. به من مدام در تمام سالیان گفتند که سیاسی نباش، کاری نکن. ولی کسانی که وارد قدرت میشوند، سرنوشت من را دارند رقم میزنند. روزمرهگی من را دارند رقم میزنند و من چطوری میتوانم این روزگاران را سپری کنم. در پیشپاافتادهترین شکل ممکن آن یک زندگی بسیارمعمولی...
اگر از زندگی معمولی فراتر بیاییم؛ آنجایی که کار و تخصص و شغل شما است. آنجا چطور؟
آنجا که اصلاً، به هرحال مگر میشود بگویند از این بدتر هم نمیشود. در دوران آقای خاتمی به خاطر نبود آن حافظه تاریخی و تحریمی که نخبگان ما کردند، تاوانش را ما داریم میدهیم. نخبگان ما همیشه در سیاست نقش داشتند. وقتی اعلام حضور وقتی میکردند همین مردم پشتیبان آنها بودند. و وقتی تحریم میکنند، تاوان آن را باید بدهند. این ملت باید تاوان آن را بدهد. مگر در حوزه کاری من چه اتفاقاتی افتاده است. اعتراضات را مدام شما دارید میشنوید. شرایطی که دارد برای حرفه من، کار من رقم میخورد؛ آیا شرایط نسبی ایدهآل من است؟ ما که اصلاً توقع زیادی نداریم. ما میخواهیم کار خودمان را بکنیم. چارچوبها را میشناسیم، مرزها را هم میشناسیم، شرایط فرهنگی را هم میشناسیم، همه چیز را میشناسیم. خط قرمزها را هم میشناسیم. ولی این کار ما است و میخواهیم کار کنیم و دغدغههای اجتماعی خودمان را داریم.
و اگر شما در حوزه کار خودتان – سینما – بخواهید مقایسهای انجام بدهید بین دوران اصلاحات، دوران قبل از آن و یا بعد از آن، چگونه این مقایسه را انجام میدهید؟
ببینید، من در دوره اصلاحات فیلم زندان زنان را ساختم. بهترین فیلمهای اجتماعی در آن دوره آمد و نیز پرفروشترین فیلمها در آن دوره بود. هرچند که بعد از آن، من کار نکردم. ولی اصلاً مهم نیست که من کار نکردم. ما یک سیاست خارجی داشتیم، با تمام اشکالاتی که داشت یک عزت بود، میشود گفت یک امنیت نسبی بود. در عرصه نشر، شما بروید ببینید، در عرصه سینما ببینید، در تاتر بررسی کنید، در کشوری که لایههای مختلف فرهنگی دارد، در کشوری که دیکتاتوری نهادینه شده، ما باید گام به گام حرکت کنیم و کار کنیم. ولی دائم به خاطر اشتباهی که مدام، مدام دارد بخش روشنفکری ما - من این را در فیلمم هم گفتم – تکرار میکند و میگوید از این بدتر نمیشود؛ از این بدتر خواهد شد. و ما مدام از لحاظ فرهنگی باید عقب بیفتیم و دایم این سیکل را طی کنیم. دوباره یک شرایطی بوجود بیاید که ویران کنیم و از این ویرانی من نمیدانم چه میخواهیم در بیاوریم. من نگران این ویرانی هستم. از این ویرانی، هیچ چیز خوشایندی برای ما درنمیآید. یک پروسه بسیار طولانی خواهیم داشت که آیا اتفاقی بیفتد یا نه!
خانم حکمت، چقدر امیدوار هستید که جامعه هنرمندان، بطور کلی، از این پیشنهاد شما استقبال بکند؟
خب، به هرحال لیست را شما دیدید حتماً. صد نفر دیگر از هنرمندان هم امروز به آن اضافه میشود و همه دارند حمایت میکنند. چون شرایط خوبی را نداشتند.
|
نظرهای خوانندگان
خانم حكمت راي دادن را به مثابه ي عمل در نظر مي گيرند و نمي خواهند از اين امكان صرف نظر كنند اما تاثير اين عمل با توجه به ايجاد موانع حاكميت بسيار ناچيز است و الان كه انتخابات انجام شده مي بينيم كه اقتدارگرايان و پوتين پوش ها پيروز شدند. تحولي كه جامعه ي جوان ما انتظارش را دارد صدها برابر تحولي ست كه با راي دادن ، به دست مي آيد
-- سپهر سريري ، Mar 16, 2008 در ساعت 03:38 PMهمیشه منیژه حکمت را تحسین کردم و می کنم. چون مثل بقیه نیست که فکر می کنند مملکت یک شبه آباد می شود!! تلا ش می کند و تلاش می کند و تلاش می کند.
-- HooMan ، Mar 16, 2008 در ساعت 03:38 PMba salam,
-- hamed ، Mar 16, 2008 در ساعت 03:38 PMdar in borhe az tarikhe keshvareman ma faravan be amsale manizhe hekmat niyaz mandim. gametan ostovatr bad
befarma!in farghe kasie ke too in mamlekate va dark mikone sharayeto va kasi ke biroon neshaste mige lengesh kon!
-- بدون نام ، Mar 16, 2008 در ساعت 03:38 PM