انتخابات مجلس هشتم در گفتگو با شهلا لاهیجی
«برای ما مهم نیست که به چه کسی رای بدهید»
مریم محمدی
در چهاردهم اسفند ماه اکثر گروهها و احزاب سیاسی که در انتخابات مجلس هشتم شرکت میکنند، فهرست نامزدهای خود را منتشر کردند. اما مردان، زنان و گروههای مختلف اجتماعی به این فهرستها چگونه نگاه میکنند و چه موضعی در برابر آن دارند؟ با خانم شهلا لاهیجی، مدیر انتشارات روشنگران در این مورد گفتگو کردهام.
قبل از هر سوالی از ایشان میپرسم آیا تفاوتی بین برگزاری این دوره از انتخابات با دورههای قبلی مجلس میبینند؟
ببینید! به نظر من خوف عمومی، یا لااقل جو مستولی، جو منجمدتری است؛ و مساله این است که چقدر در میان همه داوطلبان، میشود کسانی آدمهای دلخواهشان را انتخاب کنند. آقای رفسنجانی فرموده بودند که اصلا برای ما مهم نیست که به چه کسی رای بدهید. فقط بیایید در انتخابات شرکت کنید. من نمیدانم واقعا میشود که یک دولتمرد چنین حرفی بزند؟ و فقط تعداد کسانی را که پای صندوق رای میروند را به حساب بیاورد؟ و نقش مردم را تا این حد کوچک کند؟!
به این ترتیب پیشبینی شما از برخورد عمومی با این انتخابات چیست؟
یک سوالی بین خود ما، بین مردم، و یا کسانی که دغدغه امور کشور را دارند، حالا یا با نگاه روشنفکرانه، و یا با نگاه مردم عادی؛ این است که برای بیان نارضایتی باید با انتخابات قهر کرد. ایرادی که کسانی که معمولا بیرون از ایران هستند به ما میگیرند این است که چرا شما مردم همیشه قهر میکنید و در انتخابات شرکت نمیکنید. شاید برای کسانی که در ایران نیستند، نحوه انتخابات ایران آنقدر مشخص نیست که بتوانند متوجه بشوند که این قهر ناشی از چیست. و فکر میکنند مثل همه جای دنیا انتخاباتی است و مردم انتخاب کنند آن کسی را که میخواهند. حالا وقتی که شما میخواهید آن کسی را که به او رای بدهید یا گروهی را میخواهید؛ اصلا امکان شرکت ندارد، واکنش چه باید باشد. درست است که همیشه میگویند در این امور انتخاب بین خوب و بد نیست، گاهی بین بد و بدتر است. اما در هر حال بین بد و بدتر هم باید تمایلی وجود داشته باشد؛ امکان بحث آزاد باشد؛ امکان سوال باشد؛ و اصلا آیا آن آدم آمادگی دارد که مطرح کننده خواستهای یک گروهی باشد؟ حتی درمورد اصلاحطلبان هم همینطور است.
همینجا که شما اشاره کردید، آیا شما با اصلاحطلبان امکان سوال و جواب ندارید و طرح خواستهای خودتان را که ببینید چقدر از خواستهای شما را حاضر هستند نمایندگی کنند؟
اصلاحطلبها هرگز چنین فضایی را ایجاد نکردند. حتی وقتی که دعوت میکردند که ما در کمپینهایشان شرکت کنیم و نظراتمان را بگوییم، به آن نظرات اصلا توجه نمیکردند؛ و توضیحات ما را چه درمورد مسائل زنان و چه موضوعات دیگر، نمیتوانستند مطرح کنند. حالا اینکه جسارتش را آن را نداشتند، یا تمایلش را نداشتند، نمیدانم؛ ولی در هر حال هیچوقت انتخابات به آن شکلی نبود که نماینده، حالا چه در کشورهای اروپایی و یا آمریکا که تصادفا الان درگیر انتخابات هستند و من میدیدم بین «دیبت»هایی (مناظرهها) که میگذارند، اصل این است که چقدر اینها میتوانند به تمایلات و خواستهای مردم جواب بدهند. این موضوع هرگز نیست. حتی وقتی انتخابات را اصلاحطلبان بردند و مجلس کاملا در اختیار آنها بود؛ هرگز اینها خواستههای مردم را نمایندگی نکردند. منتها این را من صرفا تقصیر نمایندگان اصلاحطلب نمیگذارم. روی نحوه انتخابات است. وقتی شما نمایندگانتان باید از چهل نوع صافی رد بشوند، دیگر چقدر نماینده شما هستند؟
خانم شهلا لاهیجی، مدیر انتشارات روشنگران
خانم لاهیجی، مثلا در مجلس ششم آیا شما تفاوتی در مسائل زنان نسبت به مجلس امروز نمیبینید؟ یا نسبت به مجلس پنجم! که یادم است که در مجلس پنجم، کمیسیون زنان طرحی را آورد که بهداشت و درمان زنانه و مردانه بشود. ولی مجلس ششم حق اعزام دختران به خارج برای تحصیل را تصویب کرد.
موضوع این است که اگر انتخاب بین بد و بدتر باشد، شما میتوانید چنین قیاسهای جزیی را بکنید. منتها مساله این است که آیا اصولا اصلاحطلبان مجلس ششم آمادگی داشتند که مردم را نمایندگی کنند؟ یعنی آنچه که کار یک نماینده است!
شما این مردم را چطور تعریف میکنید؟ مثلا فکر نمیکنید....
مردم یعنی من! من ِ شهروند ِ ساده.
اما آیا این شهروندها با هم تفاوتی درمورد مطالباتی که مطرح میکنند، ندارند؟ یعنی مطالبات همه مردم با هم یکی است؟
حتماً نیست. برای همین من باید نماینده خودم را داشته باشم.
و اگر ندارید؟
خب، اگر هم ندارم؟ برای همین میگویم که موضوع سر این است که چه میزان خواستههای زنان مطرح شده. زمانی که کنوانسیون رفع تبعیض مطرح شد در مجلس، مجلس در روزهای پایانی خود بود. در حالی که این اتفاق باید در روزهای آغازین میافتاد. علاوه بر آن من ایراد مهمی که به مجلس ششم میگیرم، عدم طرح مسائل اقتصادی بود. چقدر به مساله کارگری توجه شد؟ چقدر به سایر مسائل اقتصادی توجه شد؟ یک پارلمان نمیتواند صرفا در حول و حوش مسائلی بچرخد که مبتلابه خودشان، گروه و یا حزب خودشان است. وقتی کسانی وارد حاکمیت میشوند متعلق به همه مردم هستند. یعنی حتی ممکن است لازم باشد مسائل گروههای مخالفشان، وقتی که آن مسائل به نفع مردم است، مطرح شود. دیگر از حالت یک جناح و یک گروه در بیاید.
بیشتر حالا من قصدم قیاس نیست. قصد من این است که چطور میشود مردم شرکت میکنند و یا نمیکنند. سوالی حداقل ظرف دو، سه سال گذشته مطرح بوده که خب، مردم به احمدینژاد رای دادند. حالا اینکه جریان داخل انتخابات چطور بود، من اصلا نمیخواهم طرح کنم چون مدارک لازم برای نفی و اثبات در دست من نیست. اما یک چیزی را میتوانم بگویم و آن این است که چرا مردم در انتخابات شرکت میکنند. برای اینکه بعضی وقتها به خصوص با تبلیغاتی که میشود، ترس از این است که مبادا عدم شرکت در انتخابات باعث بشود که چیزی، امکانی را، اشتغالی را از دست بدهند.
آیا واقعا اینطوری هست؟
من مطمئن نیستم. به من گفته شده که ممکن است که بدون اینکه این موضوع بیان شود، مثلاً اگر قرار است بین ده تا کارمند استخدامی صورت بگیرد که یک نفر را بخواهند؛ آن فرد کسی باشد که مهر انتخابات در شناسنامهاش باشد. مهم نیست که چنین باشد یا نباشد. اگر چنین ترسی در مردم وجود داشته باشد، آن وقت آن قهر قیمتش خیلی گران است. متوجه منظور من می شوید؟
بله! در آن صورت باید حساب کنیم تعداد کسانی که باید قهر کنند، خیلی بیشتر میتواند باشد. اما آیا از این منظر هم نمیشود نگاه کرد که جامعه ما امروز چند صدایی هست و بعضی صداها واقعاً درمقابل هم هستند، به این خاطر است که عدهای رای میدهند، نمیدهند، یا به احمدینژاد یا دیگران؟
درست است. حتماً همینطور است. یعنی شما فکر میکنید در ایالات متحده علیرغم همه مخالفتهایی که با بوش هست، کسانی نیستند که میروند تا به بوش رای بدهند. قطعا هست. یعنی آن مهم نیست که کسانی بتوانند به احمدینژاد رای بدهند؛ مهم این است که من که میخواهم به کس دیگری رای بدهم، بتوانم.
خانم لاهیجی شما با این نگاه و نگرش، خودتان را متعلق به کدام قشر از زنان ایرانی یا جامعه ایرانی میدانید؟
من به عنوان یکی از اهالی کوچک فرهنگ، مسلماً با بسیاری از سیاستهای فعلی مجلس مخالفم. با سیاستهای آقای احمدینژاد در زمینه فرهنگی مخالفم. با سیاستهای وزیر ایشان در وزارت ارشاد مخالفم. و بدون شک آن کسی را میخواهم که این جسارت را داشته باشد تا بتواند این مخالفت من را نمایندگی کند با دلایل موجهی که من برای این کار عنوان میکنم.
خب، این مخالفتها را که امروز همه دارند عنوان می کنند. از اصلاحطلب تا غیر اصلاحطلب!
با هم هماهنگیم! منتها باید ببینیم چند نفر از اینها امروز شانس پیدا کردهاند که وارد مجلس شوند.
شما فکر میکنید تصمیمتان را درمورد انتخابات مجلس گرفتید امروز؟
من امروز هنوز اسامی نمایندهها را ندیدم. من تصمیم ندارم قهر کنم. اصولاً به این نتیجه هم رسیدم که قهر ما کار بیخودی است. اما یک شکل از قهر کاملاً واکنش طبیعی اتفاقا یک شهروند آشنا به حقوق است. اگر من بتوانم مخالفت خودم را با دلایل بیان کنم. یعنی به اطلاع برسانم. متاسفانه این امکان نیست و بنابراین من تصمیم ندارم قهر کنم. تصمیم دارم از میان نمایندگان، آن کسی را که از نظر فکری نزدیکترین به من است و یا میتواند به شکل، لااقل اندکی از خواستههای من را بیان کند، به او رای بدهم ولی لازمه آن این است که من لیست کاندیداهای رد شده از فیلترهای متعدد را ببینم.
با توجه به اینکه شما یک فعال حقوق زنان هستید، آیا فکر میکنید که هر زنی که در مجلس باشد بهتر از حضور هر مردی است؟
پناه بر خدا! پناه بر خدا! از این منظر نگاه نکنید. من زنانی را دیدم که بدترین قوانین را برای زنان خواستار شدند. نه، من به صرف اینکه یک زنی زن است، هرگز دلم نمیخواهد من را در مجلس به عنوان زن، نمایندگی کند.
|
نظرهای خوانندگان
با مصاحبه های خانم ملیحه محمدی رادیو زمانه تک صدا شده است. کافی است همین رشته مصاحبه های مربوط به انتخابات مجلس هشتم را مورد سنجش قرار داد تا از گرایش نهفته در سئوال ها و کسانی که مورد مصاحبه قرار گرفته اند دریابیم این تک صدایی را.همانگونه که نمی توان رقابت میان "اصول گرایان" را به معنای یک انتخابات رقابتی و آزاد دانست، مصاحبه های خانم محمدی هم این چنین است. آیا کسی دیگر و با گرایش سیاسی دیگری پیدا نمی شود که صدای دیگری را در رادیو زمانه بازتاب دهد؟
-- کویر ، Mar 6, 2008 در ساعت 01:13 PMبجای این حرفها فکر میکنم بهترین راه در حوزه های بی رقیب اینه که در یک اقدام گسترده به مردم بگیم روز 24 اسفند تلویزیون ها شون رو تا آخر شب روشن نکنند اونوقت خیلی چیزا بدست میاد...
-- ببو ، Mar 7, 2008 در ساعت 01:13 PMخانم لاهيجي!
-- علي ، Mar 10, 2008 در ساعت 01:13 PMايا تجربه 8 ساله اصلاحات كافي نيست در اين مورد كه به شما ثابت شود انتخاب بين بد و بدتر راه حل مشكلات ما نيست؟ آن عملي كه شما اسم آنرا "قهر" گذاشته ايد "تحريم" است كه يك كنش فعال سياسي است و در مورد نتيجه آن نيز بايد عرض كنم كه بايد كمي صبور بود. تحريم در دراز مدت و با روشن شدن شكست تمامي جناحهاي رژيم در حل مشكلات واقعي جامعه فراهم كننده امكان شكل گيري آلترناتيو آزاديخواه و دموكرات در برابر دوراهي خشونت و استبداد مي باشد.
در مورد اينكه فرموده ايد چون نمي توانم دلايل تحريم يا قهر خودم را براي جامعه بيان كنم پس تحريم مساله بيهوده اي است عرض مي كنم كه اولا اقشار روشنفكر و آگاه جامعه و همچنين جهان از دلايل تحريم به خوبي آگاه هستند و احتياجي به بيان دلايل تحريم ندارند. در مورد توده هاي مردم نيز هنگامي كه بن بست همه جناحهاي رژيم در حل مسايل جامعه آشكار شود آنها به ناچار دنبال راههاي ديگري براي حل مشكلات خود مي گردند و به اين ترتيب متوجه نيروهاي تحريم كننده مي گردند و امكان شكل گيري آلترناتيو دموكرات واقعي فراهم مي گردد. اما شرط لازمه همه اينها صبر و بردباري است كه اين مطلب با فرهنگ شكل گرفته در دوره موسوم به اصلاحات-كه گمان ميشد(و مي شود؟)كه با يك يا چند بار شركت در انتخابات آزادي و دموكراسي ايجاد مي شود- تناقض دارد.