رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۲ بهمن ۱۳۸۶

در باب رادیکال‌گریزی اصلاح‌طلبان

واروژ میناسیان

در انتخابات مجلس هفتم و ریاست‌جمهوری نهم، وقتی جناح محافظه‌کار، قدرت را در اختیار گرفت، تصور براین بود که مجموعه شکست‌خورده "اصلاح‌طلبان" خود را برای انتخابات مجلس هشتم سازمان‌دهی کرده و یک‌پارچگی از دست رفته خود را بازسازی و احیا کند، اما چنین نشد؛ چراکه شکاف عمیق در سامانه فکری و تصمیم‌سازِ این جریان بیش از آنکه مربوط به اقدامات ایذایی حریف می‌شد، برآمده از حاکیمت تفکری بود که در ذیل "جبهه دوم خرداد" سامان یافته بود. شاید تداوم همین زیستِ جزیره‌ایِ اصلاح‌طلبان بعد از خداحافظی خاتمی بود که امروز منجر به ردصلاحیت گسترده اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس شد.

تمام بحث یادداشت ذیل، حول این مساله است که ردصلاحیت‌های گسترده شاید بار دیگر مجموعه‌ای از تصمیم‌سازان این جریان را مجاب کند (تا با انتخاب یک مفهوم جدید که هم بتواند یک‌پارچگی بین همه گروه‌ها و اشخاص را ایجاد کند و هم حداقل در ظاهر حرف جدیدی برای گفتن داشته باشد) باردیگر به صحنه زنده سیاست روی آورند. اما این بازگشت دارای چه مختصاتی خواهد بود؟ تجربه و داده‌های اطلاعاتی از مواضع اخیر اصلاح‌طلبان در خصوص بحث رد‌صلاحیت‌ها نشان می‌دهد که به احتمال فراوان رهبران بلند‌پایه و تاثیرگذار آن تصمیم دارند در صورت حذف از صحنه انتخابات، برای آینده‌سیاسی خود از ۵ تاکتیک بهره‌ ببرند.


طرح از هادی حیدری

۱- مستقل و منسجم: چه درگذشته و چه درحال، تغییر موضع نسبی و نزدیک شدن به بخشی از جناح محافظه‌کار (ائتلاف‌ِ مقطعی) به منظور تداوم حیات سیاسی برای بسیاری از فعالین سیاسی این جریان امکان‌پذیر نبوده و نیست، عموماً نه محافظه‌کاران تمایلی به پذیرش آنها دارد و نه آنها نوع مشی و تفکرشان اجازه می‌دهد وارد چنین معامله‌ای شوند. از این رو جریان اصلاحات و حداقل بخش اعظمی از آن، بدون‌شک برای تداوم حیات سیاسی مستقل و البته پاره‌پاره خود (چون گذشته) برنامه‌ریزی خواهند کرد تا در انتخابات آینده ریاست جمهوری بار دیگر ارکان قدرت دراختیار بگیرد.
جلسه نامنتظره سه رهبر بلند‌پایه اصلاحات و نزدیک به آن، یعنی خاتمی، کروبی و هاشمی گویای این واقعیت مسلم است که اولین گام عملی برای ائتلافی فراگیر برای حضوری منسجم در انتخابات ریاست جمهوری دهم در جریان اصلاحات برداشته شده است.

۲- معتدل و معقول: معمولاً در دوران رقابت‌های انتخاباتی، فضای سیاسی به شدت رادیکال می‌شود و در همین زمان است که تندترین مواضع را می‌توان دید، به گونه‌ای که جدای از شرایط ویژه، اگر در شرایط معمولی دوران‌های پرفراز و نشیب ترسیم شود، بی‌شک دوران منتهی به انتخابات رادیکال‌ترین دوران در نظر گرفته خواهند شد. به رغم قطعی بودن حذف بخش عظیمی اصلاح‌طلبان از رقابت‌های انتخاباتی، حرکت رادیکال جدی نه درحوزه عمل و نه در حوزه سخن از سوی اصلاح‌طلبان دیده نمی‌شود. چرا؟

بی‌تردید، اصلاح‌طلبان به این واقعیت مسلم پی‌برده‌اند که در صورت رادیکالیزه شدن فضای سیاسی، جریانی برنده بیرون خواهد آمد که قوه قهریه در اختیار داشته باشد. تجربه حادثه ۱۸تیر و تحصن نمایندگان تاحدودی نوع بازی حریف در چنین شرایطی را برای اصلاح‌طلبان مشخص کرده است. بنابراین بهترین تاکتیک سیاسی تا دوسال آینده، همان اعتدال‌گرایی با رویکردی انتقادی از وضع موجود خواهد بود.

۳-محافظه‌کار و محتاط: احتمال می‌رود با به بن‌بست رسیدن مذاکرات رهبران اصلاح‌طلب برای تایید صلاحیت بخشی از نامزد‌های انتخاباتی این جریان، محافظه‌کاری اصلاح طلبان تا برگزاری انتخابات دهم ریاست‌جمهوری بیشتر از گذشته شود. شکی وجود ندارد که بسیاری از اصلاح‌طلبان برای دوری از رویارویی مستقیم با جریان محافظه‌کار به‌طور مقطعی چشم بر بسیاری از مطالبات و خواسته‌های خود خواهد بست؛ چراکه در صورت هم‌آورد طلبی، بی‌شک اهر‌م‌های اصلاح‌طلبان برای دفاع در برابر سیاست‌های محافظه‌کاران تکافوی مبارزه‌ای سخت را نداده و تن رنجور و نحیف اصلاح‌طلبی زیر فشار‌های سیاسی همه‌جانبه خرد خواهد شد. مضاف براینکه این جریان سیاسی در این فرصت دوساله ترجیح خواهد داد با دوری از هر نوع تنش سیاسی، در اندیشه بازسازی پنهان ساختار مردمی و سیاسی خود باشد.

۴- وفادار و امین: به‌زعم سی. اچ. داد، حزب‌هایی که خارج از نظام سیاسی شکل می‌گیرند و بعد وارد چرخه قدرت می‌شوند، معمولاً به ‌حد کفایت با آن احساس همدلی نمی‌کنند و سطح ستیزه‌جویی را بالا می‌برند، چون غالباً با نفس نظام سیاسی موجود مخالفند. و برعکس، هرقدر که احزاب از درون یک نظام سیاسی بیرون آمده باشند به همان میزان پیوند بیشتری با آن نظام داشته و تلاش بیشتری را برای حفظ ثبات سیاسی موجود خواهند داشت. حکایت اصلاح‌طلبان امروز نیز مشابه همین موضوع است. آنها همگی از درون نظام هستند و بخش عظیمی از این مجموعه از نخبگان به‌ رغم انتقادهای جدی و مواضع تندشان، پیوندهای عمیق با ساختارها، اشخاص و مناصب دارند؛ به ویژه قسمت فوقانی و تأثیرگذار این جریان هنوز جایگاه بالایی در حاکمیت دارند و حتی از منظر پیوندهای شغلی و خانوادگی نیز با مجموعه نظام پیوند ناگسستنی خورده‌اند.
با درنظر گرفتن این فاکتورها، به‌نظر می‌رسد در دو سال آینده، اقدام شدیدتر و به ویژه اقداماتی که بخواهد کلیت نظام جمهوری اسلامی را به چالش بکشد از سوی نخبگان طرد شده این جریان بعید باشد.

۵- آرام و رادیکال گریز: بستر اجتماعی اقدامات رادیکال حداقل با هدایت اصلاح‌طلبان دیگر امکان‌پذیر نیست. شاید برآورده نشدن مطالبات بخش قابل‌توجهی از حامیان اصلاح‌طلبان در بدنه اجتماعی جامعه باعث شد که نوعی دلسردی از این جریان و نوعی بی‌تفاوتی سیاسی در بخش چشمگیری از جامعه به وجود بیاید و به دلیل تداوم این موضوع، بعید به نظر می‌رسد که چهره‌های اصلاح‌طلب بتوانند موجی ایجاد کرده و با امید به حمایت آن موج دست به اقدامات رادیکال بزنند.
در فرهنگ علوم سیاسی آمده است: "رادیکال، شخص، مکتب و یا حزبی است که معتقد به تغییرات فوری و اساسی در بنیادهای سیاسی و اجتماعی است." با توجه به این تعریف، در حال‌حاضر نمی‌توان گفت که هیچ گروهی در داخل جبهه اصلاح‌طلبان خواهان تغییر بنیادین سیاسی و اجتماعی باشد و نیز با در نظر گرفتن این که تغییر بنیادینِ حداقل سیاسی، مستلزم ایجاد تغییر در موقعیت خود این مجموعه نیز است، تغییری که احتمالا منجر به بدست آمدن موقعیت بهتر برای آن‌ها به دلیل تاریخچه و پیوندشان با نظام، نخواهد شد.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

باید بعد این همه مدت وبا توجه به فراز ونشیبهای سیاسی ایران قبول کنیم اصلاح طلبی و لااقل بخش عمده ان فقط بعنوان سوپاپ اطمینان رزیم عمل میکند و بعداز فشارهای اقشار مختلف مخالف با ترفند های تازه فشار را تعدیل میکند و جلوی افزایش مخالفت را گرفته ومجموعه مخالفت را با اشفتگی و بی سرانجامی روبرو کرده و باعث عقیم ماندن تحولات اساسی میشود حقا که تاکنون به خوبی مسولیت خود را انجام داده اند...

-- astyak ، Jan 31, 2008 در ساعت 02:37 PM

Don't write such articles. Mr Nabavi might not like it.

-- shahram ، Feb 1, 2008 در ساعت 02:37 PM