رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۶ دی ۱۳۸۶
گفت‌وگو با حسین باستانی روزنامه‌نگار و تحلیل‌گر مسائل سیاسی

«ایران احساس می‌کند اوضاع تحت کنترل است»

معصومه ناصری

آیت‌الله خامنه‌ای رهبر ایران در سخنرانی‌ اخیرش در یزد از عقب‌نشینی آمریکا در مورد پرونده هسته‌ای ایران سخن گفت و ضمن رد احتمال هر نوع حمله نظامی به ایران اعلام کرد که هم‌اکنون هر نوع رابطه با ایالات متحده به ضرر ایران است. حسین باستانی روزنامه‌نگار و تحلیل‌گر مسایل سیاسی به زمانه از شرایط سیاسی می‌گوید که‌ باعث شده رهبر جمهوری اسلامی بر تقابل منافع ایران با آمریکا تاکید کند:

Download it Here!

در مورد صحبت‌های آقای خامنه‌ای چیزی که قابل توجه است، فضای روانی بیان چنین صحبت‌هایی است. من یادآوری می‌کنم، زمانی که نخستین قطع‌نامه‌ی شورای امنیت علیه پرونده‌ی هسته‌ای ایران به تصویب رسید، اتفاق خیلی مهمی در فضای سیاسی ایران افتاد و آن این‌که رهبر ایران برای مدت سه هفته اظهار نظر علنی نکردند. در حالی که معمولاً هفته‌ای یک‌بار چهارشنبه‌ها ایشان در جمع‌های مختلف سخنرانی دارند. این سه هفته زمانی بسیار حساسی برای ایران بود؛ یعنی تصویب قطع‌نامه و اعدام صدام اتفاق افتاده بود.

در مورد هیچ‌کدام از این‌ها ایشان اظهار نظری نکردند و به نظر می‌آمد ناشی از فضای روانی آن‌وقت بود. یعنی تصویب قطع‌نامه، شوکی در بالاترین سطوح نظام جمهوری اسلامی ایران وارد کرده بود. پیش از آن تریبون‌های هم‌سو با رئیس جمهور مرتب اطمینان می‌دادند که هرگز قطع‌نامه‌ای به تصویب نخواهد رسید.

الان فضای روانی کاملاً متفاوت است. انتشار گزارش اطلاعاتی آمریکا که خیلی‌ها آن را این‌طور تعبیر کردند که حمله‌ی نظامی را حداقل تا زمانی که بوش بر سر کار است، منتفی می‌کند و تبلیغاتی که بعد از آن در فضای رسانه‌ای بین‌المللی به جریان افتاده، باعث شد خیلی‌‌ها ادعاهای آمریکا را به صورت جدی زیر سؤال ببرند و آن را دلیل بر دروغ ‌بودن اتهاماتی قلمداد کردند که علیه ایران وارد می‌شد و این‌ها به‌طور گسترده در ایران و در مطبوعات ایران برجسته‌سازی می‌شود.

با همین ابزارها هم به مقامات ارشد ایران اطلاع‌رسانی می‌شود و می‌توان حدس زد که در بولتن‌های محرمانه در سطوح بالاتری این گونه اطلاعات از رسانه‌های بین‌المللی جمع‌آوری و تزریق می‌شوند و در واقع به ذهن مقامات ارشد نظام جمهوری اسلامی ایران پمپاژ می‌شوند.

در چنین فضایی، احساس کاملاً متفاوتی به نظر می‌آید در عرصه‌ی نظام ایجاد شده است، مبنی بر این‌که پروژه‌ی اصلی دولت به‌خوبی مدیریت شده و خوب پیشرفته و آمریکایی‌ها هم در موضعی نیستند که بخواهند ما را تهدید بکنند. به نظر می‌آید این نوعی حس قدرت ایجاد کرده است و طبیعتا به لحاظ فضای روانی معمولاً در مسؤولین نظام جمهوری اسلامی ایران این حس صحبت از موضع بالا را ایجاد می‌کند.

آیا واقعا همین طور است؟ یعنی شرایطی که ایران هم‌اکنون در آن قرار گرفته است به گونه‌ای است که واقعاً می‌تواند از نقطه‌ی قدرت این حرف‌ها را در عرصه‌ی سیاست خارجی بزند؟

واقعیت این است که این قسمت را باید به‌عنوان یک واقعیت پذیرفت که در واقع فضایی که پس از انتشار گزارش سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا ایجاد شده، به نفع دولت آقای احمدی‌نژاد بوده و این اتفاقی نیست که فقط در ایران رخ داده باشد.

در بسیاری از رسانه‌های بین‌المللی هم ما چنین تغییرهایی را داریم می‌بینیم. حالا البته تهدیدهایی از طرف مقابل هست که خب حمله‌ی نظامی را ممکن است منتفی کرده باشد؛ اما به نوعی اثبات کرده که تا وقتی فشار جدی بین‌المللی نبوده مثلاً پروژه‌ی نظامی بوده و وقتی فشار آمده، پروژه از حالت نظامی خارج شده و این نشان می‌دهد که باید فشار را بیشتر کرد و رفت به سمت قطع‌نامه‌ی سوم و غیره و ذلک. این تحلیل‌ها هم هست.

اما علی‌رغم تمام این تحلیل‌ها، قابل انکار نیست که انتشار آن گزارش اطلاعاتی، چنان‌چه بعد از آن گاردین به صراحت از رییس جمهور آمریکا پرسیده است که خب مگر شما نبودید که در این تاریخ و آن تاریخ می‌گفتید که این‌ها دارند سلاح اتمی می‌سازند؛ پس چه شد؟ آیا این حرف‌ها دروغ بود؟ به هر حال این فضا در داخل به شدت به نفع آقای احمدی‌نژاد تمام شد.

آقای خامنه‌ای این‌بار به صراحت گفته‌اند در شرایط کنونی رابطه با آمریکا به ضرر ملت ایران است و این به نظر می‌رسد که راه هر نوع گفت‌وگو و هر نوع امکان رابطه‌ای و حتی گفت‌وگو از رابطه را ببندد

دو بحث است. یکی این که در ایران در خصوص روابط خارجی و مورد مشخص رابطه با آمریکا مثل خیلی از موارد دیگر تفسیرهای کلامی و لفظی جریان دارد که شاید هیچ معنی نداشته باشد و البته خب می‌تواند معنی‌هایی هم داشته باشد. ولی واقعیت این است که خیلی آن‌ها را جدی نباید گرفت.

یعنی در همان حالی که ایرانی‌ها اولین دور مذاکرات خودشان را بر سر امنیت عراق با آمریکایی‌ها شروع کرده بودند، در همان زمان هم مسؤولین در نظام جمهوری اسلامی این لفظ را تکرار می‌کردند که رابطه با آمریکا برای ما خوب نیست و نباید داشته باشیم؛ و آن‌وقت این سؤال پیش می‌آمد که پس به هر حال ما الان داریم با آمریکا چه می‌کنیم؟ مگر غیر از مذاکره است؟

واقعاً تفسیرهای رسمی هم بود که نه، این به آن معنی مذاکره نیست. این‌ها واقعاً به نظر من خیلی جدی نیست. آن چیزی که اهمیت دارد این است که الان (با صحبت‌های) مسؤولین جمهوری اسلامی ایران، رده‌ای از آن‌ها و از‌ جمله آقای خامنه‌ای، اثبات شده که این فضاهای روانی در نوع بیان ایشان تأثیرگذار است.

همان مثالی که در مورد «سه هفته» سکوت برایتان گفتم، واقعاً مثال مهمی است که تأثیر فضای روانی موجود بر کشور را در موضع‌گیری‌های ایشان نشان می‌دهد. ایشان الان به خاطر این که نظام جمهوری اسلامی ایران را در موضع قدرت احساس می‌کنند، از این سخن می‌گویند که خب ما احتیاج نداریم که بخواهیم با آمریکایی‌ها رابطه داشته باشیم.

قطعاً این یک اصل تردیدناپذیر است که در زمان‌هایی که مسؤولین جمهوری اسلامی ایران نوعی نرمش‌های کلامی از خود به سمت این جور مذاکرات نشان داده‌اند، زمان‌هایی بوده که احساس می‌کردند که خب به نوعی موقعیت موقعیت خطرناکی است و برای کنترل بحران شاید باید خیلی کارها کرد، از ‌جمله صحبت از مذاکره با آمریکا.

در زمانی که به هر علت آن‌ها احساس می‌کنند بحران کنترل شده (حالا احساس آن‌ها درست یا غلط، بحث کاملاً مجزایی است) ولی این حس را وقتی که دارند، طبیعی است که انتظار داشته باشیم این گونه صحبت‌ها تشدید شود. صحبت‌هایی که نهایت این است که ما احتیاجی به مذاکره با دشمن‌مان نداریم؛ چون چیز خیلی مهمی نیست که این وسط بخواهیم ازشان بگیرم. شرایط تحت کنترل است.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

بنده اصلاً اعتقادی به دشمنی ایران و آمریکا ندارم اگر امام خمینی هم این مسایل را مطرح کرد چون مردم روحیۀ انقلابی داشتند و ایشان می خواستنداین احساسات را تحریک کنند حالا یک دفعه تو اولین صحبتشان قرعه افتاد بنام آمریکا شاید سر یک غرض ورزی بوده بعد از ایشان هم آقایان بعدی موضع گیری های متفاوتی را مطرح کردند چیزی که همیشه برای من دربارۀ این دشمنی سئول برانگیز بوده است این که آمریکا با این قدرتی که دارد در افغانستان و عراق و پاکستان و هند و ترکیه و امارات همه و همه جا شاهد آن هستیم چرا به جای درگیری با این چند تا کشور از اول یک باره کار را یک سره نکرد ؟اگر سراغ ایران می آمد که برایش راحت تر بود پس این حکومت دستش با آمریکا توی یک کاسه هست ما هم اینقدر خودمان را گول نزنیم از بچگی که توی مدرسه پرچم امریکا را روی زمین نقاشی کرده بودند که موقع ورود و خروج از روی آن رد شویم یک احساسی بهم می گفت که این ها همه دروغ و بازی سیاسی است وگرنه آمریکایی که با صدام این کار را کرد نمی توانست با خامنه ای همین تجربه را داشته باشد ؟ قطعاً اینا با هم جی جی باجی دارند و ما مردم هم روزی که پشت پرده این فیلم رو ببینیم مثل این است که از خواب بیدار شدیم در عصری که همه کشورها چه با دشمنی چه با دوستی با هم مذاکره می کنند چرا هیچوقت سران این دوتا کشور با هم روبرو نمی شوند چون خندشون می گیره چون اینها هر لحظه با هم روبرو هستند هم آقایان هم آمریکا خوب سر مردم را به این بازی مسخره گرم کردند.حرفهای دو طرف مثل یک قهر کودکانه می ماند که هر دو طرف می دونند که چقدر به هم احتیاج دارند برای اینکه بازیشون ادامه داشته باشد.نمونه اش گزارش اخیر امریکا بود که دید اروپا خیلی سر قضیه ایران جدی است ترسید پتۀ هردوتاشون رو آب بریزد اصلاً معلوم نشد چطوری نظرشان 180درجه عوض شد.

-- مرمر ، Jan 5, 2008 در ساعت 11:47 AM

با بخشی از صحبتهای ایشان موافقم.

-- مرمر ، Jan 5, 2008 در ساعت 11:47 AM

به نظرم برداشت کاملا متفاوتی از سخنان خامنه‌ای باید کرد که در صورت کوتاه آمدن آمریکا در مسائلی رابطه با آمریکا به نفع ماست و "من اولین کسی هستم که با آن موافقم"

-- علی ، Jan 6, 2008 در ساعت 11:47 AM