رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۱ دی ۱۳۸۶

پیام ترور بوتو

سید سراج‌الدین میردامادی

ترور خانم بی‌نظیر بوتو مهم‌ترین و در عین حال دردناک‌ترین حادثه روزهای پایانی سال میلادی گذشته بود. خانم بوتو رهبر سابق حزب مردم پاکستان در حالی کشته شد که پاکستان در آستانه انتخابات پارلمانی بود و پرویز مشرف رییس‌جمهور نظامی‌پیشه این کشور پذیرفته بود که حزب مردم خانم بوتو و حزب مسلم‌لیگ آقای نواز شریف که هر دو حزب اپوزسیون محسوب می‌شوند، اجازه حضور آزادانه در این انتخابات را داشته باشند.


کارشناسان پاکستان بر این باور بودند که در صورت برپایی یک رقابت سالم و آزاد، احتمال پیروزی ائتلافی از دو حزب مخالف حاکمیت در انتخابات آتی زیاد بود؛ اما حادثه دردناک ترور خانم بی‌نظیر بوتو، معادلات را به هم ریخت.

رسانه‌های غربی بویژه فرانسوی، این روزها بیش از سایر موضوعات به بحران پاکستان می‌پردازند و در تحلیل‌هایشان بیش و پیش از آن‌که نگران دموکراسی و حقوق بشر در پاکستان باشند، نگران بمب‌های اتمی هستند که در اختیار ارتش بنیادگرای پاکستان است. ارتشی که متهم اول در ترور خانم بوتو است؛ زیرا القاعده ظاهراً از پذیرفتن این عملیات امتناع نموده و ارتش پاکستان را متهم نموده است.

هر چند سازمان اطلاعات ارتش پاکستان، مادر طالبان هم‌پیمان القاعده محسوب می‌شود، اما باید توجه داشت که با این موضع‌گیری اخیر القاعده، باید به یک شکاف درمیان آن دو فکر کرد؛ آن هم تا حدی که یکی دیگری را متهم می‌نماید.

اما از این‌ها گذشته مهم‌ترین پیام مرگ خانم بوتو برای غربی‌ها می‌تواند این باشد که به اشتباه استراتژیک خودشان پی ببرند. آمریکایی‌ها و شرکای اروپایی‌شان، ایران را به عنوان خطری برای صلح و امنیت جهانی قلمداد کردند؛ حال آن‌که به گزارش سیا ایران فعالیت‌های ساخت تسلیحات اتمی را سال‌ها است که کنار گذاشته؛ اما همچنان به دلیل بی‌تدبیری و ناشی‌گری رییس‌جمهور تندرویش متهم اول منطقه است.

حال آن‌که پاکستان، لانه زنبور تروریست‌های انتحاری، با دارا بودن سلاح اتمی، صرفاً به دلیل آن‌که مشرف می‌داند چگونه در ظاهر خودش را با غربی‌ها برای مبارزه با تروریسم همراه نشان بدهد و از گنده‌گویی‌ها و شعارهای توخالی «تاریخ مصرف گذشته» پرهیز نماید، از زیر بار این اتهام فرار نموده است.

در گزارشی می‌خواندم که در پاکستان تعداد مدارس قرآنی یا بهتر بگویم آموزشگاه تربیت تروریست‌های انتحاری در این سال‌های اخیر سه یا چهار برابر شده است و این مدارس با پول سعودی‌ها که باز هم‌پیمان آمریکایی‌ها هستند، به تولید تندروهای سلفی و وهابی می‌پردازند. حال آن‌که مشرف نه تنها اقدامی برای مهار این جریانات نمی‌نماید؛ بلکه گزارش‌های موثق، حکایت از همراهی او و دولتش با ایشان نیز دارد.

در واقع مشرف بی‌نهایت انسان باهوش و زیرکی است و نقش خود را خوب بازی می‌کند. در گزارش دیگر می‌خواندم که به عنوان نمونه، ماجرای مسجد لعل یک نمایش طراحی‌شده بیش نبود تا مشرف به دنیای غرب نشان بدهد که در حال مبارزه با تروریست‌ها است که بتواند بیش از پیش، آن‌ها را سرکیسه کند.

اما ایران که نه رییس‌جمهور آن با کودتا به روی کار آمده و نه مرکز پرورش تروریسم در منطقه است و بحمدلله در هیچ یک از عملیات‌های انتحاری بعد از 11 سپتامبر، نامی از هیچ ایرانی برده نشده است و به علاوه فاقد سلاح اتمی نیز هست، همواره مورد اتهام آمریکایی‌ها و شرکای اروپایی آن‌ها بوده است.

بد شانسی مردم ایران این است که گرفتار رییس‌جمهوری بی‌تدبیر و ناآشنا با مسائل بین‌المللی و بی‌نهایت شعارزده شده‌اند که بیش از آن‌که به منافع ملی کشورش بیندیشد، به فکر آن است که در رسانه‌های دنیا نامش برده شود؛ حال خوب و بد آن برایش خیلی فرقی نمی‌کند!

Share/Save/Bookmark

برگرفته از: «روزنوشت‌های یک روزنامه‌نگار»

نظرهای خوانندگان

تحلیل درست و بسیار سنجیده ای بود.

-- مهری ، Jan 1, 2008 در ساعت 06:07 PM