رادیو زمانه > خارج از سیاست > خاورميانه > حزبالله جبهه شمال، حماس جبهه جنوب | ||
حزبالله جبهه شمال، حماس جبهه جنوبآرش صالحیکنترل نوار غزه از سوی حماس، که روابط نزدیکی با ایران و سوریه دارد، چه تاثیری بر صفبندهای منطقهای دارد؟ و چه طرفهایی از این تحول احساس خطر میکنند؟ یوسف احمد، روزنامهنگار فلسطینی مقیم هلند در استودیوی رادیو زمانه به این پرسشها پاسخ داد. بخش نخست این گفتگو بیشتر به تحولات داخلی غزه و کرانه باختری اختصاص داشت و بخش دوم، این تحولات را در پهنه منطقهای کندوکاو میکند. آقای احمد، به نظر شما تغییر و تحولاتی که در اسراییل روی داده است، از جمله تغییر وزیر دفاع و انتصاب ایهود باراک، انتقادهای شدیداللحن وزیر امور خارجه علیه ایهود اولمرت و استعفای موشه کاتساف از ریاست جمهوری چه تاثیری بر مناسبات دولت اولمرت با فلسطینیها خواهد داشت؟ یوسف احمد: با توجه به معیارهای اسراییلی، ایهود اولمرت یک سیاستمدار قدرتمند نیست. به ویژه آنکه اولمرت هیچگاه یک ژنرال یا افسر بلندپایه ارتش نبوده است. انتصاب ایهود باراک به وزارت دفاع بیشتر به مسائل منطقهای مربوط است تا درگیری اسراییل با فلسطینیها. لبنان، حزب الله و سوریه از جمله دلایل تغییر وزیر دفاع اسراییل است. من گمان میکنم که اسراییلیها بار دیگر در حال طرحریزی جنگ با حزبالله یا سوریه هستند. این دلیل اصلی برای سر کار آمدن یک فرد نیرومند به جای وزیر دفاع پیشین است که وی هم ازپیشینه نظامی برخوردار نبود.
البته به هرحال در این میان غزه نیز در تحولات منطقهای نقش خود را ایفا میکند. اما آن نقش دقیقا در گستره منطقه چه خواهد بود باید منتظر ماند و دید. بر پایه بسیاری از منابع که من خوانده یا شنیدهام، اسراییلیها در حال طرحریزی برنامهای برای منزوی ساختن حزبالله و کنترل بیشتر نقطه تماس حزبالله با سوریه هستند. حتی چه بسا اسراییلیها بخواهند به سوریه حمله کنند. یا حتی همه این کارها پوششی برای حمله به تاسیسات هستهای ایران باشد. برخی تحلیگران میگویند آنچه که در غزه رخ داد دارای ابعاد منطقهای نیز است. به عقیده این افراد، در خاورمیانه دو پروژه وجود دارد. پروژه آمریکا و پروژه مقاومت. بازیگران پروژه آمریکا شامل مصر، عربستان سعودی و لبنانِ فواد سینیوره، اردن و محمود عباس هستند و در پروژه مقاومت ایران، سوریه، حزبالله و اکنون حماس حضور دارند. برپایه این تحلیل برخی معتقدند که سوریه و ایران مشوق حماس برای گرفتن کنترل نوار غزه بودند تا به نوعی از حمله اسراییل به سوریه یا ایران جلوگیری کنند و در صورت وقوع جنگ، جبههای تازهای با اسراییل بگشایند. هم اکنون با شرایط تازهای که در منطقه به وجود آمده، اگر اسراییل بخواهد به سوریه یا ایران حمله کند، از شمال با حزبالله لبنان طرف است و از جنوب با حماس. برای اسراییل مواجهه با این دو جبهه آسان نخواهد بود. پس به نظر شما این بخشی از یک طرح گستردهتر است. به نظر من احتمال دارد که چنین طرحی وجود داشته باشد. از این منظر است که مصر می گوید ایران در تحولات غزه نقش دارد و اسراییل هم میگوید سوریه در رویدادهای غزه دخیل است. به هر ترتیب با کنترل غزه از سوی حماس نقشه سیاسی و نظامی منطقه نیز دگرگون شد. چراکه برای نخستینبار است در جنوب اسراییل جبههای دیگر گشوده شده است. هم اکنون اسراییل در شمال با تهدید حزب الله لبنان و از جنوب با تهدید حماس روبرو است. این تهدید بسیار نزدیک است و همانند سوریه و ایران نیست.
آیا فکر می کنید انتخاب تونی بلر در پیشبرد روند صلح تاثیری داشته باشد؛ با توجه به اینکه وی کاندیدای مورد نظر جورج بوش رییس جمهوری آمریکا است. از سوی دیگر به نظر می رسد با اینکه بلر یک شخصیت نیرومند سیاسی است در میان مردم خاورمیانه از محبوبیت چندانی برخوردار نباشد. تونی بلر هیچگونه محبوبیتی در خاورمیانه ندارد. وی یکی از آغازکنندگان جنگ علیه عراق بود. از سوی دیگر تونی بلر به عنوان یکی از حامیان سفت و سخت اسراییل شناخته می شود؛ از همین رو است که وی به عنوان نماینده گروه چهار انتخاب شد. به همین دلیل برای فلسطینیها کار کردن با بلر برای فلسطینیها مناسب نیست. مشخص است همانطور که بسیاری از اعراب و فلسطینیها فکر می کنند، بلر در خدمت اسراییل خواهد بود. حماس نیز از پیش ناخرسندی خود را از انتخاب بلر به عنوان نماینده آمریکا، اتخادیه اروپا، سازمان ملل و روسیه ابراز کرده است. اما مقامات فتح به دلایل دیپلماتیک از ذکر چنین انتقادی خودداری کردند. چراکه فاقد هرگونه قدرتی برای نفود در تصمیم گروه چهار هستند. شما درباره حمله احتمالی اسراییل به سوریه صحبت کردید. از سوی دیگر حرف هایی درباره فرستادن پیام محرمانه از سوی اسراییل به دمشق مطرح شد. برخی از روزنامه های اسراییلی هم درباره این پیام محرمانه و خروج احتمالی از بلندی های جولان چیزهایی نوشتند. فکر می کنید پشت پرده اتفاقی در جریان است؟ گفتوگویی غیر مستقیم 40 سال است که وجود دارد. از مدت ها پیش تماسهای محرمانه وجود داشته است. اما هنگامی که موضوع مذاکره واقعی مطرح می شود سرانجام آن مشخص نیست و احتمال اجرای هر سناریویی می رود. نظر شخصی من این است که سوریه از توانایی حمله به اسراییل یا شروع جنگ برخوردار نیست. اما احتمال اینکه اسراییل به سوریه حمله کند بسیار بیشتر است. اسراییلیها از قدرت بیشتر و پشتیبانی آمریکا برخوردارند . به لحاظ سیاسی نیز حمله به سوریه در راستای منافع آمریکا خواهد بود.
ببینید! دست کم هم اکنون در سوریه دولتی بر سر کار است که می توان با آن مذاکره و معامله کرد. اگر دولت کنونی سوریه ساقط شود و بی ثباتی سوریه را فرا بگیرد آیا به نظر شما این در راستای منافع آمریکا خواهد بود؟ با نبود کنترل بر مرزهای سوریه عراق با خطر بزرگی روبروست چراکه افراد و گروه های ضد آمریکایی به سادگی میان دو کشور نقل و انتقال خواهند داشت. به دیگر سخن آیا میتوان گفت که منافع آمریکا و اسراییل در مورد سوریه در حال حاضر همسوهستند؟ برپایه برخی منابع، آمریکا سال گذشته به اسراییل فشار آورد که به سوریه حمله کند اما چنین رویدادی به وقوع نپیوست. چراکه سوریه به همه اقدامات تحریکآمیز اسراییل برای شروع جنگ را بیاعتنایی کرد وبه آن پاسخ نداد. جنگ یا ضربه زدن به سوریه در راستای منافع آمریکا در عراق و لبنان است. شاید بتوان گفت انتخاب ایهود باراک به وزارت دفاع اسراییل زمینه سازی برای حمله به سوریه باشد. این روزها شاهد درگیریهای نهرالبارد در لبنان هستیم . دولت لبنان میگوید گروه فتحالاسلام با القاعده پیوند دارد یا اینکه دست کم از القاعده الهام میگیرد. همچنین گفته میشود که این گروه فلسطینی هستند. گروه فتحالاسلام چه ماهیتی دارد؟ این گروه را از آن جهت فلسطینی میگویند که رهبر آن شاکر العبسی، یک فلسطینی است. با این حال اعضای این گروه از ملیتهای گوناگون تشکیل شدهاند. اعضای فتحالاسلام از بنگلادش، پاکستان، عربستان سعودی، الجزایر و دیگر کشورهای اسلامی هستند. دلیل دیگری که فتحالاسلام فلسطینی خوانده میشود این است که مقر این گروه در اردوگاه پناهندگان فلسطینی نهرالبارد است. برپایه موافقنامه 1969 فلسطینیها در اردوگاههای پناهندگان در لبنان میتوانند با خود سلاح داشته باشند. از این همین رو در این فضا، بستر مناسبی بر شکلگیری و مسلح شدن گروهی مانند فتحالاسلام از درون اردوگاه پناهندگان فلسطینی پدید آمده است. این موافقتنامه حمل سلاح میان چه کسانی بسته شد و آیا هم اکنون نیز معتبر است؟ این موافقتنامه میان دولت لبنان و جبهه آزادیبخش فلسطین بسته شد و هنوز هم معتبر است. ایدئولوژی فتحالاسلام بسیار نزدیک به القاعده است. من واقعا نمیدانم این گروه با القاعده پیوند دارد یا تنها از آن الهام میگیرد. حزبالله لبنان موضعی علیه این گروه اتخاذ کرد. حزبالله چنین موضعی اتخاذ نکرد. اما همچنان حزبالله لبنان قدرت عمده لبنان است. برپایه یک نظریه توطئه، گفته میشود جیشالاسلام، که یک گروه سنیمذهب است، برای تضعیف گروه شیعهمذهب حزبالله ایجاد شده است. با این حال من این نظریه را غیر محتمل میدانم. حزبالله از هر گروه نظامی دیگری در لبنان نیرومندتر و سازمانیافتهتر است. حزبالله با جمعیت سنیمذهب لبنان و با پناهندگان فلسطینی در لبنان رابطه دوستانهای دارد. گروه جیشالاسلام ثمره تحولات سیاسی، جغرافیایی و سیاسی منطقه است. شما با مردم فقیر و ناامید در اردوگاههای پناهندگان فلسطینی در لبنان روبرو هستید.
از سوی دیگر ایدئولوژی القاعده هم در دسترس هر کسی است. همچنین جنگ در عراق و افغانستان هم دارید. بنابراین بسترمناسبی برای حیات گروهی مانند فتحالاسلام فراهم است. اگر به اردوگاههای پناهندگان فلسطینی در لبنان بروید میبیند که مردم از فقر و نداری جان به لب شدهاند. کار و درآمد وجود ندارد. در این شرایط اگر فردی با پول و یک ایدوئولوژی سیاسی بیاید طبیعی است که به آن پاسخ داده میشود. همچنین باید توجه داشت جبهه آزادیبخش فلسطین در این اردوگاهها از سالهای بسیار ضعیفتر شده است؛ به ویژه پس از پیمان اسلو . چراکه پناهندگان فلسطینی در لبنان میبینند که جبهه آزادیبخش فلسطین آنها را رها کرده است. از این رو برخی از افراد به سوی گروههای دیگری برای پیگیری آرمانهای خود و دفاع از حقشان میروند. |
نظرهای خوانندگان
چه مصاحبه خوبی کردید، سبز باشید، قلم توانایی دارید ...
من یک لینک اینجا گذاشتم، چی شد؟ نپسندیدید؟
-- مانی ب ، Aug 17, 2007 در ساعت 04:07 PMgreat , very thoughtful questions
-- maryam ، Aug 17, 2007 در ساعت 04:07 PM